پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۵:۵۲ - ۰۲ شهریور ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۶۰۰۴۱۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

داستان ملکه مریل استریپ؛ از آزار جنسی توسط داستین هافمن تا عاشق رابرت ردفورد شدن

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

داستین هافمن برای اولین بار با آروغ زدن و دست زدن به بالاتنه مریل استریپ، در اواسط دهه ۱۹۷۰ و هنگامی که این بازیگر جوان برای تست بازیگری در یک نمایش برادووی به کارگردانی هافمن حاضر شده بود و در دانشکده تئاتر دانشگاه ییل درس می خواند خود را به این بازیگر آینده دار معرفی کرد. او از قبل شکیبایی و سیاست بازیگری را در کالج واسار و بعدها در دانشگاه ییل آموزش دیده بود که فشار زیادی به او وارد کرده و در نهایت باعث شد که به روانشناس مراجعه کند و حتی به خاطر زخم معده نزد پزشک برود. این شرایط برای این دانشجوی تئاتر بسیار ناخوشایند بود اما مریل جوان و دارای اعتماد به نفس صدای مادرش را در سر خود داشت که می گفت: «تو می توانی هر کاری که بخواهی را انجام دهی».

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بازیگری چیزی بود که مریل استریپ به سمت آن سوق داده می شد، احساس قدرتمندی که توسط مادرش، ماری، که اعتماد به نفس فوق العاده ای که به او کمک می کرد از میان امواج خروشان و خطرناک به پیش برود را در او تقویت می کرد و بدین ترتیب بود که مریل استریپ از میان فراز و نشیب های فراوان و بازی در بیش از ۶۰ فیلم سینمایی به یکی از موفق ترین بازیگران ۴ دهه گذشته تبدیل شد. این ها همه چیزهایی است که ارین کارلسون در کتاب خود با عنوان «ملکه مریل: نقش های نمادین، رفتارهای قهرمانانه و زندگی افسانه ای مریل استریپ» (Queen Meryl: The Iconic Roles, Heroic deeds, and Legendary Life of Meryl Streep) به آن ها اشاره می کند.

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

رفتار گستاخانه داستین هافمن در سال های دانشجویی مریل بود که او را برای نقش آفرینی اش در کنار هافمن در فیلم «کریمر علیه کریمر» (Kramer vs. Kramer) در سال ۱۹۷۹ آماده کرد که البته اولین جایزه اسکارش را نیز برایش به ارمغان آورد. برای تاثیرگذاری بر احساسات استریپ به منظور آمادگی بیشتر برای نقشش در این فیلم، داستین هافمن به صورت او سیلی زده و نام نامزد اخیراً فوت کرده این زن جوان (جان کازال فقید) را در گوشش زمزمه می کرد. به گفته نویسنده این کتاب، هافمن دیگر هیچ گستاخی و اذیت و آزاری نسبت به استریپ انجام نداد اما این رفتار زشتش سال ها بعد در جریان جنبش #MeToo گریبان او را گرفت. هافمن بعدها با  از این رفتارهای خود به عنوان یک خوش و بش با زنی زیبا و تنها باز کردن راه برای صحبت کردن با او یاد کرد و پاسخ مریل استریپ به این صحبت ها نیز دندان شکن بود: «کاری که داستین واقعاً می خواهد انجام دهد وضع حمل کردن است اما با این وجود او خوشحال است که آلت مردانه دارد».

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

این شخصیت صریح و قوی در مریل استریپ از زمانی که او نوجوانی در برناردسویل، نیوجرسی بود تغییری نکرده است. او خود را «بچه ای زشت با دهان گشاد و فیس و افاده های نفرت انگیز» توصیف می کند. او با شخصیت رک و صریحش همکلاسی هایش را از خود فراری داده بود تا جایی که آن ها او را تا بالای یک درخت تعقیب کرده و با چوب آن قدر به پاهای او زدند تا از آن ها خون آمد. اما این سیر مثبت نگری و تلقین مادرش بود که به او می گفت می تواند هر کاری که به او محول شود را می تواند انجام دهد. استریپ خود در این باره چنین می گوید: «ماری از زمانی که خیلی کوچک بودم این را به من می گفت و این موضوع مرا مغرور کرده بود».

مریل وقتی که اولین نقش بزرگش را در سن ۶ سالگی- نقش مریم باکره در اتاق نشیمن خانواده- بازی کرد متوجه استعداد بازیگری در خود شد. او دامن کوتاه مادرش را دور سرش پیچیده و عروسکش را در دست گرفت و وارد توهم قدیسیتی شد که در میان خواهران و برادرانش رخنه کرد.

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

او برادر کوچکترش هری را در نقش یوسف و خواهرش دانا را نیز در نقش حیوان درون طویله به خدمت گرفت. دختر بچه ای که موهای فر قهوه ای داشت و عینک به چشم می زد، اکنون باید یاد می گرفت که چطور جذاب به نظر برسد: «از این رو شخصیتی که در تصور می کردم می خواستم باشم را مطالعه کردم، که یک دختر دبیرستانی زیبای کلیشه ای بود». او هنوز در حال تیز کردن استعداد بازیگری اش در دبیرستان بود که عنوان محبوب ملکه (سردسته گروه در فعالیت های جانبی دبیرستان) را کسب کرد. او باید ابتدا از ظاهر ترسناک دوران نوجوانی و علاقه مادرش به موهای فرفری خلاص می شد. او سفر به نیویورک را برای شرکت در کلاس های صدا در سن ۱۲ سالگی آغاز کرد اما بعد از ۴ سال دریافت که علاقه ای به خوانندگی اپرا به صورت حرفه ای ندارد از این رو این کلاس ها را رها کرده و نقش دختر پیشاهنگ را برای باب دیلن و بیتل ها بر عهده گرفت و بدین ترتیب بود که استریپ جوان اولین نقش مهم زندگی اش را بر عهده گرفت: ملکه زیبایی نوجوانان.

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مریل استریپ خود در این باره چنین می گوید: «می خواستم جذاب بودن را یاد بگیرم. همه چیز به این مربوط می شد که برای پسران جذاب باشی و همزمان توسط دختران پذیرفته شوی که یک مذاکره بسیار پیچیده است». او با مطالعه مجلات مد و فشن آن زمان یاد گرفت که چگونه موهایش را صاف و رنگ کند. رژیم غذایی یک سیب در روز، لباس های برند، رژ لب، مژه مصنوعی و لنز به او کمک کرد که دختر رویایی دهه ۶۰ را تقلید کند.

او مجبور بود که خلق و خوی رئیس مآبانه، لجوج و پرسروصدای خود و عادت همیشگی اش در ادا درآوردن، درآوردن صدای حیوانات و ترساندن معلمان دست بردارد: «من با اشتیاق فراوان نرمی، توافق، یک نوع شیرینی طبیعی و دوست داشتنی را در خود نهادینه کردم و حتی خجالتی بودن که روی پسرها بسیار بسیار بسیار موثر بود». اما دختران بوی تزویر و فریب را استشمام کرده و از این رفتارهای او استقبال نکردند. مریل با هر صحبت بی معنی و احمقانه پسران می خندید و چشم هایش را به آن ها می دوخت، چیزی که مریل اعتراف می کند: «این یک بازی کردن واقعی، واقعی بود».

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

او ترانه های آلبوم های باربارا استریسند را برای پدرش خوانده و نقش خواننده اول در گروه سرود دبیرستانشان را بدست آورد. موفقیت مریل اما با حسادت همکلاسی هایش همراه بود. استریپ در دبیرستان تنها دو دوست داشت که یکی از آن ها نیز دختر عمویش بود. کارلسون در این باره می گوید: «حسادت در تمام دوران کاری مریل مانند یک سگ او را تعقیب می کرد، سرزنش از استادان تئاتر دانشکده که سعی در خرد کردن او داشتند می بارید، از منتقدان سینمایی که می خواستند او را شکست خورده ببینند و از زیبارویان سرشناسی که نقش های مستحق اسکار را به کسی که شباهتی به یک ستاره سینمایی نداشت واگذار می کردند».

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مریل استریپ با شهرت از دبیرستان فارغ التحصیل شده و در کالج واسار در نیویورک ثبت نام کرد و بعد از آن به دانشکده تئاتر دانشگاه ییل رفت. در طی ۳ سال او در ۴۰ نقش متفاوت بازی کرد که در یکی از آن ها مجبور بود خودش را به مردگی بزند. او در این نقش باید سقط جنین انجام می داد.

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مریل همچنین استفاده از ویلچر و بازی در نقش افراد سالمند عجیب و غریب را دوست داشت. با این وجود، مریل جوان هنوز هم از بروز احساسات واقعی اش بیم داشت و توسط یکی از استادانش به او لقب ملکه یخی داده شد. در مدت حضور در نیویورک، مریل برای تامین اجاره خانه خود دست به کارهای موقتی عجیب و غریبی زد، گارسنی، نامه رسانی با دوچرخه و مدل دست بودن. او پس از اینکه توانست نظر جوزف پاپ، تهیه کننده و کارگردان افسانه ای تئاتر برادووی را برای بازی در نقش یک زن هوسران با پوشیدن سینه های مصنوعی در نمایش «۲۷ واگن پر از کتان» ( Tennessee Williams) از نمایشنامه های معروف تنسی ویلیامز به یکباره به شهرت رسید، نقش آفرینی که نامزدی جایزه تونی را برای استریپ در پی داشت.

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

این نقش آفرینی او را با جان کازال، بازیگر بازیگران، که نقش فردو را در فیلم های«پدرخوانده» (Godfather) و در کنار آل پاچینو در «بعدازظهر سگی» (Dog Day Afternoon) و البته نقش یکی از دوستان رابرت دنیرو در «شکارچی گوزن» (Deer Hunter) بازی کرد، آشنا ساخت. این دو به سرعت شیفته یکدیگر شده و مریل به آپارتمان کازال در تریبکا نقل مکان کرد. همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه مشخص شد سرطان ریه کازال به استخوان های او سرایت کرده است. رابرت دنیرو هزینه بیمه برای باقی ماندن او در فیلم «شکارچی گوزن» را پرداخت و مریل نیز هزینه های درمانی او را متقبل شده و با او به بیمارستان رفت. وقتی که پزشکان به او گفتند که کار کازال تمام است، مریل جیغ زنان به سینه خود کوبید. کازال برای مدت کوتاهی چشم هایش را باز کرد و گفت: «همه چی خوبه، مریل» و سپس در مارس ۱۹۷۸ درگذشت.

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مرگ کازال قلب مریل را شکست. رابرت دنیرو در این باره چنین گفته است: «دیدن عشقی که او به این مرد داشت تکان دهنده بود». چیزی که مریل از کازال یاد گرفت این بود که از کارگردان ۲۰ سوال بپرسد و سپس در فیلم او بازی کند. او به مریل آموخت که «احتمالات بسیار دیگری نیز وجود دارد». مریل باید از خانه کوچکی که با کازال داشت می رفت و دان گامر، یک هنرمند و از دوستان نزدیک برادرش، اتاق کوچکی که داشت را در مدت سفر رفتن خود به او و برادرش داد.

مریل نقش کوچکی در فیلم «منهتن» (Manhattan ) وودی آلن بدست آورد هر چند از نقشی که وودی برای او در یک مثلث عشقی نوشته بود خوشش نیامد. او وودی آلن را مردی زن پرست و بسیار خودخواه می دید. اما دوربین سینما خیلی زود شیفته او شد و او بازی در فیلم «کریمر علیه کریمر» را بدست آورد. زمانی که گامر در اروپا بود، مریل از راه دور مکاتباتی با او داشته و پس از بازگشت گامر به نیویورک، مریل همچنان در خانه او ماند. او یک اتاق کوچک برای مریل در آپارتمان خود ساخته اما این دو خیلی زود شیفته یکدیگر شدند، چیزی که مریل از آن با عنوان «افتادن در بهشت» یاد می کند.

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

ازدواج و تولد چند فرزند به دنبال آن آمد و سپس نوبت به کسب جایزه اسکار برای «کریمر علیه کریمر» رسید. مریل دوست داشت از نیویورک بیرون برود و بلافاصله برای بازی در نقش فیلم «زن ستوان فرانسوی» (French Lieutenant’s Woman) در کنار جرمی آیرونز به بریتانیا رفت که آیرونز ادعا کرده بود عاشق شدن این دو در فیلم کاملاً واقعی بوده است: «روزی که که ما صحنه های عاشقانه مان را فیلمبرداری می کردیم، من و مریل رابطه ای واقعی داشتیم و وقتی که دوربین ها خاموش شدند رابطه ما نیز به پایان رسید».

مریل همیشه دوست داشت که نقش زنان پیچیده، جذاب و خشن را بازی کند و خود نیز می گوید: «نقش افراد بدقلق در زندگی را دوست دارم». مایک نیکلاس، بازیگر، تهیه کننده و کارگردان سینما و تئاتر که تا زمان مرگ نابهنگامش در سال ۲۰۱۴ ارتباط کاری نزدیکی با مریل استریپ داشت درباره او چنین گفته است: «به محض اینکه او به شخصی که نقشش را بازی می کند تبدیل می شود، باقی بازیگران به او واکنش نشان می دهند انگار که او واقعاً آن شخص است. او شیمی روابط بین همه را تغییر می دهد. من هرگز ندیده ام کس دیگری بتواند این کار را بکند».

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مریل استریپ کوین کلاین را «یک رویا. او بهشت واقعی است» توصیف کرده و اعتراف می کند که رابطه های عاشقانه اش با رابرت ردفورد دوست داشتنی ترین روابط او در فیلم هایش بوده اند: «من به شدت عاشق او بودم. او یک دلربای واقعی است». رابطه این دو در طول ساخت فیلم «خارج از آفریقا» (Out of Africa) چنان نزدیک بود که به شایعاتی در مورد رابطه عاشقانه این دو در زندگی واقعی نیز دامن زد. مریل خود در این باره چنین گفته است: «بین برداشت ها از جلوی دوربین دور می شدیم و سخت نمی گرفتیم». او در مورد این که منظورش از سخت نگرفتن چیست چیزی نگفته اما رابطه این دو در هنگام ساخت فیلم چنان نزدیک و غیرمتعارف بود که بسیاری به این نتیجه رسیده بودند مریل و ردفورد به زودی با هم ازدواج خواهند کرد. جک نیکلسون نیز هنگام ساخت فیلم «دل سوختگی» (Heartburn) در سال ۱۹۷۸ شیفته مریل استریپ شد و پیشنهاد کرد که این دو دیالوگ هایشان را در کنار هم تمرین کنند.

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اما او تنها مردی نبود که عاشق مریل شد. به ادعای نویسنده، مایک نیکولز، کارگردان این فیلم، نیز خود علاقه شدیدی به این بازیگر پیدا کرده بود هر چند نیکلسون بیشتر از او علاقه اش به مریل را بروز می داد. مریل به خوبی می دانست که چطور جک نیکلسون را از خود دور کند اما ادعا می شود که او نیکلسون را از اتاق هتل محل اقامتش بیرون انداخته و پس از تلاش های گستاخانه نیکلسون برای نزدیک شدن به او اعلام کرد که دیگر در هیچ فیلم دیگری با این بازیگر همکاری نخواهد کرد.

مریل می خواست یک بازیگر واقعی باشد و از مسیر کلیشه ای و قدیمی ستارگان سینما دوری کند. بعد از دوستی نزدیک با کری فیشر، او و شوهرش یک خانه در برنتوود خریداری کرده و به سواحل غربی نقل مکان کردند. این تغییر بزرگی برای زنی بود که می گفت دوست ندارد بیرون برود، لباس های فاخر بپوشد و دیده شود. فیشر مجبور بود به مریل بیاموزد که مانند یک دختر بد بعضی وقت ها فرار کند، طفره برود. این دو تا آخر دوستان نزدیکی مانده و مریل در روز مرگ فیشر و مادرش که دقیقاً روز بعد از مرگ فیشر رخ داد درباره او سخن گفت و ترانه مورد علاقه فیشر را خواند.

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مریل استریپ می گوید که هیچگاه برای نقش هایش برنامه ریزی نکرده و انتظار نداشت که مانند بازیگران زن زیبا در فیلم های بزرگ بازی کند. اما حتی در میانسالی نیز فیلم های زیادی به او پیشنهاد می شد زیرا جذابیت جنسی برگ برنده او نبود. او هیچگاه دوست ندارد فخرفروشی کند و مسیر دیگر ستارگان سینما را در پیش بگیرد به همین دلیل عمداً ظاهری شلخته را برای خود انتخاب کرد. مریل ادعا می کند که هنگام انتخاب لباس برای مراسم اسکار، همواره سعی داشته لباسی انتخاب کند که حسادت دیگران را باعث نشود. وقتی که او را به مادر تعدادی فوتبالیست با یک مینی ون پر از بچه و مقدار زیادی کار شستشو در خانه تشبیه می کردند، مریل استریپ با بازی در فیلم «پل های مدیسون کانتی» (Bridges of Madison County) در کنار کلینت ایستوود بار دیگر همه را حیرت زده کرد. این فیلم هر دو بازیگر را به گریه انداخت و به نظر می رسید که رابطه عاشقانه این دو نیز بسیار واقعی بود.

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مریل می گوید چیزی که از ایستوود یاد گرفته این بوده که نجواکنان حرف زند. ایستوود هیچگاه صدایش را بالا نمی برد که باعث می شد همه برای شنیدن صدای او خم شوند. اما به گفته مریل، ایستوود بامزه نبود. او بامزه بودن را از مایک نیکولز یاد گرفته بود و پس از مرگ نیکلاس در سال ۲۰۱۴ او را یک مرد ماندگار و غیرقابل جایگزینی نامید. مریل استریپ می گوید که اگر بازیگر نمی شد بدون شک در زمینه حفاظت از محیط زیست فعالیت می کرد. او اکنون فعالیت قابل توجهی در این عرصه داشته و خود را یک دوستدار محیط زیست واقعی می داند که به حقوق زنان باور دارد. مریل استریپ تاکنون در بیش از ۶۰ فیلم با لهجه های مختلف بازی کرده است. او همراه با شوهر و ۴ فرزندشان زندگی می کند.

ملکه مریل استریپ,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

استریپ درباره خود چنین می گوید: «آنچه که هنگام تماشای تلویزیونتان از من می بینید و یا حرف هایی که در آن می زنم، یا زمانی که مجسمه اسکار در دست دارم یا بالا می آورم مهم نیست، این ها همه بازی است. سلبریتی بودن به من آموخته که مخفی کار باشم. اما بازیگر بودن روح مرا باز کرده است».

  • 12
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش