دور از انتظار نبود كه بخواهد در انتخابات سال ٩٨ عطاي ائتلاف با اصولگرايان ميانهرو را به لقايش ببخشد. شايد كمتر چهرهاي در ميان اصلاحطلبان بتوان يافت كه به اندازه محمدرضا عارف از ائتلاف با اصولگرايان ميانه رو متضرر شده باشد. ائتلاف با اصولگرايان اول در سال ٩٢ راه او به پاستور را مسدود كرد و او را ناگزير به كنارهگيري به نفع حسن روحاني كرد و بعد در سال ٩٤ عارف را بر مسند فراكسيوني نشاند كه بيش از همه توسط همان نيروهاي ائتلافي متضرر شد.
آنجا كه اين نمايندگان اصولگراي ائتلافي با ليست اميد وارد مجلس شدند و اكثريت ١٧٠ نفره را شكل دادند اما بعد راهشان را زير پرچم علي لاريجاني از اصلاحطلبان جدا كردند تا فراكسيون اميد با حدود ١١٠ نماينده به فراكسيوني تبديل شود كه اگرچه اكثريت نبود اما انتظارات بدنه راي اصلاحطلبان از آن به اندازه فراكسيون اكثريت بود.
پيروزي فراكسيون اميد عملا در گروه ائتلاف با فراكسيون مستقلين بود و همين عارف را ناگزير كرد در بزنگاههاي مختلف درباره عملكرد فراكسيون متبوعش توضيح دهد. حالا او ميگويد كه ديگر قرار نيست در انتخابات مجلس در سال ٩٨ وارد ائتلاف با اصولگرايان ميانهرو شود.
اگر يادمان نرود كه عارف رييس شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان هم هست آنوقت اهميت اين حرف دوچندان روشن ميشود. او رسما گفته راه اصلاحطلبان در انتخابات بعدي از اصولگريان ميانهرو جداست. اما اصلاحطلبان ديگر، چه نگاهي به اين موضعگيري عارف دارند؟
اظهارنظر عارف شخصي بود؟
محمد عطريانفر، عضو حزب كارگزاران اين اظهارنظر عارف را اظهارنظري شخصي دانسته وبه خبرآنلاين گفته است: اظهارنظر روي مباحث كلان، كليدي و راهبردي نميتواند اظهارنظر فردي باشد و حتما بايد در زمان و دركانون جمعي اصلاحطلبان و با رعايت اقتضائات سياسى و البته با محوريت شخصيتهاي جامع الاطراف ازجمله آقاي عارف طرح شود.
اظهارنظرهاي فردي بيش از آنكه ناشي از جمعبندي راهبردي و تشكيلاتي باشد به خاطر برخي از ارتباطات مقطعي و تماسهاى لحظهاي است كه بعضي خبرنگاران عزيز در محافل يا مجالس ختم با شخصيتها گفتوگو ميكنند و در رسانهها بزرگنمايي ميشود. البته من تصور نميكنم اين اظهارنظر جناب آقاي عارف كه شما به آن اشاره كرديد نشاندهنده نظر نهايي ايشان باشد.
حتما قبل يا بعد از اين اظهارنظر نكات و جملات ديگري را بيان كردهاند كه نظر ايشان را بيشتر روشن ميكند. بنابراين فكر نميكنم اين بحث خيلي نياز به مانور داشته باشد. اگر هم آقاي عارف چنين نظري داشته باشند بايد در زمان مقرر و با حضور شخصيتهاي موثر جريان اصلاحات درباره آن تصميمگيري شود.
نگرانيهاي عارف
دو تن از اعضاي فراكسيون اميد هم در گفتوگو با ايسنا موضعي همدلانه با عارف گرفتهاند. جلال ميرزايي گفته «بدنه اجتماعي اصلاحطلبان چنين خواستهاي داشتهاند و عارف آن را بيان كرده» با اين حال او اين را هم گفته كه: سياستورزي در ايران پيچيدگيهايي دارد و از اكنون نميتوان نسخهاي را براي آينده كه همان انتخابات سال ۹۸ است، پيچيد.
قاسم ميرزايي نكو، نماينده دماوند هم با تاكيد بر اينكه «نگرانيهاي عارف بايد سريع و با فراغ بال بررسي شود» گفته است: به احتمال قوي بيان چنين اظهارنظر يا اعلام موضعي از سوي محمدرضا عارف كه ليدري جريان اصلاحات در مجلس را به عهده دارد، به نوعي نگراني و دغدغههاي او را نشان ميدهد. چرا كه تعداد زيادي بودند كه با چتر حمايتي اصلاحطلبان وارد مجلس دهم شدند اما مسير ديگري را در پيش گرفتند كه نمونههاي آن را در زمان انتخاب كرسي رياست مجلس يا عملكرد نمايندگان در فراكسيونها شاهد بودهايم.
اما محسن رهامي، عضو انجمن اسلامي مدرسين دانشگاهها معتقد است موضعگيري نسبت به چگونگي آرايش سياسي در انتخابات ۹۸ خيلي زود است و نظر عارف در مورد چگونگي حضور در انتخابات مجلس يازدهم نظر شخصي او است نه نظر مجموعه اصلاحات. محمدجواد حقشناس، عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي هم به ايسنا گفته كه شايد الان زمان مطرح شدن اين موضوع نيست زيرا جريان اصلاحات بايد ابتدا عملكرد گذشته خود را آسيبشناسي كرده و اگر لازم است در ساختار خود تجديدنظر كند و با ساختار جديد به دنبال تعيين راهبردهاي خود براي انتخابات ۹۸ باشد تا بتواند تاكتيكهاي انتخاباتي لازم را انتخاب كند.
به علاوه عبدالله ناصري، فعال سياسي اصلاحطلب هم تاكيد كرده است: در حال حاضر براي چگونگي نحوه حضور در انتخابات آتي زود است كه تصميم بگيريم اما همواره اصلاحطلبان براساس عقلانيت و خرد جمعي در انتخاباتها حضور پيدا ميكنند. عليمحمد حاضري هم به ايسنا گفته است: اصلاحطلبان به سطح خوبي از عقلانيت و بلوغ سياسي رسيدهاند كه نمونهاي از مصداق آن تعاملگري و ائتلاف با جريانهاي سياسي مختلف است.
تعاملگري با ساير جريانها به عنوان رويكرد و جهتگيري اصلاح طلبان بوده و اين رويكرد نه براساس تصميمگيريهاي فردي، بلكه براساس عقلانيت جمعي اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان به اين سطح از بلوغ فكري و سياسي رسيدهاند كه دنبال تكروي و انزواي خود نباشند. اين منطق كلان اصلاحطلبان است، اما در مورد مصاديق براي تعامل با ساير جناحها، تصميمات براساس شرايط زماني و موقعيتي انجام ميشود.
اين منطق جريان اصلاحطلبي است كه براساس اقتضائات زمانه حركت ميكند، البته اين تعامل با نيروهاي عاقل ساير جريانها و براي تامين منافع ملي كشور انجام ميشود. اودر پاسخ به اين پرسش كه اين اظهارنظر عارف به معناي جدايي اصلاحطلبان از حاميان دولت است، گفت: جريان اصلاحطلب رويكرد تعاملگرايي خود با جريانهاي عاقله كشور را ادامه داده ولي مصاديق آن مصاديق تعامل با جريانها و احزاب ديگر براساس شرايط زماني و تصميمگيري جمعي مشخص ميشود.
- 9
- 4