چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۰۱ - ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۵۰۴۹
فیلم و سینمای جهان

رابرت رودریگز از سینمای ویژه‌اش و ایده‌های پرشور خود می‌گوید

رابرت رودریگز,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

رابرت رودریگز ۵۱ ساله متولد شهر سن آنتونیو در ایالت تگزاس امریکا است و همان جا نیز مدرک تحصیلی‌اش را که فوق لیسانس ارتباطات است گرفته اما وی فرزند دو مهاجر مکزیکی و بواقع نیز مکزیکی است و سال‌ها پیش از آنکه مثلث نوابغ مکزیکی مشتمل بر ایناریتو، کوارون و دل تورو هالیوود را به آتش بکشند و جوایز اسکار دهه جاری را درو کنند، مکزیک را در سینمای امریکا و کل جهان پرآوازه کرده بود.

رودریگز البته نگاه و رویکردی به کلی متفاوت با سه غول فوق دارد و تجاری‌سازی و تسخیر گیشه‌ها هدف و تخصص او طی ۳ دهه فیلمسازی بوده و از همان جوانی با افسانه‌های پرتحرک و رؤیایی خود بسیاری از مردم را در غرب شیفته فرهنگ مکزیک کرده است. اولین فیلم بلند او به نام «El Mariachi» در سال ۱۹۹۲ چنان موفق بود که او آن را آغاز یک تریلوژی تلقی و دو قسمت بعدی آن را هم با نام‌های «دسپرادو» و «روزی روزگاری در مکزیک» تهیه و عرضه کرد و دومی (دسپرادو) با بازی آنتونی باندراس اسپانیایی در نقش اصلی مرد و سلما هایک مکزیکی در نقش اصلی زن تبدیل به یکی از پرطرفدارترین فیلم‌های سال عرضه‌اش (۱۹۹۴) شد. 

از توفیق «ال ماریاچی» همین بس که تهیه‌اش فقط هفت هزار دلار آب خورده اما بیش از دو میلیون دلار به دست آورد و با چنین پشتوانه‌ها و اسناد مسلم موفقیت بود که استودیوهای هالیوود چراغ سبز را مقابل پروژه‌ها و درخواست‌های بعدی او گشودند. به این ترتیب رودریگز از «غروب تا طلوع» را که سرشار از اکشن و اتفاقات عجیب بود، در سال ۱۹۹۶ به نمایش در آورد و ۲۰ سال بعد یک مجموعه تلویزیونی هم از آن تهیه کرد که در سه فصل پخش شد. رودریگز که برخلاف دل تورو نه دچار اوهام علمی و در تضاد با کوارون نه دغدغه‌مند گذشته پر حسرت خود و آبا و اجدادش است، در سال ۲۰۰۵ با «شهر گناه» «فیلم نوار» مدرن و دلهره‌آور خود باز هم خبرساز شد و در سال ۲۰۱۴ دنباله‌ای هم بر آن ساخت و هر دوی این فیلم‌ها از یک رمان مصور و تقریباً کمیک بوکی با همین نام نشأت می‌گرفت. 

پیش و پس از آن رودریگز که رگ خواب بیننده‌های تنوع طلب را در غرب بخوبی به دست آورده است، فیلم‌های عمدتاً پرفروش دیگری مانند سه گانه «بچه‌های جاسوس»، «ماجراهای شارک بوی و لاداگرل» و «ماچت» را نیز ساخته و اخیراً «الیتا: فرشته مبارزه» را روانه بازار کرده که از پرفروش‌ترین فیلم‌های دوماه اخیر جهان (اسفند ۹۷ و فروردین ۹۸) بوده است. سوابق همکاری‌های چند باره رودریگز با همتای امریکایی‌اش کوئنتین تارانتینو که مثل او استاد در خلق موقعیت‌های غیرمنتظره و به روز کردن نشانه‌های پرطرفدار فرهنگی گذشته است از این حکایت می‌کند که رودریگز مرد ماجراهای فوق‌العاده و آرتیست‌ بازی‌های پرهیجان است و بدین روی جای دارد سه دهه بعد از هجوم ایده‌های او به هنر سینما و اشاعه آن به همگنانش پایه‌های توفیق او از زبان خودش کند و کاو و بیان شود. بخصوص که او فیلم تازه‌ای به نام «قرمز ۱۱» را که یک کار دیگر از ژانر تریلر (دلهره‌آور) و به نوعی مرتبط با «ال ماریاچی» است عرضهکرده است.

آقای رودریگز، شنیده‌ایم که شما و فرزندان‌تان اخیراً‌ برای اولین بار فیلم «از غروب تا طلوع» را کنار یکدیگر دیده‌اید. ۲۳ سال بعد از تولید این فیلم به آن چگونه نگاه می‌کنید؟

بچه هایم برای اولین بار بود که این فیلم را می‌دیدند و بسیار هم لذت بردند. صحنه‌هایی که مردم طی تمامی این سال‌ها پیوسته درباره آن صحبت می‌کنند، انگار تمامی فیلم را تشکیل می‌دهند. خود من نیز که سال‌ها این فیلم را روی پرده‌های بزرگ ندیده بودم، از این فرصت بیشترین بهره را گرفتم و به آرامی دریافتم چرا یک ربع قرن پیش این انتخاب‌ها را داشته و این کاراکترها را خلق کرده‌ام و رفتارهایشان از کجا می‌آید. چرا این تبهکاران به آنجا می‌روند که در فیلم می‌بینیم. کاراکترهای پیچ و ال ری در این فیلم که به شهرت زیادی رسیده‌اند، نمونه‌های این رفتار هستند. وقتی آنها و کارهایشان را می‌بینید، می‌فهمید که چرا هیچ کس حاضر نیست به آن سمت و سو برود. چیزی مثل رفتن به جهنم است.

 کارهای شما در راه ساختن برخی فیلم‌هایتان کم از جهنم نیست و مصداق روشن آن است.

بله، می‌گویند رابرت رودریگز ۲۷ سال پیش پول - ولو اندک- لازم برای ساخت «ال ماریاچی» را با اجاره دادن بدن خود به پزشکان برای انجام دادن برخی تست‌های پزشکی مورد نظر آنان روی آن فراهم آورده و من تأیید می‌کنم. من با دوستانم شرط بسته بودم که این کار را خواهم کرد تا فیلم را طبق دلخواه خود روی نوارهای ۳۵ میلیمتری و به زبان اسپانیایی بسازم. من بعداً در یک کتاب مرتبط با نحوه‌های کارم که نام آن را «شورشی بدون گروه» گذاشتم این روال‌ها را توضیح دادم و همه اینها مقدمه‌ای شد بر رویکرد من به سیستم دیجیتال که اولین سال‌هایبه کارگیری‌اش در فیلم‌های سینمایی را سپری می‌کرد. قصد تعریف از خود را ندارم اما من از اولین سینماگران نامدار شاغل در هالیوود بودم که به روش دیجیتال متوسل و روی آن متمرکز شدم و این جور چیزها و کارها مثل قربانی کردن بسیاری از امور راحت‌تر و مطمئن‌تر به قصد اوجگیری بیشتر است.

 مخلوقات شما نه بسان کاراکترهای غریب دل تورو موجودات ناشناخته اما آدم‌هایی هستند که از جان خود گذشته و به‌دنبال ماجراجویی‌اند و منطقی بر بسیاری از کارهایشان متصور نیست. آیا این نشانه‌ای از استیصال و تندروی اکثر آدم‌ها در دنیای غرب در شرایط کنونی نیست؟

در کتاب سال‌ها پیش خود توضیح دادم که چگونه در سال‌های سخت قبل از مطرح شدنم برای جورکردن هزینه ساخت فیلم هایم مجبور شده‌ام در ازای دریافت مبالغی بدنم را برای تست‌های مورد نظر پزشکان به آنها اجاره بدهم. من در آن زمان بسیار جوان بودم و با اینکه به‌دنبال بهانه‌ای برای توجیه کارهایم نیستم اما آن‌کار کمک کرد دنیا را بهتر بشناسم و به معرفت بیشتری برای برآورد امور برسم. در همان زمان‌ها هم به ساخت فیلم «قرمز ۱۱» می‌اندیشیدم اما حساب هایم جور از آب در نمی‌آمد. وقتی مجبور به متوقف کردن آن طرح شدم، دسپرادو را تنظیم و ارائه کردم و خواست خدا بود که آن فیلم سر و صدای زیادی کرد و از El Mariachi نیز موفق‌تر از آب در‌آمد و در نتیجه «قرمز ۱۱» را به ته ذهنم حواله کردم تا در درازمدت به آن بپردازم.

 این عنوان «قرمز ۱۱» از کجا می‌آید و چرا این واژگان را انتخاب کردید؟

در بیمارستانی که در سال ۱۹۹۱ چند روزی بستری بودم تا آزمایش‌های پزشکی رویم صورت بگیرد و پولی بابت آن دریافت دارم، به مریض‌ها و داوطلب‌هایی مثل من شماره‌ها و نشانه‌های مختلفی داده بودند تا سریعاً شناسایی و از بقیه تفکیک شویم و برای من نیز واژگان «قرمز ۱۱» انتخاب و اجرا شد.

 موضوع واتفاقات «قرمز ۱۱» برخلاف توضیحات شما بوی پختگی و تکامل یک فیلمساز را می‌دهد و نه وجود سینماگری را که جوان و در مرحله آزمون و خطا است.

نمی دانستم وجه کمیک آن ماجرا را بیشتر کنم یا «دوز» جدی و پردلهره بودن آن را بالاتر ببرم و در این زمینه با خودم ستیز داشتم. این مریض (و بواقع خود من) در آن سال‌های جوانی مطمئن نیست که با آمدن بر سر این تست‌ها آیا خود را در آستانه مرگ قرار نداده و آثار مضر جنبی استفاده از این داروها او را بشدت متضرر نخواهد کرد. بعداً با خودم عهد کردم که آن داستان را به روز و دچار تحول کنم ولی در همه حال این ابهام را داشتم که بهترین شکل ماجرا چیست و از چه طریق می‌توان به برترین حالت و موجه‌ترین مقصود رسید.

 شما در شبکه ال‌ری که متعلق به خودتان است یک سری کارهای مرتبط با «ال ماریاچی» را عرضه کرده‌اید. هدف‌تان در این ارتباط چه بوده است؟

این بیشتر یک نوع اطلاع‌رسانی بوده و البته محکم کردن پایه‌های ال‌ری که باید محصولات متنوعی داشته باشد. از حق نباید گذشت که «El Mariachi» در فراهم آوردن بسیاری از تعابیر و مقدمات تازه برای پرداختن جوان‌ترها به هنر فیلمسازی راه را به روی آنها باز کرد و در نتیجه ساخت فیلم‌های مستندی که نظایر این کار ساختارشکن را توضیح و ارائه طریق کنند، خودستایی نیست بلکه تشریح بخشی از تاریخ معاصر سینما است.

iran-newspaper.com
  • 15
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش