جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۰۴ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۰۷۹۸
موسیقی

نامه سرگشاده «علی رهبری» به مدیر مسئول روزنامه کیهان

علی رهبری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

به گزارش همدلی، «شما مشکل دنیا ندیدگی دارید. مخاطبانتان را دستکم می‌گیرید ولی از جهان برایشان حرف می زنید.... در همین اتریش ۸ میلیون نفری که من ساکن آن هستم صدها پزشک، مهندس، استاد دانشگاه، هنرمند و تاجر شریف ایرانی دو تابعیتی زندگی می کنند که نامشان باعث افتخار هر ایرانی است.» این چند جمله بخشی از تازه ترین نامه علی رهبری، رهبر مستعفی ارکستر سمفونیک تهران است، کسی که در چند ماه گذشته نامه های سرگشاده ای به افراد مختلف در داخل ایران نوشت.

 

این بار علی رهبری با حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان به نامه نگاری پرداخته است. لحن و صدای کلماتش در این نامه نشان از غم و اندوه او و بسیاری از ایرانیان ساکن خارج از کشور دارد؛کسانی که در سال های گذشته با اقداماتشان ما ایرانیان را در جهان سربلند کرده اند؛ آدم های موفقی که در علوم مختلف همچون پزشکی، مهندسی، ورزش یا در قامت استاد و مدرس و معلم ایرانی شاید برای لحظاتی هر چند کوتاه حال یک‌یک‌مان را بهتر کرده باشند. حالا اما به قول رهبری، حسین شریعتمداری در یادداشتی که در فارس به قلم او منتشر شده بود، خواستار لغو تابعیت ایرانی همه هموطنان دور از وطنمان را شده است. رهبری خطاب به مدیر مسئول کیهان می نویسد: «این گفته نسنجیده شما برخلاف اظهارات کلیه مقامات رسمی است که می خواهند جلوی فرار مغزها را بگیرند و از آن هایی که رفته اند ولی به جهاتی امکان مهاجرت کامل ندارند تقاضای همکاری و کمک می کنند.».

 

نامه علی رهبری می تواند گواهی برای تاریخ باشد؛ آن هم در روزگاری که یکپارچگی ایرانیان با همراهی اندیشمندان وطن می تواند نام نیک میهن را تداوم بخشد. علی رهبری حتما اوباش سیاسی خارج نشین را از نگاه خود دور می کند؛ یعنی آنهایی که با تخیلات ذهنی خود می خواهند زمینه پسروی وطن را مهیا کنند. اما او به ما یادآور می شود که مام میهن آغوشش برای همه فرزندان نیک و دلسوزش باز است.

 

این حدیث را نباید فراموش کرد. در ادامه متن کامل نامه ای که علی رهبری رهبر ایرانی موسیقی کلاسیک که این روزها ساکن اتریش است، خطاب به حسین شریعتمداری نوشته و آن را در اختیار روزنامه همدلی قرار داده ، با هم می خوانیم:

 

جناب آقای حسین  شریعتمداری  روزنامه نگار و مدیر  مسئول  روزنامه کیهان با سلام وادب خدمتتان عرض میشود:

 

مملکت عزیز ما ایران در این روزها شرایط بسیار سختی را پشت سر می‌گذراند و این امر میلیون ها ایرانی وطن پرست مقیم خارج از کشور را هم بر آن داشته است که، مانند هموطنان داخل کشور، از نزدیک اوضاع کشورشان را تحت نظر داشته باشند و با نگرانی و گاهی هم با دلهره نوشته ها و اخبار خبرگزاری ها و بنگاه های خبررسانی را تعقیب کنند.

