پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۲۷ - ۲۵ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۹۳۶
زنان، جوانان و خانواده

چالش های خانواده در ایران

 جامعه,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

خانواده ایرانی در طول تاریخ با فراز و نشیب های بسیاری روبه رو بوده و در هر دوره ای نسخه ای برای آن پیچیده شده است؛ در برخی از برهه ها بعضی از مشکلات درون خانواده بیداد می کند و برخی از مسایل دیگر هم همیشه وجود داشته و همچنان پا برجا خواهد بود. اما نکته بسیار مهم این است که خانواده ای که در عصر حاضر با مشقت های بسیاری شکل می گیرد، چرا دچار مشکلاتی از جمله خیانت عاطفی و سرانجام طلاق می شود؟ چرا برخی از افراد ازدواج سفید را به تشکیل خانواده به معنای گذشته آن ترجیح می دهند؟ کاهش تمایل به فرزند آوری چه چالشی را برای خانواده در ایران رقم خواهد زد؟ چرا مشکلات خانواده ها هر روز بیشتر می شود و در این میان وظیفه نظام سیاسی کشور چیست؟ و مساله مهم دیگر اینکه آینده خانواده در ایران به چه سمت و سویی خواهد رفت؟

 

دکتر تقی آزاد ارمکی و دکتر سیدحسن حسینی از جامعه شناسان برجسته کشور و متخصص در مساله خانواده در میزگرد شفقنا به این مباحث پاسخ می دهند.

 

مشروح میزگرد شفقنا به شرح زیر است:

 

– آمارها نشان می دهد که یکی از مسایلی که شاکله خانواده ایرانی را با خطر مواجه می کند و حتی به طلاق می انجامد، خیانت عاطفی زوجین به یکدیگر است، چرا زوجینی که پس از گذشت مدت کوتاه یا بلند از زندگی مشترک که نسبت به آن تعهد دارند، گام در مسیر خیانت بر می دارند؟ علل وقوع طلاق عاطفی بین زوجین و خودنمایی خیانت طرفین در رابطه به چه دلیلی است؟

حسینی: وقتی زندگی زناشویی زوج ها را در نظر می گیریم یا در تداوم آن محبت و مودت است یا در تداوم آن اختلاف و ستیز و نهایتا جدایی است، باید مقداری به عقب برگردیم یعنی اینکه این ازداوج چگونه و با چه اهدافی از طرف زوجین و اطرافیان آنها شکل گرفته است، اینها تماما عامل هایی هستند که در تبیین ما در تداوم زندگی زناشویی موثر هستند، من معتقدم در دنیای امروز وقتی ازدواجی صورت می گیرد، این ازدواج مبتنی بر حداقل چند سرمایه است؛ یکی “سرمایه فیزیکی” یعنی زن و مردی که با هم ازدواج می کنند باید تناسب هایی به لحاظ فیزیکی از جمله از لحاظ زیبایی چهره و اندام و حتی در ارتباط با ترشحات غدد داخلی با هم داشته باشند؛ به هر حال فردی سرد مزاج و فردی دیگر گرم مزاج است، اینها مسایلی است که به نظر من سرمایه های فیزیکی هستند و بسیار در تداوم زندگی زناشویی موثرند.

 

یکی دیگر از سرمایه هایی که از نظر من بسیار مهم هست، “سرمایه فرهنگی” است، سرمایه فرهنگی چنان حائز اهمیت است که حتی قبل از سرمایه اقتصادی و اجتماعی جای دارد؛ سرمایه فرهنگی ذهنیت یک زن و مرد است، همانطور که ذهنیت یک گروه چند نفره به آنها انسجام بیشتری می دهد و برای آنها انرژی حرکتی ایجاد می کند، قطعا این انرژی را در زندگی زناشویی احتیاج داریم که به ذهنیت آنها مربوط می شود و چگونگی شکل گیری این ذهنیت و چگونگی این وجه نظراتی که در نزد دو طرف وجود دارد، به میزانی که این وجه نظرات با هم نزدیک باشد، زوجین با هم تفاهم خواهند داشت و به میزانی که با هم تفاهم خواهند داشت، محرکی است برای سرمایه فیزیکی؛ اگر بخواهم مثال بزنم ما تحت تاثیر ذهنمان هست که علایق مان نسبت به یک شی کم یا زیاد می شود، مثال بارز آن، ما چون در یک جامعه اسلامی بزرگ شدیم و خوردن گوشت خوک از ابتدا برایمان ممنوعیت داشته و دارد، این ممنوعیت درذهن ما نشسته بنابراین وقتی در یک جامعه ای باشیم و در دو ظرف غذا یک شکل و یکسان بدون اینکه هیچ تفاوتی داشته باشد، جلوی ما دو ظرف غذا گذاشته باشند که در هر دو گوشت هست و می گویند یک ظرف گوشت خوک و دیگری گوشت گوسفند یا گوساله است، ولی شما حق خوردن گوشت خوک را ندارید، شما گرسنگی را تحمل می کنید و از گوشت خوک نمی خورید چون ذهن شما به جسم شما کمک نمی کند تا به سمت خوردن گوشت خوک بروید بلکه چهره بر می گردانید؛ دقیقا همین قضیه را در زندگی زناشویی داریم، در زندگی زناشویی ما به یک حداقل هایی از توافق ذهنی و به عبارتی در الگوهای فرهنگی داریم و نکته مهم تر اینکه این حداقل ها بایستی در جریان زندگی زناشویی تقویت و افزوده شود، به عبارت دیگر حتی اگر زن و مردی با هم ازدواج کرده باشند با یک مجموعه ای از توافقات فرهنگی و با یک مجموعه ای از مفاهیم مشترک، اما این مفاهیم مشترک آنها با هم جلو نرفته باشد باز هم شما انتظار داشته باشید که در جریان زندگی زناشویی اینها به لحاظ فکری از هم دور می شوند و دور شدن آنها به لحاظ فکری از یکدیگر، حتی روی جسم آنها هم اثر می گذارد.

 

آزاد: صحبت های دکتر حسینی کاملا درست است به خصوص بحث رابطه بین سرمایه فیزیکی و فرهنگی که اشاره کردند، بسیار مهم هست، چون سرمایه فیزیکی و فرهنگی یکدیگر را تعریف می کنند، حتی بیشتر سرمایه فرهنگی است که سرمایه فیزیکی را تعریف می کند، مثلا در یک جامعه ای که در باب یک نوع رفتار جنسی، کسی اصلا اطلاعاتی ندارد، ولی میزان آگاهی که صورت می گیرد، نوع رفتار آن هم ظهور می کند، اتفاقی که در حال حاضر افتاده این است که در ایران اهمیت امر جنسی مساله اول شده، و اینکه چرا به خیانت جنسی می رسد به این دلیل است که نظام فرهنگی چنین رویکردی دارد، بعد سرمایه ای که آدم ها در فرایندی کسب می کنند، عنصر اصلی می شود، در صورتی که تا دیروز بی توجهی به این مساله یا کم اهمیت دادن به آن وجود داشت، وقتی دختر و پسر می خواستند همسر خود را انتخاب کنند، ملاک را خانواده و روابط خانوادگی شخص مورد نظر می دانستند، اما معتقدند که باید شخصی را از لحاظ جسمی بپسندند، این امر یعنی اولویت دادن به عنصر جنسی بهانه جدیدی است که در جهان معاصر ایرانی اتفاق افتاد.

 

 در این مساله دو گروه اجتماعی یا دو نیرو در اولویت بخشی یا محوریت دادن به عنصر جنسی در مناسبات خانوادگی تعیین کننده هستند، اول روحانیت، دوم روانشناسان؛ به لحاظ اندیشه ای هم، دین و روانشناسی در این مساله تأثیرگذار بودند؛ سهم این دو نیرو و اندیشه تا دیروز کمتر بود یا حداقل به بیان دینی در باب خانواده به عنصر همگرایی و همسانی اجتماعی توجه بیشتر بود، اما امروز وقتی روحانیت در حوزه دین حرف می زند به گونه ای سخن می گوید که عنصر جنسی از داخل آن بیرون می آید. به صراحت می گویم که sexuality ایرانی الزاماً محصول غرب نیست بلکه محصول دو نیرو است، یکی روحانیت و دیگری روانشناسان؛ همیشه می گوییم sexuality در غرب وجود دارد و در رسانه غربی است و از طریق این رسانه های بیگانه به ایران می آید، در صورتی که این پدیده از قدیم در کشور وجود داشته اما تا این حد در جامعه ایرانی بیداد نمی کرد، عنصر جنسی شد، سرمایه فرهنگی که مردمان ایرانی دارند، از این بابت برای افرادی که می خواهند زندگی کنند، سرمایه فیزیکی اهمیت اول را پیدا کرده است لذا می بینید که دختران و پسران بیش از آنکه به پسِ زندگی خود یعنی خانواده، اقتصاد و سیاست فکر کنند به طرح همسانی جسمی و فیزیکی فکر می کنند چون این احساس وجود دارد و براساس آن تصمیم درست و اشتباه می گیرند؛ پس از شروع زندگی مشترک این مساله به عنوان عنصر مرکزی وجود دارد و عامل اختلال آفرین در روابط زناشویی است.

 

نکته دومی که به نظرم بسیار مهم است، اینکه من خیلی اعتقاد ندارم که عنصر جنسی و مناسبات خیانت، عنصر اصلی طلاق در ایران است، این چیزی است که در پرونده ها، گفتار آدم هایی که طلاق دادند و طلاق گرفتند و ناظران طلاق ثبت شده است، ساده ترین دلیلی که مرد می تواند در مورد زن بگوید و او را طلاق دهد، این است که همسرم توان جنسی ندارد و سرد مزاج است، یا ساده ترین دلیلی که زن می تواند بگوید این است که مرد من انحراف جنسی دارد و با دیگری هست و ساده ترین جایی که دادگاه حکم برای طلاق می کند، این است که این مرد و زن مشکل جنسی دارند، حکم طلاق زن را که به سرعت صادر می کند و در مورد مرد هم همینطور است، ولی اگر زن و مرد در دادگاه بگویند که مشکلاشان بد اخلاقی یا مشکل اقتصادی است، دادگاه حکم می کند که به جای طلاق، مشکل شان را حل کنند، ولی در مورد مشکلات جنسی قوه قضاییه هم کوتاه نمی آید.

 

پس یک اتفاق غلط و یک ناروایی در بحث خانواده صورت گرفته، نمی گویم که نبوده، می گویم حوزه دین و روانشناسی آن گفتمان را درست کردند و به افکار افراد وارد شده، اما علت اصلی که زوجین از هم طلاق می گیرند مسایل جنسی نیست، در گذشته هم بسیاری از زنان و مردان ایرانی این مشکل را داشتند، ولی طلاق نگرفتند چون همه کسانی که طلاق می گیرند، می دانند زندگی بعد از طلاق بهتر از دوره حیات سخت با زندگی نیست، زنی که طلاق می گیرد، زندگی بعد از طلاقش بهتر از دوره زندگی قبل از طلاقش نیست چرا که این جامعه جامعه بی رحمی است، مردانی هم که طلاق می گیرند، زندگی بهتری پیدا نمی کنند، پس مساله اصلی مهم تر از مسایل جنسی است؛ علت اینکه در بسیاری از دادگاه ثبت می شود که زوجین به دلیل مشکلات جنسی از هم جدا شدند به این خاطر است که حقوقدانان، وکلا و کسانی که حکم صادر می کنند، زوجین را به این سو هدایت می کنند که بگویند عنصر اصلی جنسی است، همه این مسایل باعث شده که طلاق اینگونه تعریف شود. جامعه و خانواده پوست انداخته و یک عنصر طبیعی در خانواده، ازدواج و طلاق است، در جامعه غرب گفته می شود، من ازدواج می کنم که احتمالا طلاق بگیرم نه اینکه ازدواج می کنم که حتما با همه مشکلاتی که هست بمانم، تا دیروز در آموزه فرهنگی ایران بود که با هر بدبختی در زندگی مشترک بمانم، ولی امروز تعریف خانواده تغییر کرده، افراد معتقدند که ما خودمان را مجبور نمی کنیم تا انتهای ازدوج بمانیم، ما اگر نتوانستیم، لذت نبردیم، به آزادی هایمان لطمه وارد شد و هزاران دلیل، طلاق می گیرم، ولی آنچه به عنوان دلیل طلاق ثبت می شود، وجود مشکل جنسی است. باید توجه داشته باشیم طلاق در دنیای معاصر یک امکان زندگی است، زنان و مردان ایرانی حق دارند که طلاق بگیرند برای اینکه می خواهند زندگی کنند.

 

– اما ظاهرا زوجین همین مساله را باور کردند.

آزاد: خیر! زوجین می دانند که ماجرا نیست.

 

– اما در اکثر مواقع تعریف زوجین از مشکل و مساله ای که میانشان هست، مساله جسنی است و صراحتا بیان می کنند که در کنار یکدیگر ارضا نمی شوند.   

آزاد: گفتمان غالب گفتمان sexuality است، تا دیروز می گفتیم که همسرم تنبل است و مشکل اقتصادی دارد، مادر و خواهر در زندگی مشترک دخالت می کند، مگر نبود اسطوره خواهرشوهر، مادرشوهر و مادر زن، این اسطوره ها از کجا آمده بودند و امروز کجا رفتند؟! امروز ساده ترین “دلیل” برای طلاق در ایران sexuality است ولی “علت” طلاق بسیاری از مسایل است و تنها یکی از این مسایل sexuality است.

 

حسینی: من حدود ۳۰ سال پیش که در دادگاه های حمایت خانواده و طلاق، پرونده ها را نگاه می کردم به همین نکته رسیدم که دکتر آزاد می فرمایند، یعنی ما یک بسته ای داریم از دلایل محکمه پسند که آن بسته دلایل محکمه پسند بین یک تا ۱۲ و ۱۳ تا بیشتر نبود، اگر این دلایل از طرف زن یا مرد ارایه شود، قاضی حکم به طلاق می داد در صورتی که به دادگاه یا دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند.

 

از بدو پیروزی انقلاب اسلامی ما تمام این دادگاه ها را لغو کرده بودیم و زن و مرد مستقمیم می رفتند سراغ محضر می رفتند و طلاق می گرفتند، اما بعد از اینکه مجددا این دادگاه ها دایر شد، این بسته محکمه پسند بسیار وسیله مناسبی شده بود که وقتی کسی اختلاف داشت به یک وکیل مراجعه می کرد و وکیل مرد و زن را راهنمایی می کردند که چه بگوید، برخی از این دلیل بسته، بسیار فقهی است، مثلا نازا بودن زن، عقیم بودن مرد، نبودن مرد در خانواده بیش از ۶ ماه، ولی در کنار این دلایل فقهی، یکسری دلایل مثلا من نفرت دارم از همسرم، همین کفایت می کرد که قاضی بپذیرد و حکم طلاق را صادر کند.

 

تا به امروز کمتر سرمایه گذاری شده که با زن و شوهرهایی که از هم جدا شدند یا در حال اختلاف هستند، صحبت کنیم و ببینیم مشکل اصلی آنها چیست، آیا اقتصادی، آیا انحراف مرد و زن  است، آیا در ارتباط با تربیت فرزندانشان هست، آیا اختلافشان ناشی از شبکه های خویشاوندی است! ما چنین کسر و کمبودی داریم، اما واقعا یک بدبختی جامعه ایران این است که رابطه زناشویی را به یک رابطه sexuality تقلیل داده است، حتی اگر بخواهیم الهی و قرآنی نگاه کنیم، خداوند در سوره مریم آیه ۲۱ می فرماید: «من برای شما زوجی آفریدم که در کنار او آرامش داشته باشید با محبت و مودت» اینجا اصلا صحبتی از رابطه جنسی نیست، حرف ذهن و رابطه است، وقتی از حوزه جامعه شناسی و در یک کنش متقابل نمادین به آن نگاه می کنیم، این آیه معنا پیدا می کند، در این کنش متقابل نمادین مفاهیمی که ایجاد رابطه می کند، نوع شناختی که من و همسرم دارد، تمام اینها انرژی ایجاد می کند که شما بتوانیم این کار را انجام دهید یا ندهید.

 

به دلیل اینکه انسان همیشه تحت تاثیر فرهنگی است که در آن فرهنگ زاده شده، بسته به اینکه در آن فرهنگ چه اجزای فرهنگی چگونه مطرح شده باشد و چگونه در ذهن ما وارد شده باشد و ما باورمان شده باشد رفتارهایمان به همان شکل، شکل می گیرد بنابراین وقتی شما تمام مفاسد جامعه را به مسایل جنسی ارتباط می دهید و تمام هدف تشکیل زندگی زناشویی را ارتباط می دهید به یک رابطه جنسی برای لذت جنسی، به رابطه جنسی برای یک هدف فرزند آوری؛ در این شرایط خانواده بی معنا و امری مکانیکی است.

 

آزاد: وقتی از خانواده چنین تعریفی می کنیم چرا در زمان بحران و ناراحتی به این امر تمسک نجوید، در صورتی که در خانواده های دیروز با تمام نارسایی هایی که وجود داشت، زوجین در کنار هم زیست می کردند و یک معنایی از خانواده پیدا کرده بودند، در جمهوری اسلامی اصلی ترین اتفاقی که افتاده این است که فرهنگ مورد هجوم قرار گرفته، چه کسی فرهنگ را مورد هجوم قرار داده؟ برخی افکار روحانیت؛ بعضی روحانیت فرهنگ ما را مورد هجوم قرار داده، می خواست از فرهنگ دفاع کند چون ساز و کار آن را نمی دانست، مورد هجوم قرار داد و تنها نیروی که توانست به او کمک کند و این معنای sexuality و فردگرایانه و زیست شناسانه را دنبال کرد روان شناسان زیستی و رفتارگرا بود، این دو نیرو همزمان پتک زدن بر سر فرهنگ این کشور، و تنها جایی که بیشترین پتک را خورد، خانواده بود؛ مدام به خانواده می گوییم فرزند آوری، این تعریفی از فرهنگ است، مگر می شود فرزند را زیاد کرد، وقتی موقعیت اقتصادی فراهم نشود، زنی که می خواهد فرزند آوری کند.

 

این زن ابتدا باید مادری را قبول کند، ما مادری را در جامعه قبول کردیم؟! به مادری آسیب نرساندیم؟! در شرایطی که دختری که از خانه بیرون آمده و تحصیل کرده، توانایی کسب کرده و آگاهی دارد و شرایط برگشت به خانواده را ندارد و مادری دچار بحران شده، شما از فرزند آوری حرف می زنید؟ آنجایی جامعه می تواند در فرزند آوری مداخله کند به خاطر اینکه مادری مهم شود. مادر می تواند کسی باشد که اگر زایمان کرد بتواند به مرخصی برود، بچه دار شد  سیستم او را حمایت کند، مهد کودک رایگان باشد، سرکار که می رود کسی فرزندش را نگه دارد، اما امروز شرایط جامعه ما به این گونه است که هر زمان که زن تحصیل کرده بچه دار شد، مصیبت هایش آغاز می شود، نمی داند باید چگونه از فرزندش مراقبت کند و به محل کارش هم برسد.

 

 در نتیجه مجبور است شغل خود را رها کند، در چنین شرایطی زن به این نتیجه می رسد که اگر بناست با فرزند، شغل خود را از دست بدهم، مادر نمی شوم و فرزندی نمی آورم، اصلا ازدواج نمی کنم، در واقع ماجراهای دیگری وجود دارد که این سیستم و نگاهی که به این سیستم داریم، چون خیلی فرد گرایانه آن را دنبال می کنیم نمی تواند از آن مفهوم مادری خارج کرد، اینکه می گویم پایه و اساس زناشویی، محبت و مودت و مادری و پدری ؛عشق هست، کاملا درست است، اما وقتی برای فرزندآوری مشکل اقتصادی داشته باشید و نتوانید برای آن راه حلی پیدا کنید، سرمایه فیزیکی را اول می آورید و برای گرفتن حکم طلاق می گویید که همسرم ناتوان جنسی است، مرد یا زنی که برچسب ناتوانی جنسی بخورد، پس از آن با زوج مناسبی ازدواج نخواهد کرد و به لحاظ جنسی به جان جامعه می افتاد، و زن هم که برچسب ناتوانی جنسی خورده است به جان جوانان جامعه می افتاد، اینکه می بینیم زنی طلاق گرفته یا نگرفته و به روابط جنسی تن می دهد به این دلیل است که شما او را به ناتوانی جنسی متهم کردید و می خواهد نشان دهد که ناتوان نیست.

 

– اگر در امر کنار هم بودن دو نفر، مسایل جنسی غالب نیست، پس چرا شاهد ازدواج های سفید و هم خانگی هستیم؟ این هم خانگی و ازدوج سفید چه تأثیری بر نهاد خانواده گذاشته است؟

حسینی: مفهوم فرانسوی ازدواج سفید، “هم منزل بودن” است؛ یک مفهوم دیگری در فرانسه داریم “افرادی که با هم زیر یک سقف در یک آپارتمان اجاره نشین هستند”، نکته جالب این است که در شهرهای بزرگ مثل پاریس که اجاره خانه زیاد است کسانی که به صورت مجرد دارند زندگی می کنند، هم خانه می شوند، جالب در این هم خانگی که چند دختر و پسر با هم زندگی می کنند و هیچ گونه رابطه بیرون از همسایگی با هم ندارند، اما کسی که ازدواج سفید می کند چون به لحاظ نظری، فکری و یکسری عوامل دیگری با این فرد توافق و تفاهم پیدا کرده، تصمیم می گیرند که با هم زندگی کنند نه فقط از وجود جنسی یکدیگر استفاده کنند بلکه از وجود فکری یکدیگر و از با هم بودنشان لذت ببرند، آنچه در ایران هم دارد اتفاق می افتد، اتفاقا همین است.

 

آزاد: این هم خانگی که در ایران اتفاق می افتد، این نیست که زمان رابطه جنسی به هم نزدیک می شوند، همیشه با هم هستند.

 

حسینی: اتفاقا نکته ای که وجود دارد، این است که ما همیشه از کنار مقتضیات زمان و تغییرات و تحولات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی بی توجه رد می شویم، اقتضائات اجتماعی ما ایجاب می کند که افراد به تدریج از حوزه های خانوادگی و هم شکلی با خانواده دور می شوند بنابراین اگر قبلا خانواده همسری را برای دختر یا پسر خود انتخاب می کرد چون هم شکلی بالا بود، اما درحال حاضر فردیت یا شخصیت های فردی به لحاظ اجتماعی نه فردیت به مفهوم روانشناسی، تشدید شده، ما در خانواده سه نفره، سه فرزند داریم با سه الگوی شخصیتی مختلف، در حالی که آنها از یک پدر و مادر هستند، اما این فرزندان چون محیط های مختلفی را تجربه کردند و حتی پدر و مادرشان در مقاطع سنی که آنها به دنیا آمدند، متفاوت فکر می کردند، آنها هم متفاوت تر از قبل شدند، این درسطح کل جامعه هم هست لذا چون تشکیل یک زندگی زوجیت نیاز به یک همفکری دارد، این قضیه اتفاق افتاده است، اما یک نکته ای که اتفاقا در جامعه ما وجود دارد این است که به نظر من ازدواج سفید به شرطی که صیغه محرمیت خوانده شود اشکالی ندارد، چون بالاخره یکی از مفاهیم ازدواج سفید موقت بودن آن نیست، یعنی ممکن است ۶ ماه تا چند سال باشد، مطابق فتوای شرعی برخی از مراجع ما دختر رشیده، بالغه باکره می تواند در ازدواج موقت، خود را به ازدواج یک پسر در بیاورد، پس چرا این را مطرح نمی کنند؟!

 

– به نظرتان چرا این مساله در کشور مورد پذیرش قرار نمی گیرد؟

آزاد: برخی علما این مساله را به این پاکیزگی معرفی نمی کنند، می گویند دختر و پسرهای فاسد به لحاظ جنسی دور هم جمع شدند بنابراین خلاف شرع است، ولی وقتی منطق حضور آنها کنار هم انتخاب کردن و زندگی کردن باشد، و البته محرم هم باشند نظرها تغییر می کند. مفهوم زندگی که در رابطه بیاید، یعنی به هم تعهد دارند، درست است که معنای حقوقی پیدا نکرده ولی معنای انسانی و عاطفی پیدا کرده و انسان ها از لحاظ عاطفی به هم تعلق دارند. بحث دیگر برمی گردد به تعریف آسیب های اجتماعی، متاسفانه کسانی که آسیب های اجتماعی را تعریف می کنند، باز هم کسانی هستند که نگاه شان نگاه فرد در بند نظام اجتماعی است، آسیب این است که فرد بیرون بیاید و هر کاری که این فرد انجام دهد، آسیب می شود، در صورتی که معنای جامعه شناسی، علم مطالعه تغییرات و به رسمیت شناختن تغییرات برای سامان تغییرات است، این تغییراتی که در ایران اتفاق افتاده، یک زندگی از همانند سازی به یک جامعه متکثر به لحاظ ساختاری، نهادی و گروه های اجتماعی است و بعد متکثر در نظام کنشی آدم ها افتاده است بعد شما با یک فرد مدرن در ایران مواجه هستید.

 

 مشکل فلسفه اجتماعی حاکم بر ایران این است که فرد مدرن را نمی پذیرد، دعوای ما در دموکراسی بر سر این است که مردم را قبول نمی کنیم، دولت مدرن یعنی دولتی که افراد آن یک به یک مهم هستند، نه “دولت مردم” که یک مفهوم پوپولیستی عام دارد؛ فرد مدرن وقتی ظهور می کند و شما او را به رسمیت بشناسید، بسیاری از آسیب های آن کنار می رود. نکته دیگر اینکه فرد مدرن بازی ها و امکان های متفاوت زندگی پیدا می کند در این حالت بسیاری ازمسایل از دستور کار آسیب اجتماعی خارج می شود، ولی چون نگاه سنتی وجود دارد، جامعه در حال تغییر را نمی پذیرد و ظهور انسان مدرن را هم نمی پذیرد، همه آنچه این فرد مدرن بازی می کند، آسیب می شود، وقتی آسیب شد در مورد خانواده تعریفی ارایه می دهد و می گوید من همین یک تعریف از خانواده را دارم و لا غیر.

 

حسینی: دکتر آزاد به این نکته اشاره کردند که در واقع هر پدیده نویی را آسیب اجتماعی قلمداد می کنند البته این به لحاظ مفهوم جامعه شناختی کاملا طبیعی است که مراجع قدرت اعم از سیاسی یا دینی که در جامعه ما سیاسی و دینی یکی شدند، مخالف تغییرات باشند با توجه به اینکه یک الگوهای خاصی را ترسیم می کنند و همه باید مطابق با این الگوهای خاص باشند و قطعا در این شرایط هیچ گونه تغییری را هم پذیرا نیستند، اما توجه داشته باشیم که در چارچوب همین مفاهیم جامعه شناسی وقتی ما از برچسب فساد می گوییم چه کسانی برچسب می زنند، منابع قدرت، یعنی کسی که ضعیف است اصلا نمی تواند برچسب بزند، کسانی که خانواده سفید تشکیل دادند در اقلیت هستند و همیشه اقلیت ها توسط اکثریت ها برچسب می خورند و یکی از دلایلی که آنها سعی می کنند با ابزارهای مختلف، ایده خود را غالب کنند، همین است که بتوانند از یک اکثریتی برخوردار باشند لذا به دلیل اینکه یک برچسب نامناسبی به یک رفتار اجتماعی زده می شود، بدین معنا نیست که این رفتار اجتماعی تداوم پیدا نخواهد کرد چرا که ما به لحاظ تاریخی بسیاری از پدیده ها را در دنیا مواجه هستیم که با آنها مقاومت شده است. ما در مقابل تغییرات یک وظیفه داریم و آن اینکه اینها را خوب هدایت کنیم و از ریزش های آسیب شناسانه آن جلوگیری کنیم نه اینکه خودمان یک برجسب آسیب شناختی بزنیم.

 

آزاد: وقتی به ازدواج موقت برچسب فحشا می زنید، یک امکان طبیعی زیست بین دو نفر را از بین بردید و از طرف دیگر این را در اختیار گروه هایی می گذارید که می خواهید این مساله را فاحشه کنند و در حقیقت آنها را تشویق می کنید و مثلا در تهران اتفاقا فحشا شیوع پیدا می کند. باید از فحشای جدید در ایران بحث کنیم، فحشای جدیدی که به خاطر تعریف غلط از خانواده، در کنار خانواده سفید خیمه زده است. فحشای قدیم نقطه ای بود و مراکز فحشا وجود داشت، فحشای مرحله دوم فحشای فراگیر در کل جامعه شد، فحشای سوم فحشای تشکیلاتی و سازمان یافته شد و افرادی آمدند و شبکه ساختند، فحشای نوع چهارم که امروز بروز کرده به خاطر بدفهمی ما از خانواده هست و در کنار خانواده خیمه زده است و علت اصلی چنین مساله ای اشکال در تعریف ماست، مشکل اساسی سیستم سیاسی ما این است که چون دست سیاستمداران و مدیران هست از تحولات عقب است.

 

 اگر این نظام دست کارشناسان بود و پدیده ها و تغیرات تبدیل به پدیده کارشناسی می شد، سیستم احساس ناراحتی نمی کرد و بد عمل نمی کرد. نظام کارشناسی اصولا راه هایی پیدا می کند که دینی و ضد دینی نیست و خانواده هم قصه ای است که در همین نقطه گیر داریم. من باز برمی گردم به اینکه ما هم مشکل در تعریف خانواده و تغییرات آن داریم، نگاه بدِ آسیب شناسانه داریم، غلبه گفتمان   sexualityداریم، در ضمن ساده کردن مسایل خانواده، در انتخابات نگاه کنید وقتی همه چیز را به یک عنصر ازدواج تبدیل می کنید و ازدواج را به مسکن تبدیل می کنید، این یعنی ساده نگاشتن خانواده، چرا نمی فهمید که مردم به این دلیل ازدواج نمی کنند که خانه ندارند، چرا نمی فهمید که اگر خانه هم داشته باشند، ازدواج نمی کنند، بفهمید که ازدواج سخت است و چون سخت هست ازدواج سفید شکل می گیرد.

 

– بنابراین دو تعریف از خانواده وجود دارد، سنتی و مدرن.  

حسینی: مدرن نیست، خانواده توافقی یا خانواده ازدواج سفید، یک شکل از اشکال خانواده و شروع زندگی زناشویی است.

 

آزاد: این شکل از خانواده از گذشته وجود داشته است.

 

– اگر در تعاریف خانواده، تعریف ازدواج سفید یا هم خانگی توسط برخی به رسمیت شناخته شود بر تعریفی که از گذشته نسبت به خانواده داشتیم، اثر منفی نمی گذارد؟

حسینی: خیر! وقتی بخواهیم یک تعریف ساده ای از خانواده بدهیم، عبارت است از زندگی دو نفر از جنس های مخالف که تحت نظارت عرف و دین و قانون با یکدیگر یک زندگی مشترک و مداومی را زیر یک سقف شروع کنند، اینکه ما اینجا این را غیر دینی می بینیم یا غیر قانونی می بینیم، مفهومش این نیست که این پدیده آنجا وجود ندارد بلکه آن پدیده به دلایلی که ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، شهرنشینی و اداری تعیین کردند به وجود آمده و آن اقتضائات تشکیل زندگی زناشویی را با آن شکل مراسم فرهنگی از بین می برد، ولی این مراسم فرهنگی در درونش، اصل توافق دینی و توافق قانونی را هم داشته، حال اینها کنار کشیدند، ولی این کنار کشیدن به این مفهوم نیست که به ارزش های دینی بی تفاوت شدند، یکی از نکاتی که در هر عقیده و مذهبی هست این است که شما وقتی با یک نفر زندگی زناشویی را شروع می کنید به آن وفادار باشید.

 

این تداوم علاقه مندی و به عبارتی در کنار علاقه مندی، داشتن یک رابطه سالم با هم بدون روابط بیرون از خودشان، موجب می شود که اینها در یک مقطعی هم سندی را امضا کنند چون کاملا مطمئن شدند که هیچ گونه خطایی از دو طرف سر نمی زند، همین قضیه را ما در ایران هم داریم لذا این هم خانواده است به دلیل اینکه اگر ما بخواهیم عنوان دیگری غیر از خانواده به آن بدهیم،  ممکن است که عده ای از این امکان سوءاستفاده کنند و بگویند که خانواده سفید هست ولی مرکز فحشا باشد همچنان که از بسیاری از مسایل سوء استفاده می شود، با بررسی همین تعدادی که قابل مطالعه و مشاهده در جامعه ایران هست، در می یابیم اینها مواردی هستند که به یک زندگی پایاتری منجر خواهد شد.

 

آزاد: وقتی جامعه جوان و ازدواج سخت است و نیازهای عاطفی و جنسی هم وجود دارد، طبیعتا افراد به سمت ازدواج سفید و هم خانگی می روند، مقداری ممکن است طبیعی باشد، طبیعی به معنای جامعه شناختی نه طبیعی به معنای دینی، وقتی جامعه شما جوان و در شهر است باید راه به او پیشنهاد می کردید، و این بهتر از این است که فحشا را انتخاب نکرده اگر چه ازدواج سفید طبق عرف و شرع درست نیست و ایده آل یک خانواده نیست اما وقتی جامعه تصمیم به فاحشه گری گرفت، هیچ نظامی نمی تواند جلوی آن را بگیرد. دوم اینکه مگر چقدر ازدواج و خانه سفید وجود دارد که قیل و قال ما را گرفته و خودمان را به دیوار می زنیم!

 

حسینی: در حالی که در کنارش آن اشکال فاسد روابط را بیشتر داریم، من با شواهد عرض می کنم، کسانی که می روند زیر یک سقف و با توافق با هم زندگی می کنند چون تا یک حدی شبکه دوستانشان مطلع هستند، اتفاقا اینها کسانی هستند که با داشتن  همراهان مختلف موافق نبودند و این نوع زندگی را انتخاب کردند، اما متأسفانه عده ای هستند که به تغییر همراه می دهند و در خفا هم این کار را می کنند و عده بسیار محدودتری ممکن است از این قضیه خبر داشته باشند. به خاطر همین وقتی ما به عنوان یک محقق می خواهیم تحقیق بکنیم از روش گلوله برفی استفاده می کنیم، در حالی که شما وقتی می خواهید ببینید یک دختر یا یک پسر، چند دوست پسر و یا چند دوست دختر دارد به مراتب دسترسی شما برای این اطلاعات مشکل تر است در حالی که آن پدیده وجود دارد یعنی حتی اگر از لحاظ روابط و تنوع روابط نگاه کنیم به نظر من می رسد علی رغم اینکه در جامعه ما ازدواج سفید البته به شرط محرمیت از یک محدودی در تعداد نسبت به روابط متعدد  برخوردار است، اما سلامت ازدواج موقت بیشتر از رابطه دوستی است، اینکه سلامت ازدواج موقت بیشتر است به این دلیل است که بیشتر تحت نظر و تحت سوال قرار گرفته شده است.

 

– برای اینکه بتوانیم دختران و پسران را برای ورود به نظام بزرگ خانواده آماده کنیم، سیستم آموزشی چه آموزش در مدارس، چه آموزش در نهاد خانواده و چه آموزش اجتماعی، چه مسایلی را باید در اولویت قرار دهد؟ این سیستم تا به امروز چه نقص هایی داشته است؟

آزاد: نظام آموزشی ایران بر اساس تکلیف طراحی شده تا مسئولیت. اگر ما آدم ها را برای زندگی بر اساس وظایف با یک تعریفی از یک نظام اجتماعی سازمان یافته و تمایز یافته وجود داشته باشد، آن وقت همه مسئولیت های بحث خانواده به حوزه آموزش و پرورش موکول نمی شود، بخشی کمی از آن متعلق به آموزش و پرورش می شود و باقی حوزه عمومی و خود خانواده متعهد می شود.

 

در ایران به لحاظ سنتی بسیاری از وظایف آموزش خانواده در همه سطوح را خانواده انجام می داد و درصد کمتری از آن بر عهده جامعه بود، امروز ما خانواده را دچار یک نابه سامانی کردیم، بعد می خواهیم در مدرسه و در نظام آموزش همه آموزش ها داده شود، دو انتخاب بیشتر نداریم یا هیچی نگوییم و یا مثل قبل sexuality آموزش دهیم، در حالی که اساسا وقتی شما یک نظام آموزشی مبتنی بر کسب مهارت ها و مسئولیت پذیری باشد و وظایف آن هم در نظام سلسله مراتبی و تمایز یافته تقسیم کار وجود داشته باشد، آن وقت بدون اینکه به شما خیلی سخت بگذرد، این آدم ها برای وارد شدن به زندگی آماده می شوند وگرنه همین می شود که شما یک مدرسه ای درست می کنید و بچه ها را می آورید و آموزش دینی می دهید ولی می بینید که ۶۰ تا ۸۰ درصد روابط جنسی دارند، چرا این اتفاق افتاده است؟ آموزش و پرورش فاسد هست؟ معلم ها فاسدند؟ خانواده ها فاسدند؟ این فساد به آن معنایی که شما می گویید، نیست ولی یک چیزهای دیگری اتفاق افتاده که دختر و پسر به سراغ رابطه جنسی رفتند؛ ما چون تقسیم کار اجتماعی نداریم و همه را به عهده آموزش گذاشته ایم و بعد دستور و اطاعت می شود و نابه سامانی ها پیش می آید. اگر برگردانیم که منِ دختر یا پسر مسئول بدن، سلامت، مسئول زندگی خود هستم، دیگر چنین خطاهایی را نمی کنم.

 

حسینی: وقتی که از آموزش صحبت می کنیم دیگر باید امروز پایمان را فراتر از نهاد آموزشی به نام مدر سه و دانشگاه بگذاریم به عبارت دیگر آموزش امر وسیعی است که حداقل در حوزه این نظام های سنتی آموزشی به علاوه رسانه ها از صوتی و تصویری و نوشتاری که همه اینها دست به دست هم می دهند و در واقع ذهنیت افرادی را که می خواهند وارد جامعه شوند را شکل می دهند، نکته ای که در جامعه ما وجود دارد در واقع می توانم بگویم که ما با یک تأخر آموزشی نسبت به تحولات ساختاری نظام جهانی و نظام ملی مواجه هستیم، حداقل اگر بخواهیم از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون مقایسه کنیم، امروز جمعیت ما به لحاظ هرم جمعیت روستایی و شهری برعکس شده یعنی اگر در گذشته ۳۵ درصد شهری و ۶۵ درصد روستانشین داشتیم، امروز ۳۰ درصد روستانشین و ۷۰ درصد شهرنشین داریم و دقیقا این هرم برگشته است. آنچه در حال حاضر در نظام آموزشی ما در حال تبلیغ است، به خصوص در نظام رسانه ای ما، سبک زندگی روستایی و سبک روابط روستایی و عشایری است.

 

در حالی که در زندگی شهری، دختر درس می خواند و دیپلم می گیرد و دانشگاه می رود و بعد هم وارد سیستم یک کاری می شود مثل پسر است، پس یک برابری حتی ناخواسته ای که ممکن است یک عده ای زیاد با آن موافق نبودند، در این جامعه به وجود آمده، در این برابری ناخواسته در این جامعه به وجود آمده، آیا ما ابزارهای دیگر آن را فراهم کردیم؟! دختر و پسر در جامعه و نظام آموزشی ما از یکدیگر دور نگاه داشته می شوند و همانطور که دکتر آزاد اشاره کردند این دختر و پسر دور نگاه داشته شده، ذهنیت شان را با الگوهایی که از پیش ساخته خودشان هست، پر کنند، در چنین حالتی مطمئنا سیاست های این نظام آموزشی با شکست مواجه می شود به خصوص از زمانی که سیستم های ماهواره ای وارد شده و به خصوص از زمانی که سیستم های ارتباطی خیلی راحت با اقصی نقاط دنیا برای من و شما فراهم شده است؛ این سیستم آموزشی اگر بخواهد اثری داشته باشد، باید بررسی کند که در این مجموعه چه جایگاهی می تواند داشته باشد.

 

در نظرسنجی ها و تحقیقاتی که انجام می شود مشخصا معلوم می شود که مثلا صداوسیمای ما که یک رسانه بسیار وسیعی است که همه چیز را پوشش داده، اما نسبتا تک صدایی، اینها نسبت به رسانه هایی که به سختی به دست می آید، عقب تر هستند، چه آن زمانی که سیستم ویدئو بود و چه زمانی که سیستم های تکنولوژیکی دیگری آمد و چه در زمان ما، اینها هیچ وقت نیامدند به این عقب افتادگی خودشان فکر کنند. ما در جامعه دچار یک وضعیت آنومیک هستیم و مقصر این وضعیت آنومیک تنها  جوامع، فرهنگ های دیگر و امواج و فرهنگ های پیام های دیگر نیست، مقصر اصلی آن ما هستیم که در رسانه ها، مدارس و دانشگاه هایمان نتوانستیم این تغییرات اجتماعی را فهم کنیم تا بتوانیم یک فضای مناسبی را در این بازی فرهنگی جهانی ایجاد کنیم، همین قضیه برای دختر و پسر هم ایجاد می شود، به هر صورت دختر و پسر در نظام های دیگری که ما شباهت ساختاری مان به آنها نزدیک شده و شباهت شهرنشینی ما با آنها فرقی نمی کند بنابراین این شباهت شهرنشینی ما در ساختار خودش موجب شده که ما همچنان در یک ساختار فکری و محدود روستایی و عشایری باقی بمانیم و نتایج آن بسیار نامطلوب بوده است.

 

آزاد: نکته ای که دکتر حسینی به آن اشاره کردند، بسیار مهم است، بدون اینکه بخواهیم یا نخواهیم، وضعیت معاصر ما مختصات دنیای امروز را پیدا کرده است، دیگر نمی توانیم بگوییم که این نظم سنتی و گوشه ای است، مثلا دموکراسی ما مانند دموکراسی آمریکایی هاست، انتخابات ریاست جمهوری را نگاه کنید، مصرف و روشنفکری ما مانند جامعه فرانسوی هاست، از طرف دیگر از لحاظ ارتباط جمعی و ارتباطات جدید یا به عبارت به لحاظ ساختاری از دنیا جلو هستیم، بنابراین چرا نمی خواهیم تحولات را مانند دنیا بپذیریم؟! دموکراسی را فقط برای مشارکت همه مردم در انتخابات می خواهید؟! باید توجه داشته باشیم که وقتی مردم روستادر انتخابات به شما رأی می دهند، این شهروند روستایی هم مانند شهروند تهرانی مطالباتی دارد و اگر به مطالبات او توجه نشود،  دیگر حاضر نیست رأی بدهد؛ پس ما به لحاظ ساختاری  شبیه شدیم، اما چرا در اقتضائات اجتماعی نمی توانید تغییرات را بپذیرید و بیداد می کنید؟

 

– در چنین شرایطی چه باید کرد؟ 

آزاد: من نمی گویم مثل قبل عمل کنیم، اینجاست که عقل ایرانی باید به کار بیاید. این همه مردمان باسواد ایرانی وجود دارد، در سیستم تصمیم گیری ایران چقدر از افراد باسواد وجود دارد؟ تحصیلکرده های دانشگاه های عالی، کسانی که زحمت کشیدند نه آنهایی که مدرک دارند، اینها کجا هستند؟ من حاضرم بحث بکنم در سیستم مدیریتی اصلی کشور، طرف دکتر است، ولی دکتر نیست فقط مدرک دارد، در دانشگاه درجه این کشور ننشسته است، پس اینجا فقدان و عدم حضور این “عقل” است، ولی غربی عقل خودش را جلو گذاشته و آن وقت مشکل خود را حل می کند ما همان مشکلات را داریم ولی نیروی بی عقل داریم، لذا یا سرکوب می کنیم یا اعلام فروپاشی می کنیم، برای رفع گذر از مشکل تصمیم سازی نمی کنیم. روانشناسان و علما نیروهای نیستند در مساله خانواده به صحنه بیایند، باید کسانی به این مساله وارد شوند که اصول این مساله را می شناسند و دانش آن را دارند، اما متاسفانه فقدان عقل و دانش بر این کشور حاکم است.

 

مسئولان و سیاسیون در فراهم کردن بستر مناسب برای تشکیل خانواده به درستی به وظایف خود عمل کردند یا همواره با شعارهایی از مساله خانواده و حل مسایل آن گذر کردند؟

آزاد: اینها نمی توانند و بازی را خراب می کنند و کسی که بازی اقتصاد و توسعه را خراب می کند بازی خانواده را حتما بیشتر خراب می کند، کسی که عقل ندارد و به جایی اینکه توسعه ایرانی به مرحله ای رسیده و باید چه گامی برای توسعه بیشتر بردارد، بخواهد جامعه را به اول برگرداند در خانواده می تواند کاری کند؟ او فردا اسلحه دست می گیرد و آدم می کشد و جامعه را نابود می کند. جامعه ایرانی خواسته یا ناخواسته در فرایند جریان توسعه قرار گرفته است، ما چاره ای نداریم جز اینکه یا برویم صنعتی شویم یا به لحاظ اقتصادی – تجاری مدرن شویم، از لحاظ صنعتی که احتمالا به این سادگی نمی توانیم و باید به لحاظ تجاری در دنیا و منطقه توسعه پیدا کنیم، برخی از افراد مانند احمدی نژاد همه نهادهای مدرن توسعه ای را به هم ریخت، باید یک فرایندی طی شود و وقتی طی شد، آن وقت باید آسیب شناسی کنید نه اینکه به عقب برگردانید.

 

در مساله خانواده، مثلا مسئول می گوید مسکن مهر برایت می سازم، جوان می گوید مشکل ازدواج من خانه نبود، من لذت نمی برم که ازدواج کنم، هویت من هویت ازدواج نیست، فرد مسئول خانواده را برای جوان خراب کرد و همه فشارها در خانه را به دوش جوانان انداخت، امروز در خانه ها مشکل آموزش، اقتصاد، بیکاری و اعتیاد و بدبختی وجود دارد و هیچ کسی از این خانواده حمایت نمی کند.

 

پسر و دختر ازدواج می کنند که لذت ببرند، اما وقتی در خانواده این همه مشکل وجود دارد، دختر و پسر ترجیح می دهند که ازدواج نکنند. خانواده آرام نیست چون سیستم هایی سیاستگذاری و اجرا مسئولیت پذیر نیستند و همه مسایل از جمله تولد، بزرگ کردن، تربیت کردن، مدرسه فرستادن و دانشگاه فرستادن و ازدواج کردن، پیری، بیماری را برای خانواده واگذاشتند.

 

– سیاستمدار باید چه برنامه و راهکاری را پیش بگیرند؟

آزاد: اول اینکه حرف زیادی نزند، دوم اینکه درست حرف بزند، سوم اینکه مسئولیت های خودش را انجام بدهد، بحث خانواده به سیاستمدار ربطی ندارد، یک سیاستمدار در حوزه خصوصی مردم، چه کاره است!؟ وظیفه دولت یا سیاستمدار این است که امنیت، تهیه امکانات برای زیست را فراهم کند.

 

حسینی: در نظام امروز دولت ها وظیفه گر هستند، از صدر تا ذیل حکومت ها و دولت های امروزی وظیفه گر هستند، وظیفه گر نسبت به آحاد یک ملت و آن وظیفه گری شان در حوزه خانواده این است که ۱- تحولات اجتماعی و تحولات خانواده را ببیند و متناسب با مقتضیات زمان وظیفه گری و اجزاء وظیفه گری خودشان را مشخص و ارائه خدمات کنند، خانواده امروزی ایرانی هنوز همچون خانواده روستایی و عشایری است، در خانواده روستایی و عشایری ما می گوییم “قربان دست بسیار چه در سفره چه در کار”، در حالی که در خانواده روستایی و عشایری اگر فرزند نیروی کار به حساب می آید اعم از دختر یا پسر چون زمینه کار برای او محدود است کار می کند هم خودش می خورد و هم بزرگترها و وقتی که جوان است و در دوران بعد از جوانی پدر و مادرش هم با همان امکانات می تواند نگه بدارد و به صورت ارثی انتقال پیدا می کند.

 

اما در خانواده شهری “قربان دست بسیار چه در سفره چه در کار نیست” چون فرزندان را در خانواده رشد می دهیم اما تمام منافع اش به کل جامعه می رسد لذا این کل جامعه که نماینده شان حکومت وظیفه گراست باید به فرزندان من در آموزش، مهد کودک، بهداشت و درمان و در پیدایی شغل و در درآمدزایی سرویس دهد، اما امروز همه این مسایل کور هستند و اگر هم هست بسیار ناقص هستند، حکومت های ما در طی این مدت، به درستی نسبت به خانواده اعمال وظیفه نکرده بلکه مداخله غیرمسئولانه کرده است. اصلا او به رابطه من و همسر چه کار دارد؟! او به رابطه من و همسر و فرزندان چه کار دارد؟! او باید به سرویس های خودش بپردازد و من هم در تعریف مدرن خانواده و در چارچوب پدری یا مادری بودن، وظایف خود راانجام می دهم و این دو با هم باید یک جامعه سالم تربیت کنند.

 

آزاد: انسان مدرن بحث بسیار مهمی است، خانواده امروز فرد را درست تربیت می کند برای جامعه نه برای خودش؛ دیروز برای خودش تولید می کرد چون برای خودش تولید می کرد در یک چرخه ای متعهد بود و آن را تأمین می کرد، ولی وقتی شما فرد را برای جامعه تولید می کنید اولا اینکه این فرد دیگر خود را متعهد نمی داند که پدر و مادر خود را نگه دارد، دوم اینکه چرا نباید به هاین فرد که برای جامعه کار می کند، سرویس بدهند!

وقتی دولت وظیفه گرا وجود ندارد، دولت ما ایدئولوژیک و آرمان گراست و “باید و نباید” می کند. کلیت نظام گزارش دهد که در این ۴۰ سال که درآمد کسب کرده، چند گره اجتماعی را باز کرده است، چند نهاد اجتماعی تأسیس کرده است، وقتی نظام وظیفه خود را به درستی انجام نداده، نباید برای افراد باید و نباید مشخص کند. دختر و پسرهای تحصیلکرده و فوق لیسانس و دکترای ما هیچ چیزی ندارند و هیچ کسی هم نیست که آنها را حمایت کند، آن وقت می گویند که وام ازدواج می دهیم، در حقیقت دختر و پسرهای مردم را تحقیر می کنید، جوان امروز باید بتواند بانک برود و در سیستم بانکی پول بگیرد و کاملا خانه بخرد، این باید بتواند پول بگیرد، کار تولید کند نه اینکه به او بگویید به شما لطف می کنیم ۱۰ میلیون تومان می دهیم تا ازدواج کند، ۱۰ میلیون تومان که برای دو ماه اول هم کافی نیست، در حقیقت نظام صدقه سری می دهد؛ در دنیای غرب جوانی که هیچ خطایی نکرده، همه امتیازها را به او می دهند اگر رفت و نتوانست از او می گیرند.

 

حسینی: در مورد غرب مثالی بزنم، یک دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته جامعه شناسی، دو سال از تحصیل او باقی مانده، این فرد دانشجو کسی است که از سن ۲۱ سالگی به بعد پدر و مادر هیچگونه تکلیفی نسبت به تأمین مالی او ندارند حتی با وجود اینکه پدر و مادر او پولدار هم هستند، این فرد دانشجو به بانک می رود و برای ادامه تحصیل خود درخواست وام می کند، بانک وامی با سود تک رقمی به او پرداخت می کند و بازپرداخت این مبلغ برای زمانی که این دانشجو فارغ التحصیل و مشغول به کار شود، اما در ایران همین رانندگان آژانس را نگاه کنید، بیشتر افراد بازنشسته ای هستند که برای تامین مخارج زندگی از جمله خرج تحصیل فرزندش مجبور است تا دیر وقت کار کند، در حالی که این وظیفه دولت است که از فرزندان این خانواده حمایت کند.

آزاد: این شخصی که ۳۰ یا ۴۰ سال زحمت کشیده و کار کرده و اکنون باید در خانه استراحت کند و محبت و حمایت عاطفی به خانواده داشته باشد، مجبور است کنش اقتصادی انجام دهد، دولت کجاست!؟ چنین نظامی واقعا بر چه اساسی توقع دارد که پسر  ازدواج کند، پسری که یک چنین تجربه تلخی را در زندگی پدرش دیده و به این نتیجه رسیده که ازدواج نکند؛ قول دورکیم، در دوره مدرن دولت نمایندگی جامعه را دارد نه سلطه و غلبه.

 

حسینی: انتخاب می کنیم که برایمان کار کنند نه اینکه ریاست کنند.

 

– با وجود تمام تغییر و تحولاتی که به طور طبیعی در خانواده ایرانی در حال رخ دادن است، و از سوی دیگر خانواده ایران با مشکلاتی عدیده ای مواجه است، واقعا در چنین شرایطی چه آینده ای در انتظار خانواده ایرانی خواهد بود و بهترین راهکار برای حفظ و تحکیم بنیان خانواده ه ها چیست؟

آزاد: خانواده در ایران با سختی و فغان ادامه پیدا می کند و از این بحران هم عبور می کند.

 

حسینی: از این بحران ها  عبور می کند و قطعا پذیرش اشکال جدیدی که به وجود آورده را پیدا می کند به خصوص که من شخصا معتقدم ما در جامعه شیعی انعطاف های بسیاری در مقاطع نظری داریم که می توانیم اشکال خانواده را بپذیرد و جلو ببرد.

 

 

 

 

fa.shafaqna.com
  • 13
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش