پیدا شدن سر و کله یک «سیاه گوش» در ارومیه -یک گونه نادر در ایران که از قضا دست تقدیر آن را جزو حیوانات در حال انقراض در ایران قرار داده- شاید خبر خوشی برای فعالان حیاتوحش باشد اما برای اهالی محلی هراس و نگرانی از تهدید تنها منبع درآمدشان یعنی گله و رمهها که قوت روزانهشان به آنها وابسته است چیزی جز یک خطر به حساب نیاید اما نقش نهادها و سازمانهای متولی از جمله سازمان حفاظت محیطزیست چیست و باید در برابر این خطر چگونه از مردم و چگونه از این گونه در حال انقراض حفاظت کند؟
«سیاهگوش» یا کاراکال، نام ایرانی این جاندار در آخرین به روزسانی اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت سازمان ملل متحد از لیست قرمز حیوانات در حال انقراض جهان خارج شده است و به رده گونههایی افزوده شده که کمترین نگرانی درباره آنها وجود دارد. با این حال اما وضعیت این گونه جانوری در مناطق مختلف جهان متفاوت است. سیاه گوش در ایران جزو حیوانات نادری محسوب میشود که در خطر انقراض نیز قرار دارد. زیستگاه کاراکال در ایران مناطق بیابانی و نیمه بیابانی به ویژه حاشیه کویر مرکزی است. جنوبیترین مرز پرتراکنش این گونه در شهرستانهای استهبان ، نیریز و منطقه بهرام گور و شمالیترین آن در استان خراسان شمالی است.
غربیترین گزارشها از کاراکال در استان ایلام و لرستان و شرقیترین آنها در خراسان جنوبی بودهاند. منطقه حفاظتشده عباسآباد نائین از بهترین زیستگاهها برای کاراکال است که هر سال گزارشهایی از مشاهده یا کشتار این حیوان در آنجا ارسال میشود. با این حال اما در گزارشی که اخیرا سازمان حفاظت محیطزیست استان آذربایجان غربی منتشر کرده سر و کله یک سیاهگوش در منطقه مارمیشوی ارومیه پیدا شده است. به گفته، امید یوسفی، رئیس اداره نظارت برامور حیات وحش اداره کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی این گونه توسط یک کوهنورد مشاهده شده که قبلاً بارها توسط همکاران و اهالی منطقه هم مشاهده شده است.
کاهش شدید جمعیت سم داران ( که غذای اصلی سیاهگوشان است)، تخریب زیستگاه این گونه، توسعه شهرسازی، راه و ... و البته تغییر اقلیم در سالهای اخیر از جمله عواملی هستند که در دهههای اخیر سبب کاهش جمعیت این گربهسان نادر شدهاند. با این حال انتشار خبر مشاهده یکی از آنها در ارومیه که پیشتر گزارشی از وجود سیاه گوش نداشته شاید روزنه امیدی برای تولید مثل این گونه نادر جانوری ایران باشد.
گرچه اسماعیل کهرم، جانورشناس، نظری خلاف آن دارد. او در گفتوگو با «ابتکار» میگوید: « سیاه گوش حیوانی است متعلق به زیستگاههای بیابانی و دامنههای کوهستان. این گونه جانوری حتی در جنگلهای گلستان نیز دیده شده است. اما احتمالا این حیوان پیشتر در ارومیه دیده نشده و اولین گزارش از مشاهده این حیوان در این منطقه نظرها را به خود جلب کرده است.»
او ادامه میدهد: «با این حال اما این خبر برای من خبر مسرتبخش و خوشحال کنندهای نیست. چرا که اگر یک حیوانی در نقطهای دیده نشد دلیلی ندارد که آن حیوان در آن منطقه وجود ندارد بلکه شاید ما آن را ندیدهایم. به این معنا که ممکن است قبلا در ارومیه سیاه گوش زیست میکرده اما ما شاهد آنها نبودهایم. بنابراین این فرضیه که دو سیاه گوش از منطقهای دیگر جفتگیری کردهاند و در ارومیه تولید مثل خود را انجام دادهاند امکان پذیر نیست.»
با یک گل بهار نمیشود
در میان اخبار غم انگیز و ناامیدکننده از محیطزیست و حیاتوحش ایران، انتشار تنها یک خبر خوب امیدوارکننده است اما برای فعالان حیاتوحش و کارشناسان آنقدرها هم این خبر خوب ارزشمند به نظر نمیرسد. کهرم میگوید: «این خبر نقطه امیدبخشی ندارد. در مقابل اقدام شاهکار و فجایعی که سازمان حفاظت محیطزیست برای محیطزیست و حیاتوحش ایران رقم میزند، همچون صدور مجوز شکار برای شکارچیان از جمله صدور مجوز شکار ۴ پرنده در روز در تهران، این خبر هیچ است. ضمن اینکه با یک گل بهار نمیشود. زنده بودن یک کاراکال در ارومیه بدون ایجاد شرایط مناسب برای تولیدمثل نمیتواند سبب افزایش جمعیت آنها شود.»
خطر تفنگ در کمین کاراکال ارومیه
گرچه پیدا شدن سرو کله یک سیاهگوش در ارومیه نمیتواند به تنهایی در جمعیت این گونه در حال انقراض ایران موثر باشد اما میتواند زندگی اهالی منطقه مارمیشوی ارومیه را متحول کند. کهرم میگوید: «شاید برای مردم ارومیه دیده شدن یک سیاه گوش خبر خوشایندی نباشد چرا که تنها منابع درآمدی و معیشتی آنها یعنی دامها و رمههایشان در معرض خطر قرار میگیرند. گوسفندان میتوانند طعمه خوبی برای یک سیاهگوش گرسنه باشند و چوپانان و کشاورزان نیز از این موضوع قطعا خوشحال نمیشوند.
آنها باید به نحوی از گوسفندان خود محافظت کنند و از آنجایی که کشیدن حصار و پرچین میان گوسفندان و سیاهگوش آنقدرها ساده نیست، پس برداشتن تفنگ باقی میماند. همان کاری که چوپانان سوئیسی انجام دادند. چند سال پیش ۴ قلاده سیاهگوش از ایتالیا به سوئیس بردند و در ارتفاعات سوئیس آنها را رها کردند اما چوپانان همه آنها را کشتند چرا که گوسفندان این چوپانان توسط این سیاهگوشها خورده میشدند.»
چطور میتوان از سیاهگوش ارومیه حفاظت کرد؟
شاید تبدیل شدن منطقه مشاهده شده سیاهگوش در ارومیه به یک منطقه حفاظتشده یا پارک ملی یا پناهگاه حیاتوحش ،بهترین راهکار برای زنده نگه داشتن کاراکال ایرانی باشد. سیاستی که البته آن طور که این جانورشناس میگوید از تصمیمگیران ایران بعید به نظر میرسد. پس برای حفاظت از این گونه چه باید کرد؟
کهرم میگوید: «وظیفه سازمانهای متولی از جمله سازمان حفاظت محیطزیست این است که این منطقه را تحت کنترل قرار دهد و بر روی جمعیت این گربهسان مطالعه کند.» او میافزاید: «سازمان حفاظت محیط زیست میتواند نیروی گشت خود را در این منطقه مستقر کند و هزینهای برای آغاز تحقیقات توسط دانشجویان را در نظر بگیرند تا آنها در این منطقه درباره زادو ولد سیاهگوشها، نحوه زیست، خوراک و طعمه آنها تحقیق و بررسی کنند و کار سرشماری آنها را آغاز کنند.»
زهرا داستانی
- 18
- 3