وقتی چالش «فرزندم کجاست» به راه افتاد همه مسوولان پته فرزندانشان را ریختند روی آب. مردم فهمیدند که در مورد آنها اشتباه میکنند. معلوم شد پسر فلان وزیر در مترو دستفروش است و کیسه میفروشد. دختر معاون رییسجمهور طفلک بیکار است. پسر فلان مقام سمبوسه درست میکند و جلوی ورودی بوستان نهجالبلاغه میفروشد. پسر آن یکی گاردریلهای اتوبان حکیم را تمیز میکند و پنج ماه است که حقوق نگرفته. اما این وسط یک نماینده آس آخر را رو کرد و گوی سبقت را در مظلومنمایی، بدبختنمایی، سادهزیستی و خشوع از مسوولان دیگر ربود و این مسوول کسی نبود جز نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی؛ استاد نادر قاضیپور.
ایشان پا را فراتر از مرزهای رئالیسم و ادراک آدمی گذاشتند و در پاسخ به چالش «فرزندم کجاست» فرمود: پسرم چوپان است!
سپس فیلمی از پسر ایشان درآمد که در یک گاوداری کنار گاوها ایستاده و لبخند میزند. حال و هوای تصاویر هم نشاندهنده این بود که از شرایط چوپانی راضی است! در حالی که مردم سرگردان بودند و تعاریف ذهنیشان از چوپانی و گاوچرانی به هم ریخته بود و نمیدانستند چوپانی همان گاوداری است یا گاوداری همان چوپانی، پسر آقای قاضیپور یک فیلم دیگر از خودش پخش کرد که با یک پیراهن سفید تمیز و اتوکشیده، پوستی شفاف و لطیف و سفید به همراه تعداد زیادی گوسفند وسط یک صحرا در حال چوپانی است.
اما او در این فیلم حتی یک لحظه هم نِی نزد و کارشناسان معتقدند همین میتواند دلیلی بر رد صحت ادعای او مبنی بر چوپان بودن باشد. در حال حاضر هیچکس جز خودش و گوسفندان اطراف او نمیتوانند چوپان بودن او را تایید کنند. لذا ما هم نظری نمیدهیم.
محمدرضا ستوده
- 11
- 1