جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۳:۳۹ - ۰۴ آبان ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۸۰۰۷۷۲
فیلم و سینمای جهان

فیلم‌های سوال برانگیز که ذهنتان را قلقلک می‌دهد

فیلم های سینمای هالیوود,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان
وقتی در یک فیلم سوال‌هایی مطرح می‌شود که تماشاگر را وادار می‌کند آن سوال‌ها را از خودشان بپرسند، متوجه می‌شویم که درگیر یک تجربه‌ی سینمایی موفق شده‌ایم. فیلم‌های سوال برانگیز که ما را به قلاب می‌اندازند باعث می‌شوند که ما بخواهیم انتخاب‌ها و احساساتی را که کاراکتر‌ها درگیرشان هستند احساس کنیم.

این فیلم‌ها وقتی حقیقتا استثنایی می‌شوند که بازتابی از انتخاب‌های محتمل ما، تصمیم‌گیری‌ها و سوالاتی هستند که باید با آن‌ها روبه‌رو شویم. این فهرست ۸ فیلمی است که سوالات غیرممکنی برای تماشاگر مطرح می‌کنند.

۱. انتخاب هابسون

عنوان اصلی: Hobson’s Choice

محصول: ۱۹۵۴

فیلم های سینمای هالیوود,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کارگردان: دیوید لین

بازیگران: چارلز لاتون، جان میلز

دیوید لین در یکی از معدود فیلم‌های کمدی که ساخته، جوری کارگردانی کرده که نه تنها خروجی‌اش یک فیلم بزرگ با بازی‌های فوق‌العاده شده که سوالاتی هم طرح می‌کند از قبیل این که: آیا می‌توانم اهداف و کار‌های زندگی‌ام را به پای آرزو‌های دخترم فدا کنم؟ فیلم به راه و روشی منحصر به فرد با لحنی کمدی در تمام طول مدتش جواب این سوال را کشف می‌کند. کمدی که خیلی خوب و محکم ساخته شده است.

در حالی که دیوید لین به عنوان یک فیلمساز استودیویی در اوج بود، با ساخت این فیلم دست به خطر زد. فیلمی که به نسبت کار‌های حماسی و بزرگ او خیلی کمتر تحسین شد، اما با این وجود از شخصیت‌های خیلی انگلیسی او فاصله نگرفته بود.

علیرغم این که در فیلم سه دختر حضور دارند تمرکز آن روی ازدواج برندا دی بنزی با یک کفاش کم‌روست که به عقیده‌ی پدر توانا و مقتدرش با بازی چارلز لاتون که صاحب یک کفش فروشی است ازدواجی نادرست و غلط است.

همه‌ی بازی‌های بازیگران درخشان و چشمگیر است، اما نکته‌ی اصلی فیلم به انتخاب لاتون برمی‌گردد که باید رویا‌هایی را که برای مغازه‌ش داشته و سبک زندگی فعلی‌اش را رها کند تا بتواند ترتیب ازدواج دخترش را بدهد. البته که پدر‌ها همیشه بهترین‌ها را برای بچه‌هایشان می‌خواهند و موقعیت‌های این‌چنینی می‌تواند مشکلات بزرگی ایجاد کند. فقط کافی است به فیلم‌های کارنامه‌ی یاسوجیرو اوزو نگاه کنید.

لین یک نمایشنامه‌ی شبه کمدی را با کاراکتر‌های گسترش یافته جلو می‌برد. همه‌ی فیلم نمایش احساسات پدر است که تلاش می‌کند، خرابکاری می‌کند و برای نابودی یا نجات خانواده‌اش خشمگین می‌شود. یک نفر می‌تواند از خودش بپرسد می‌توانم زندگی حال حاضرم را برای بهتر شدن زندگی بچه‌هایم فدا کنم؟

۲. جنگ تمام شده است

عنوان اصلی: The War is Over

محصول: ۱۹۶۶

فیلم های سینمای هالیوود,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کارگردان: آلن رنه

بازیگران: ایو مونتان، اینگرید تولین

بعد از ساخت چند فیلم موفق که باعث شد آلن رنه نامی شناخته‌شده برای عشاق سینما شود و تجربیات او را از قبیل نما‌های کوتاه با کات‌های سریع و سوال‌های تفکر برانگیز و مقاصد مشخص برای مخاطب تعریف کرد، او سراغ موضوع جنگ الجزیره رفت و روی آن تمرکز کرد.

سوژه‌ای بحث برانگیز که در کمال تاسف زیر سایه‌ی فیلم پونته‌کوروو یعنی «نبرد الجزیره» قرار گرفت که به سوژه‌ای مشابه می‌پرداخت. ایو مونتان باید تصمیم بگیرد که بین راه‌های قدیمش و عشق جدیدش یا سبک زندگی اصلاح شده یکی را انتخاب کند.

در طول مسیر فیلم، مونتان از اسپانیای کمونیست به پاریس برمی‌گردد. در پاریس با مرد جوانی ملاقات می‌کند که روش‌های قدیمی انقلابی او را بسیار دوست دارد و آن‌ها را به شیوه‌ی افراطی‌تری استفاده می‌کند. هر چه فیلم جلوتر می‌رود، رنه به سرعت کات‌هایی می‌زند که در جریان اخبار کاراکتر مونتان قرار بگیریم. پرسش نهایی فیلم این است که در نهایت او چه تصمیمی خواهد گرفت.

بدون توجه به بیانیه‌ی انقلابی فیلم، تقریبا هر کسی که تجربیاتی در زندگی داشته باشد که باعث تغییرش شده، ممکن است از خودش بپرسد که اگر به عقب برگردد همان تجربیات را تکرار می‌کند یا نه. این که آیا آن تجربه‌ها در نهایت خوب بوده‌اند یا بد. در نتیجه ما دائما با بحرانی وجودی ایو مونتان در فیلم دست به گریبانیم.

از آن‌جایی که فیلم در زمان پخش‌اش درست دیده نشد، مهم است که فیلم را فقط در بستر دوران سیاسی گذشته‌اش نبینیم بلکه در آن خواسته‌ی یک مرد را برای انتخابی در آینده ببینیم که با توجه به گذشته‌اش می‌خواهد دست به این انتخاب بزند.

۳. وضعیت رفع خطر

عنوان اصلی: Fail Safe

محصول: ۱۹۶۴

فیلم های سینمای هالیوود,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کارگردان: سیدنی لومت

بازیگران: هنری فاندا، والتر ماتئو

فیلم احتمال نابودی در جنگ هسته‌ای میان ایالات متحده‌ی آمریکا و روسیه را در اوج جنگ سرد یعنی سال ۱۹۶۴ به تصویر می‌کشد. این تصمیمی است که هنری فاندا در نقش رییس‌جمهور آمریکا قرار است بگیرد.

از آن جایی که فیلمنامه‌ی سرکش فیلم تصمیم به پایان جهان داشت، فاندا با پرسش غیرمحتمل‌تری دست و پنجه نرم می‌کند. نابودی تهدیدکننده‌ای که اجتناب‌ناپذیر است. در یک مکالمه‌ی ضروری و دوستانه با اتحادیه‌ی جماهیر شوروی، کاراکتر فاندا باید یکی از شهر‌های آمریکا را قربانی کند تا جواب نابودی یکی از شهر‌های شوروی را بدهد.

در نتیجه فاندا باید نیویورک را به کیفرخواست شوروی بمباران کند. شهری که همسرش در آن اقامت دارد. تا به عوض آن برای جهان صلح به ارمغان بیاید. لومت مونتاژ ده نما از خیابان‌های نیویورک، شهر خودش را نشان می‌دهد و می‌پرسد: آیا حاضرید شهر خودتان و شهر همسرتان را بمباران کنید تا مردمی را که سوگند یاد کرده‌اید از آن‌ها دفاع کنید نجات بدهید؟

سوال دشواری است. مقیاسش مهم نیست. لومت این حقیقت را در فیلم خودش به چالش می‌کشد توسط نقشی که به درخشانی توسط هنری فاندا ایفا شده است. در نهایت چه تصمیم شخصی بگیریم و چه حرفه‌ای باید بار تصمیمی را که گرفته‌ایم تا آخر عمر به دوش بکشیم. مهم نیست چه‌قدر سوالی که از ما پرسیده شده محتمل باشد.

۴. ایثار

عنوان اصلی: The Sacrifice

محصول: ۱۹۸۶

فیلم های سینمای هالیوود,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کارگردان: آندری تارکوفسکی

بازیگران: ارلاند جوزفسون، سوزان فلیت‌وود

آندری تارکوفسکی در آخرین فیلمش در حالی که در بستر مرگ بود (و خودش هم این را می‌دانست) شروع کرد به بازتاب دادن زندگی‌اش در روسیه، تبعید خودخواسته و کار‌های هنری‌اش.

در نتیجه در این فیلم که آواز قوی تارکوفسکی بود (آواز قو استعاره‌ای حاکی از آخرین اثر هنری هنرمند است) او سوالات بسیار مهمی مطرح می‌کند از جمله این که: آیا حاضرید خودتان و خانواده‌تان را برای جلوگیری از یک هولوکاست هسته‌ای نابود کنید؟

فیلم در برداشت‌های بلند نشان می‌دهد که مردی از خدا درخواست می‌کند که در ازای قربانی شدن او و خانواده‌اش از هولوکاست اتمی جلوگیری کند و به خصوص نوه‌اش را نجات بدهد. از صحنه‌ی افتتاحیه‌ی فیلم می‌بینیم که او رابطه‌ی روشن و صادقانه‌ای با پسر جوان دارد و جنبه‌های مختلف جهان را برای او تشریح می‌کند. علیرغم این واقعیت که خودش خیلی چیز‌ها را نمی‌داند.

در حالی که فیلم به پایان و نتیجه‌گیری‌اش نزدیک می‌شود، چیزی که ممکن است یک خیال، وهم، کابوس یا واقعیت محض باشد، می‌بینیم که مرد چه‌طور همه‌ی تلاش‌اش را می‌کند تا از جنگ جهانی سوم جلوگیری کند. آیا رییس خانواده این کار را می‌کند که بقیه را نجات بدهد؟ آیا از کتاب‌های آسمانی می‌آموزیم که برای نجات دیگران باید قربانی بدهیم؟

و از جنبه‌ی سینمایی وقتی تارکوفسکی به پایان نزدیک می‌شد به چه چیزی فکر می‌کرد؟ آیا پسرش و خانواده‌اش در روسیه بودند در حالی که او در سوئد تبعید بود؟ آیا او همه چیز را فدای هنرش کرد؟ نتیجه‌گیری درباره‌ی همه‌ی این‌ها برعهده‌ی ما گذاشته شده است.

۵. ماتریکس

عنوان اصلی: The Matrix

محصول: ۱۹۹۹

فیلم های سینمای هالیوود,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کارگردان: واچوفسکی‌ها

بازیگران: کیانو ریوز

قرص قرمز یا قرص آبی؟ این جمله‌ای است که وقتی دربار‌ه‌ی این فیلم پیشگامانه‌ای که اواخر قرن بیستم ساخته شد، بحث می‌کنیم بیشتر از هر جمله‌ی دیگری تکرار می‌شود. تقریبا هر چیزی که در این فیلم حضور دارد یک پرسش مطرح می‌کند.

آیا ترجیح می‌دهید در خلا یک واقعیت ساخته شده که ناخودآگاهتان به شما می‌گوید زندگی کنید یا به جایش جهانی را ببینید که واقعا وجود دارد بدون این که اهمیت بدهید چه‌قدر دشوار یا سخت است؟

فیلم در سطوح زیادی مبتکرانه است. از سکانس‌های اکشن‌اش بگیرید تا جلوه‌های ویژه با گرافیک کامپیوتری، اما نکته‌ی واقعا برجسته‌ی فیلم در دوران فعلی سوال‌هایی است که خیلی هم پایه‌ای هستند و در فیلم مطرح می‌شوند.

به طرز ترسناکی هنوز این سوال در گوش همه زنگ می‌زند که در حال حاضر زندگی‌شان چه شکلی است و در واقعیت چه‌طور باید باشد؟ آیا ما واقعا زندگی خودمان را زندگی می‌کنیم؟

فیلم بی‌شمار مقلد پیدا کرد که بعد از آن فیلم‌های علمی-تخیلی و اکشن تفکر برانگیز ساختند، اما واچوفسکی‌ها علاوه بر ساخت یک فیلم سرگرم‌کننده‌ی پیشگامانه سوالاتی برای تماشاگر مطرح کردند که جواب دادن به آن‌ها آسان نبود.

این فیلم به رغم دنباله‌هایی که بر آن ساخته شد هنوز به دلیل همین پرسش‌هایی که خالقان در دلش مطرح کردند، امتیاز بیشتری می‌گیرد. اما این خالقان چه کسانی هستند؟ ما خالقان فیلم را می‌شناسیم، اما در مورد زندگی‌مان چه؟ وقتی واقعا از خواب بلند شویم چه چیزی واقعی است؟

۶. انتخاب سوفی

عنوان اصلی: Sophie’s Choice

محصول: ۱۹۸۲

فیلم های سینمای هالیوود,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کارگردان: آلن جی. پاکولا

بازیگران: مریل استریپ

از همان عنوان فیلم می‌فهمیم که مریل استریپ قرار است یک انتخاب سخت در نقطه‌ای در طول فیلم داشته باشد. قصه‌ی فیلم در دهه‌ی پنجاه در بروکلین می‌گذرد، اما در همه‌ی فیلم شاهد فلاش‌بک‌هایی به جنگ جهانی دوم در اروپا هستیم. ما می‌توانیم خرابی و نابودی مهلکی را در اطراف استریپ، کوین کلاین و پیتر مک‌نیکول، سه شخصیت اصلی فیلم احساس کنیم.

وقتی بالاخره آن لحظه‌ی سرنوشت‌ساز در فیلم می‌رسد ما هم درست مثل سوفی مبهوت و شوکه می‌شویم. آیا انتخاب می‌کنید که بین پسر و دخترتان یکی زنده بماند و دیگری به سمت مرگ برود؟ برای هر کسی سوال وحشتناکی است که جوابی ندارد.

به خصوص اگر یک مادر قرار باشد این تصمیم را بگیرد. چه‌طور می‌توانید چنین انتخابی بکنید؟ ترسناک است که چه‌طور پاکولا این سوال را پیش از آن که حتی سوفی انتخابش را بکند در ذهن والدین مطرح می‌کند.

۷. خبرچین

عنوان اصلی: The Insider

محصول: ۱۹۹۹

فیلم های سینمای هالیوود,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کارگردان: مایکل مان

بازیگران: راسل کرو، آل پاچینو

فیلم مایکل مان درون سوژه‌ای شیرجه می‌زند که تعداد کمی از آدم‌ها جرات می‌کنند خلاف جهتش شنا کنند. فیلم که از اتفاقات واقعی الهام گرفته است نشان می‌دهد که چه‌طور راسل کرو که قبل‌تر در صنعت تنباکو بوده و حالا نقشی شبیه خبرچین دارد، تلاش می‌کند تا صنعت تنباکو را در ایالات متحده‌ی آمریکا با کمک تهیه‌کننده‌ی اخبار یعنی آل پاچینو زمین بزند.

سوژه‌ی پرونده‌ی مورد اشاره در فیلم تقریبا جدید بود و فیلم سوالی را مطرح می‌کند که حتی امروز هم می‌شود آن را پرسید: آیا ممکن است تلاش کنید یک صنعت بزرگ در جهان را زمین بزنید تا مردم را از اسرار سیاه آن باخبر کنید؟

البته گفتنش آسان‌تر از انجام دادنش است که هر کسی که وجدان داشته باشد کاری را انجام می‌دهد که برای سلامت جامعه بهتر باشد. اما مردان کرو وقتی کشف می‌کنند که او قرار است چه کاری انجام بدهد زندگی‌اش را تهدید می‌کنند.

او باید تصمیم بگیرد که آیا واقعا ارزش دارد که زندگی‌اش را به خطر بیاندازد؟ چون در نهایت این صنعت فرو نمی‌پاشد و قرار هم نیست که میلیون‌ها نفر سیگار کشیدن را ترک کنند.

از نقطه نظر آل پاچینو هم سوالاتی مطرح می‌شود. اگر شما بودید اجازه می‌دادید که این داستان منتشر شود و احتمالا همه‌ی کارنامه‌ی کاری، برنامه و اعتبارتان را نابود کند؟ البته که ریسک است، اما روزنامه‌نگاران بزرگ برای همین هستند.

این دو مرد که از روی زندگی واقعی برداشت شده‌اند، با هم متحد می‌شوند تا حقیقت را به جامعه‌ی آمریکایی و سپس جهان نشان دهند. اما آیا آن‌ها واقعا گوش خواهند داد یا دوست دارند که از واقعیت خبردار شوند؟ یک نفر ممکن است به فکر بیفتد که در طولانی مدت واقعا این کار ارزش‌اش را دارد؟

۸. درخشش ابدی یک ذهن بی‌آلایش

عنوان اصلی: Eternal Sunshine of the Spotless Mind

محصول: ۲۰۰۴

فیلم های سینمای هالیوود,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کارگردان: میشل گوندری

بازیگران: کیت وینسلت، جیم کری

وقتی نوبت به عشق می‌رسد، تقریبا همه چیز خارج از محدوده‌ی تعقل ما می‌تواند اتفاق بیفتد. چارلی کافمن یک فیلمنامه‌ی عاشقانه-تخیلی نوشت که به میشل گوندری اجازه داد تا ناخودآگاه و خودآگاه ذهن ما را در رابطه با عشق‌های گذشته‌مان کشف کند.

کلمنتاین با بازی کیت وینسلت به آرامی از ذهن جوئل با بازی جیم کری پاک می‌شود. فیلم در لحظات مختلف عاشقانه، بامزه و غمگین است و هر چیزی که در رابطه اتفاق می‌افتد این جا می‌تواند حاضر باشد. اما در قلبش این پیش‌پاافتادگی حقیقی روزمره است که واقعا نشان می‌دهد دو نفر برای یکدیگر اهمیت قائل هستند.

در نتیجه اگر شما از یک شکست عاطفی وحشتناک رنج می‌برید آیا ارزش‌اش را دارد که آن را کامل از ذهنتان پاک کنید؟ دو کاراکتر فیلمنامه‌ی کافمن در یک دایره‌ی کامل امید، درد، لذت، ناامیدی رابطه را حس می‌کنند.

فیلم گذشته و حال و آینده را نشان می‌دهد. همین به مخاطب اجازه می‌دهد که به صورت فعال در فیلم مشارکت داشته باشد و بازتاب گذشته و احتمالا حال رابطه‌ی خودش را در فیلم ببیند.

در نهایت واقعا می‌ارزد تجربیات زندگی خودتان را نابود کنید تا از یک درد موقت فرار کنید؟ کل آن رابطه را پاک کنید؟

digikala.com
  • 13
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش