در بحبوحه اخبار مربوط به تنشزدایی در شبه جزیره کره و فرجام برجام در کمتر از دو هفته مانده به پایان ضربالاجل آمریکا برای ماندن یا خروج از این توافق بینالمللی، روز شنبه خبر مهمی منتشر شد که در این هیاهوی رسانهای چندان به آن توجه کافی نشد.
در همین رابطه خبرگزاری رویترز گزارش داد که ناندرا مودی نخست وزیر هند و شی جین پینگ رئیس جمهوری چین طی روزهای گذشته چندین نشست غیر رسمی با یکدیگر برگزار کرده و در اقدامی بیسابقه توافق کردند که مناقشات مرزی خود را کاهش داده و در راستای صلح حرکت کنند. این امر زمانی رخ داد که چند ماه قبل دو کشور یک مناقشه جدی در مرزهای خود واقع در کوههای هیمالیا را پشت سر گذاشته بودند. مقامات دو کشور علت این مذاکرات غیر رسمی را در این جمله خلاصه کردهاند که رهبران چین و هند در شرایط کنونی ناچار هستند که همکاریهای بزرگی را با یکدیگر رقم بزنند و دامنه توافقات را خیلی بیشتر از موارد موردی گسترش دهند.
مهمترین اختلاف سنتی میان چین و هند مربوط به یک نوار مرزی به طول ۳۵۰۰ کیلومتر است که اکنون پس از سالها همچنان میان دو طرف ادامه دارد و طی آن چندین و چند بار سربازان هر یک از دو کشور امنیت مرزها را نقض کردهاند. این در حالی است که روابط چین با پاکستان و روابط هند با آمریکا با پیوند خوردن به راهبردهای هر یک از طرفین در حوزه تجارت خارجی باعث پیچیدهتر شدن مناقشات میان دهلینو و پکن شده است.
عبور از پیامدهای استعماری
روابط میان چین و هند به عنوان دو زیر سیستم مهم منطقهای آسیا و دو قدرت نوظهور جهانی به واسطه وجود عوامل مختلف میان دو کشور؛ در زمینههای استراتژیکی بسیار متغیر است. با وجود این، دو کشور نمیتوانند الزامات تغییر ماهیت استراتژیک جهانی که در آن منافع اقتصادی از موضوعات سیاسی پیش گرفتهاند را نادیده بگیرند. در نتیجه بنا بر همین مبنا، دو کشور در بسیاری از موارد اقتصادی، امنیت دریایی و امنیت انرژی دارای همگراییهای گستردهای هستند.
از سوی دیگر هر چند دو کشور به سبب سابقه طولانی استعمار دارای مناقشات مرزی فراوانی بوده و بر سر خط مرزی مک ماهون، کل ایالت شرقی آروناچال پرداش، انتهای غربی منطقه آکسای چین از سینگیانگ تا تبت و نیز کشمیر همچنان دارای اختلاف هستند، اما روند رو به توسعه آنها سبب شده تا رهبران دو کشور با توجه به گسترش حوزههای نفوذ سعی در کاهش هزینههای قبلی داشته باشند.
ضرورت مدیریت مناقشات مرزی به سبب ماهیت تاریخی آن در هزاره جدید یکی از محوریترین مسائل موجود میان کشورهای تحت تاثیر استعمار است. اصولاً یکی از تبعات استعمار برای کشورهای مستعمره در تمامی نقاط جهان این است که سبب شده تا سیر حوادث در این مناطق به صورت طبیعی رقم نخورد. مشاهده وضعیت خاورمیانه از شمال آفریقا تا خاورمیانه عربی که محصول پیمان سایکس-پیکو در زمان جنگ جهانی اول بوده و بدون توجه به ماهیت قومی و هویتی به صورت مرزهای مصنوعی نمود پیدا کرده است، یکی از نمونههای بارز فرسایشی شدن روند تحولات در این مناطق است.
در همین راستا دکتر امیر روشن استاد علوم سیاسی طی مقاله خود در شماره نهم فصلنامه روابط خارجی معتقد است: با توجه به تمامی این اشتراکات و دغدغههای مشترک میان این دو قدرت نوظهور جهانی، تقویت رشد اقتصادی میان آنها منجر به افزایش نفوذ ژئوپلتیکی و نظامی خواهد بود. پکن و دهلینو همچنین در اصلاح نهادهای بینالمللی اتفاق نظر دارند و تمایل به حفظ ثبات و امنیت در منطقه پاسفیک میان آنها به صورت جدی مطرح است. به همین واسطه است که با توجه به تحولات موجود در قاره آسیا ضرورت همکاری و به تعادل رسیدن میان دو کشور بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
پیامهای شبه جزیره کره و خاورمیانه به پکن و دهلینو
از سوی دیگر برخی از تحلیلگران معقتدند، زایمان دردناک یک نظم جدید منطقهای از نقطه سوریه در خاورمیانه عربی و همزمانی آن با تنشزدایی هستهای در شبه جزیره کره، همگی پیامهایی جدی را به این دو بازیگر برای تغییرات اساسی در قلب جهان صادر میکند.
زمانی ساموئل هانتینگتون با مطرح کردن تئوری «برخورد تمدنها» پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی معتقد بود که در دوران پسا جنگ سرد، فرهنگ و هویت مذهبی سرچشمه همه درگیریها در جهان خواهد بود. در چنین جهانی دو تمدن یارای مقابله با مجموعه غرب را خواهند داشت. نخست اسلام است که باید با آفریقاییسازی منطقه خاورمیانه با آن مقابل شود و دیگری تمدن کنفوسیوسی است که میتوان با تجارت با آن تعامل کرد. حال پس از چندین سال بحران فراگیر در خاورمیانه طرح عبور به شرق آمریکا در قرن بیست و یکم که با گذشتن از خاورمیانه عربی و فلات ایران به تبت میرسد و همزمانی آن با تنشزدایی در شبه جزیره کره، این پیام روشن را به دهلینو و پکن مخابره میکند که باید خود را برای مواجهه با این نیروی بیمحابای مهاجم آماده کنند.
به همین منظور است که این تحلیلگران از دیدگان کلاننگر معتقدند که یکی از عوامل مهم و بلندمدت رفتن هند و چین به سوی تنشزدایی و آغاز آن از تنشزداییهای مرزی مقدمهای برای آماده شدن برای مواجهه با چنین راهبردی از سوی غرب است.
- 14
- 5