استاد انصاریان می گویند: معیّت امیرمؤمنان با حق مانند معیّت روح با بدن انسان زنده است، منتها با این فرق که معیّت امیرمؤمنان با حق ابدی است؛ آن حضرت با حق یکی شده و بین آنها وحدت برقرار شده است بنابراین هرگز، حق از امیرمؤمنان قبض نمیشود، حرکت حق و امیرمؤمنان یک حرکت است لذا اگر پایبند سنت علوی باشیم و همانطور که امیرمؤمنان و فرزندان آن حضرت، احکام خدا را بیان کردند، عمل کنیم، میتوانیم ادعا کنیم که معیت با حضرت داریم و پیرو و شیعه امیرمؤمنان هستیم.
شخصیت جامع الاطراف حضرت امیر(ع) برای افراد تبیین شود
استاد حسین انصاریان در گفت وگو با شفقنا، به دلایل مهجوریت نهج البلاغه اشاره و اظهار کرد: نهجالبلاغه کتابی است که دستورات جامع و کاملی برای زندگی انسانها دارد و در تمام ادوار محتوای آن قابل استفاده است.
ایشان دلیل مهجور ماندن نهجالبلاغه میان مردم را ناشناخته ماندن شخصیت امام علی(ع) دانست و افزود: اگر ابتدا شخصیت جامع الاطراف امیر(ع) برای افراد تبیین شود و سپس سراغ سخنان ایشان برویم، دستورات نهجالبلاغه وارد بخشی از زندگی ما خواهد شد.
عمل نکردن به مفاهیم و آموزههای نهج البلاغه نوعی مهجوریت است
وی با بیان اینکه مهجوریت نهجالبلاغه در جامعه امروز این است که به شیوه کاربردی به زندگی مردم وارد نشده است، گفت: مهجوریت به معنای این نیست که نهجالبلاغه در جامعه پیدا نمیشود بلکه باید گفت عمل نکردن به مفاهیم و آموزههای آن نیز نوعی مهجوریت است همانند مهجوریت قرآن در جامعه اسلامی است لذا اینک ضرورت دارد که معارف نهجالبلاغه را برای مردم با روشهای گوناگون معرفی کنیم.
او در پاسخ به اینکه چگونه میتوان نهجالبلاغه را در عرصه های سیاسی و اجتماعی به کار برد؟ گفت: با کاربردی کردن محتوای نهجالبلاغه میتوان از این اثر بهره برد؛ ما در زمینه نهجالبلاغه خیلی کارها کردهایم ولی هنوز به محتوای نهجالبلاغه کاملا عمل نکردهایم. باید غربت و غبارهایی که در چهره و سیمای نهجالبلاغه نقش بسته است را با راهکارهایی مؤثر و تأثیرگذار کنار زده و آن را در جامعه ترویج دهیم و در این باب عمل کردن معلمان، هویتسازان و الگوسازان جامعه به آموزههای اسلامی میتواند مؤثر واقع شود.
برنامهریزی برای ترویج نهجالبلاغه در جامعه از سوی دستگاههای فرهنگی صورت گیرد / اخلاق علوی را در بین برخی مسئولان تنگنظر ترویج دهیم
استاد انصاریان افزود: باید برنامهریزی برای ترویج نهجالبلاغه در جامعه از سوی دستگاههای فرهنگی صورت گیرد، نباید تعارض و گسستی بین گفتار و رفتار معلمان و هویتسازان در عمل کردن به آموزههای نهجالبلاغه دیده شود چراکه این مهم سبب ایجاد بحران میشود. باید همه مردم بهویژه مسئولان احساس درد علوی داشته باشند ولی ما تنها بیان درد کرده و احساس درد علوی نداریم؛ ضرورت دارد اخلاق علوی را در بین برخی مسئولان تنگنظر ترویج دهیم.
استاد انصاریان تأکید و توصیه کرد: از علی (ع) و اخلاق و ارزش های آن حضرت در مجالستان حرف بزنید تا هیچ کس نتواند جایگزین ایشان در قلبتان شود. همانا با سخن گفتن از کرامات و عرفان امیرمؤمنان (ع)، اجازۀ ورود به دشمن را ندهید. قلبی که پیوسته به یاد علی (ع) باشد، یقیناً پاک و مطهر خواهد ماند و از آلودگی و خباثت ها دور می ماند. نگاه کردن به چهرۀ علی (ع) نیز مانند ذکر و سخن گفتن از ایشان، عبادت است، اگرچه ما اکنون از این فیض محروم هستیم؛ رسول خدا (ص) نگاه به امیرالمؤمنین (ع) را عبادت دانسته و آن را هم مرتبه با نگاه به کعبه بیان فرموده اند. نگاه به خانۀ کعبه ای که از خاک و سنگ است، صدهزار حسنه به نامۀ اعمال انسان، اضافه و صدهزار گناه را از نامۀ اعمالش محو می کند؛ حال با این حساب ببینید که نگاه به علی(ع) چقدر حسنات دارد و نمی توان آن را به شماره آورد؛ پس هرکس عاشق علی (ع) باشد و به او اقتدا کند، رسول خدا(ص) در روز قیامت شفیع اوست و به امیرمؤمنان امر می کند تا با دست خودش از حوض کوثر به او آب بدهد؛ آبی که انسان را از هر تشنگی می رهاند و این نویدی جان بخش برای ماست و شادی وصف ناپذیری را در قلب ایجاد می کند.
رهرو راه علی، اهل نجات است
او اظهار کرد: تنها راهی که در این عالم بعد از پیغمبر، راه الهی است، فقط راه امیرالمومنین است و بقیه جاده به هر نامی که باشد، فرجام خوشی ندارد و رهرو راه علی، اهل نجات است.
معیّت امیرمؤمنان با حق ابدی است
استاد حسین انصاریان در ادامه به مبحث چیستی معیت علی و حق پرداختند و افزود: معیّت امیرمؤمنان با حق مانند معیّت روح با بدن انسان زنده است، منتها با این فرق که معیّت امیرمؤمنان با حق ابدی است؛ آن حضرت با حق یکی شده و بین آنها وحدت برقرار شده است بنابراین هرگز، حق از امیرمؤمنان قبض نمیشود، به گونه ای که علی یک طرف و حق طرف دیگر بماند؛ حق همواره با حضرت و ایشان نیز با حق است: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» یعنی امیرمؤمنان و حق مانند روح و بدنی هستند که با هم یکی شدهاند. هر کدام نباشند دیگری نخواهد بود. حق باشد؛ یعنی علی هست و علی باشد یعنی حق هست. این «معیّت» آن قدر درهم تنیده و متصل است که حق، علی است و علی حق است.
در دنیا و آخرت هیچ حادثه و نیرویی امیرمؤمنان علی(ع) را از حق جدا نمیکند
او ادامه داد: رسولخدا(ص) میفرماید: یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ؛ حرکت حق و امیرمؤمنان یک حرکت است؛ این گونه نیست که حق برای خودش در مسیری باشد و علی هم برای خودش در مسیری دیگر؛ به عبارت دیگر در دنیا و آخرت هیچ حادثه و نیرویی امیرمؤمنان علی(ع) را از حق جدا نمیکند.
استاد انصاریان به ولایت علی(ع) در غدیرخم اشاره و تصریح کرد: زمانی که پیامبر(ص) از آخرین حج خود که به «حجهالبلاغ» معروف شد، باز میگشتند و کمتر از دو ماه به آخر عمرشان باقی نمانده بود، در محلّ غدیرخم، وقتی دست قرآن ناطق، علی را بلند کرد و ولایت و خلافت آن حضرت را علنی کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ» خداوندا هر کسی علی را دوست دارد، دوستش بدار و هر کس دشمن علی است او را دشمن بدار! یعنی کسی که از حق جدا شود و دشمنی با حق داشته باشد، سزاوار رحمت الهی نیست. رسول گرامی اسلام از خدای مهربان عالم درخواست میکند که خدایا کسی که از علی جدا میشود و سبب جدایی مردم از علی میشود را نیامرز و او را از عذاب قیامت بچشان؛ این نفرین حضرت مستجاب شد و کسانی که از حق جدا شدند و یا عامل جدایی مردم از حق شدند در عذاب الهی خلود خواهند داشت.
او سکوت امیرمومنان پس از رحلت پیامبر را نشانه ای از معیّت آن حضرت با حق دانست و افزود: این معیت امیرمؤمنان با حق بود که پس از رحلت پیامبر اسلام، سکوت اختیار کرد، سکوتی که از هر فریادی در این عالم طنین انداز تر بود؛ به علت معیّت حق و علی بود که آن حضرت صبر اختیار کرد، صبری که جز با آن، حق تحقق نمییافت. عکسالعمل آن حضرت نسبت به حوادث سیاسی پس از رحلت رسولخدا(ص) تا روز شهادتشان این گونه بود که فرمود: «صَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذی وَ فِی الْحَلْقِ شَجی؛ من در طول این ۲۵ سال غصب خلافت، مانند کسی که خار تیزِ بیابان به چشم او و استخوان تیز در گلوی او فرو رفته باشد، شکیبایی ورزیدم» این است تجلّی حق در حقیقت و معیّت امامت و حق.
سکوت و صبر علی تنها برای حفظ حقی بود که او با آن معیّت داشت
استاد انصاریان در پاسخ به اینکه چرا حضرت صبر کرده و سکوت اختیار نمود؟ گفت: سکوت و صبر علی تنها برای حفظ حقی بود که او با آن معیّت داشت. حقّی به نام دین و حقیقتی به نام اسلام. امروز در کره زمین بیش از یک میلیارد مسلمان زندگی میکنند، اکنون در اروپا، آمریکا، آفریقا و آسیا، گرایش به فرهنگ امیرمؤمنان بسیار فراوان است، همه این میل ها و گرایشهایی که در سرتاسر دنیا به فرهنگ اسلام و حق وجود دارد، محصول صبر امیرمؤمنان است.
استاد انصاریان به سنخیّت امیرمؤمنان و حق اشاره و خاطرنشان کرد: امیرمؤمنان و حق، آنچنان جذب یکدیگرند که جدایی میانشان امکانپذیر نیست، اساساً یک نوع اتحاد و یگانگی میان حق و امیرمؤمنان وجود دارد که نمی توان یکی بدون دیگری را تصور کرد و این همه محصول سنخیت و شباهت فوق العادهای است که میان حضرت و حق وجود دارد؛ به علّت این شباهت و سنخیّت آنچنان یگانگی صورت گرفته است که نمیتوانیم حق را از امیرمؤمنان جدا تصور کنیم بنابراین هر جا حق باشد، علی هست و هرجا علی باشد، حق هم حضور دارد.
او گفت: محبّت، یک امر قلبی است و تشخیص اینکه چه کسی به انسان علاقه دارد با چشم سر امکانپذیر نیست، البته از راه آثار محبّت و فعل مُحّب میتوان نشانههایی را دریافت، ولی بدون عکس العمل محبّ تشخیص محبّت امکانپذیر نیست؛ چرا که محبت از امور قلبی و غیرمادی است. با توجه به این نکته در کتاب ارزشمند «اصول کافی» که از کتب بسیار مهم شیعه است، درباره جایگاه محبّت امیرمؤمنان روایات فراوانی وجود دارد که این روایات از نظر سند بسیار قوی است و با آیات قرآن نیز سازگاری کامل دارند؛ یکی از آن روایت این است که از قول امام صادق نقل شده است که فرمود: شخصی نزد امیرمؤمنان آمد و عرض کرد: «والله اِنِّی اُحِبُّکَ»؛ به خدا سوگند! من تو را دوست دارم. امیرمؤمنان به او فرمود: «کَذِبْتَ»دروغ میگویی؛ بار دیگر این مرد عرض کرد؛ به خدا سوگند شما را دوست دارم! حضرت هم دوباره فرمود: دروغ میگویی! و این مطلب تا سه بار تکرار شد، هر بار آن مرد میگفت: به خدا سوگند! شما را دوست دارم و حضرت میفرمود: راست نمی گویی. سپس امیرمؤمنان فرمود: خدای متعال هزار سال قبل از خلقت بدنها، اول روحها را آفرید، آنگاه محبان ما را به ما شناساند، تو هنگامی که دوستان ما را معرفی کردند کجا بودی؟ به عبارت دیگر حضرت فرمود: من از ابتدای آفرینش آدم تا آخرین نفری که به دنیا میآید را مشاهده کردم؛ اما تو در صف دوستان من نبودی. پیروان و دوستداران حق اینگونه جذب حق هستند، به گونه ای که قبل از عالم خلقت، ارادت و محبت خود را به نمایش گذاشتند.
استاد انصاریان با اشاره به اینکه جاذبه حق و امیرمؤمنان، تشابه فراوانی با جاذبه خورشید عالمتاب دارد؛ گفت: خورشید در منظومه شمسی به عنوان مرکز گردش منظومه شمسی است، یعنی همه سیارات و قمرها، حول محور خورشید در حرکتند؛ حال اگر اینها به اندازه سر سوزنی از مدار خود تجاوز کنند یا ذوب میشوند یا منجمد خواهند شد. خورشید حق و امیرمؤمنان نیز در این عالم به عنوان مرکز گردش تمام مخلوقات در صراط مستقیم است، کسی که طالب حق است اگر ذرّهای از مدار خود پیشی گرفت ذوب و اگر عقب ماند منجمد خواهد شد. «فَالرّاغِبُ عَنْکمْ مارِقٌ، وَاللاّزِمُ لَکمْ لاحِقٌ، وَالْمُقَصِّرُ فی حَقِّکمْ زاهِقٌ، وَالْحَقُّ مَعَکمْ، وَ فیکمْ وَ مِنْکمْ وَ اِلَیکمْ، وَ اَنْتُمْ اَهْلُه پوُ، وَ مَعْدِنُهُ» شعاع خورشید امامت، نه زمان میشناسد، نه مکان، یعنی در سراسر عالم ملک و ملکوت شعاع آن قرار دارد. نکته مهم این است که برای بهرهمندی از این شعاع پرتو افشان حق، باید خود را در معرض دریافت آن قرار دهیم. به طور قطع، کسی که تمام پنجره های دریافت شعاع خورشید را به روی خود مسدود کند، هرگز از تأثیرات مثبت خورشید بهرهمند نخواهد شد.
او ادامه داد: عامل جاذبه خدای متعال، امیرمؤمنان است، اگر در حد توان، مانند امیرمؤمنان به عبادت و بندگی بپردازیم، جاذبه حضرت حق ما را جذب خواهد کرد. رباخواران، مجرمان حرفهای، ستمگران و ظلمکنندگان همگی از حقّ و امیرمؤمنان دور هستند. این قبیل افراد که در دنیا مجذوب حق نشدند، در قیامت نیز از این جاذبه الهی محروم خواهند ماند. چنانچه اگر نیّت انسان این باشد که در دنیا، با سیره و معارف امیرمؤمنان همراه باشد و هنگام مرگ نیز آن حضرت را ببیند، اگر در حدّ توان، در راه اهداف و رضایت امیرمؤمنان حرکت کرده باشد، البته این خواستههایش محقق خواهد شد. یعنی هنگام مرگ، آن حضرت به کمک او میآید و در قیامت نیز از شفاعت آن حضرت بهرهمند خواهد شد.
استاد انصاریان ذکر و حبّ علی را سرمایه شیعیان دانست و عنوان کرد: اگر از تمام پادشاهان و حاکمان دنیا پرسیده شود، سرمایه اصلی کشور را در کدام محل ذخیره میکنند؟ پاسخ میدهند: در بانک مرکزی آن کشور، یعنی در ساختمان محکم و مطمئنی که از دستبرد سارقان و هرگونه خطرات احتمالی محفوظ باشد. حال باید این سؤال را مطرح کرد که خزانه ثروت شیعیان کجاست؟ خدای متعال قلوب شیعیان را خزانه بالاترین و با ارزشترین ثروتها و گوهرها قرار داده است؛ جواهرهایی به نام پیامبر خدا و ائمّه معصومین در قلب ما قرار دارند، پس باید کوشید تا اینکه مبادا این خزانه مورد سرقت سارقان قرار گرفته یا دچار حریق شود.
او ادامه داد: معیت علی با حق هنگامی که دقیق تبیین و ترسیم شود، انسانهای حقطلب را به شخصیت ملکوتی و عرشی امیرمؤمنان آشنا میکند و به ما گوشزد میکند که چقدر در درک شخصیتشناسی امیرمؤمنان کوتاهی کردهایم.
استاد انصاریان با تأکید بر اینکه امیرمؤمنان و قرآن دو شاخه از یک حقیقت هستند و هرگز نمیتوان میان این دو جدایی قائل شد، گفت: خداوند متعال در قرآن به نقل از رسولخدا(ص) میفرماید: روز قیامت نبیمکرّماسلام، یکی از شِکوههایی که به خداوند عرضه میکند در مورد مهجوریت قرآن است: یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً؛ پروردگارا قوم من قرآن را مهجور کردند». قرآن و امیرمؤمنان یک حقیقت هستند و معیت دارند بنابراین به طور قطع یکی از مصادیق مهجور شدن قرآن، مهجور کردن امیرمؤمنان است که نباید از آن غافل شد و مهجوریت امیرمؤمنان، همان مهجوریت قرآن است.
او به یکی از نمونههای آشکار مهجور شدن قرآن کریم و علی(ع) اشاره و تصریح کرد: مهجوریت امیرمؤمنان، عمل نکردن به خواسته ها و دستورات قرآن است. عدم اعتماد به قرآن کریم باعث میشود که پارهای افراد تصور کند فرهنگهایی غیر از قرآن میتواند دنیا و آخرت انسان را آباد کند بنابراین انسان کم اطلاع سر از حضور بر سفره بیگانگان درخواهد آورد. نشناختن حق یا عدم تبعیت از حق واقعا ویرانگر است و انسان را از مسیر و صراط مستقیم دور میکند بنابراین متوجه میشویم که بعد از مهجوریت علی و کنارگذاشتن حق او تا به امروز، از حق فاصله گرفتند و دچار چه خسارتهای جبران ناپذیری شدند.
استاد انصاریان گفت: اگر مردم تصمیم جدی نگیرند که با حق گره بخورند و با حق معیّت پیدا کنند، مطمئن باشید که به موجودات خطرناکی تبدیل خواهند شد. جدا شدن از حقّ، انسان را از مدار انسانیت خارج میکند و دریچههای سعادت را به روی آدمی میبندد. به حوادث تلخ پس از رحلت رسولخدا(ص) دقت کنید؛ ماجرای سقیفه و هجوم به خانه صدیقه طاهره و جنگهای جمل، صفین و خوارج نهروان، اکثر مردم از حقّ جدا شدند.
استاد انصاریان به لزوم دریافت آموزه ها و سیره علی(ع) از کتاب نهج البلاغه و جاری ساختن آن در زندگی، تأکید کرد و گفت: امروز در خانوادههای ما حقوق فرزندان رعایت نمیشود و با کمال تاسف مردم ما خود را از معیّت با این حقّ محروم کرده اند البته این محرومیت از حق هم به علت سهلانگاری خود مردم است، بنابراین اگر مردم تصمیم جدی میگرفتند که معیّت با این حقّ پیدا کنند اوضاع جامعه ما قطعاً به این وضع اسف بار کشیده نمی شد.
او گفت: تمام آثار و برکات مودّت به ذوی القربی نصیب کسانی میشود که در انجام این امرِخدای متعال، معیّت با قرآن و امیرمؤمنان پیدا کرده اند به عبارت دیگر، گرچه خدای متعال امرکرده است که با مودت به اهلبیت اجر و پاداش زحمات رسولخدا را پرداخت کنید، اما عمل به این دستور نفعی برای خود رسول اکرم ندارد؛ بلکه همه منافع این مودت نصیب خود امت اسلامی میشود. خدای متعال در سوره مبارکه سباء آیه ۴۷ به این حقیقت اشاره کرده و میفرماید: «قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُم؛ بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شماست» به خاطر همین حقیقت است که رسولخدا به امیرمؤمنان فرمود: «یا عَلِی اَنْتَ وَ شِیعَتُکَ هُمُ الْفَائِزوْنَ؛ ای علی! تو و پیروانت رستگارید. پیروی از امیرمؤمنان، که پیروی از سخنان و رفتار اوست، همه امتثال امرخدای متعال است؛ چرا که بدون این معیّت که در کلمه مودّت جمع شده است، امتثالی صورت نگرفته و امکان قرار گرفتن در زمره همراهان با حق را از انسان سلب میکند.
استاد انصاریان در پایان گفت: اگر پایبند سنت علوی باشیم؛ یعنی اگر همانطور که امیرمؤمنان و فرزندان آن حضرت، احکام خدا را بیان کردند، عمل کنیم، میتوانیم ادعا کنیم که معیت با حضرت داریم و پیرو و شیعه امیرمؤمنان هستیم.
- 15
- 2