از میان همه طنزها، استرسها، شایعات، طالع بینی ها(!) راجعبه زلزله و حرفهای مختلف پیرامون آن، حالا میشود یک چیز را خیلی خوب فهمید و آن اینکه درکنار قهر طبیعت دراین ایام، یک اتفاق در حال شکلگیری است. بیتوجهی مردم به برخی مسئولین، بیتوجهی مردم به برخی اظهارات دولتمردان، بیتوجهی مردم به برخی رسانهها، حتی مجازی.
اولین هشدارهای بسیارجدی را باید از همان زمان وقوع زلزله کرمانشاه جدی میگرفتیم. زمانی که بهجای ارگانها و سازمانهای رسمی مسئول و بهجای دولت، این سلبریتیها بودند که با اعلام شماره حسابهای بانکی، پیشقدم برای کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه شدند. بسیاری از مردم پولهایشان را ترجیح دادند به حساب امثال علی دایی و صادق زیباکلام بریزند. میشد خیلی خوب فهمید، این گونه حرکات از سوی قشرهایی از مردم سراسر معنادار بود. موضوعی که میتوانست تلنگری برای هر فردی باشد. این جریان جدیتر هم شد. اینبار مردم برای امداد رسانی به زلزله زدگان، خود پیشقدم شدند. برای فرستادن پتو، لوازم ضروری و اجناس تهیه شده؛ اتومبیلهای شخصی رهسپار روستاها ی زلزله زده شدند. انگار نه انگار که متولی وجود دارد.
همبستگی یا کمتوجهی
در ابتدا بسیاری این را نماد همبستگی مردم ایران با یکدیگر تلقی میکردند اما حضور ماشینهای قفل شده در خیابانها و جادهها برای ارسال کمکهای شخصی به روستاهای کرمانشاه، نشان میداد که در پس این همبستگی یک جدایی هم وجود دارد و در حین فاجعه ناشی از زلزله یک رخداد اجتماعی هم در حال وقوع است و آن گلایهمندی مردم از افراد مسئول و آن رخداد اجتماعی، گاهی کم اعتمادی نسبت به برخی مسئولین است.
زمین لرزه کرمانشاه، اما مقدمهای بود بر تداوم این اتفاق در زمین لرزههای اخیر تهران.
زلزلههای تهران اگرچه خوشبختانه تا این لحظه به گونهای نبوده که کسی نیاز به کمکهای امدادی داشته باشد اما آن روی رخداد یعنی رخداد اجتماعی را بیشتر از زلزله کرمانشاه به منصه ظهور میگذارد و آن بازهم بیاعتنایی به بخشی از دستگاههای متولی و مقامات مسئول است و همین طور برخی رسانه ها.
مثلا در حالی که تلویزیون بخصوص بعد از رویداد زمین لرزه دوم( ۴.۲ ریشتر ) اعلام میکرد که مردم از خانه هایشان بیرون نروند و بیجهت تجمع نکنند اما دیدیدم آنچه در عمل رخ داد، دقیقا عکس این موضوع بود، حتی با زمین لرزه ۴.۲ ریشتر هم مردم به توصیههای مسئولین گوش ندادند، به خیابانها رفتند، پمپ بنزینها را با تشکیل صفها در اشغال خود درآوردند (!)و خیابانهای تهران را با یک ترافیک سنگین همراه کردند.
درهمه جا هست
وقتی از پروانه سلحشوری عضو کمیسیون فرهنگی مجلس دلیل این گلایهمندی و بیتوجهی به رسانههای رسمی را میپرسیم او با بیان اینکه بیتوجهی هر چند اندک مردم فقط به دولتیها، مسئولین و صدا و سیمای ملی نیست، میگوید : «بی توجهی در فرهنگ و جامعه ما رواج یافته است. احتمالا این موضوع به شرایط کشور و تجارب ما در بستر و صحنه اجتماعی بر میگردد.» وی میافزاید: «یکی از مولفههای سرمایه اجتماعی، اعتماد مردم به یکدیگر است؛ مولفهای که نباید آسیب ببیند.»
سلحشوری میگوید: «طبیعی است که نگاهی خاص به مسئولین کشوری هم در طی این سالها به وجود آمده است.» او درباره اینکه چرا مردم چنین حس منفیای را به برخی شخصیتها و چهرههایی مثل سلبریتیها ندارند، گفت:«افرادی مثل صادق زیبا کلام و علی دایی به دلیل پیشگامی در این حرکت، عدهای را با خود همراه کردند؛ از سویی وجود شبکههای اجتماعی هم باعث شده تا اینگونه حرکات از سوی سلبریتیها بیشتر به چشم بیاید وگرنه الزاما به معنی اعتماد بیشتر مردم به آنها نیست.» سلحشوری تاکید کرد: «البته نباید شرایط فعلی را به معنای قطع اعتماد با مسئولین دانست.»
نگاهی به گذشته
جعفر بای جامعه شناس سیاسی هم با بیان اینکه بیاعتمادی مردم در زمین لرزهها ریشه در تجربیات و سوابق عملکردها دارد، به آفتاب یزد میگوید:« سابقه برخی از مسئولین در این اتفاقات خوب نیست؛ چه در زلزله، چه در سیل و چه در چیز دیگر. در این سالها تلاشهای دولت یا سایر نهادها در این اتفاقات همیشه در چارچوب کاملا اداری بوده، نمیتوان انتظار ایثارگری و از جان گذشتگی در اقداماتی که از سوی سیستم صورت میگیرد، داشت.» وی میافزاید: «کمتوجهی مردم به جز سابقه رفتار مسئولین در حوادث غیر مترقبه، به مسائل دیگری مثل گرانی، تورم، رکود و از همه مهمتر عباراتی که برخی مثل روسای جمهور به زبان آوردهاند نیز ارتباط دارد. وقتی مثلا رئیسجمهور برای بالا بردن نرخ بنزین در قیاسی معالفارق آن را با نرخ بنزین در سایر کشورها مقایسه میکند، نباید توقع داشته باشید مردم حرفهای او را باور کنند، مردم آگاه هستند، تناقضات در سخنان مسئولین را میبینند و همین تناقضات عامل کماعتمادیهاست. وقتی وعده میدهند چیزی گران نخواهد شد اما در عمل شاهد چیز دیگری هستید،
نتیجهاش طی چند دهه، همین میشود.»
آیا امکان دارد؟!
از پروانه سلحشوری پیرامون منتهی شدن این روال به یک جنبش اجتماعی - هر چند مثبت -میپرسیم،
او با بیان اینکه جنبشهای اجتماعی کنونی با دهههای هفتاد و هشتاد متفاوت شده است، گفت: «خواهناخواه در کشور جنبشهای فعالی داریم، اما الزاما جنبشهایی که باعث ایجاد یک همبستگی در بین مردم میشود بد نیست و اتفاقا اکثر اوقات نیز مثبت است، به عبارتی قرار نیست هر جنبشی حالت براندازی داشته باشد. »
اما بای میگوید مردم نکته سنجاند و وقتی کم اعتماد میشوند که یک ضعف را در مقامات کشور ببینند یا بشنوند. این موضوع اثر خودش را در کنشها و واکنشها خواهد گذاشت؛ کم اعتمادی از جایی کلید میخورد که مردم دروغها را ببینند.
این جامعه شناس با تاکید براینکه بیتفاوتی اجتماعی در جامعه شناسی یک پدیده نامطلوب است، گفت: «هنوز به مرحله موضعگیریها نرسیدیم، اما یک بیگانگی اجتماعی، عناصر شهروند را بیتفاوت و خنثی میکند و همین یک علامت قرمز بسیار بزرگ است که مشکلات فراوانی را در دامن خودش پرورش میدهد.» او ادامه میدهد: « این بیتفاوتی نسبت به کنشگران اجتماعی فاجعه به همراه دارد، مقامات باید این خنثی بودن و این دلسردی را مورد توجه قرار داده و آسیب شناسی کنند. » وی تاکید کرد:« گردش اطلاعات به شدت در حال جریان است، فضای اینچنینی یعنی آنکه دیگر مردم را نمیتوان در بیخبری نگاه داشت و آنها را در اخبار شعارگونه سرگرم کرد. این فضای اطلاعاتی و آگاهی مردم باید دولت و مسئولین را نسبت به پایان کار هشیار کند. »
یک هشدار
زمین لرزههای اخیر نشان داد گلایهمندی از برخی صاحب منصبان طوری است که اولا حاضر نیستند مال و اموالشان را چه در قالب کمک و چه هرچیز دیگری به دست برخی از این صاحبان منصب بدهند.
و ثانیا به اظهارات این صاحبان منصب از تریبونها کم توجه میشوند. اگر امروز فکری به حال این موضوع نشود، شاید فردا دیر باشد.
- 10
- 3