جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۲۷ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۵۰۱۶
زنان، جوانان و خانواده

داماد نمک نشناس

دادگاه,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

مرد جوان که با کمک و حمایت‌های خانواده همسرش به نان و نوایی رسیده بود، بعد از ۱۰ سال به فکر ازدواج مجدد افتاد. بهانه او برای این کار، مخالفت با حضور پدر از کارافتاده همسرش در زندگی مشترکشان بود...

 

در یکی از روزهای خرداد زنی میانسال به شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده پا گذاشت. چهره‌ای مضطرب داشت و اخم کرده بود. اسمش «تانیا» بود، دوقلوهایش را در خانه تنها گذاشته بود تا برای امتحان فردا آماده شوند، اما خودش بعد از دو سال بلاتکلیفی دیگر نمی‌توانست از خطای شوهرش چشم پوشی کند. بنابراین دادخواست طلاق داده بود تا به تلخی زندگی‌اش پایان دهد.

 

تانیا در حالی که در راهروی طبقه سوم مجتمع قضایی ونک منتظر ورود به دادگاه بود، به گذشته‌اش فکر می‌کرد. انگار داشت دفتر خاطراتش را ورق می‌زد...

 

درست ۱۰ سال پیش بود که «فرید» را برای نخستین بار دید. در یک مغازه فتوکپی؛ وقتی که مدارکش را برای اقامت در خارج از کشور آماده می‌کرد. او پسر جوانی بود که سال آخر دانشگاه را می‌گذراند. فرید مؤدبانه سر صحبت را باز کرد و از انگیزه سفر تانیا پرسید. بعد از گفت‌و‌گویی کوتاه هم شماره‌اش را درخواست کرد. در آن لحظات تانیا با خودش گفت؛ «من که می‌خواهم بروم، چه اهمیتی دارد شماره‌ام را داشته باشد.» اما مراحل مهاجرت طولانی بود و در این شرایط فرید به تانیا نزدیک‌تر شد.

 

یک روز هم به خواستگاری  اش رفت، با آنکه می‌دانست دختر مورد علاقه‌اش دست رد به سینه‌اش خواهد زد. همان‌طور هم شد و تانیا به فرید و خانواده‌اش اعلام کرد، هیچ چیزی مانع سفرش نخواهد شد. با این حال فردای آن روز پدر تانیا به محل کار فرید رفت و از او خواست دل دخترش را به دست آورد، شاید تک فرزندش همینجا بماند. پیرمرد از آرزوهای دور خود برای داشتن پسر گفت و به فرید اطمینان داد او را مثل پسرش دوست خواهد داشت. پس از آن ملاقات، فرید خیالش راحت بود که نیمی از راه را طی کرده است.

 

 چند هفته از خواستگاری گذشته بود که فرید سر راه تانیا ظاهر شد و به خاطر خواستگاری عذرخواهی کرد و در عین حال خواهش کرد مثل یک خواهر و برادر به رابطه‌شان ادامه دهند تا شرایط سفر او فراهم شود. در طول ماه‌های بعد، کم کم با حرف‌های قشنگ، هدیه‌های غیرمنتظره و وعده‌های بزرگ برای آینده، دل دختر جوان را نرم کرد تا آنکه مادر تانیا به بیماری سختی مبتلا شد. حالا دیگر تانیا تمام وقت و انرژی‌اش را صرف پرستاری مادرش می‌کرد.

 

با خودش قرار گذاشته بود اگر مادرش مثل روز اول خوب شود، از سفرش صرفنظر خواهد کرد. شش ماه بعد مادر از بستر بیماری برخاست، گرچه مثل روز اول نشد و حتی نیاز به مراقبت بیشتری داشت اما تانیا به عهدش وفا کرد و تصمیم گرفت پیش پدر و مادرش بماند. در این شرایط فرید که بتازگی تحصیلاتش را به پایان رسانده بود، اجازه خواست دوباره به خواستگاری برود. این بار هم جواب تانیا منفی بود، چرا که فرید شغل درست و حسابی نداشت و حتی نمی‌توانست خانه‌ای مناسب برای زندگی آینده‌اش تأمین کند.

 

این بار فرید به سراغ پدر تانیا رفت و شرایطش را برای پدرزن آینده‌اش توضیح داد. پدر هم تأکید کرد که روی قولش می‌ماند و دست فرید را خواهد گرفت. چند روز بعد هم او را با حقوق بالا در شرکت تحت مدیریتش استخدام کرد و به تانیا قول داد یکی از واحدهای مجتمع خودشان را دراختیار عروس و داماد قرار دهد تا زندگی‌شان را آغاز کنند. از نگاه پدر تانیا  با این کار هم مشکل خانه نداشتن فرید حل می‌شد و هم یگانه دخترش نزدیک خودشان زندگی می‌کرد. یک ماه بعد فرید و تانیا بر سر سفره عقد نشستند و دفتر عقد را با مهریه ۱۰۰۰ سکه طلا امضا کردند.

 

جشن عروسی با هزینه خانواده تانیا برگزار شد و زوج جوان زندگی مشترکشان را شروع کردند. زندگی مشترک آنها مثل هر زن و شوهر دیگری با مشکلاتی همراه بود، اما آنچه فرید را عذاب می‌داد سرکوفت‌های گاه و بیگاه تانیا بود، با این حال به خاطر شرایط مناسبی که در شرکت و خانه برایش فراهم بود ترجیح می‌داد حرفی نزند. در سومین سال ازدواج آنها صاحب دو دختر دوقلو شدند.

 

تولد دوقلوها به دغدغه‌های تانیا و فرید اضافه کرده بود، تا حدی که کمتر از گذشته فرصت با هم بودن را پیدا می‌کردند. فرید بشدت در شرکت درگیر بود تا پست بالاتری به دست آورد و تانیا هم جدا از رسیدگی به بچه‌ها، امورات مادرش را هم بر عهده داشت. دو سال بعد مادرش از دنیا رفت و پدرش در غم از دست دادن همسر، دچار افسردگی شد و امورات شرکت را به هیأت مدیره سپرد. با این شرایط زن و شوهر بیش از گذشته از هم دور شدند.

 

وضع پدر تانیا هم روز به روز بدتر می‌شد تا جایی که به پرستار شبانه روزی احتیاج پیدا کرد. برای همین تانیا آپارتمان پدرو مادرش را خالی کرد و اجاره داد تا در خانه خودش از پدر مراقبت کند. فرید هم از پدرزنش ناراحت بود که امورات شرکت را به او واگذار نکرده و به هیأت مدیره اعتماد کرده است، برای همین اصرار می‌کرد تا پیرمرد را به خانه سالمندان بسپارند. این موضوع چالش جدیدی بود که تانیا را مقابل همسرش قرار داد و زخم‌های کهنه اختلافات سر باز کردند. تانیا تأکید کرد  پدرش را تنها نمی‌گذارد و ترجیح می‌دهد فرید آنجا را ترک کند. فرید هم رفت.

 

وقتی که تانیا پشت در شعبه ۲۶۴ منتظر بود، منشی دادگاه صدایش کرد تا داخل شود. قاضی «غلامحسین گل‌آور» دادخواست طلاق از سوی زوجه را پیش رو داشت. بعد از ورود تانیا اسمش را از روی پرونده خواند و از او پرسید: «ظاهراً طرف مقابل دادخواست شما، یعنی خوانده به دادگاه نیامده است.»

 

زن جوان جواب داد:«بله. فکر می‌کنم ابلاغیه به دستش رسیده، اما پیغام داده که هر وقت لازم شد می‌آید برای طلاق. فکر می‌کنم می‌خواهد از زیر بار مهریه شانه خالی کند.»

 

قاضی دستی به چانه‌اش کشید و گفت:«باید ایشان در جلسه حضور داشته باشد. با این حال دستور می‌دهم زمان رسیدگی را تجدید کنند.»

 

 تانیا به معنای تأیید سری تکان داد و گفت:«چاره‌ای نیست. منتظر می‌مانم ببینم چه می‌شود. سه سال است که ما را ترک کرده، این هم روی آن...»

 

قاضی گل‌آور پرونده را بست و به منشی دادگاه سپرد. تانیا هم بلند شد تا دادگاه را ترک کند، اما پیش از آن قاضی گفت:«حالا چه شده بعد از سه سال دادخواست طلاق داده اید؟»

 

 تانیا همانجا جلوی در جواب داد:«دو ماه پیش پدرم فوت کرد. حالا فقط می‌خواهم تکلیفم روشن شود تا بتوانم برای آینده‌ام برنامه‌ریزی کنم. البته شنیده‌ام  فرید  در این مدت با خانم جوانی ازدواج موقت کرده. من هم اعتراضی ندارم. امیدوارم همسر جدیدش را به خاطر مال و موقعیت پدرش انتخاب نکرده باشد...» بغض راه گلویش را گرفت. نتوانست جمله‌اش را کامل کند. راهش را کشید و رفت.

 

بهمن عبداللهی

 

 

iran-newspaper.com
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش