پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۶:۳۹ - ۰۶ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۱۶۱۸
فیلم و سینمای جهان

درباره بازسازی فیلم کلاسیک «آرزوی مرگ» توسط الی روت

فــــــيلم آرزوی مرگ,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

مشخصات فــــــيلم

‌ عنوان: «آرزوی مرگ»

‌ محصول: کمپانی مترو گولدوین مدیر

‌ تهیه‌کننده: راجر برنبام

‌ سناریست: جوکارناهان

کارگردان: الی روت

‌ مدیر فیلمبردار: روگی‌یر استافرز

‌ تدوینگر: مارک گولد بلات

‌ موسیقی‌متن: لودویگ گورانسون - ‌ طول مدت: ۱۰۶ دقیقه

‌ بازیگران اصلی: بروس ویلیس، الیزابت شو، کامیلا مورونه، وینسنت دونوفریو، دین نوریس و کیمبرلی الیز

 

«آرزوی مرگ» فیلم کلاسیک سال ۱۹۷۴ مایکل وینر کارگردان معروف بریتانیایی که ۵ سال پیش درگذشت، شهر نیویورک را در شرایطی‌نشان می‌داد که تا گلو غرق در فساد و تباهی بود و فاصله چندانی با اضمحلال نداشت. ۴۴ سال بعد از آن تاریخ، بازسازی آن فیلم توسط الی روت کارگردان ۴۶ ساله امریکایی و براساس سناریویی از جو کارناهان  تا حدی آن‌حال و هوا را حفظ می‌کند اما در اکثر قسمت‌ها و دقایق خود نشانگر چیزهایی متفاوت است و این جای افسوس دارد زیرا متاعی را پیش رو داریم که مشابه آن را در بسیاری از فیلم‌های روز جهان دیده و می‌بینیم و تکرار آن در قالب یک فیلم کلاسیک اشتیاقی را بر نمی‌انگیزد.

 

در فیلم اوری‌ژینال چارلز برانسون فقید در ستیز با تباهی‌ها کوشا و کارهایش با هدف بهسازی جامعه بود و در خیابان‌های نا‌امن نیویورک جولان می‌داد اما در این نسخه ثانویه حس انتقامجویی شخصی کاراکتر بروس ویلیس که جانشین چارلز برانسون شده، بر هر چیز دیگری می‌چربد و شاید تهیه‌کنندگان فیلم از یاد برده باشند که اغلب کارهای اخیر ویلیس برخلاف فیلم‌های ۲۰ سال نخست وی نگرفته و گیشه جالبی نداشته است.

 

انگیزه ویلیس برای کشتارهایی که در فیلم می‌بینیم، جبران مرگ همسر و فلج شدن دخترش در جریان ورود سارقان مسلح و پلید به‌خانه مسکونی وی است ولی همین مسأله به اضافه جایگاه اجتماعی فعلی ویلیس و پاره‌ای مسائل دیگر نقاط تفاوت این ورسیون تازه با فیلم نخست است و همچنین انتقال اتفاقات از نیویورک به شیکاگو، دیگر تغییر صورت گرفته اما چون شیکاگو از دیرباز شهر گانگسترهای امریکا بوده و معدن و مرکز تخلف، کسی از وجه اخیر ضرری نمی‌بیند.

 

در چنین بلبشو و روال افسار گسیخته‌ای، کاراکتر بروس ویلیس که پل‌کرسی نام دارد، یک پزشک جراح موفق است. حال آنکه در فیلم اوری‌ژینال چارلزبرانسون در قالب یک متخصص املاک و مستغلات که به عرصه قتل‌های وحشتناک کشیده می‌شود، لااقل به‌لحاظ ناهمخوانی شغلش با کردارش کمتر از ویلیس باورپذیر بود.

 

جشن تولد بدخیم

هرچه هست، پل کرسی از شکوه توفیق خود و خانواده خویش در ملاحظات اجتماعی و شغلی لذت می‌برد. دختر او جوردن (با بازی کامیلا مورونه) به‌تازگی وارد دانشگاه معتبر NYU در ایالت نیویورک شده و همسرش لوسی (الیزابت شو) در آستانه دریافت مدرک PHD خود است. این همسر و دختر وفادار یک جشن تولد را برای پل تدارک دیده‌اند، اما وی را با یک تلفن اضطراری به بیمارستان محل کارش فرا می‌خوانند تا جای همکاری را پرکند که به سبب موضوعی اضطراری بناچار شیفت خود را ترک گفته است.

 

در نتیجه لوسی و جوردن مجبور می‌شوند که به‌جای رفتن به رستوران محبوب‌شان که محل گرفتن جشن‌تولد پدر بود، به خانه بازگردند. آنها نمی‌دانند که سارقان خانه را تسخیر کرده و در حال جمع‌آوری اشیای با ارزش هستند و طبعاً انتظار بازگشت سریع آنها را نداشته‌اند. در درگیری غیر قابل اجتنابی که بین مادر و دخترش با گروه سارقان بی‌رحم پیش می‌آید، مادر در دم کشته می‌شود و دختر به حالت اغما فرو می‌رود.

 

ابتدا عزاداری و سپس جست‌وجو

پل کرسی بعد از مطلع شدن از موضوع همان عکس‌العملی را نشان می‌دهد که می‌شد پیش‌بینی کرد. ویلیس مراسم لازم را برای همسر از دست رفته‌اش می‌گیرد و هر روز چند نوبت به بیمارستان محل درمان دخترش می‌رود تا از آخرین روند ترمیم و معالجه او مطلع شود. او با دو افسر پلیس مأمور بررسی پرونده این ماجرا (با بازی دین نوریس و کیمبرلی الیز) هم دائماً سرو کله می‌زند.

 

فیلم با نشان دادن رفتارهای تند و پرخاشگرانه برادر پل به‌نام فرانک (وینسنت دونوفریو) این سؤال و شائبه را ایجاد می‌کند که آیا او به سبب بیکار بودن و داشتن قروض کلان مجری این جنایت و یکی از سارقان‌خانه پل نبوده‌است. همسو با این گمان منفی یکی از پلیس‌های مسئول پرونده به‌نام کارآگاه رینز (دین نوریس) به پل و وابستگان وی وعده می‌دهد که قدری صبر کنند زیرا فاصله کمی تا حل ماجرا دارد.

 

تنها راه موجود

ولی وقتی خبری از دستگیری سارقان و قاتلان نمی‌شود و الی روت نمایی را که نشانگر گفت‌وگوی تند پل کرسی با پدر همسر مقتولش است به نمایش می‌گذارد، بدیهی است که گرایش پل را به سوی خشونت و رسیدنش به این نتیجه را ببینیم که جواب خشونت را فقط باید با خشونتی شدید‌تر داد و چون آبی از این نیروی پلیس کاهل گرم نمی‌شود، باید شخصاً دست به کار شد.

 

در نمای بعدی و در راستای این طرز‌نگرش، پل کرسی را در یک مغازه خریداری اسلحه گرم می‌بینیم و زمانی که از این طریق خواسته او تأمین نمی‌شود، در زمان درمان یک گانگستر در بیمارستان محل کارش، به‌دست آوردن سلاح با کمک و مشارکت این تبهکار امکان‌پذیر می‌شود.

 

ورود به‌کارزار

کرسی بعد از قدری تمرین شلیک با این سلاح وارد کارزار می‌شود و به‌دنبال دردسر می‌گردد و وقتی به‌طور تصادفی شاهد یک ماجرای سرقت اتومبیل و تبعات آن می‌شود اسلحه خود را می‌کشد و سارقان را در کمال بی‌رحمی و خشونت می‌کشد و این بواقع تبدیل به یک تمرین مفید برای جنایت‌های اصلی‌ای می‌شود که او در مورد قاتلان همسرش در ذهن خود طراحی کرده است.

 

ماجرا وقتی جالب‌تر می‌شود که یک رهگذر ناظر ماجرای قتل سارقان ماشین، از این رویداد با موبایل خود فیلمبرداری می‌کند و این فیلم را با وسعت روی شبکه‌های مجازی می‌فرستد و چون چهره پل در این تصاویر مشخص نیست، در افواه از او یک سوپرمن مرموز و منفی ساخته می‌شود و رسانه‌های شهر و در پی آن مطبوعات کل کشور او را «انتقامجوی سیاه» می‌نامند.

 

یک به‌یک

از آن پس بینندگان به فلسفه هیچ‌یک از کارهای خشن پل شک نمی‌کنند و برعکس او را در زمان از میان برداشتن تبهکاران تشویق می‌نماید و در نهایت پل به قاتلان همسر و فلج‌کنندگان دخترش می‌رسد و آنها را یک به‌یک شکار و معدوم می‌کند. الی روت در به‌تصویر کشیدن این خشونت عظیم بسیار سریع و بی‌واسطه عمل می‌کند و ماجرا به‌گونه‌ای تصویر می‌شود که انگار این پیگرد‌های تک‌نفره شخصی و از سر خون‌خواهی بهتر از تعقیب قانونی تخلف‌ها در امریکای پرتوحش است. با این اوصاف فرقی نمی‌کند که کارآگاهان نیز به آرامی دریافته‌اند که انتقامجوی سیاه احتمالاً همان پل کرسی است.

 

Film Review

 

وصال روحانـي

 

iran-newspaper.com
  • 13
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
عین القضات همدانی زندگینامه عین القضات همدانی عارف و شاعر قرن ششم هجری

تاریخ تولد: سال ۴۹۲ هجری قمری

محل تولد: همدان، ایران

حرفه: حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه

مدت عمر: ۳۳ سال

درگذشت: در ششم جمادی‌الثانی سال ۵۲۵ هجری قمری

ادامه
اسماعیل محرابی بیوگرافی اسماعیل محرابی؛ بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۵ فروردین ۱۳۲۳

محل تولد: تنکابن، مازندران

حرفه: بازیگر سینما و تلویزیون

شروع فعالیت: ۱۳۴۵ تاکنون

تحصیلات: لیسانس تئاتر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش