چند راهنمای گردشگری مسلط به زبان چینی در ایران وجود دارد؟ آیا همه کشورها پلیس گردشگری دارند؟ آیا چین اجازه حضور راهنمای گردشگری ایرانی در تورهای ورودی به این کشور آسیای شرقی را میدهد؟ آیا چینیها بهدنبال ایجاد چاینا تاوین(محله چینی ها) در ایران هستند؟ آیا بهارستان برای همه این سؤالها، قانونی تصویب شده و روی میز دارد؟ آیا آژانسهای ایرانی واقعاً برنامه مدونی برای آوردن گردشگران چینی یا کشورهای دیگر به ایران داشتند که امروز بهدنبال سهم خواهی هستند؟ پاسخ به این سؤالها شاید به نتیجهای منجر شود که حضور چینیها از تهدید به فرصت تبدیل شود! تهدید گردشگران ولخرجی که هر جا که میروند به طرز خطرناکی اقتصاد آن جامعه را به دست میگیرند!
کلونی چینیها در گردشگری جهان!
چینیها بهصورت گروهی سفر میکنند. هرجایی که میروند هم سعی میکنند کار را به دست بگیرند! اما اینکه حضور آنها از تهدید به فرصت تبدیل شود بسته به قوانین نظارتی کشور مبدأ دارد. چینیها این روزها به یک دغدغه در گردشگری ایران تبدیل شدهاند. رد پای آنها در شهرهای مختلف کشور از زمستان گذشته بسیار پررنگ شده است. غروبها لابهلای جمعیت شلوغ میدان نقش جهان بیش از همه، این گردشگران آسیای شرقی هستند که بیشتر دیده میشوند، معمولاً هم در گروههای چند نفره. اصفهان هم برنامه ویژهای برای آنها دارد. سازمان میراث فرهنگی استان با هتلهای نصف جهان مذاکره کرده تا در زمستان- عید نو چینیها- تخفیفهای ویژهای بدهند تا چینیهای بیشتری در ایران پاگیر شوند... بالاخره طلسم چند دهه حرف و حدیث درباره حضور چینیها در ایران، در دولت روحانی شکسته شده است. گردشگران چینی در اول صف پرخرجترین گردشگران جهان قرار دارند و کشورهای زیادی برای حضور آنها سر و دست میشکنند. حالا گردشگران پرجمعیتترین کشور جهان، ایران را در مسیر گردشگری خود قرار دادهاند اما دغدغه هایشان را هم با خود آوردهاند. به جای هتل از خانههای غیر رسمی استفاده میکنند، به جای راهنمای گردشگری محلی، دانشجویان چینی رشته زبان فارسی و ادیان را به کار میگیرند! این مسأله هم اعتراض هتلداران را به دنبال داشته هم اعتراض راهنمایان محلی گردشگری را.
آرش نورآقایی کارشناس گردشگری و یکی از راهنمایان گردشگری شناخته شده کشور اما یک نکته اساسی را یادآوری میکند. آیا قانونی وجود دارد که استفاده چینیها از راهنمایان چینی را غیرقانونی بداند! او پاسخ سؤال خود را می دهد:«نه اصلاً قانون و سازوکاری وجود ندارد.» واقعیت ماجرا آن است که تمام دهههای گذشته بویژه در دولت نهم ودهم که خبر از آوردن ۳۰۰ هزار گردشگر چینی از شرق آسیا را نوید میداد، هیچ گونه تمهیدی برای روزی که بالاخره چینیها مسیر جاذبههای تاریخی –طبیعی ایران را یاد میگیرند، دیده نشده است!
ایران چند راهنمای گردشگری مسلط به زبان چینی دارد؟
اشکان بروج مدرس شناخت صنعت گردشگری تعداد راهنمای متخصص و حتی مترجم مسلط به زبان چینی را کمتر از ۱۰نفر میداند. او میگوید:«چند سال پیش در مؤسسهای کار میکردیم، یک تیم تخصصی آلمانی و چینی آمدند و گفتند ما میتوانیم در هتلها، رستورانها، اتوبوسها و ایرلاینها برای راهنماهای گردشگری کارگاههای آموزشی بگذاریم. در حقیقت دست اندرکاران گردشگری را برای پذیرایی از چینیها آماده کنند. اما هیچ کس از این همایش و کارگاه استقبال نکرد. آن روزها، امروز را پیشبینی کردیم.»
به گفته بروج، چینیها در همه دنیا به صورت کلونی حضور پیدا میکنند. او ایجاد «چاینا تاون» (محله چینیها) در شهرهای مختلف دنیا را هم شاهدی برای ادعای خود میداند و میگوید:«چینیها هرجایی که رفتند بخشی از اقتصاد را به دست گرفتند و این چیز عجیب و غریبی نیست.» اما پیکان انتقاد را به سمت میراث فرهنگی میکشاند ومی گوید:«سازمان میراث فرهنگی هیچ ساختار ضابطهمندی ایجاد نمیکند تا بتواند این جماعت را کنترل کند. نه قانونی وجود دارد و نه نظارتی. در اصفهان یک دوره برنامههای خوبی اجرا شد اما ادامه دارنبود.» بروج اعتقاد دارد که چینیها برای هر اقتصادی خطرناک هستند، چون چرخه مالی خود را دارند. او میگوید:«حتی سازمان میراث فرهنگی یک دوره برای این چینیها نمیگذارد که لااقل یک کارت لیدری ایرانی به آنها بدهد تا تحت نظارت باشند. معلوم شود چه کار می کنند؟ درباره تاریخ و تمدن ایران چه میگویند؟ چه تصویری از ایران به چینیها میدهند؟!»
قانون در چین
چین برای حضور راهنمای محلی در تورهای گردشگری قانون سفت و سختی دارد. به همان اندازه که شهروندان متبوع این کشور آسیای شرقی، اقتصاد دنیا را بهم ریختهاند، چین اجازه نمیدهد هیچ تورلیدر خارجی جاذبههای تاریخی و طبیعی این کشور را به گردشگران ورودی نشان دهد. علی بحرینی راهنمای گردشگری که نزدیک به ۱۲ سال است تور به چین میبرد هم به «ایران» میگوید:«حضور راهنمای گردشگر ایرانی در تورهای چین ناممکن است.» در چین بلیت بازدید از آثار تنها به راهنمای محلی فروخته میشود. بحرینی هم میگوید: «متأسفانه در ایران آن حمایت و ساماندهی که باید وجود داشته باشد، وجود ندارد.» او اعتقاد دارد که تنها چینیها نیستند که از راهنمای گردشگری محلی درایران استفاده نمیکننند بله وضعیت هلندیها بدتر است.
آرش نورآقایی هم میگوید: «در هر شهر چین باید از راهنمای گردشگر محلی استفاده کنید.» یعنی حتی راهنمای یک شهر در شهر دیگر چین نمیتواند گردشگر را به مکان توریستی ببرد! چینیها داخل مرزهای خود خط کشی عجیبی دارندتا مبادا قرانی از جیب چینیها به جیب یک غیر چینی سرازیر شود!
نور آقایی یک نکته دیگر را هم زیر سؤال میبرد. او میگوید:«اینکه برخیها میگویند همه کشورها«پلیس توریسم» دارند، درست نیست. از ۴۲ کشوری که من رفتم تنها کشور یونان و ترکیه واگر اشتباه نکنم کشور روسیه پلیس گردشگری دارند.» او هم به ضعف قوانین گردشگری در کشور اشاره میکند و میگوید: «تا به امروز در ایران تنها قانونی که تصویب شده گرفتن کد «ناجا» برای تورهاست.»
آرش نورآقایی تأکید میکند:«قبل از اینکه حضور چینیها در ایران به هیاهو گذاشته شود، باید دید قانونگذار، چه برنامهای درباره این شیوه حضور دارد.» او میگوید:«هیچ کجا برای گرفتن خانه توسط یک مسافر قانونی وجود ندارد. الان برنامهای به نام «airbnb» وجود دارد که گردشگر میتواند از طریق اینترنت خانه اجاره کند. نرم افزارهای فارسی هم وجود دارد.» منظور او استارتاپ هاییست که در حوزه گردشگری و فروش صنایع دستی وارد ماجرا شدهاند. او اعتقاد دارد قانون باید فصل الخطاب هیاهوهایی باشد که به وجود آمده است:«باید دید قانون چه میگوید. مثلاً در اروپا و در شهرهای پاریس برای سه روز تور، راننده، راهنما و اتوبوس های مختلف را در اختیار تور میگذارد.» برخلاف آرش نورآقایی تورلیدرهایی که به چین مسافر میبرند میگویند: «چین به سختی به شخص ویزای ورود به کشور را میدهد.»
هتلداران معترض هم اعتقاد دارند چینیها به صورت گروهی در خانههای اجارهای حضور مییابند. مسألهای که بعد از مدتها بحث و جدل از سوی «مرتضی رحمانی موحد» معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی رد شد! اما این پایان ماجرا نبود. سفیر چین درایران هم این ماجرا را تکذیب کرده اما همچنان هتلداران اعتقاد دارند که چینیها در حال دور زدن هتلها و مراکز اقامت توریستی در ایران هستند. «علی بحرینی» هم میگوید درچین ممکن است یک نفر بهعنوان تاجر با اقامت در خانه یک دوست بتواند از هتل رفتن صرف نظر کند اما به هیچ وجه چین اجازه حضور تور را در خانههای غیر رسمی نمیدهد و حتماً گردشگران باید از مراکز اقامتی رسمی استفاده کنند.
باز هم چینیها سرتیتر شدند
دستفروشی چینیها هم یکی دیگر از مسائل راه یافته به رسانهها از گردشگران نوظهور بازار داخلی ایران است. اعتراض به دستفروشی آنها به شبکههای مجازی که رسید، بسیاری قضیه «بک پکر»ها را پیش کشیدند.
بک پکرها (backpackers) توریستهایی هستند که با یک کوله پشتی حاوی حداقل ملزومات ٬ یک سفر توریستی کم هزینه را آغاز میکنند. ایرانیها به آن «سفر چمدانی» میگویند. مدت زمانی که بک پکرها در سفر می گذرانند بیشتر از توریستهای عادی است.آنان معمولاً افرادی ماجراجو، تحصیلکرده و جوان (بین ۱۸ تا ۳۵ سال) هستند. در ایران هم این شیوه در حال جا افتادن است. بک پکر برای تأمین بخشی از هزینه سفر خود در مسیر سفر کار میکند. در بعضی کشورها به همین منظور ویزایی به نام «کار و تعطیلات» به توریستها داده می شود اما سؤال اینجاست چه کاری، دستفروشی؟ آرش نورآقایی که تا به امروز ۴۰ کشور را دیده هرگز به یاد ندارد که گردشگری دستفروشی کند. او میگوید: «بک پکرها از یک هنر استفاده میکنند. مثلاً حرکات آکروباتیک میکنند یا موسیقی مینوازند. گاهی هم در مزارع کار میکنند.» به عبارت دیگر یک خدمتی به جامعه مقصد میرسانند اما دستفروشی نه!
سهم خواهی آژانسها و هتلها
آژانسهای مسافرتی هم در کنار هتلداران به صف معترضان به چگونگی حضور گردشگران چینی در کشور پیوستهاند. آنها مدعی هستند که حداقل ۱۰ سال برنامهریزی کردند تا چینیها به ایران بیایند اما امروز که فصل برداشت محصول کاشته شده است، چینیها به جای سبد آژانسها، از روابط خود برای حضور در ایران استفاده میکنند! دراینکه حضور گروه و تور در خانههای غیر رسمی و غیر هتلی دور زدن قانونی است حرفی نیست. گیریم در کشور ما هنوز قانون مصوب نشده است! اما آیا ادعای آژانس دارها و هتلدارها برای دانه پاشی ۱۰ ساله با هدف کشاندن چینیها واقعاً ادعای درستی است؟! براستی آژانسها در این مدت چه تلاشی برای آوردن چینیها به ایران کرده اند؟
کدام برنامههای تبلیغی را ساختهاند؟ میشود لیستی از فیلمهای ساخته شده از مناطق توریستی را جلوی چشم رسانهها بگذارند؟ رئیس آژانس گردشگری روسیه بارها اعلام کرده است که فیلم و مجلاتی که بتواند ایران را برای روسها معرفی کند وجود ندارد. ترکیش ایرلاین در دوسال پر حادثه و آشوب ترکیه به سمت ترانزیت مسافر رفته است. به گفته مدیر خاورمیانه این ایرلاین برای معرفی ایران در این مدت همواره بهدنبال فیلم و عکس برای تبلیغ ایران و آوردن گردشگران به ایران است.
آنها آنطور که یک ماه پیش به روزنامه ایران گفتند هنوز نتوانستهاند چند فیلم استاندارد برای معرفی ایران به مسافران و مخاطبان ترکیش ایرلاین در سراسر جهان بیابند! «اشکان بروج» هم میگوید: «آژانسها و هتلهای ایرانی هیچ خلاقیتی ندارند. تنها کاری که آنها میکنند شرکت در نمایشگاههاست که نشان داده است به تنهایی نمیتواند تشویقی برای حضور گردشگران در ایران باشد.» او میپرسد کدام آژانس یا هتل، تور آشناسازی برای تورلیدرهای معروف جهان یا رسانهها برگزار کرد تا مجانی بیایند و ایران را بگردند و بروند گردشگر بیاورند یا ایران را تبلیغ کنند؟ سازمان میراث فرهنگی چقدر از رسانهها دعوت به عمل آورد؟ البته سازمان میراث فرهنگی چند برنامه برای حضور رسانههای خارجی ترتیب داد هرچند شروع خوبی بود اما کافی نیست.
«بروج» از حضور یک شرکت ترک در یکی از هتلهای تهران خبر میدهد ومی گوید:«یک دفترچه تهیه کرده با توضیحات کامل درباره تهران، شیراز، اصفهان، کاشان و یزد تورهای ۵۰-۶۰ یورویی ترتیب میدهد. فقط هم یک کانتر دارد اما میداند دارد چه میکند. تبلیغ میکند، گردشگر خارجی را در ایران میچرخاند. میداند دارد چه کار میکند.» واقعیت ماجرا این است که آژانسهای ایرانی همیشه درآمد خودشان را داشتهاند و کمترین قدمی را برای حضور گردشگران خارجی در کشور برنداشتهاند. بازار آنها از خروج گردشگر گرم شده است.
همیشه هم یک بهانه در مقابل این سؤال که چرا آژانسها آوردن گردشگر به داخل ایران را جدی نمیگیرند؟ داشته اند:«در این مملکت نمیشود کار کرد.»، «گردشگر به ایران نمیآید» و «گردشگر به دنبال تفریحاتی است که در ایران وجود ندارد» اما حالا ناراحت از این هستند که چرا چینیها هتل هایشان را انتخاب نمیکنند یا با آژانس هایشان به ایران نمیآیند؟ یک بخش این سؤال مربوط میشود به عدم برنامهریزی دولتی و نظارتهای لازم سازمان میراث فرهنگی اما بخش دیگرش هم به بخش خصوصی برمی گردد که هیچ کاری نکرد تا گردشگر خودش راه ورود به کشور را پیدا کرد! برای اینکه بتوان از عواید حضور گردشگر بهره جست باید برنامهریزی دقیقی برای اهلی کردن آنها وجود داشته باشد چه از سمت بخش دولتی چه خصوصی!
- 16
- 3