 

در این میان طبیعی است که من نیز که حدود ۱۲ سال پیش از انقلاب یعنی بیش از ۵۰ سال قبل از مملکتم دور افتاده ام، مانند میلیون ها ایرانی ایران دوست دیگر، اخبار خبر گزاری ها و روزنامه ها و رسانه‌ها را پیگیری کنم و دلواپس دسیسه های پیش رو باشم. در راستای همین پیگیری ها و مطالعه اخبار خبرگزاری ها بود که ناگهان با خواندن یادداشتی از جنابعالی در سایت خبر گزاری فارس یکه خوردم و به‌واقع شوکه شدم: تک تابعیتی، نه دوتابعیتی.

 

آیا برابر آنچه که شما نوشته اید، حقیقت دارد که میلیون ها ایرانی وطن پرست که در خارج از ایران اقامت دارند، که تبعیت کشور محل اقامت خود را پذیرفته اند، که تعداد فراوانی از آن ها دارای درجات عالی علمی و هنری هستند، که تعداد فراوانی از آن ها کارآفرینان برجسته بین المللی شده اند، که تعداد فراوانی از آن ها را خود من، بنا به مقتضیات شغل بین المللی که داشته و دارم می‌شناسم، که باعث افتخاربنده به‌عنوان ایرانی بوده اند، وطن فروش‌اند و بر علیه سرزمین پدری خود می‌جنگند؟

 

آیا این درست است که دراین زمان حساس که ما احتیاج به یک‌پارچگی داریم، شما می‌خواهید گروه بزرگی از فرهیختگان را که اتفاقا در ایالات متحده می‌توانند تاثیرگذار باشند، از ملت جدا کنید؟ 

جناب آقای شریعتمداری، در ویکیپدیا آمده است که شغل شما روزنامه نگاری است و مدیر مسئول یک روزنامه هم هستید. شغلی بسیار محترم و پرمسئولیت وحساس. شما یکی از ارکان دموکراسی هستید.

 

شما روی افکار عمومی بسیار تاثیرگذار هستنید و رعایت صداقت و بیطرفی در نوشته ها کار اصلی شما ست. من این ها را می دانم. من ضمناً می‌دانم که شخص شما یک روزنامه نگار قدرتمند در ایران هستید که نوشته های شما در کیهان ، درسایر نشریات داخل و حتی در موارد زیادی، در خارج از ایران نیز انتشارمجدد می‌یابند و بدست هزاران ایرانی وطن پرست و نیز نابخردان و سوء استفاده کنندگان و سودجویان هم می‌رسند. می‌خواهم بگویم که به این ترتیب شما با هر روزنامه نگار دیگری در ایران فرق دارید و قدرتتان به مراتب بیشتر از هر ایرانی دیگر است. وجود این امکانات و قدرت در دست شما، مسئولیت شما را چندین برابر می کند. ای کاش شما سنگینی بار این مسئولیت بزرگ را حس می‌کردید. ای‌کاش شما قبل از انتشار مطا‌لبتان آن‌ها را با اشخاص دیگر در میان می‌گذاشتید.

 

متاسفانه این طور به‌نظر می‌رسد که در این کار غفلت کرده اید. انتقاد حق مسلم شماست، ولی نه اینکه همه چیز را منفی نشان دهید. انتقاد ها و ایراد های شما را گاهی اوقات می‌شود فهمید ولی خیلی از اوقات هم از حدود رسم شده برای یک روزنامه نگاری مسئول، خارج می‌شوند. این مشکل اساسی، در نوشته ای که به آن اشاره کردم به وضوح به‌چشم می‌خورد. شما در این نوشته حس وطن پرستی میلیون ها ایرانی را، بدون دلیل و صرفاٌ بر اساس فرضیات و حدسیّات خود، در یک چشم به‌هم زدن زیرسئوال بردید. ما اصلاً نفهمیدیم که منظور شما از خراب کردن عمومی چهره دو تابعیتی ها چیست وحتی هدف شما از این نوشته هم برایمان روشن نیست.

 

آیا خیانت کاران و دزدان، قبل ازاقدام به جرم و جنایت به پاسپورتشان نگاه می‌کنند؟ این گونه افراد در هر جامعه ای و تحت هر ملت و قومی یافت می‌شوند. چه یک تابعیتی ، چه چند تابعیتی.

 

در دنیای مدرن امروز، تمام کشورهای بزرگ و کوچک دنیا، سعی بر این دارند تا روزنه ای پیدا کنند که بتوانند با افرادی که به هر دلیلی از کشورشان مهاجرت کرده اند رابطه برقرار کنند و اگر هم این افراد تابعیت کشور مادری خود را ندارند، این تابعیت را به آن ها بدهند. نگاه کنید به چین، کره جنوبی، روسیه و یا حتی هندوستان و پاکستان.این ها میخواهند همه هموطنان سابقشان را که در این دنیای بزرگ پراکنده شده اند جلب کنند. می‌خواهند با آن ها پز‌بدهند، می‌خواهند قدرتشان را به جهانیان عرضه کنند. می‌خواهند شبکه سازی کنند، می‌خواهند زنجیره‌ای عظیم از هموطنانشان تشکیل دهند تا پشتیبان یکدیگر باشند.

 

حالا شما می‌آیید وبا کمال راحتی می‌فرمائید که دوتابعیتی های ما باید بین این کشور و آن کشور یکی را انتخاب کنند و چه بهتر که آن کشور را انتخاب کنند. این چه طرز تفکری است. این گفته نسنجیده شما بر خلاف اظهارات کلیه مقامات رسمی، از رهبر مملکت گرفته تا مقامات دولتی است که می‌خواهند جلوی فرار مغزها را بگیرند و از آنهائی‌که رفته اند ولی به جهاتی امکان مراجعت کامل ندارند، تقاضای همکاری و کمک می‌کنند. از فکرشان، از دنیا‌دیدگی‌شان، از بینش باز و تجربیاتشان، از سرمایه شان. آقای شریعتمداری، شما برای فصل کردن آمده اید نه برای وصل کردن. 

 

 ما صد ها هزار ایرانی دو تابعیتی در بالاترین مدارج شغلی در اروپا داریم که بدون هیچگونه چشم داشتی نه از نظر مقام و نه از نظر پول، قلبشان برای ایران می‌تپد و عاشق مملکتشان هستند. به نمونه های کمک به آسیب دیدگان سوانح طبیعی در ایران نگاه کنید. به زمین لرزه های کرمان و آذربایجان و کردستان نگاه کنید . حالا شما می‌خواهید این ها را خیانت کار جلوه دهید وبا حمله گاز انبری کاری کنید که پاسپورت ایرانی‌شان را از آن ها بگیرید تا در وطنشان غریب باشند. ویا حد اقل آن ها را وادار به کار نا‌شایست، پنهان کاری و دروغگوئی کنید. مگر این‌جا بحرین است که رژیم آل‌خلیفه، از شیخ عیسی قاسم، سلب تابعیت کند؟ 

 

این طور که به‌نظر می‌رسد، شما مشکل دنیا ندیدگی دارید. مخاطبانتان را دستکم می‌گیرید ولی از جهان برایشان حرف می زنید. برای اطلاع جنابعالی عرض می کنم که در همین اتریش ۸ میلیون نفری که من ساکن آن هستم، صدها پزشک، مهندس، استاد دانشگاه، هنرمند و تاجر شریف ایرانی ۲ تابعیتی زندگی می‌کنند که نامشان باعث افتخار هر ایرانی است.

 

شما که خود را مسلمان متعهد می‌دانید چگونه پیشنهاد میکنید که این گروه و یا هزاران گروه مشابه آن در سایر کشورهای دنیا، باید تابعیت دولت اسلامی‌شان را پس بدهند و تابعیت دولت غیر اسلامی را بپذیرند . از کودکی یاد گرفته ایم که ایرانی همیشه ایرانی می ماند. سلب تابعیت از سوی قواعد نظام بین‌المللی حقوق بشر به‌شدت محدود شده است. در نظام حقوقی اسلام هم تا آنجا که من می‌دانم، سلب تابعیت برای مسلمانان امکان پذیر نیست.

 

آیا هیچ فکر کرده‌اید که با پذیرفتن این پیشنهاد شما تکلیف صدها هزار غیر ایرانی که ازطریق ازدواج و روابط خانوادگی ، پاسپورت ایرانی دریافت کرده اند چه می‌شود؟ تکلیف فرزندان ما که پاسپورت ایرانی هم دارند چه می‌شود؟ ایا آن ها را هم جزو خائنین محسوب می‌کنید و می‌باید آن‌ها را از خانه هایمان بیرون کنیم؟ آیا آن‌ها هم باید ازوطن پدری شان جدا شوند؟ آیا این ها در خارج از کشور و در سرزمین مادری خود مروج فرهنگ ایرانی نیستند؟ چرا به‌عنوان روزنامه نگار متعهد وطن دوست نمی نویسید که چه کنیم تا از این صدها هزار ایرانی با شخصیت، از این گنج بزرگ برای پیشرفت مملکت استفاده کنیم.؟

 

این نخبگان، سرمایه های ایران هستند که اغلب به هزینه کشورهائی که مقیم آنجا هستند تحصیل کرده اند و اکنون ما در داخل کشور می‌توانیم و باید از علم و وجود آن ها استفاده کنیم. نه آن‌طوری‌که حضرتعالی می‌فرمائید ، آن ها را بپرانیم و یا خدای نکرده پایشان را قطع کنیم. بهتر است کمی دنیا را ببینید و آن را بشناسید. نگاهی به قاره اروپا که از امریکا به شما نزدیک تر است بیندازید. مشاهده کنید که چگونه مرز ها برداشته شده اند و افراد مختلف با تابعیت های سیاسی مختلف یک پارچه شده و در ممالک یکدیگر کارو زندگی می‌کنند. این افقی است که روزنامه نگاران مسئول باید آن را تبلیغ کنند. نه تکه تکه کردن جامعه و جدا کردن هم میهنان از یکدیگر.

 

شما چرا به نیمه خالی لیوان نگاه می‌کنید؟ کمی هم به جنبه های مثبت قضیه نظر بیندازید. آیا رفت و آمد‌ها و مراودات علمی و فرهنگی همین دوتابعیتی‌ها موجبات بالارفتن سطح علمی کشور را فراهم نمی‌کنند. آیا همین دوستانی که به زبان‌های خارجی مسلط هستند و علم دنیای کنونی را می‌شناسند و گاهی اوقات مانند شما فکر می‌کنند، دانش آموخته گان و بهره ُبردگان آن دنیای خارج نیستند که اینک اینگونه به آنطرفی ها می‌تازند؟ و آیا در بین آن‌ها دوتابعیتی وجود نداشته و ندارد؟ عشق به وطن وابسته به آن کاغذ و مدرک و کارتی که در جیب شما می‌باشد، نیست. این عشق، وابسته به حرمت انسانی است.

 

کسانی‌که این حرمت و شرف انسانی را ندارند، از قبل تصمیم شان را گرفته اند و روی کاغذ هم یک تابعیتی شده اند. ما با آن ها کاری نداریم. آن ها وضعشان با دوتابعیتی ها فرق می‌کند. شما در یادداشتتان از جنگ و بکارگیری از ایرانیان در جنگ علیه ایران گفته اید. این هم ناروا است و بی پایه. اگر تاریخ جنگ های جهانی اول و دوم را خوانده باشید حتما می‌دانید که در این جنگ ها همواره سعی شده است که از مهاجرین کشور های متخاصم در نبرد ها استفاده نشود، چه رسد به دو تابعیتی ها. من نمی‌دانم ۴۰ سال پیش در زمان ورود امام خمینی به فرانسه شغل شما چه بود و اصولاً چه کار می‌کردید.

 

ولی بنده در آن زمان در ۷ کیلومتری نوفل لوشاتو در پاریس زندگی می‌کردم و اگر جنابعالی به عکس های آن زمان نگاه کنید ملاحظه خواهید فرمود که اغلب اطرافیان اما م خمینی دوتابعیتی بوده اند. نکته مهم دیگری که شما متاسفانه آن را نمی‌بینید و یا از آن خبر ندارید آن است که در اروپا و به احتمال زیاد در بسیاری از کشورهای دیگر، دریافت تابعیت از طرف ایرانی ها به علت کیفیت ها و قابلیت های این افراد میباشد. وگرنه هزاران نفر از اهالی ترکیه، عراق، سوریه و سایر ممالک هستند که سال ها دوندگی می‌کنند ولی موفق به دریافت تابعیت کشور های محل اقامتشان نمی‌شوند. از این گذشته، شما همه جا از کشور امریکا صحبت کرده اید و اشاره ای به ۲ تابعیتی های کشور عراق و سایر کشور های عربی نکرده اید.

 

لطفاً سعی کنید کمی منصفانه تر در این مورد فکر کنید. چنانچه برادر و یا فرزند شما به فرض محال در کنار تبعیت ایرانی تبعیت اتریش، سوئیس، سوئد و یا دانمارک را هم داشت، آیا به او پیشنهاد می‌کردید این پاسپورت را پس بدهد و ارتباط شخصی خود را با دنیای خارج عملاً قطع کند و برای هر بار سفر علمی و یا تجاری و ...

 

برای گرفتن ویزا از ساعت ۵ صبح در زمستان و تابستان،چندین ساعت درخیابان در صف بایستد و منتظر پاسخ مثبت و اغلب منفی سفارت‌خانه‌ها‌ باشد؟ دقت کنید بخش زیادی از ایرانیانی که به‌دنبال دریافت تبعیت های دیگر رفته اند ، ضرورت های شغلی بوده است تا بتوانند در حرفه موردنظرشان کار کنند. تا بتوانند به آسانی سفر های کاری خارج از کشور محل اقامتشان را انجام دهند و هر بار مجبور به اخذ ویزا نباشند که با توجه به محدودیت هائی که برای ایرانیان وجود دارد ، مانع بزرگی در انجام شغل محوله میباشد.

 

از نوشته های جنابعالی چنین بر می‌آید که جنابعالی از هر ایرانی دیگری وطن پرست تر هستید و بیش از هر شخص دیگری مسائل ایران را می‌شناسید و اتفاقاً برای همه آنها هم را ه حل های قاطع دارید. و هرگز این شبهه برایتان پیش نیامده است که ممکن است شما هم مانند میلیارد ها بشر در روی این کره خاکی ، خدای ناکرده دچار اشتباه شوید. بنا بر این ، با این دیدی که دارید چرا روزنامه نگاری را رها نمی‌کنید و وارد شغل اجرائی نمی‌شوید تا بجای انتقاد کردن و پیشنهاد دادن و از بیرون گود لنگش کن گفتن ها، خودتان آستین ها را بالا بزنید ووارد گود شوید و مسائل را حل کنید. مطمئن باشید که با این اقدام ، همه مردم ایران ، علی الخصوص مسئولین مملکتی از شما ممنون خواهند شد.

 

در خاتمه، از آنجایی که درحسن نیت  و خیر‌خواهی جنابعالی شکی نیست ، پیشنهاد می‌شود   در این‌گونه موارد و سایر موارد مشابه که ورود به مسایل تخصصی قوانین پیچیده بین المللی را ضروری می‌سازند، با یک کارمند معمولی وزارت خارجه  ایران تبادل نظر بفرمایید  . قطعا نظرتان در این موارد عوض خواهد شد. 

 

علی رهبری

 

 

  • 21
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش