چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۰۳ - ۰۴ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۰۹۸۸
زنان، جوانان و خانواده

رسم قدیمی خانواده‌ بلای جان زندگی عروس شد

طلاق توافقی,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

زنی که ۱۰ سال تمام با بیماری روحی همسرش کنار آمده بود، سرانجام با دخالت‌های مادرشوهرش به دادگاه خانواده رفت تا به زندگی مشترکشان پایان دهد. او قربانی رسم قدیمی خانواده‌ای به حساب می‌آمد که یک دختر داده و یک دختر به‌عنوان عروس گرفته بودند.

 

در یکی از روزهای سرد و دودگرفته زمستان، شعبه ۲۷۶ دادگاه خانواده پر از زن و شوهرهایی بود که برای رسیدگی به پرونده‌شان حضور داشتند. در این میان «ساحل» با وکیل خود به دادگاه آمده بود، اما اثری از همسرش نبود. او زنی قدبلند بود که لباسی ساده اما خوش رنگ به تن داشت و بر خلاف کسانی که برای طلاق توافقی اقدام می‌کنند کوچکترین اثری از آرامش در چهره‌اش دیده نمی‌شد.

 

 وقتی پرونده زن جوان روی میز قاضی «غلامرضا احمدی» قرار گرفت، سرش را بلند کرد و رو به ساحل گفت:«با توجه به وکالت در طلاق و دیگر مدارک به نظر می‌رسد پرونده شما بزودی بسته می‌شود. اما چه شد شما و همسرتان تصمیم گرفتید راهتان را از هم جدا کنید؟»

 

ساحل جواب داد:«وقتی ازدواج کردیم فقط ۱۸ سال داشتم. در شهری شمالی زندگی می‌کردیم و سرم به درس و بازیگوشی گرم بود که برادرم عاشق یک دختر تهرانی شد. هر دو سن و سالی نداشتند. آن دختر با خانواده‌اش به میهمانی فامیلشان در محله ما آمده بودند. برادرم آنقدر پاپیچ شد که رضایت خانواده‌ها را گرفت و با او ازدواج کرد. گرفتاری من هم از همان روزها شروع شد. برادر عروسمان از من خوشش آمده بود، اما من می‌خواستم ادامه تحصیل بدهم. بزرگترهای فامیل می‌گفتند خوب نیست که یک دختر بدهید و یک دختر بگیرید. بعداً دردسر می‌شود. اما خانواده عروسمان گفتند ما موافقت کردیم شما هم موافقت کنید.

 

بالاخره بله را گفتم و هر چهار نفر در یک شب عروسی گرفتیم. از یک طرف خوشحال بودم که در تهران زندگی می‌کنم و از یک طرف ناراحت بودم که درسم را ادامه نداده‌ام. شوهرم سربازی هم نرفته بود، صبر کردم کارت پایان خدمتش را گرفت، اما در آن دو سال مادرشوهرم خیلی اذیتم می‌کرد، در غربت تنها مانده بودم و فقط پدرشوهرم هوایم را داشت. می‌گفت؛ همه چیز درست می‌شود و دلداری‌ام می‌داد. بالاخره زندگی مشترکمان را در یک خانه مستأجری شروع کردیم و دلم خوش بود که دیگر اختلاف‌های عروس و مادرشوهری تمام شده است. اما وقتی زیر یک سقف رفتیم تازه گرفتاری‌های جدیدم شروع شد...»

 

 قاضی دستی به چانه‌اش کشید و سرش را به علامت تأیید تکان داد. سپس پرسید:«درس و تحصیلتان چه شد؟ همسرتان شغل و درآمد مناسبی داشت؟»

 ساحل جواب داد:«در دوره سربازی پیش خانواده همسرم بودم. اما مادرشوهرم نگذاشت درسم را ادامه بدهم. می‌گفت؛ «تو پیش ما امانت هستی. هر وقت زندگی مشترکتان را شروع کردید از شوهرت اجازه بگیر و برو دانشگاه.» اما وقتی زندگی مشترک را شروع کردم، باردار شدم و دیگر نتوانستم درسم را ادامه بدهم. شوهرم هم در یک اداره دولتی مشغول به کار شد. اما کم کم فهمیدم که به بیماری اختلال وسواس فکری مبتلاست.

 

او از هر نوع بی‌نظمی عصبانی می‌شد و هر چیزی را چند بار مرتب می‌کرد. اگر یک لکه روی شیشه پنجره می‌دید یا فرزندمان اسباب بازی‌هایش را پخش و پلا می‌کرد، یک دعوای حسابی در خانه ما راه می‌افتاد. اما تحمل می‌کردم و سعی داشتم با مشاوره روانپزشک‌ها مشکلاتمان را کمتر کنم، اما شوهرم توصیه‌های کارشناسان را به کار نمی‌بست. من هم کم کم خسته شدم، چون تحمل هر کسی اندازه‌ای دارد.»

 

 قاضی گفت:«برای همین به مشکل برخوردید و تصمیم به جدایی گرفتید؟ آن هم بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک؟»

 زن جوان جواب داد:«فقط این نبود. متأسفانه برادرم و خواهر شوهرم در زندگی مشترکشان مشکلات زیادی پیدا کردند و کارشان به طلاق کشید. جدایی آنها روی زندگی ما هم سایه انداخت و دو خانواده به جان هم افتادند. حالا دیگر هر موضوع ساده‌ای تبدیل به یک ماجرای بزرگ در میان دو خانواده می‌شد. هر وقت هم می‌گفتم بیایید پیش مشاور برویم مادرشوهرم سرکوفتم می‌زد و می‌گفت؛ تو را از روستا به تهران آوردیم، حالا نمی‌خواهد به ما راه و رسم زندگی یاد بدهی!

 

خلاصه شوهرم هم به حرف‌های مادرش دل می‌داد و زندگی را بر من و فرزندم جهنم کرده بود. سرانجام به این نتیجه رسیدیم که از هم جدا شویم. مهریه ۲۰۰ سکه طلایم را بخشیدم و به جایش قبول کردند بچه با من زندگی کند. شوهرم حتی حاضر نشد به دادگاه بیاید. وکالت داد خودم کارهای طلاق را پیگیری کنم.»

 

 قاضی برگه‌های پرونده را کنترل کرد و به منشی دادگاه دستور داد زن جوان را برای دریافت برگه عدم بارداری به آزمایشگاه بفرستد. از وکیل ساحل هم خواست برگه تأییدیه مشاوران هر دو طرف را تهیه کند و به دادگاه ارائه دهد. سپس از هر دو خواست زیر ورقه صورتجلسه را امضا کنند. ساحل و خانم وکیل زیر برگه را امضا کردند و خواستند که از شعبه دادگاه خانواده خارج شوند، در این لحظه قاضی سرش را بلند کرد و به زن جوان گفت:«ان‌شاءالله خیر است. حالا می‌خواهید با یک بچه در شهر غریب چه کار کنید؟ فکر این را هم کرده اید؟»

 

 ساحل جواب داد:«در این سال‌ها سعی کرده‌ام کتاب‌های رشته حقوق را تهیه کنم و بخوانم. می‌خواهم به شمال برگردم، به دانشگاه بروم و وکیل شوم، شاید هم معلم شدم. دوست دارم به دخترهای جوان آموزش بدهم که برای ازدواج کردن عجله نکنند و با آگاهی تصمیم بگیرند. می‌خواهم فرزندم را خوب بزرگ کنم تا آدم مفیدی برای جامعه‌اش شود...» سپس سرش را پایین انداخت و به همان آرامی که وارد دادگاه شده بود، اتاق را ترک کرد.

 

 

 

iran-newspaper.com
  • 18
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش