در شرايطي كه ٢٠ روز به مهلت سهماهه رييسجمهور امريكا براي امضاي نامه تاييد اجراي تعهدات جمهوري اسلامي ايران در برجام براي كنگره باقي مانده است، اظهارات اخير دونالد ترامپ در مجمع عمومي سازمان ملل متحد كه اين توافق را يك «آبروريزي بزرگ» و «يكطرفهترين تراكنش تاريخ امريكا» عنوان كرد، بار ديگر گمانهزنيها در مورد قصد امريكا براي ادامه اجراي برجام را افزايش داده است. اين در حالي است كه رييسجمهور امريكا، چهارشنبه گذشته در پاسخ به خبرنگاران گفت كه در مورد ادامه دادن يا ترك اجراي برجام تصميم قطعياش را گرفته است.
احمد شيرزاد، كارشناس مسائل هستهاي و استاد دانشگاه صنعتي اصفهان معتقد است كه ترك برجام توسط ايالات متحده امريكا يك تصميم ساده نخواهد بود. شيرزاد ميگويد برجام يك پيمان بينالمللي است كه هيچ يك از طرفين به تنهايي نميتوانند خواهان لغو يا بازنگري در آن شوند. متن گفتوگوي «اعتماد» با دكتر احمد شيرزاد، كارشناس مسائل هستهاي و استاد دانشگاه صنعتي اصفهان به شرح زير است:
دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا در سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل متحد، اظهارات بسيار تندي در مورد برجام كرد و پيامد سخنان او، ديگر مقامات بلندپايه امريكايي نيز به حمله به برجام ادامه دادند، پيشبيني شما از اقدامات بعدي دولت دونالد ترامپ در مورد برجام چيست؟
موضعگيري دولت جديد امريكا در مورد برجام از اول مشخص بود. آقاي ترامپ از همان دوران رياستجمهوري باراك اوباما هشدار ميداد كه اگر روي كار بيايد، اين پيمان را قبول نخواهد داشت. در نتيجه اينكه آقاي ترامپ هر كاري بتواند براي ضربه زدن به برجام انجام خواهد داد، شك و ترديدي وجود ندارد.
ما هم بايد به موقع خودمان را براي هر شرايطي آماده كنيم و با آمادگي با پيشامدهاي مختلف و برنامههاي گوناگوني كه دولت امريكا ممكن است در پيش بگيرد، رودررو شويم. به هيچوجه جاي خوشبيني و خوشباوري نيست و نبايد به اين دل ببنديم كه «انشاءالله اتفاقي نميافتد.» در همين احوال نبايد بدبين هم بود و شرايط را سختتر از آنچه هست تصور كرد، بايد در عين اميدواري و برخورد مثبت و سازنده، خودمان را براي هر سناريوي احتمالي آماده كنيم.
از يك سو در اينكه ترامپ به دنبال ضربه زدن به برجام است، هيچ ترديدي نيست، از سوي ديگر شك و ترديد زيادي در اين مورد وجود داردكه چه ميتواند بكند و شرايط بينالمللي به او اجازه چه اقداماتي ميدهد. در حال حاضر تا به اينجا اتحاديه اروپا و مجموع كشورهاي ١+٥ با آقاي ترامپ همراهي نكردهاند. اينكه آقاي ترامپ ميتواند آنها را با نظرات خودش همسو بكند يا آنقدر فشار وارد كند كه به پيمان امضا شدهشان پشتپا بزنند، بسيار بسيار مشكل است.
واقعيت اين است كه تنها نتيجه اين شيطنتهاي امريكا اين است كه فضا براي سرمايهگذاري و همكاريهاي اقتصادي با ايران تنگ ميشود و جو رواني عليه ايران شكل ميگيرد. اما اينكه به طور رسمي آيا بتواند شرايط تحريم بينالمللي عليه ايران را بازسازي كند، بسيار دشوار است. در حال حاضر در سياست داخلي امريكا و در كنگره شرايطي نيست كه بتوان تصور كرد كه تمهيدي انديشيده شدهباشد كه اين توافق را لغو كنند.
اين موضوع براي پرستيژ بينالمللي امريكا هم بسيار زشت و زننده خواهد بود كه پيماني كه رسما خود امريكا امضا پذيرفته است، بدون اينكه تحول جديدي رخ دادهباشد، به هم بزند. چنين كاري باعث ميشود كه هيچگاه هيچ طرف خارجي نتواند به امريكا اعتماد كند و هميشه سايه شك و ترديد نسبت به امضاي روساي جمهوري امريكا زير پيمانهاي بينالمللي ادامه پيدا كند. مجموعا من تصور ميكنم كه احتمال اينكه به طور رسمي اتفاقي بيفتد بسيار كم است، ولي اين فضاي شديد تبليغاتي عليه ايران ممكن است تندتر شود.
امريكاييها به بخشي از مقدمه برجام اشاره ميكنند كه در آن به صلح و ثبات منطقه اشاره شده و آن را به كل برجام تعميم ميدهند و جمهوري اسلامي ايران را از اين طريق به نقض برجام متهم ميكنند، به گمان شما آيا چنين ادعايي ميتواند متحدان امريكايي را به نقض برجام قانع كند؟
اين ادعاها به معناي اين نيست كه ايران بايد از اين به بعد مطابق ميل امريكا حركت كند. اصولا هيچ كس از اين پيمان چنين برداشتي را ندارد كه پيمان گستردهاي در مورد صلح و ثبات منطقه باشد. البته در زمان مذاكرات از جانب ايران به خصوص از سوي قوه مجريه و دستگاه ديپلماسي و از سوي قوه مجريه وقت امريكا تمايلهايي براي گسترده كردن و تعميم برجام به موضوعات ديگر مورد اختلاف وجود داشت.
اما مخالفان اين رويكرد در هر دو كشور شرايط را به گونهاي رقم زدند كه مجموعا پيمان برجام به بحث هستهاي محدود ماند. اين ممكن است از جهاتي ايرادهايي داشتهباشد و شعله تخاصم را در ساير زمينهها روشن نگه دارد، به خصوص در بحثهايي مانند حقوق بشر و مسائل منطقهاي دست امريكا را براي شانتاژ عليه ايران باز ميگذارد.
اما مساله اينجاست كه اين تصميم كه برجام محدود به پرونده هستهاي باشد يك مزيت دارد، چرا كه باعث شده است چارچوب دقيقي را مشخص كند كه قابل خوانش به نحو ديگر نيست. تمام ناظران بيطرفي كه در جريان اين مذاكرات و توافق حضور داشتند و وزراي خارجه ٧ كشوري كه مذاكرات را انجام دادهاند همگي بر اين موضوع توافق دارند كه چارچوب پيمان برجام فقط بحث هستهاي بود.
حتي نكاتي هم كه در مقدمه برجام آمده است، اطلاقشان متوجه برنامه هستهاي ايران است، حتي بحث صلح، ثبات و امنيت در منطقه در چارچوب حل مساله هستهاي مطرح ميشود. معناي آنچه در مقدمه آمده است اين نيست كه حتي اگر تحليلهاي امريكاييها را بپذيريم، باز هم بتوان بهانهاي پيدا كرد كه بر اساس برجام بتوان با ايران برخوردي انجام داد.
طي دو ماه گذشته اظهارات و فعاليتهاي دولت امريكا براي آنچه آنها «بازنگري يا لغو برجام» عنوان ميكنند، شدت گرفته است. فكر ميكنيد بهترين واكنشي كه از سوي دولت جمهوري اسلامي ايران در برابر اين اقدامات ميتواند صورت بگيرد چيست؟
به اعتقاد من جمهوري اسلامي ايران اگر به همين خطمشي كه طي چند ماه اخير بعد از روي كار آمدن پيگرفته ادامه بدهد، خردمندانهترين پاسخ به اقدامات امريكاييها است. آن گونه كه مواضع سياستمداران امريكايي نشان ميدهد بسيار مشتاق هستند كه تخطي از سوي ايران سر بزند و به بهانه دستمالي قيصريه را به آتش بكشند. به اهداف سياسي خودشان براي ادامه فشارهاي دوران تحريم بينالمللي عليه ايران برگردند.
ما چارهاي نداريم جز اينكه با شيطنتهايي كه امريكاييها ميكنند، سازگاري پيدا كنيم و بپذيريم كه اين بخشي از هزينههاي سياستها و مواضع مستقلي است كه ايران در منطقه و جهان دارد. اما ما ميتوانيم به پيمان برجام به عنوان يك پيمان بينالمللي كه تنها طرفش امريكاييها نيستند، وفادار بمانيم تا جايي كه شرايط شبيه به شرايط موجود باشد. به اين معني نيست كه ايران تحت هر شرايطي بايد متعهد به برجام بماند، ارزيابي وفاداري به اين پيمان با توجه به شرايط موجود است.
در شرايط كنوني اگر امريكاييها بخواهند يكجانبه اقداماتي بكنند، ما ترجيح ميدهيم كه به اين پيمان وفادار بمانيم، چراكه تصور نميكنم كه امريكاييها به تنهايي بتوانند اقدام جدي عليه ايران انجام دهند. امريكاييها براي رويارويي با ايران مجبورند كه يك ائتلاف جهاني در كنار خود داشتهباشند و افكار عمومي جهان بايد با آنها همراهي بكند.
اين شرايط به سادگي براي امريكا فراهم نخواهد شد. برجام با دوره زماني كه از اجراي آن ميگذرد به اندازه كافي محكم و استوار شده است. برجام در شرايطي نيست كه با شوهاي تبليغاتي سياستمداران امريكايي جايگاه خود را از دست بدهد.
مقامات امريكايي در مورد بازنگري و مذاكره مجدد در مورد برجام صحبت ميكنند، آيا فكر ميكنيد اين امكان وجود دارد كه دوباره شاهد از سرگيري مذاكرات در مورد برجام باشيم يا تغييري در توافقي كه بيش از دو سال از اعلام آن ميگذرد پيش بيايد؟
يك كشور براي خودش ميتواند در هر چيزي كه ميخواهد در مرزهاي داخلي خودش بازنگري و بازبيني كند، اما وقتي در مورد يك پيمان بينالمللي صحبت ميكنيم، بايد همه طرفين توافق بر اصل بازنگري و بر جهتگيري بازنگري با هم توافق داشتهباشند. وقتي كه چنين اجماعي وجود ندارد، به صورت يكجانبه امريكاييها نميتوانند خواستار بازنگري باشند. آنها فقط در گستره مواضع سياسي خودشان ميتوانند بازنگري انجام دهند، ولي به اين راحتي نميتوانند يك پيمان جهاني را زيرپا بگذارند.
برجام سندي نيست كه با ديكته امريكاييها نوشتهشدهباشد، اگر قرار بود كه آنها ديكته بكنند، قبلا ديكتههاي خودشان را كردهبودند. برجام محصول بيش از دو سال مذاكره ميان وزراي خارجه ايران و وزراي خارجه مهمترين قدرتهاي جهان بود. بند بند اين توافق مدتها با چانهزني، گفتوگو و رايزني بالاترين مقامهاي چندين كشور جهان نوشته شده است، در نتيجه بازنگري در آن هم در صورتي ممكن است كه اجماعي ميان همه طرفها وجود داشته باشد و ضرورتي احساس بشود و جهتگيري مذاكرات نيز مشخص باشد.
اما در شرايط كنوني، براي پيماني كه براي نوشتن بند بند آن ماهها وقت گذاشته شده است، توسط ٧ كشور تاييد شده و قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد در مورد آن صادر شده است. خيلي بعيد است كه امكان بازگشت به گذشته وجود داشته باشد. بهترين راهي كه جهانيان در پيش دارند اين است كه با پايبندي به پيمانهاي موجود به صلح، ثبات و امنيت جهاني كمك كنند.
پس دليل اصرار دولت امريكا به توقف اجرا، كنارهگيري يا بازنگري برجام چيست؟
همانطور كه گزارشها از سنا و مجلس نمايندگان امريكا هم نشان ميدهد، در شرايط حاضر تعداد كساني كه حاضر باشند پيمان برجام به صورت يكطرفه به هم زدهشود بسيار نسبت به دوران مذاكرات كمتر شده است. الان بسياري از سياستمداراني كه حتي در زمان آقاي اوباما مخالف توافق بودند، امروز حفظ برجام را نسبت به خروج يكطرفه امريكا از آن بيشتر به صلاح ميدانند. در نتيجه ميتوان گفت گرايش و اراده سياسي در امريكا براي به هم زدن توافقها با ايران به هر قيمتي كمتر از گذشته است.
مشكل ترامپ هم اين است كه شعارهايي در دوره انتخابات داده و گندهگوييهايي كرده است كه الان در آثار آن شعارها فرورفته و نميداند كه با آنها چه بكند. در عين حال فشار بيوقفه اسراييليها هم ادامه دارد. آنها در دوران مذاكرات هم اين فشار را مستمرا ادامه ميدادند و نميخواستند كه اين پيمان امضا شود و الان هم در جستوجوي اين هستند كه راهي براي به هم زدن اين توافق پيدا كنند و دست ايران را به تخاصمهاي تازه منطقهاي و بينالمللي بند بكنند.
اين دو مساله باعث ميشود كه دولت ترامپ، با وجود كمتر شدن فشار سياسي از جانب كنگره، همچنان درگير قصه لغو يا بازنگري در برجام بماند، هم شعارهاي انتخاباتي آقاي ترامپ، مبني بر اينكه برجام بدترين توافق تاريخ امريكا است و هم فشار پيوسته اسراييليها به دولت امريكا.
ولي آيا دولت ترامپ با تكيه به اين دو انگيزه حاضر است خودش را دوباره وارد يك درگيري بينالمللي تمام شده بكند؟ همين الان امريكاييها گرفتار مساله كره شمالي هستند و در واكنش به آن بحران درماندهاند و نميدانند آن مساله را به كجا برسانند.
بنابراين من خيلي بعيد ميدانم كه دولتمردان امريكا و مشاوران كاخ سفيد تمايل داشتهباشند فقط و فقط به خاطر خوشايند اسراييليها امريكا را در يك بحران تمامشده و يك مساله آرامگرفته مجددا درگير كنند. مساله امريكاييها اين است كه آبرومندانه، يعني با انجام آنچه خودشان حافظ آبروي خودشان ميدانند، از زير سايه شعارهاي كارزار انتخاباتي خارج بشوند.
به همين دليل به عنوان يك تحليلگر من پيشبيني ميكنم كه اين مساله به كنگره ارجاع شود و كنگره هم به صورتي در مورد برجام تصميمگيري خواهد كرد كه ظاهري شداد و غليظ و قاطع داشتهباشد ولي در باطن باعث بر هم خوردن اصل برجام و توافق هستهاي نشود. نهايتا به اعتقاد من هدف نهايي امريكاييها نه بر هم زدن برجام، بلكه حفظ آبروي رييسجمهور در مورد شعارهاي انتخاباتياش و اثبات آبرومندانه وفاداري به اسراييليها، انگيزه اصلي است.
مقامات ايراني از جمله آقاي ظريف، وزير امورخارجه كشورمان بارها در اين مورد صحبت كردهاند كه برجام بازگشتپذير است و در صورتي كه امريكا آن را نقض كند، ايران بلافاصله ميتواند به شرايط پيش از آغاز مذاكرات بازگردد. شايد قياس معالفارقي باشد ولي يك توافق صلح و ترك مخاصمه دائم، بازگشتپذير نيست، فكر نميكنيد برجام شبيه به يك توافق آتشبس شكننده باشد كه طرفين هر لحظه آماده بازگشت به مواضع قبل خود هستند؟
در دنيا پيمانهاي آتشبس متعددي بوده كه براي دهههاي متوالي دوام آورده است و كمابيش مساله تخاصمهاي گذشته به تاريخ پيوسته است. در متن برجام ما يك پيمان ترك مخاصمه ابدي نداريم، هرچند به گمان من در دوران مذاكرات هستهاي ميشد به سمتي رفت كه معاهدات و توافقهايي كه انجام شده را تعميق كرد.
اما مجموعا سياست كلي دولت جمهوري اسلامي ايران در مذاكرات هستهاي اين نبود كه به توافق و مصالحه جامعالاطرافي با امريكا برسد. در نتيجه اين يك انتخاب تاريخي است كه ما در طول مذاكرات برجام برگزيديم كه توافقنامه در حد مساله پرونده هستهاي ايران باقي بماند و فراتر از آن نرود. اين انتخاب استراتژيكي بود كه نظام جمهوري اسلامي در همان ابتدا براي ورود به مذاكرات و در طول مذاكرات انجام داد و با همين سياست هم مذاكرات را پيش برد.
اين انتخابي است كه مزايا و هزينههاي خاص خودش را دارد و نميتوان بدون توجه به اين نكته به برجام نگاه كرد. بنابراين چنين وضعيتي وجود دارد كه به نوعي شكنندگي و بازگشتپذيري در شرايط برجام پيشبيني شده است. اما نبايد فراموش كرد كه هر آنچه زمان بگذرد سيماني كه پاي توافق هستهاي ريختهشده است محكمتر خواهد شد و به اين راحتيها نميتوان آن را شكست.
همين الان مجموع مراودات اقتصادي كه ايران با خارج از كشور دارد و نقشي كه دولت جمهوري اسلامي ايران در مسائل منطقهاي بازي ميكند، به كلي فضا را تغيير داده است. الان براي طرفهاي سياسي و تجاري ايران هم منفعت ندارد كه در شرايطي قرار بگيرند كه روابط خود را با ايران قطع كنند، چراكه به نوعي شرايط منطقه و منافع تجاري موسسات خارجي با آزادي ايران در مراودات خارجي در حال گره خوردن است و هر اندازه هم كه بيشتر زمان بگذرد اين گرهها بيشتر و محكمتر ميشوند.
در نتيجه به اين راحتي نميتوان به دوره چهار سال پيش يا پنج سال پيش كه تحريمهاي بينالمللي عليه ايران وجود داشت و هنوز توافق هستهاي امضا نشده بود، بازگشت. در نتيجه به گمان من درست است كه مكانيسمهاي بازگشتپذيري و ماشه در توافق هستهاي وجود دارد، اما حقيقت اين است كه محض وجود چنين مكانيسمهايي به معناي استفاده از آنها در آينده نيست.
شهاب شهسواري
- 15
- 1