« لئوناردو داوینچی »؛ نابغهتمام اعصار. این شاید عنوانیاست مختصر از آنچه میتوان در برابر اسم این هنرمند و دانشمند ایتالیایی آورد تا از طولانیشدن سیاههای که او در آن فنون به کمال رسید و به کمال رساند صرفنظر کرد. بسیاری او را نماد نبوغ بشریت میدانند و معتقدند هرگز کسی در طول تاریخ با چنین نبوغی از مادرزاده نشده است. لئوناردو آنقدر بزرگ بود که آنچه از او به یادگار مانده، میراث بشریت نام بگیرد و دو کشورهر از گاهی بر سرتملکش بگومگوهایی دیپلماتیک از سر بگیرند.
حالا در آستانه پانصد سالگی مرگ لئوناردو داوینچی اهالی فرهنگ، هنر و البته سیاست دور هم جمع شدهاند تا از این نابغه بشری تجلیل کنند. پانصد سالگی داوینچی، بهانه خوبی بود تا امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه از سرجیو ماتارلا، رئیس جمهوری ایتالیا، دعوت کند تا برای شرکت در مراسم تجلیل از داوینچی به شهری که بنای یادبود و مدفن داوینچی در آن قرار گرفته برود. دیداری که از مدتها پیش و در واقع پس از ابراز ناراحتی فرانسویها از انتقال آثار داوینچی به لوور زمینهسازی شده بود.
ماتارلا به آمبواز فرانسه رفت و در کنار مکرون با لبخندی بر لب از اشتراکات دو کشور به لحاظ فرهنگی و اجتماعی سخن گفت، تا فعلاً در کنار تمام گیرودارهای اروپایی، مسأله داوینچی و موطنش به زمانی دیگر موکول شود و این همان چیزی است که مکرون میخواست. او پیش از این سفر اعلام امیدواری کرده بود که با برگزاری مشترک مراسم پانصدمین سال درگذشت لئوناردو داوینچی در فرانسه یکی از اختلافات دیرینه دیپلماتیک میان این دو کشور پایان گیرد. فرانسه، داوینچی را تبعه خود میداند و زندگی، مرگ و مدفنش در فرانسه را دلیلی بر این ادعا میداند و ایتالیاییها هم علاقه ندارند که هنرمند و ماترکش حتی به امانت به کشوری مثل فرانسه برود.
لوچیا بوگونزونی، معاون وزیر فرهنگ ایتالیا چندی پیش در لفافه به اختلاف با فرانسه بر سر این موضوع که لئوناردو داوینچی متعلق به چه کشوری است سخن گفته بود و توافقنامهای را که دولت پیشین ایتالیا با فرانسه بر سر انتقال آثار او به فرانسه امضا کرده بود اشتباه و غیرمنصفانه دانست. بوگونزونی به گفته خودش حرف تمام مردم ایتالیا را به زبان آورد: «لئوناردو یک ایتالیایی است که در فرانسه درگذشته است.» مکرون هم در پاسخی تلویحی از علاقه فرانسویها و ایتالیاییها به هم حرف زد و به شیوهای رمانتیک و پاریسی گفته بود: «ایتالیاییها و فرانسویها عاشق هم هستند. من سختیهای زندگی روزمره و نابردباریها را نادیده نمیگیرم اما بر این باورم که بین این دو کشور همیشه قلب بزرگی وجود داشته یا بهتر بگویم، عشق و دوستی متقابل بخشی از تاریخ مشترک ما را تشکیل میدهد.»
برای رسیدن به ریشه این اختلاف، باید به تاریخ رُند ۱۵۱۵ میلادی رفت. اکتبر ۱۵۱۵ فرانسوای اول پادشاه فرانسه، میلان را به تسخیر خود درآورد و در دسامبر همان سال فرانسوا از لئوناردو دعوت کرد تا برای ساخت یک شیر مکانیکی پیش او و پاپ لئون دهم بروند. داوینچی هم کارهای ناتمامش را، ناتمام رها کرد و از خانهاش در واتیکان مقر پاپ، به فرانسه سفر کرد و چهار سال پایانی عمر خود را به همراه شاگرد محبوبش کنت فرانسیسکو ملزی در خانهای ییلاقی در «کلوس لوس» نزدیک اقامتگاه فرانسوا گذراند. در این قریب به چهار سال صمیمیتی بین او و فرانسوا برقرار شد و حتی صحنه سر داوینچی در آغوش این پادشاه فرانسوی به هنگام مرگ، موضوع یکی از معروفترین نقاشیهای دومینیک انگر شد. پس از مرگ، داوینچی در کلیسای سنت هابرت در شهر آمبواز به خاک سپرده شد.
محسن بوالحسنی
- 14
- 1