جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۰:۲۴ - ۱۸ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۲۰۹۴
اندیشه سیاسی

خسروپناه: رويكردمان به غرب مثل شريعتی، مطهری و بازرگان است

عبدالحسين خسروپناه,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,تحلیل سیاسی

جايگاه علوم انساني و كاركرد‌هاي آن در جوامع انساني از مسائل مهم جامعه معاصر است و به بهانه‌هاي مختلف اين موضوع مورد بررسي مجدد قرار مي‌گيرد. پاسخ به اينكه علوم انساني در جامعه امروز ما چه جايگاهي دارد سوالي است كه هر شخص و جرياني نسبت به مواضع خود پاسخ‌هاي متفاوتي براي آن دارد. عبدالحسين خسروپناه، رييس موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه است و يكي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي هميشگي او بحث علوم انساني و اسلامي‌سازي است. خسروپناه بعد از نامه‌اي كه داوري اردكاني رييس فرهنگستان علوم در مورد منتفي بودن اسلامي كردن علوم انساني نوشت يادداشتي در پاسخ به او منتشر كرد و بار ديگر نشان داد كه همچنان اسلامي كردن علوم انساني براي او هم موضوعيت دارد و هم آرماني دست‌يافتني است.

 

نامه خسروپناه در جواب به داوري انگيزه‌اي شد براي اينكه با پيش كشيدن مجدد اين بحث حساس به بررسي بيشتري از جوانب و زواياي آن بپردازيم.

 

خسروپناه در اين گفت‌وگو به بيان اظهاراتي پرداخت كه شنيدنش از او غريب و تا حدي غيرقابل باور بود.

 

او در اين گفت‌وگو سعي كرد بگويد راهش از راه به تعبير او «جريان هايدگري‌ها» جدا است. غرب‌ستيز نيست بلكه معتقد است بايد از تجربه موفق غرب بهره گرفت هرچند به وجوهي از آن انتقاد داشته باشيم.

 

داوري حتي با بياني نسبتا صريح اما نه چندان روشن مدعي شد اسلامي كردن علوم انساني كه او در نظر دارد ادامه دادن همان راهي است كه شريعتي، مطهري و از همه مهم‌تر بازرگان طي كرده‌اند.

 

متن كامل اين گفت‌وگو اكنون پيش روي شما است.

 

بطور كلي جايگاه علوم انساني در جامعه امروز ما را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

براي اينكه جايگاه علوم انساني در جامعه امروز ايران را فهم كنيم اولا پيش از هر چيز بايد اين سوال را مطرح كنيم آيا قرار است نسبت به وضع گذشته موضوع را بسنجيم يا نسبت به وضعيت مطلوب؟ ثانيا بايد بپرسم مقصود از جايگاه چيست؟ اين مسائل هر كدام پاسخ‌هاي مربوط به خود را دارند. اگر بخواهيم نسبت به گذشته علوم انساني را بسنجيم، من فكر مي‌كنم علوم انساني يك سير صعودي را طي كرده است براي نمونه مي‌توان به دانشكده‌هاي علوم انساني و محققان آن حوزه، ترجمه و تاليف‌ها، كتاب‌هاي منتشر شده و مسائل ديگر اشاره كرد كه اصلا قابل قياس با گذشته نيست.

 

در دوران پيش از انقلاب نهايتا دو كتاب «سير حكمت در اروپاي مرحوم فروغي» و «تاريخ فلسفه غرب راسل» موجود بود اما امروز مي‌توانيد كتاب‌هاي كثيري درباره فيلسوفان متنوع مشاهده كنيد كه در طول تاريخ ايران اين ميزان توجه به فيلسوفان بي‌سابقه بوده است. اين هم دلايل زيادي دارد يكي از اين دلايل توجه دولت‌هاي بعد از انقلاب به بحث ترويج علوم انساني است. من امروز شاهد اين هستم كه دولت آقاي روحاني ميان دانشكده‌ها و پژوهشگاه‌هاي علوم انساني با دانشكده‌هاي فني تفاوت نمي‌گذارد و اينگونه نيست كه در بودجه‌ها اجحاف و تفاوت قائل شود.

 

خود مقام معظم رهبري مدام بر ترويج و تقويت علوم انساني تاكيد دارند كه نشانگر اين است نظام جمهوري اسلامي به رشته علوم انساني توجه ويژه‌اي دارد. اما اين رشد و بالندگي علوم انساني را نسبت به وضع مطلوب چگونه بايد ديد؟ من فكر مي‌كنم نبايد علوم انساني امروز را با ديدي آرمانگرايانه ديد و اگر اينگونه بنگريم معلوم نيست وضع مطلوب ما چه زماني محقق خواهد شد.

 

ولي شما نمي‌توانيد انكار كنيد كه علوم انساني امروز در جامعه ما نه تنها با وضع مطلوب بلكه نسبت به وضع حال نيز با چالش‌هاي بزرگي مواجه است؛ نظر شما غير از اين است؟

نه تا اين حد بدبينانه ولي با شما موافق هستم كه علوم انساني امروز با آسيب‌هايي مواجه است كه اگر توجه نشود ممكن است به چالش منجر شود. من فكر مي‌كنم اولين چالش و كاستي اصلي ما در علوم انساني مربوط به خود اساتيد اين حوزه است.

 

اساتيد علوم انساني به چند علت دچار آفت هستند. اساتيد علوم انساني در كشور ما به دليل اينكه استخدام دانشگاه هستند فارغ از اينكه چه كار پژوهشي انجام مي‌دهند و چه ميزان مطالعه مي‌كنند در جايگاه خود باقي مي‌مانند و تقريبا از هيچ نهاد و جايگاهي مورد پرسش قرار نمي‌گيرند در حالي كه من به ٣٠ كشور دنيا سفر كرده‌ام و ديده‌ام اساتيد عموما پيماني (قراردادي) هستند و اگر بعد از چند صباحي فعاليت علمي خود را از دست بدهند به راحتي كنار گذاشته مي‌شوند. آفت بعدي كه من فكر مي‌كنم از همه اين مسائل مهم‌تر است مساله سياسي‌سازي علوم انساني در جامعه ما است. اساتيد علوم انساني در كشور ما به‌شدت مقولات علوم انساني را با مقولات سياسي پيوند مي‌زنند. اين در حالي است كه علوم انساني ساحت‌هاي متنوعي دارد و در ايران به آنها توجهي نمي‌شود. به همين دليل ما شاهد يك علوم انساني سياست زده هستيم.

 

به هر حال مساله رهايي بخشي از مهم‌ترين مسائل حوزه علوم انساني است كه اين موضوع بسيار با مساله سياست در پيوند است. يعني شما فكر مي‌كنيد علوم انساني اساسا نبايد دغدغه سياست داشته باشد؟

نه اصلا. به هيچ عنوان من نمي‌گويم نبايد به سياست پرداخت ولي نبايد اجازه داد كه همه‌چيز در سياست خلاصه و اين موضوع مانع پرداخت علمي و آكادميك شود. مي‌توان پديده‌اي انساني را با روش‌هاي كاملا آكادميك بررسي كرد و نتيجه را معطوف به سليقه‌هاي افراد در جايگاه‌هاي مختلف نكنيم. مثلا برخي اساتيد هستند كه با گرايش‌هاي سياسي خاص علوم انساني اسلامي را در كشور نقد مي‌كنند و مي‌گويند اگر علوم اسلامي اعتبار دارد پس در اين ٤٠ سال چه اتفاقي افتاده است؟ سوال اينجاست اگر اتفاقي نيفتاده به اين معناست كه علم ديني و اسلامي باطل است؟ گاهي اوقات يك علم نياز به سال‌ها و قرن‌ها دارد تا به منصه ظهور برسد.

 

ما امروز مي‌بينيم كه اين افراد انديشه را نه به ماهو انديشه بلكه به شكلي سياسي بررسي مي‌كنند. آسيب ديگر كه بايد بدان پرداخته شود مساله كاربرد و رويكرد نظريه‌پردازانه به علوم انساني است كه من فكر مي‌كنم ما در اين حوزه به‌شدت ضعيف هستيم. چرا نظريه‌پردازي در علوم انساني كم است؟ جوابش اين است كه اساتيد علوم انساني همگي مشغول تدريس يا ترجمه هستند و مقولات مربوط به تفكر و انديشه را كنار گذاشته‌اند.

 

همان‌گونه كه آقاي روحاني رييس‌جمهور عنوان كرده‌اند ما تا كي قرار است پشت سر هم دانشجوي دكترا تحويل جامعه دهيم و به مسائل اصلي جامعه توجه نكنيم. آيا اساتيد علوم انساني ما نبايد به مسائلي مانند آلودگي هوا، ريزگردها، ترافيك، بحران‌هاي اجتماعي و... توجه كنند؟ اما در عمل مي‌بينيم كه توجه نمي‌شود چرا؟ به اين دليل كه ساختار علوم انساني در كشور ما آموزش‌محور است و توجهي به پژوهش‌محوري در ميان نيست.

 

شما به اسلامي‌سازي علوم انساني در كشور اشاره كرديد اما تفكري در جامعه ما وجود دارد كه اعتقاد دارد يكي از موانع رشد و توسعه علوم انساني در كشور توجه بيش از اندازه حاكميت به همين مقوله اسلامي‌سازي است و همين موضوع باعث شده مقولات ديگر مورد توجه قرار نگيرد. پاسخ شما به اين انتقادات چيست؟

ممنونم از عزيزاني كه اين انتقادات را مطرح مي‌كنند اما سوالم اين است همين افراد چه ميزان منابع مربوط به علوم انساني اسلامي را مطالعه كرده‌اند؟ شنيده‌ام عزيزي گفته بود كه تاكنون ٤٠ صفحه درباره علوم انساني اسلامي نوشته نشده در حالي كه از شخص من به عنوان يك طلبه تاكنون بيشتر از ٢ هزار صفحه درباره علوم انساني اسلامي مطلب چاپ و بخشي از اينها به زبان‌هاي ديگر ترجمه شده است وقتي مي‌گويم كه اين مطالب را مطالعه كرده‌ايد صريحا مي‌گويند ما نيازي به مطالعه اين آثار نداريم چراكه علوم انساني اسلامي را اصلا قبول نداريم. اگر كسي ادعا دارد كه علوم انساني اسلامي مانع است بايد منابع مربوط به آن را ابتدا بخواند تا اين مانع را بشناسد.

 

مگر مي‌شود مطلبي را نخوانيد و درباره آن حكم صادر كنيد؟ وقتي ما به علوم انساني اسلامي اشاره داريم مگر قرار اين است كه برويم و از كتاب و سنت مطلب استخراج كنيم؟ يكي از مهم‌ترين مسائل علوم اسلامي تاثير مباني بر گزاره‌هاي علمي است. آيا تعريف متفكران ليبرال از عدالت يكسان است؟ بطور قطع نه چرا كه مباني‌ها با هم تفاوت دارد. اصلا امكان ندارد در علوم انساني به مقوله‌اي پرداخته شود كه به مباني آن توجه نداشته باشيم.

 

ادله ما هم اين است كه بايد با مباني اسلامي با مسائل روبه‌رو شويم. چگونه است كه مي‌توان با مباني سوسياليستي، ليبراليستي، فمينيستي و... به مقولات اجتماعي پرداخت ولي با مباني اسلامي نمي‌توان؟ ماركس به طور واقع يك فيلسوف بود و به طور قطع از فلسفه هگل تاثير پذيرفته است شما اگر هگل را از ماركس بگيريد ديگر براي جامعه‌شناسي و نظريه اقتصادي ماركس چه چيزي باقي مي‌ماند؟ بعضي عنوان مي‌كنند كه دين امري تعبدي است و علم امري تحقيقي. اين ناشي از بدفهمي دين است. تاكيد مي‌كنم منظورم دين‌شناسي اين افراد است نه دينداري آنها. چراكه دين‌شناسي بدون تحقيق و پژوهش امكان‌پذير نيست.

 

مثلا ما دانشي داريم به نام اصول فقه كه بسيار به بحث‌هاي مربوط به زبان‌شناسي ارتباط دارد يا مباحث هرمونوتيكي؟ رابطه لفظ و معنا و خيلي مباحث تخصصي كه بدون آگاهي از اين ابزارهاي معرفتي نمي‌توان كه فقه را فهميد. همان‌گونه كه علوم انساني ماركس مبتني بر فلسفه هگل است ما مي‌توانيم علوم انساني داشته باشيم مبتني بر ابن سينا كه نظام معرفتي مربوط به خود را دارد. نكته دوم استدلال در علوم مدرن است اما سوال من اين است آيا تمام علوم مدرني كه شكل گرفته‌اند مبتني بر استدلال هستند؟ مفروضات مربوط به اصالت فرد يا اصالت جامعه آيا استدلال تجربي دارند؟ بسياري از اين مفروضات در علوم انساني تعبدي هستند و پشتوانه تعقلي و اثبات ندارند rationalityدارد ولي reason ندارد يعني مبتني بر يك‌سري مسلمات است چگونه است زماني كه نوبت به مسلمات ما مسلمانان مي‌رسد تبديل گزاره غيرتحقيقي مي‌شود.

 

همان‌گونه كه مطلع هستيد اخيرا دكتر داوري‌اردكاني سخناني درباره مغايرت‌هاي علوم اسلامي با علوم غربي بيان كردند. اگر واقعا نكاتي كه شما مطرح مي‌كنيد نتواند با مسائل دنياي امروز خود را تطبيق دهند چه اتفاقي خواهد افتاد؟

ببينيد آقاي دكتر داوري انصافا در رشد نگاه نقادانه به غرب نقش موثري داشته است. اما ايشان در كانتكس تفكر آقاي فرديد اين ادعا را بيان مي‌كند. شما اگر در آن كانتكس قرار بگيريد غرب مدرن يك ماهيت مملو از هواي نفس و گناه را مشاهده خواهيد كرد و اين موضوع محقق را دچار يك نوع جبر اجتماعي مي‌كند چرا كه اگر غرب را به طور يكپارچه داراي ماهيتي مملو از گناه بدانيد ديگر جايي براي تحقيق و فكر كردن باقي نمي‌ماند. چه كسي مي‌گويد جامعه مدرن تغييرپذير نيست؟ همچنين چه كسي ادعا مي‌كند علوم انساني مدرن تعارض صد در صد با علوم انساني اسلامي دارد. ما اينجا در مقابل جريان هايدگري‌ها زاويه داريم.

 

در واقع ما غرب‌گزين انتقادي هستيم و با غرب‌ستيزان موافق نيستيم. همان‌گونه كه مدرنيته در قرن ١٦ از سنت اسلامي و ميراث علمي آن استفاده كرد ما هم مي‌توانيم از سنت مدرن استفاده كنيم بعضي معايب آن را نمي‌پذيريم ولي قطعا محاسن و امتيازات آن را مي‌پذيريم. همان كاري كه اشخاصي مانند دكتر شريعتي، شهيد مطهري و مهندس بازرگان انجام دادند حتي امام خميني و رهبري نيز اين گونه فكر مي‌كنند كه از وجوه مثبت غرب بايد استفاده كنيم.

 

شما مي‌بينيد كه در جامعه غرب نظم و مديريت وقت، اهميت بالايي دارد اسلام هم همين را مي‌گويد چرا از تجربه آنها استفاده نكنيم. نمي‌توان قبول كرد به دليل اينكه وجوهي از غرب داراي مباني الحادي و ماترياليستي است پس بايد كل آن را كنار بگذاريم. اصلا نگاه كنيم به جمهوري اسلامي ايران؛ چرا تفكيك قوا را پذيرفت؟ درحالي كه ولايت فقيه را از اسلام گرفته است و تفكيك قوا را از غرب و اين مفاهيم را با هم جمع‌آوري كرده است و به نظر من داراي هيچ اشكالي نيست و شايد در ادامه هم بر حسب تجربه‌هاي بومي مواردي به آن اضافه يا كاسته شود و قانون اساسي را به رفراندوم بگذاريم و اگر مردم تاييد كردند آن را اجرا كنند. بعضي از تجربيات در غرب موفق بوده است چرا ما نبايد استفاده كنيم؟

 

به نظر شما علوم انساني اسلامي توانايي پاسخگويي به اين مسائل اجتماعي روز را دارد؟

قطعا اين توانايي را دارد. شما دقت كنيد من همان آغاز بحث به مساله مباني اشاره كردم چراكه فكر مي‌كنم زماني درباره اين مسائل با مباني اسلامي برخورد كنيم راهكارهاي كارشناسانه و متناسب با فكر و عقيده جامعه هم پيدا مي‌كنيم. دولت هم قطعا حمايت مي‌كند اگر ببيند اين راهكارها گرهي از مشكلات جامعه باز مي‌كند بودجه مضاعف در اختيار محققان قرار مي‌دهد.

 

واكنش خسروپناه به اظهارات داوري اردكاني در مورد«علم ديني»

مساله علوم انساني سياسي كردن آن است

چرا نبايد از تجربيات موفق غرب استفاده كنيم؟

رويكردمان به غرب مثل شريعتي، مطهري و بازرگان است

ما غرب گزين انتقادي هستيم و با غرب ستيزان موافق نيستيم

دكتر داوري انصافا در رشد نگاه نقادانه به غرب نقش موثري داشته است

 

دولت آقاي روحاني ميان دانشكده‌ها و پژوهشگاه‌هاي علوم انساني با دانشكده‌هاي فني تفاوت نمي‌گذارد و اينگونه نيست كه در بودجه‌ها اجحاف و تفاوت قائل شود

 

برخي اساتيد هستند كه با گرايش‌هاي سياسي خاص علوم انساني اسلامي را در كشور نقد مي‌كنند و مي‌گويند اگر علوم اسلامي اعتبار دارد پس در اين ٤٠ سال چه اتفاقي افتاده است؟ سوال اينجاست اگر اتفاقي نيفتاده به اين معناست كه علم ديني و اسلامي باطل است؟ گاهي اوقات يك علم نياز به سال‌ها و قرن‌ها دارد تا به منصه ظهور برسد

 

مرتضي ويسي

 

 

etemadnewspaper.ir
  • 20
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش