ارزش غواصی به حیات زیر آب است غواص اگر صدبار در محوطهای غواصی کند، باز هیجان متفاوتی را تجربه میکند
دریا وسوسهاش میکرد. وقتی که از دور میدید چطور راه میافتد و خودش را به زحمت میاندازد روی ساحل و پهن شنها میشود. یا وقتی دلخور است انگار، متلاطم سرش را به صخرهها میکوبد. مثل حیوانی که آب به آشیانهاش افتاده، دریا چنین است...
آرام و ناآرام دریا ترغیبش میکرد، فکر کند. کودک بود و برایش انگار دریا جان داشته باشد که بیاید به ساحل و دوباره به خانهاش آنسوتر در اعماق خودش بازگردد. آنجا که ماهیان و خرچنگها در بستر آبی رنگی از رویا در هم میلولند و خانههایی از مرجان دارند.
دریا نام دیگر تمام زنان است و رویای زیر آب، خیال «غنچه» را چون ماهی بازیگوشی به حرکت درمیآورد. سطح مواج و بستر سبزآبی خلیج، مروارید خاطرهها را از صدف ذهن بیرون میریزد. وقتی که نوجوان بود برای شرکت در کلاسهای نجات غریق، دوچرخهاش را فروخت. بعد از آن هم میخواست این هیولای وحشی را از درون ببیند و لمس کند. هیچ از روز اولی که در دریای کیش به آب رفت یادش نیست. هیجدهم خرداد هفدهسال پیش به آب زده بود. «از شدت هیجان کور شده بودم. حالا هیچ چیز از آن لحظات در خاطر ندارم. احساس میکردم نیستم. آن لحظات در «آن» زندگی کردم. هیچچیز از محیط اطرافم را متوجه نشدم. حیران بودم. حالا هم که زیر آب میروم حیرانم اما تصاویر در حافظهام میماند. وقتی عصر به خانه برگشتم برای مادرم تعریف کردم و از هیجان خوابم نبرد. بعد برای جلسه فردا دو سه ساعت قبل از آغاز کلاس تئوری به کلوپ غواصی رفته بودم. چند ساعت بعد مربی من آمد. اینقدر هنوز در فضای هیجانانگیز زیر آب بودم. آنجا کشف جدید من بود»!
رویای آب و حیات زیرینش برای «غنچه گلبافیان» که حالا خودش مدرس غواصی بینالمللی است، از کودکی آغاز شد. وقتی که خیلی کوچک بود. حالا هفده سالی میشود که زیر آب میرود و بیش از پانصد غواص را هم زیر آب آموزش داده و هنوز هم مشغول کار است.
اعماق خلیجفارس و دریای عمان، از چابهار تا هرمز، هنگام، کیش و قشم، کریدورهای امنی بوده تا ماهی جان غواص را به آب دریا بیفکند. زنی که یکی از جذابترین و البته سختترین مشاغل را برای خودش برگزیده است. از شنا در کنار بچهماهیها و مرجانها تا ورود به قلمرو کوسههای خطرناک!
نجواگر کوسهها میگوید: «آب که میدیدم بدنم میلرزید. نوعی کشش درونی به آب داشتم.» اما قصه جدیشدن غواصیاش جالب است. «چندسال تلاش داشتم کلاسهای جدی غواصی بروم و آموزش ببینم ولی کلاس به حد نصاب نمیرسید. یعنی زنان کمی برای غواصی ثبتنام میکردند. تا اینکه یک روز از فدراسیون با من تماس گرفتند.» اینجا که میرسد با شوق تعریف میکند و معتقد است که «خدا خودش مرا برداشت و به دریا انداخت.» کرج که دریا ندارد؟ برای شروع کار جای زنی را گرفت که باردار شده بود و فرصت آموزش و تمرین غواصی را از دست داده بود. این فرصت برای غنچه غنیمت بود و او قدرش را دانست و حالا نهتنها کار مورد علاقه و هیجان نوجوانیاش را پاسخ داده که شغل مورد علاقه و سرنوشتش را نیز انتخاب کرده است.
«وقتی وارد کلاس شدم، استادهایم در سن کم خیلی از عملکردم راضی بودند و تشویق آنها باعث شد در انتخابم مصممتر شدم. روند آمادهسازی و پیشرفتم بسیار خوب بود، چون ورود به آب و کار غواصی بیش از هرچیز به دانش از آب و چگونگی استفاده از امکانات و آمادگی بدنی مرتبط است و این مراحل همه به خوبی پیش میرفت تا اینکه حادثهای اتفاق افتاد و به مدت دوسال از کار دور افتادم».
باوجود مشکلات، اقبال هم با غنچه همراه بود. بعد از دوسال که گروه تصمیم گرفته بودند کس دیگری را به جای او به کلاس مدرسی بفرستند، اتفاق دیگری افتاد! یکی از دو منتخب غواصی زنان، باید عروس میشد و به خانه بخت میرفت. پروژه تربیت زنان مدرس میتوانست به راحتی متوقف شود، چون حد نصاب کم شده بود اما تماس با غنچه و آمادگی او دوباره فرصت را برای حضورش فراهم کرد. میگوید: «بارها شرایطی پیش آمد که باید کار را رها میکردم و برای همیشه میرفتم ولی هر بار استقامت کردم و تا امروز ماندهام و برای همیشه میمانم».
حالا بعد از هفدهسال که غنچه مدرس غواصی است، زنان زیادی توانستهاند مدارک مدرسی بینالمللی را بگیرند. او میگوید سختی زیادی را تحمل کرده است، چراکه باید در محیطی با فرهنگ مردانه کار بسیار حساسی را آموزش میدید. او با حمایت خانواده و پشتکار خودش حالا راه دریا را به خیلی از زنان مثل خودش نشان داده است. میگوید: «هنوز هم زنان برای آموزش غواصی و فعالیتهای آبی و دریا اگرچه با مشکلاتی مواجه هستند ولی موانع بر سر آنها برداشته شده است و زنان زیادی هستند که همان کار مردان را انجام میدهند و به اعماق دریا میروند. من معتقد هستم زنان میتوانند به راحتی مراحل این رشته را طی کنند و این فرصت البته فراهم شده است و خوشبختانه حالا دارد شرایط بهتر میشود و به وضع مطلوب نزدیک هستیم.»
بوی دریا که حواصیل کوچک آبی رنگی است، سر میرسد. مرغان دریایی بر میلههای افتاده بر نزدیکی ساحل نشستهاند و انگار دیدهبان کشتیهای به دریا نرفته باشند. غنچه، لوکیشن مرجانی کیش را در زیر دریا به خوبی دیده است. جزایر مرجانی خلیجفارس از قضا برای غواصی و لذت از اعماق دریا جای مناسبی است. چشماندازی از سکوت و گلههای ماهی رنگرنگ که دسته جمعی به هر سوی میچرخند، رویای زیر آب را خیالانگیزتر هم میکند. جایی که البته شکنندگی و حساسیت بالایی دارد. غواصی در میان گونههای دریایی به خودی خود این خاصیت را دارد که فرصت آرامش و لذت را به غواص بدهد. جهان زیر آب جهان دیگری است. جهان اتو کشیده و مرتبی است در مسیر تکاپوی بالههای ماهیها. جهان وصفناشدنی و باور نکردنی. تصاویر رنگی از تلویزیون عظیمی از آب و ماهیان شیکپوشی که انگار دایم به مراسم عروسی دعوتند. گردش در میانه این همه ظرافت بیتردید فنون خاص و علوم مرتبط میخواهد.
محیطزیست دریا البته بسیار آسیبپذیر است. مرجانها بشدت حساسند و ماهیان با هر حرکت اضافه گموگور میشوند. غواصها باید این ظرافت را به خوبی درک کنند. چشماندازهای زیر آب البته لوکیشنهای سینمایی ویژه و تکرارنشدنی هستند. غنچه میگوید: «باید به این حجم از زیبایی و ظرافت درون دریا، مکانهای مصنوعی مثل کشتیهای غرق شده را هم اضافه کرد». کشتیهای غرق شده، ساختههای تاریخی دست بشر هستند که درون اعماق آبها پیامهای غریبی را برای انسان جستوجوگر به ارمغان میآورند. جزیر کیش و قشم و دیگر اعماق خلیجفارس کشتیهای به گل نشستهای حالا خانه گونههای دریایی است که خاطرات بشر فاتح آبها را در ذهن متبلور میکند.
تفاوت غواصی با دیگر گونههای ورزشهای آبی در برخورد نزدیک با طبیعت است. طبیعت واژگون. جهان زیر آب. حیات متکثری از فیتوپلانگتون تا کوسهها و نهنگهای غول پیکر. غنچه میگوید اگر غواصها با حساسیت و با احساس مسئولیت زیر آب نروند میتوانند مخرب باشند. غواصهای تازهکار به دلیل نداشتن تعادل فیزیکی و تحرکهای بداهه زیر آب میتوانند سبب تخریب زیباترین پدیدههای محیطزیست در زیر آب باشند. تخریب مرجانها میتواند حیات ماهیان و آبزیان دیگر را به خطر بیندازد. گلبافیان شاگردان خودش را تا آخرین لحظات کنترل بر فیزیک همراهی میکند. «دقیقا به این خاطر که مخرب نباشند. ارزش غواصی به حیات زیر آب است. به آن حجم بیبدیل و سخاوتمندانهای است که در طبیعت زیر آب نهفته است. من بچهها را در غواصی ابتدا به سایتهای مرجانی نمیبرم. تا زمانی که مثل یک آبزی توان کنترل بر بدن خود را نداشته باشند. قوانین کلاسم بسیار سخت است. هیچ آموزشپذیری حق ندارد حتی یک صدف مرده از آب بردارد. معتقدم این پیکره زیستی را دگرگون میکند. هر چیزی را که دریا نخواهد به ساحل پس میزند. حالا بسیاری از کسانی که به این رشته علاقهمند میشوند در کنار جاذبه تفریحی و ورزشی آن، به محیطزیست دریا علاقهمند شدهاند و فعالیت جدی دارند.»
غنچه یکسالی به جزیره هنگام مسافرت میکرد. دیدن دلفینها از نزدیک و غواصی در کنار آنها تجربه فوقالعادهای است. اهمیت این مسیر به وجود امنیت و رعایت ضوابط ایمنی وابسته است. البته بیش از هر چیز شاید بتوان به اخلاق و رعایت حقوق حیوانات اشاره کرد. چیزی که لابهلای حرفهای او پیداست: «در یکی از سفرها آنقدر به دلفینها نزدیک شده بودیم که توانستیم حتی از باله زخمی یک دلفین که احتمالا در برخورد با قایقها آسیب دیده بود، عکاسی کنیم. بعد از آن روز تصمیم گرفتم مسیر دلفینها را دیگر تجربه نکنیم، چون رفتار گردشگران و حضور قایقها در کنار آنها دقیقا سبب بر هم خوردن آرامش دلفینهامی شود و نگرانی از انقراض آنها را افزایش میدهد».
غواصی بهطور طبیعی و البته غواصی زنان مخاطرات بسیاری دارد. آنطور که غنچه و همکارانش بارها با آنها مواجه شدهاند.
سال ٨٨ در فصل حضور در دریا، در نزدیکی دماغه هنگام، تیم غواصی به آب زده بود. هوا گرم و آفتاب بر پهنه آینه دریا میتابید و تصویر آسمان را منعکس میکرد. جریان آب شدید بود و آنها متوجه تغییرات در موقعیت حضور فیزیکی خود نشده بودند. غواصها همراه با لنگر قایق حرکت میکردند. بعد از دقایقی غنچه متوجه شد که در محاصره چندین بچه کوسه است. محیط کاملا متفاوت شده بود. او بهصورت تجربی متوجه شد که ماهیان شکل دیگری هستند، چراکه ماهیها در اعماق مختلف شکل و شمایل متفاوتی پیدا میکنند. متوجه شدند که در قلمرو کوسهها گرفتار شدهاند. «اما به خیر گذشت و ما توانستیم بدون اینکه حملهای صورت بگیرد، غواصها را از آب خارج کنیم.»
«یک غواص اگر صد بار در محوطهای غواصی کند، بار صدویکم هیجان متفاوتی را تجربه خواهد کرد.» آنچه از توصیف این زن غواص پیداست، تغییر چشمانداز در طبیعت و جلوههای متحرک زیر آب است. آنچه در دنیای خارج از آب کاملا ثابت است مگر آنچه دچار تخریب و فرسایش شود. اتفاقی که شاید بتوان گفت فقط در سینما میتواند جلوهای از جهان بیرون را نمایش دهد.
تصویر زیر آب به دلیل تحرک گونهها و سیال بودن طبیعت، با آنچه در یک لحظه پیش جلوی چشم آمده، متفاوت میشود و این از مهمترین مزیتهای حیات در اعماق است. رویای زیر آب شاید دقیقترین توصیف از واقعیترین و غیرقابل تکرارترین چشماندازهایی باشد که بشر میتواند در بستر دریاها ببیند. با این حال بهگفته غنچه مناظر دریا همه طبیعی هستند. آنها که منشأ انسانی دارند مثل «کشتیهای مغروق» البته جزو جاذبههای بسترهای اقیانوسی و دریاهای آزاد است. مناظر ثابت ولی زیبا با مرمتی که در آن صورت خودبهخودی زیر آب ایجاد میشود، هم تصویری منحصربهفرد برای مشاهدهگران است و هم بستری امن برای تخمگذاری و پنهانکاری برخی گونههای آبزی! کشتیهای مغروق به باور دانشمندان محیطزیست دریا، نقش مخروطهای مرجانی را به صورت مصنوعی بازی میکنند، اگرچه اکسیژنی در آب تولید نمیکنند.
عروسهای دریایی بر سطح آب، لباسهای سفیدشان را پهن کردهاند. چشمانداز ژلهای چابهار فریبنده و دلبرانه است. غواصها سر از زیر آب برآورده و در درخشندگی آفتاب، هوای تازه به ششها فرو میبرند. مرغ دریایی چرخ میزند و تکهای از آبی آسمان را به دریا میریزد، انگار این دو آبی دریا و آسمان ملیلهدوزی زنانهای باشد که به میله بافتنی در هم گره میخورند. چند لحظه بعد مرغ دریایی از زیر آب بیرون میجهد و با ماهی کوچکی در منقار دور میشود. عروسها در هلهله شادی پرندهها به خانه بخت میروند. دستهدسته ماهیان ساردین برای عروسهای دریایی رقص جمعی راه انداختهاند. دریا برای زنان غواص به شوق آمده و سخاوتمندانه به تور قایقرانها ماهیهای تازه هدیه میدهد. کشتی غول پیکر اقیانوسپیما از جنوب عمان به سمت دوردست در حرکت است، درست مثل ماهیان که غواصان ابدی دریا هستند.
- 9
- 4