پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۰۵ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۳۶۰۴
اندیشه سیاسی

رمان نویس اسپانیایی: دموكراسی بهشت نيست

رمان سربازان سالاميس,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,تحلیل سیاسی

«گذشته هرگز نمي‌ميرد. حتي نمي‌گذرد. » از نظر ويليام فاكنر، گوينده اين جملات، زمان حالي وجود ندارد، ما هميشه در گذشته‌مان زندگي مي‌كنيم. اما زمان حال مي‌گذرد و تنها خاطره‌اي از آن باقي مي‌ماند. نويسنده‌ها و مولفان متعدد اين گذشته را كه خاطرات و اعمال ما را شكل مي‌دهند، دستمايه خلق آثارشان كرده‌اند تا روايت‌هاي گريزناپذير تاريخي را در قالب داستان بازگو كنند. خاوير سركاس، نويسنده اسپانيايي هم به نوبه خود تاريخ را با قصه‌پردازي‌هايش ادغام كرده است. او مي‌گويد: «ما از گذشته ساخته شده‌ايم.

 

وقتي از گذشته جمعي صحبت مي‌كنيم در واقع از گذشته‌اي فردي مي‌گوييم.» او با بهره‌گيري از روايتي تاريخي، رمان «سربازان سالاميس» را حول محور شخصيتي واقعي به نام رافائل سانچس ماساس، نويسنده اسپانيايي ملي‌گرا و رهبر حزب فالانژ مي‌گرداند. سرگذشت رهبر فالانژ در هاله‌اي از ابهام قرار دارد. در آخرين روزهاي پايان جنگ داخلي، نيروهاي فرانكو او را دستگير مي‌كنند و جوخه آتشي راه مي‌اندازند. او با زيركي از اين مهلكه فرار مي‌كند و دست آخر در جنگلي پنهان مي‌شود... سركاس با زبردستي تمام اين روايت تاريخي را با خيال درهم آميخته است.

 

عنوان داستان نيز تلميحي از نبرد مشهور «سالاميس» است كه در آن آتني‌ها پيروز شدند. خاوير سركاس كار خود را در سال ١٩٨٧ و با مجموعه داستان كوتاه «انگيزه» آغاز كرد و نخستين رمانش را در سال ١٩٨٩ با نام «مستاجر» روانه كتابفروشي‌ها كرد. رمان‌هاي «سربازان سالاميس» و «سرعت نور» را در سال‌هاي بعد منتشر كرد كه با استقبال منتقدان روبه‌رو شدند به تازگي محمد جوادي با ترجمه رمان «سربازان سالاميس» اين نويسنده اسپانيايي را در ايران معرفي كرده است. متن پيش‌رو بريده‌اي از گفت‌وگوي مايا جگي، خبرنگار روزنامه گاردين با اين نويسنده است.

 

وقتي به ديدن خاوير سركاس، نويسنده اسپانيايي كه خانه‌اش در بخش گارسياي بارسلونا است، مي‌رفتم، پوستري رازآميز توجهم را جلب كرد: نيمرخ مردي سيبيل‌دار با لباس شبه‌نظاميان كه هفت‌تيري را نشانه رفته بود. اسپانيايي‌ها با اين تصوير آشنا هستند حتي اگر نام مشهور «٢٣-ف» (كودتاي ناموفق ١٩٨١ اسپانيا) پاي آن نوشته نشده باشد.اين تصوير از فيلم‌هاي اين واقعه درون پارلمان اسپانيا، يا «كرتس خنرالس»، در ٢٣ فوريه ١٩٨١ گرفته شده است؛ لحظه‌اي از ٣٠ سال پيش را نشان مي‌داد كه سرهنگ دوم تخرو با گروهي از نظاميان وارد پارلمان شد و به سقف شليك كرد و ٣٥٠ تن از نمايندگان را در اين كودتاي ناموفق به گروگان گرفت.

 

توطئه محرمانه براي برانداختن رژيم فرانكو، كه پنج سال پس از درگذشت فرانسيسكو فرانكو روي داد، شكستي مفتضحانه بود. روز بعد از اين كودتا، گروگان‌ها آزاد شدند و خوآن كارلوس اول منصب متعهدان نظامي را مشخص كرد.

 

هر ساله در سالروز اين كودتا، حمله به دموكراسي تكامل‌يافته اسپانيا طي دوره بحث‌برانگيز و تلخ‌ پسا فرانكو كه با عنوان انتقال حكومت شناخته مي‌شود، مورد واكاوي قرار مي‌گيرد. از نظر سركاس، اپراي كمدي كودتاي «٢٣- ف» «يك نوع روان‌نژندي ملي است. خيال مي‌كرديم كشور اروپايي دموكراتي هستيم اما ناگهان همه اهريمن‌هاي‌مان به ما بازگشتند؛ يعني آن تاريخ ٢٠٠ ساله وحشتناك.» بسياري دوست دارند آن زمان را با خيابان ريختن مردم براي حمايت از آزادي اسپانيا به خاطر بياورند اما سركاس ادعا مي‌كند اغلب مردم سر جاي‌شان ميخكوب شده بودند و از تكرار جنگ داخلي‌اي كه كودتاي فرانكو در برابر جمهوري اسپانيا در سال ١٩٣٦ آغازش را رقم زد، مي‌ترسيدند.

 

در دوران «افسردگي جمعي»، همراه با «بحران اقتصادي»، كشور در حال تجزيه بود و «جدايي‌طلبان باسك» كه با عنوان «اتا» شناخته مي‌شوند، مردم را ديوانه‌وار مي‌كشتند. سركاس مي‌گويد: «عميقا دموكراسي را باور نداشتيم.در كشورهاي عرب‌زبان مردم براي آزادي‌شان مي‌جنگند. ما اين‌طوري نبوديم. گفتنش سخت است اما حقيقت همين است.» اما با اين حال اين لحظه آخرين فصل جنگ داخلي و «پايان انتقال حكومت و پايان اسپانياي قديمي» را براي او رقم زد.

 

«آناتومي يك لحظه» (٢٠٠٩)، كتابي است كه جايزه «داستان روايي ملي اسپانيا» را براي سركاس به ارمغان آورده است و با فروش ٢٥٠ هزار نسخه، پرخواننده‌ترين كتاب درباره كودتاي ناموفق تخرو است. روز كودتا، خاوير سركاس دانشجويي ١٨ ساله در بارسلونا بود كه مادرش صداي شليك گلوله‌ها را در راديو شنيد. خاوير بي‌اعتنا به خواهش‌هاي مادرش، به محوطه دانشگاه رفت تا پشت سنگر بايستد- سنگري كه ساختش محقق نشد- و دختري را كه دلباخته‌اش بود تحت تاثير قرار بدهد. سال‌ها بعد وقتي پشت ميزش نشست تا داستان اين واقعه را بنويسد، قصه‌پردازي را كنار گذاشت و قلمش را با انگيزه تحليل‌ واقعيت به كار گرفت.

 

چگونه تحسين‌شده‌ترين رمان‌نويس اسپانيا در مسند مورخ نشست؟ خودش مي‌گويد: «هر آنچه در تلويزيون نمايش داده مي‌شود آلوده قصه‌پردازي است.» فقدان مستندات تاريخي راه را براي نظريه‌هاي توطئه كه او براي‌شان ارزشي قائل نيست، هموار مي‌كرد. مي‌گويد: «روزنامه‌ها را با اين آشغال‌ها پر مي‌كنند.» سركاس نامش را با پنجمين رمانش «سربازان سالاميس» (٢٠٠١) سر زبان‌ها انداخت. نويسنده‌ بنيانگذار حزب فاشيست اسپانيا، يا «فالانژ» است كه از جوخه آتش كاتالونيا فرار مي‌كند او با نظامي جمهوريخواهي كه درصدد دستگيري اوست روبه‌رو مي‌شود اما نظامي در چشمان مرد فراري نگاه مي‌كند اما رهايش مي‌كند.

 

بيش از يك ميليون نسخه از اين كتاب در سراسر جهان به فروش رسيده و در سال ٢٠٠٤ جايزه «ادبيات داستاني خارجي مستقل» را از آن خود كرد. داستان «سربازان سالاميس» دستمايه‌اي براي ساخت فيلمي با همين عنوان به كارگرداني ديويد تروئبا شد كه در بخش نوعي نگاه جشنواره كن ٢٠٠٣ نمايش داده شد. ماريو بارگاس يوسا، نويسنده پرويي برنده جايزه نوبل اين كتاب را «اثري والا» خوانده كه گواهي بر حيات ادبيات است. از نظر منتقدي ديگر وقتي سربازان سركاس از به قتل رساندن مردم امتناع مي‌ورزند، مصالحه اسپانيايي‌ها آغاز مي‌شود.

 

به عقيده آنتوني بيوور، مورخ انگليسي، «سركاس هوشي هيجاني را به كار مي‌گيرد كه تقريبا اغلب مورخاني كه به مستندات وابسته هستند، دركي از اين هوش ندارند. سركاس هرگز تاريخ را تباه نمي‌كند. او كلمات را در دهان شخصيت‌هاي تاريخي نمي‌گذارد. » موفقيت غيرمنتظره «سربازان سالاميس» سركاس را مصمم به ترك تدريس ادبيات در دانشگاه خروناي كاتالونيا كرد. از سال ١٩٩٧ او ستون‌نويس روزنامه اسپانيايي «ال پايس» است. او با همسرش مارسه ماس و پسر ٢١ ساله‌اش، رائول، در بارسلونا زندگي مي‌كند. نزديك به سي‌امين سالگرد كودتاي سال ١٩٨١، روزنامه «ال موندو» ادعا كرده بود پليس بارسلونا او را در فاحشه‌خانه‌اي دستگير كرده است.

 

سركاس از اين گزارش جعلي آزرده شده بود. چند روز بعد اين روزنامه براي انتشار اين گزارش دروغين عذرخواهي كرد. او مي‌گويد «شما انگليسي‌ها يد طولايي در اظهار نفاق داريد اما ما نمي‌دانيم چطور بدون ناسزا گفتن با يكديگر مخالفت كنيم. پافشاري و تعصب به يك عقيده گناه ملي ما است چون ما در ديكتاتوري و تفتيش‌عقايد، پيشينه داريم.

 

ما انسان‌ها را براي داشتن تفكري متفاوت مي‌كشيم. ورزش ملي ما فوتبال نيست بلكه جنگ داخلي است.» داستان «آناتومي يك لحظه» از تصويري مبهم نشات مي‌گيرد: چرا وقتي همه زير ميز پنهان شده‌اند و از ترس اسلحه‌ كودتاچيان روي زمين چندك زده‌اند، سه مرد بي‌اعتنا به آنها ايستاده‌اند؟ اين سه مرد آدولفو سوارس نخست وزير، قائم مقام او ژنرال گوتيرز ملادو و رييس حزب تازه‌تاييس و قانوني كمونيست سانتياگو كاريلو بودند. سركاس مي‌گويد: «دموكراسي واقعي اسپانيا از همين لحظه شروع شد، وقتي يك فالانژيست، ژنرالِ حكومت فرانكو و رهبر كمونيست‌ها تصميم مي‌گيرند آنجا بمانند و جان‌شان را به خطر بيندازند.» در كتاب «در باب اخلاقيات پيمان‌شكني» اين سه مرد «قهرمانان مدرن عقب‌نشيني» هستند كه به هم‌پيمانان‌شان خيانت مي‌كنند.

 

وقتي سركاس به پايان كتاب نزديك مي‌شود تازه متوجه مي‌شود كه كتاب درباره سوارس نبوده بلكه داستاني درباره پدرش بوده است. سركاس كه نوجواني چپ‌گرا بود، نخست‌وزير را، «پيروي گستاخ حكومت فرانكو»، با پدرش خوزه، جراح دامپزشكي كه در خانواده‌اي متمول به دنيا آمده بود، همانند مي‌دانست. اگرچه خوزه علاقه چنداني به سياست نداشت اما پيرو حزب فالانژ بود كه پس از مرگ فرانكو به حمايت از سوارس برخاست. خوزه سال ٢٠٠٨ در ٧٩ سالگي، در روزهايي كه سركاس مشغول نوشتن اين كتاب بود، از دنيا رفت.

 

«وقتي پدرم مرد، سعي كردم او را از موضعش نسبت به سوارس درك كنم.» خوزه كه دوران كودكي‌اش كه با جنگ داخلي همراه شده بود، در زمان كودتا «از نظر سياسي در اشتباه بود اما از نظر اخلاقي نه. اين نوع افراد كاتوليك‌هايي بودند كه نگران خانواده و مشاغل‌شان بودند. آيا آنها براي اين كار گناهكار بودند؟ ناميدن آنها با عنوان «حرامزاده‌هاي لعنتي و فاشيست» آسان است. اما آنها شخصيتي سياسي نداشتند. فرانكوييسم مثل كوهستاني بود كه تمام زندگي آنها روي آن بنا شده بود.» سركاس مي‌گويد: «وقتي ١٦ ساله بودم و به شورش‌هاي خياباني مي‌رفتم به پدرم گفتم: در اسپانياي دهه ١٩٦٠ همه آدم‌هاي نجيب در زندان به سر مي‌بردند.»

 

سركاس حالا چهره‌اي مضطرب دارد. «مي‌خواستم بگويم او نجيب نيست. شايد اين كتاب را نوشتم تا به او بگويم متاسفم، چون اينطور نيست...» جمله‌اش را قطع كرد تا در اتاق قدم بزند. روي سينه‌اش دست مي‌كشيد تا آرام شود. «حرف زدن درباره پدرم سخت است. او انسان متواضعي بود، كاتوليك بود و خودش را وقف خانواده‌اش مي‌كرد.

 

به اندازه من جاه‌طلب نبود. پنج فرزند داشت و مي‌خواست آنها را بزرگ كند. مي‌دانم از او بهتر نيستم. خيال مي‌كردم هستم اما حالا اين طور فكر نمي‌كنم.» خاوير سركاس سال ١٩٦٢ در ايباهرناندو، به دنيا آمد. والدين او هر دو فرانكوييسم بودند. بعدها سركاس با گوش دادن به برنامه‌اي راديويي كه از «سربازان سالاميس» الهام گرفته بود و درباره كساني بود كه ياري‌گر جبهه دشمن مي‌شوند، متوجه شد پدربزرگش زندگي يك جمهوريخواه را نجات داده است و مانع ديگران از انداختن اين فرد به پايين پل شده است. سركاس ١٣ ساله بود كه فرانكو از دنيا رفت.

 

حالا سركاس مي‌گويد به دموكراسي معتقد است: «چون بوي ديكتاتوري را به خاطر مي‌آورم. بوي گند مي‌دهد؛ فساد اخلاقي و رفتار مردم را با خودم به خاطر مي‌آورم. دموكراسي بهشت نيست اما بهترين ابزار سياسي‌اي است كه در اختيار داريم. » سركاس در دانشگاه خودگردان بارسلونا ادبيات كلاسيك اسپانيايي خوانده است اما امريكايي‌هاي پست‌مدرنيستي مثل رابرت كوور را ترجيح مي‌دهد. اواخر دهه ١٩٨٠ دو سالي را به استادياري در دانشگاه ايلينوي امريكا مشغول شد.

 

«مي‌خواستم نويسنده‌اي امريكايي باشم اما در آنجا فهميدم من نويسنده‌اي اسپانيايي هستم و از آن زمان به بعد سر كلاس‌ها چرتم مي‌گرفت. وقتي در خانه‌ نيستي مي‌فهمي چه كسي هستي.» او نوول‌هاي تاريك و نااميدكننده‌ »انگيزه» (١٩٨٧) و «مستاجر» (١٩٨٩) را نوشته و بعدها راويان غيرقابل اعتمادي را براي روايت «داستان‌هاي حقيقي» (٢٠٠٠) انتخاب كرد. سركاس به «مرز ميان اخلاقيات و سياست» علاقه‌مند است. در حالي كه آدم‌هاي نجيب نيز مي‌توانند طرفدار سياستي اشتباه باشند اما سركاس مطمئن است «تمامي تهضت‌هاي خوب و بهترين‌شان، حرامزاده‌هاي خودشان را دارند... ما ايده خامي در مورد جنگ داخلي داريم. جنگ جمهوريخواهان، فقط يك جنگ بود اما آنها كشتار جمعي راه انداختند؛ كشيش‌ها و راهبه‌ها را كشتند.»

 

قتل‌هاي فرانكوييست‌ها «مهندسي‌شده بود. فرانكو مي‌خواست جنگ ادامه داشته باشد.» «سربازان سالاميس» همين گذشته را پيش مي‌كشد. سركاس مي‌گويد: «نسل من تارانتينو و آلمادوار را دوست داشت اما به جنگ داخلي علاقه‌اي نداشتند.» با اين وجود احياي اين گذشته منطقي است: «نسل نوادگان ما مثل فاكنر مي‌گويند گذشته هرگز نمي‌گذرد.» اين رمان براساس داستان حقيقي رافائل سانچس ماساس، يكي از پايه‌گذاران فالانژ است كه وقتي جمهوريخواهان عقب‌نشيني كرده و مشغول اعدام زندانيان هستند، او مي‌گريزد. ٦٠ سال بعد راوي آن نويسنده‌اي به نام خاوير سركاس مي‌شود كه دوستش روبرتو بولانيو، نويسنده‌ «ژوليده شيليايي» است و اسپانيا تبعيدگاهش شده است.

 

اما همين طور كه راوي ردپاي مرد نظامي ضدفاشيست را- كسي كه ممكن است مبلغ فالانژ باشد- دنبال مي‌كند، خط داستان عوض مي‌شود و داستان از مردم فرانسه كه قهرماني مورد اغفال واقع شده‌اي را پيدا كرده‌‌اند، مي‌گويد.«فكر مي‌كردم گفتمان فاشيست، از شهامت به سود خود بهره برده است. اما استفاده مفتضحانه از شهامت، يك فضيلت است، مثل وقتي كه باهوش هستي و از اين فضيلت استفاده مي‌كني.» رمان بعدي او «سرعت نور» (٢٠٠٥)، دوره‌اي را روايت مي‌كند كه سركاس دفتر كارش در ايلينوي را با كهنه سرباز جنگ ويتنام شريك شده بود.

 

داستان رابطه دوستانه ميان نويسنده‌اي در بارسلونا را كه با شهرتش گلاويز شده با كهنه‌‌سرباز جنگ ويتنام كه قتل عام مردم او را تسخير كرده، نقل مي‌كند. راوي سركوب‌شده اما آگاه از تقصيراتي كه در زندگي‌اش داشته، مي‌فهمد «خشونتي كه در جنگ نهفته است از مدت‌ها پيش در بطن انسان پنهان بوده است.» سركاس اين داستان را طي جنگ امريكا با عراق نوشت؛ جنگي كه طبق گفته‌هاي شخصيتي در اين رمان «اساسي دروغين داشت» مثل جنگ ويتنام. سركاس مي‌گويد: «در اسپانيا همه مخالف اين جنگ بودند.» از طرفي «سرعت نور» تاثيرات تباه‌كننده شهرت را ترسيم مي‌كند. نويسنده عياش خود را مسوول تصادفي مي‌داند كه در آن همسر و فرزندش كشته شده‌اند.

 

سركاس مي‌گويد: «رمان‌هاي من از «چه مي‌شد اگرها» مي‌گويد. با شهرت يك ويژگي تنزل‌يافته و احمقانه داري. فكر مي‌كني ساختگي هستي يا كم‌كم گمان مي‌كني سروانتس شده‌اي. من ترسيده بودم چون نويسنده‌هايي را مي‌شناسيم كه شهرت، تباه‌شان كرده است. اين رمان به نوعي خروج از اين تباهي است.» شوخ‌طبعي اين تباهي را به گونه‌اي جبران مي‌كند: «درست مانند كاري كه بردباري، نسبي‌گرايي و تمدن مي‌كنند. دون كيشوت آدمي مضحك و همزمان قهرمان است؛ اين ويژگي‌ها كنايه‌آميز هستند. افرادي كه از شوخ‌طبعي سر درنمي‌آورند، كساني كه فكر مي‌كنند واقعيت يك رو دارد، دچار كوته‌فكري هستند.»

 

بهار سرلك

 

etemadnewspaper.ir
  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش