جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۷:۳۳ - ۰۲ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۰۴۷۵
سایر حوزه های اجتماعی

زندگی روی بند

اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه,بند بازاران

 خطر دارد. راه‌رفتن روی یک بند و آکروبات‌زدن روی سر دیگری خطر دارد. حرکت چاقوبه‌چاقو، دو نفر چاقو در دهان دارند، یکی سروته با چاقویی که در دهان دارد، عمود بر چاقوی فرد ایستاده قرار می‌گیرد. تیغه‌ای روی تیغه دیگر. مردی که وزنش بر چاقو سنگینی می‌کند و مردی که ایستاده و با چاقوی در دهان، وزن مردی دیگر را تاب می‌آورد. خطر دارد «اگر خطر نداشته باشه پول نمیدن.» اگر آکروبات‌کار جرأت و شهامت نداشته باشد، ضربه می‌خورد. اگر بترسد ضربه می‌خورد. اگر حواسش پرت شود و تمرکزش را از دست بدهد، زخمی می‌شود. سعید بندباز عکسی را از لابه‌لای سررسید برمی‌دارد. رنگ‌وروی عکس می‌گوید که از سال‌های دور به‌جا مانده. مرد جوان‌، روی سر مرد مسن‌ بالانس زده. سرهای‌شان روی هم است. هر دو لباس آبی به تن دارند. سعید عکس را به ما دو مسافر تاکسی زرد رنگش نشان می‌دهد و بعد دنده عوض می‌کند. دستانش روی دنده تاکسی نرم می‌لغزد. با دقت و آرام مثل وقت‌هایی که بالانس می‌زد یا بندبازی می‌کرد.

 

«دو نفر مستقیم». زن و مرد سوار می‌شوند. «آقا در رو محکم ببند. در عقب سخت بسته می‌شه.» آینه را جابه‌جا می‌کند تا عقب را بهتر ببیند. عینکش را برمی‌دارد و کمرش را صاف می‌کند. عکس را می‌گذارد لابه‌لای سررسید روی داشبورد. مثل شیء گرانقیمت که در سال‌های متمادی محافظت‌شده. بدون ذره‌ای تاخوردگی. سعید در آن عکس جوان است و پسرش نوجوانی در انتظار آینده. آنها، خانواده بندبازند.

 

برادران بندباز

فامیلی‌شان را ‌سال ١٣٤٥ عوض کردند و گذاشتند بندباز. سال‌ها بندبازی محمود چهارمحالی آن‌قدر معروفش کرده بود که نام فامیل‌شان را عوض کند. «اهل چهارمحال نیستیم. تهرانی هستیم. اهل میدون خراسان.» نام پدرش را که می‌آورد صدایش می‌درخشد. وقتی می‌گوید محمود بندباز در ‌سال ١٣٢٠ آکروبات مدرن را در ایران بنیان گذاشت، صدایش قوت می‌گیرد. دست می‌کشد لای موهای خاکستری‌ و باز هم چشم می‌دوزد به داشبورد و عکس‌های به جا مانده از قدیم.

 

محمود چهارمحالی، بندباز بود اما چون بندبازی امکانات زیادی می‌خواست و نکات ایمنی باید در آن رعایت می‌شد، وارد کار آکروبات شد. «پدرم و تعدادی دیگر از آکروبات‌کاران ایران در ٤٠‌سال قبل ازجمله بهترین آکروبات‌کاران جهان بوده‌اند.» یک بندباز حتما باید در سیرک کار کند. در سبک آکروبات، در فضای ١٥- ١٠ متری هم می‌شود اجرا کرد و فقط نیاز است فضایی که در آن آکروبات می‌کنند، سقف بلندی داشته باشد. برای همین هم در پارک‌ها و تالارهایی که سقف بلند داشته باشد می‌شود کار کرد. گستردگی فعالیت کاری‌اش بسیار زیاد است و نیاز به تشک ایمنی هم ندارد، چون یک آکروبات‌کار باید به‌حدی تمرین و تمرکز داشته باشد که نیازی به تشک و محافظ نباشد.

محمود چهارمحالی مربی نداشت. خودش تمرین می‌کرد و آن زمان که آکروبات در ایران اصلا مورد توجه نبود، او آکروبات مدرن را پایه‌گذاری کرد. «ما هم از بچگی یاد گرفتیم.»

 

سعید از ١١سالگی روی سر پدرش بالانس زد. برادرهایش هم همین‌طور. او و سه برادر دیگرش از بچگی آکروبات‌بازی را یاد گرفتند. سعید درس خواند و دیپلمش را گرفت و آنها کار کردند. «برادرهام از ایران رفتن و در خارج از کشور گروه برادران بندباز (bandbaz brothers) را به راه انداختند، اما من در ایران ماندم، چون دوست داشتم بمانم. دو تا از برادرهایم در‌ سال ٢٠٠٠ رکورد حرکت چاقوبه‌چاقو را زدند و اسم‌شان در گینس ثبت شد. گروه برادران بندباز ازجمله گروه‌های مطرح در زمینه آکروبات در جهان است.» در ایران ماند با این‌که هیچ چیزی مانند گذشته نبود. مانند آن روزها که پدرش تا ساعت یک‌صبح در کافه‌ها و سیرک بود و پنج صبح هم بچه‌های محل را برای فوتبال می‌برد. آن‌وقت‌ها که در خانه‌شان همیشه مهمانی بود و پدرش دایم درحال ورزش‌کردن.

 

سال‌های روشن بازار کار آکروبات. «در حدود ٥-٤ تئاتر در لاله‌زار بود که در همه آنها استقبال خوبی از آکروبات می‌شد.» کار از سر شب شروع می‌شد. به غیر از این تئاترها، جشن‌های مختلفی هم در کشور برگزار می‌شد که در آنها از آکروبات‌بازان برای کار دعوت می‌کردند. «حتی در جشن‌های عروسی هم مردم بضاغت داشتند و استقبال می‌کردند تا یک‌نفر آکروبات‌باز به مراسم‌شان دعوت کنند. اما حالا اگر کسی خیلی زرنگ باشد می‌تواند یک عروسی خشک و خالی برگزار کند. آن موقع کار بود و برای همین درآمد وجود داشت. حالا ما ٦‌ماه از ‌سال را بیکاریم و سیرک‌ها درآمد خوبی ندارند، هزینه نقل‌و‌انتقال و جابه‌جایی بالاست و برای همین هم نمی‌توانند حقوق بدهند.» سعید بندباز می‌گوید در سال‌های اواسط دهه ٧٠ تا‌ سال ٨٥ تنها دوره در سال‌های بعد از انقلاب بوده که از کارشان استقبال می‌شد. همان سال‌های پیش از زلزله بم که دهه فجر اوج کاری‌شان بود. «در سال‌های بعد از آن دیگر استقبال خاصی از سیرک و بندبازی و آکروبات نشد.» سال‌هایی که برای بندباز سال‌های سختی بود. برای کسی که نمی‌داند اگر پدرش نبود هنوز هم بندباز می‌شد یا نه.

 

سازمان یا انجمن حمایتگری نداریم

مدام روی صندلی جابه‌جا می‌شود تا کمرش آرام شود. دیسک کمر یادگار روزهای آکروبات است. یادگاری سخت از روزهایی شیرین. چروک‌ها روی صورتش بالانس می‌زنند، اما همچنان حال‌و‌هوایش، حال‌وهوای روزهای روشن رفته است. روزهایی که دیسک کمر بیرون نزده و هنوز راننده تاکسی نبود. «سه‌سال قبل بیماری دیسک کمر گرفتم و نمی‌توانستم حرکت کنم. سختی‌های بسیاری کشیدیم، همسرم خرج زندگی را می‌داد و من هم ناتوان شده بودم تا این‌که با پیاده‌روی و ورزش توانستم کمی روی پای خودم بایستم و درنهایت برای کسب درآمد مجبور شدم تاکسی داشته باشم.»

 

تاکسی مونس روز و شب بندباز شد. عکس‌های دوران آکروباتش را در داشبورد گذاشت. خستگی مداوم، خستگی که برای کم‌شدنش باید هر یکی، دو ساعت یکبار از خودرو پیاده شود و راه برود. «باز هم شانس آوردیم که وزارت ارشاد در زمان ریاست‌جمهوری آقای خاتمی، هنرمندان بالای ١٠‌سال سابقه را با نرخ ١٨‌درصد بیمه کرد و به این وسیله ما هم بیمه شدیم که این یک قلم ازجمله اتفاقات خوبی بود که انجام شد.» حالا بندباز در ٥٨سالگی و بعد از سال‌ها کار در سیرک‌ها و صحنه‌های مختلف از سال‌ها بیکاری و بی‌رونقی آکروبات‌بازی در ایران می‌گوید. هیچ‌کس را به این شغل ترغیب نمی‌کند. «چطور یک جوان به سمت یادگیری آکروبات بیاید در شرایطی که اگر صدمه ببیند، نه از طرف وزرات ورزش و جوانان، نه هیأت ژیمناستیک و نه هیچ کجای دیگر مورد حمایت قرار نمی‌گیرد؟» بندباز می‌گوید بعد از بیماری و ازکارافتادگی از بخش‌های مختلف درخواست وام کرده و از هیچ‌کجا نتیجه‌ای به دست نیامده. «گفتم به من وام بدهید یا حداقل از افرادی چون من که سال‌ها در زمینه ژیمناستیک فعال بوده‌ایم، استفاده کنید تا این ورزش را احیا کنیم، چراکه ژیمناستیک پایه و اساس خیلی از ورزش‌هاست و اگر بچه‌ها از سنین پایین وارد این کار شوند خیلی خوب است، چون هم ورزش است و هم هنر، هم کسی که عاشق ورزش است می‌تواند به این راه وارد بشود و هم کسی که به هنر عشق می‌ورزد. در کشورهای پیشرفته در این دو مقوله هزینه بسیار کرده‌اند.»

 

خودش می‌گوید سه‌سال پیش از آن‌که دیسک کمرش عود کند، تیمی را به هیأت ژیمناستیک تحویل داد که در کشور پنجم شد آن هم با ژیمناست‌کارانی که خیلی قوی نبودند. ٤٥روزه تیم را تحویل داد. گفتند خراب می‌کنی اما او گفت نه و تیمی که آماده هم نبود پنجم شد. بعد هم دیگر خبری از جایی نشد. «حاضرند پول بدهند و از کشورهای دیگر کسی بیاورند، اما از داخلی‌ها و کسانی که سال‌ها تجربه کار عملی دارند استفاده نکنند، البته بهانه‌شان هم این بود که من کارت مربی‌گری ژیمناستیک ندارم.»  می‌گوید با آن سن‌و‌سال و کوهی از مشکلات مالی و مشغولیت ذهنی نمی‌توانسته از پس کلاس‌های مربی‌گری بربیاید و جمع‌بندی این موارد در یک هفته برایش سنگین بوده. کلاس‌هایی که برای کسانی که می‌خواهند مربی شوند اجباری شده. «کلاس‌های خوبی هم هستند. این علمی‌شدن لازم است، اما برای من در عرض پنج جلسه خیلی یادگیری و پاسخگویی سخت بود. من مرد عمل بودم»

 

حالا چند سالی است که باز هم سیرک‌های ایتالیا و پرتغال پای‌شان به کشور باز شده، اما آنچنان که باید و شاید با اقبال مواجه نشده‌اند. بندباز می‌گوید جوانانی که به سمت ورزش ژیمناستیک رفته‌اند ازجمله اصلی‌ترین طرفداران حضور در صحنه آکروبات هستند. جوانان ژیمناست‌کار وقتی می‌بینند بازار کار خراب است و استعدادهایی دارند و سیرک‌ها هم از آنها استقبال می‌کنند، جذب این کار می‌شوند. شاید آنها هنوز نمی‌دانند این کار، شغلی ثابت و با درآمد نیست. حالا چندین و چند‌سال است که دیگر بندبازی جایش را به آکروبات‌بازی داده و بندبازها به شکل و شمایل سابق وجود ندارند. «آکروبات‌کارانی که داریم یا کسانی هستند که زیر دست ما آموزش دیده‌اند یا ژیمناست‌کارانی هستند که به این کار وارد شده‌اند.»   

 

خلاقیت، عنصر اصلی آکروبات

نه تنها بندباز و برادرهایش که فرزندان‌شان هم از کوچکی بندبازی را تمرین کردند. همان وقتی که هنوز استخوان‌های‌شان نرم بود، بالانس‌زدن و اصول ژیمناستیک را یاد گرفتند. مثل خودش که روزها روی دوش پدرش و در تئاترهای لاله‌زار بالانس زد. بندباز می‌گوید برای آن‌که کسی بتواند آکروبات‌باز خوبی شود بهتر است از بچگی وارد این کار شود و روزی دو ساعت تمرین متمرکز برای رسیدن به نتیجه مطلوب کافی است. «برای چنین کاری بدن باید آمادگی جسمی و تکنیکی داشته باشد و برای همین هم بهتر است که از سن کم چنین کاری را شروع کرد. اما مهمترین نکته برای کسی که وارد این کار می‌شود عشق است. باید عاشق این شغل باشد تا بتواند آن را ادامه دهد.»

 

آکروبات ابتکاری است و چون گستردگی حرکت دارد هر کاری که فکرش را کنید و خلاقیت در آن داشته باشید می‌توانید انجام دهید و برای همین هم آکروبات کار بسیار جذابی است. به فرد شوق و انگیزه می‌دهد. اینها را که می‌گوید صدایش پر از شوق می‌شود انگار بخواهد از روی صندلی تاکسی بلند شود و وسط خیابان برای مردمی که رد می‌شوند آکروبات کند. باز هم از میان سررسید عکس بیرون می‌آورد. عکس‌هایی که روی صحنه کشورهای مختلف با پسرش انداخته. «آکروبات و کارهایی از این دست سابقه‌ای بسیار طولانی دارند. مانند بسیاری از ورزش‌های رزمی که حرکات‌شان از طبیعت گرفته شده. آکروبات هم همین‌طور است و از حرکات ساده و ابتدایی شروع شده و در ادامه تکامل پیدا کرده و گسترده شده و افراد با توانایی و تمرکز توانسته‌اند این ورزش را مستقل کنند.»

 

همان‌طور که پول را از مشتری می‌گیرد، می‌گوید هم‌دوره‌های پدرش هم وضع بهتری در سال‌های پایانی عمرشان نداشتند. «محمود رضایی، آقای بهادری یا آقای رحیم پیرسلامی که هم خودشان و هم خانم‌شان قهرمان ژیمناستیک بودند، آکروبات را از پدر من یاد گرفتند و بعد هم از افتخارات آکروبات ایران شدند. ایشان هم سال‌های‌سال مشکلات بسیاری داشتند و بهروز کریمی، پدر شعبده‌بازی ایران، تلاش کرد تا ایشان را بیمه کند.»

 

آسیب‌هایی که تمام عمر همراه است

خطر دارد. راه رفتن روی یک بند و آکروبات‌زدن روی سر دیگری خطر دارد. حرکت چاقو‌به‌چاقو که دو نفر با چاقو در دهان روی هم می‌ایستند، خطر دارد. بندباز اینها را می‌داند و می‌گوید ازجمله خطرهایی که این کار دارد قطع نخاع، شکستگی و آسیب‌های جبران‌ناپذیر است. آسیب‌هایی که تمام عمر می‌تواند همراه‌شان باشد. آشنای روز و شب‌شان. اما تمام این آسیب‌ها بستگی به کاری دارد که فرد انجام می‌دهد. وقتی فرد در ارتفاع پنج‌متری روی دستش بالانس زده، اگر محکم و مصمم نباشد، نمی‌شود، قطعا می‌افتد. «فرد باید از خلاقیتش استفاده کند. مثلا همین حرکت کاردبه‌کارد حرکت بسیار دشواری است. اگر یک لحظه عضلات شکم فرد شل شود، ممکن است فکش بشکند.»

 

بندباز می‌گوید کارشان در خارج از کشور خریدار دارد و کشور تایوان با وجود نزدیکی‌اش به چین، اما از چین که حدود ١٢‌میلیون آکروبات‌کار خبره دارد، کسی را نمی‌آورد و با ایرانی‌ها قرارداد می‌بندد. می‌گوید کافی است کار خوب ارایه دهید تا آژانس‌های مسافری و بازاریابی درخواست کار ‌دهند و بعد هم به همراه تیم راهی کشورهای مختلف شوید. در داخل کشور هم در سال‌های اخیر شهرهای کرمانشاه، بندر بوشهر، بندرعباس  و چند شهر دیگر به سیرک‌ها اقبال نشان داده‌اند. «جذابیت کار بندباز و آکروبات‌کار به طرفداران و مخاطبینش وابسته است. در کشوری که هنر و ورزش در آن اهمیت داشته باشد، آکروبات‌کاران، حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند، اما چون دایم روی صحنه نیستند، کارشان به‌عنوان شغل دوم شناخته می‌شود. این کار حرفه‌ ما بوده و سرمایه‌ای جز سلامتی‌مان نداریم، برای همین هم نگهداری این کار بسیار سخت است.»

 

به‌جز سلامتی، سن‌و‌سال هم در کارشان موثر است. سعید می‌گوید برادرهایش در خارج از کشور دیگر آکروبات نمی‌کنند، چون سن‌شان زیاد است. «برادر کوچکم هم در خارج از کشور مربی است. من هم در تلاشم که از پشت فرمان راحت شوم، چون درآمد آکروبات در هر صورت از کاری چون رانندگی تاکسی بهتره.» برای همین هم سخت‌ترین بخش کار حفظ استمرار و تداوم است. زمانی می‌رسد که رقیبی وارد کار می‌شود که جوان است. وقتی سن بالا می‌رود، آسیب بدنی افزایش پیدا می‌کند و این زمان سخت‌ترین دوره برای فرد در این کار است. سخت‌ترین لحظه زمانی است که باید روی پای خودت بایستی.

 

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 12
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش