اپرای «حلاج» اثر «پرواز همای» این شبها در کاخ نیاوران اجرا میشود و مورد استقبال مخاطبان و بهطور خاص نسل جوان قرار گرفته است. همای پیش از این اپراهایی چون «موسی و شبان» و «عشق و عقل» را روی صحنه برده بود و حالا در این پروژه داستان «حسین منصور حلاج» را با همراهى بازیگران و نوازندگان روی صحنه برده است. او در این اثر از اشعار مولانا، عطار نیشابورى و حافظ استفاده کرده و قطعات سروده خودش را نیز در کنار اشعار این بزرگان میخواند. همای، نویسنده، آهنگساز، خواننده نقش حلاج و کارگردان این اثر است و گروه «مستان» هم او را همراهی میکند. با او درباره این اپرا و وضعیت کنونی موسیقی همصحبت شدهایم.
کنسرتی که اخیرا برگزار میکنید، خیلی مورد توجه قرار گرفته است و بخش عمدهای از کسانی که آنجا بودند، جوانانی بودند که برخی اعتقاد دارند سلیقهشان تغییر کرده است. نظر شما در این خصوص چیست؟ این جوانهایی که آمدند و مخاطب کنسرت شما بودند، جنسشان متفاوت است یا بحث عرضه و تقاضا در موسیقی مهم است و اگر کار خوبی باشد قطعا آنها هم حمایت میکنند؟
همه کارها خوب هستند؛ چه کار پاپ، چه کار فاخر، چه کار کلاسیک، هرکدام از اینها مخاطبان خودشان را دارند. اگر کاری ارائه شود و کیفیت آن خوب باشد، مخاطبانش حضور پیدا کرده و حمایت میکنند و لذت میبرند. بنابراین اگر میبینیم که کاری مخاطب دارد، دلیلبر اینکه سطح سلیقه مردم پایین آمده باشد یا نیامده باشد، نیست. هر کاری مخاطبان خودش را دارد، اگر ارائه شود، مردم حضور پیدا میکنند و میبینند.
یعنی شما قائل به دستهبندیهایی که میشود، نیستید؟
نه، همه کارها خوب هستند. حتی آنهایی که پاپ هستند و از نوع ادبیات سادهتر و معمولیتر استفاده میکنند. آن هم نیاز اجتماع است. همه کارها باید باشد و ارائه شود. اصلا هیچ ایرادی ندارد.
سلیقه موسیقی خودتان هم ممکن است اینها را شامل شود؟
بله.
خودتان هم اینها را گوش میدهید؟
وقتی مردم گوش میدهند یعنی وجود دارند و ارزشمند هستند. مردم مورد بد را گوش نمیدهند. این زشت است که ما به مردم بگوییم سطح سلیقه مردم پایین آمده است. زشتترین ادبیاتی است که ما میتوانیم استفاده کنیم و بگوییم مردم سطح سلیقهشان پایین آمده است. اتفاقا سطح سلیقه مردم خیلی هم بالاست. ترجیح یا تشخیص بدهند هر موردی را گوش دهند و اگر آن روز نیاز داشته باشند، گوش میدهند. موسیقی این روزها برای مردم پناه است. بنابراین اگر مورد دیگری را گوش میدهند دلیلبر این نیست که سطح سلیقهشان پایین آمده است. دلیل بر این است که دیگر موسیقیای وجود ندارد که گوش دهند. اگر وجود داشته باشد میروند و گوش میدهند.
برای خودتان تا جایی که کارهایتان را دنبال میکنم، کلام خیلی مهم است. دقت زیادی روی انتخاب کلام دارید. راجعبه این هم دوست دارم صحبت کنید معمولا کلامی که شما استفاده میکنید و میخوانید چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
کلام مهمترین بخش یک اثر هنری است که تمام پیامهایی که شما میخواهید به مردم انتقال دهید، در آن گنجانده شده است. هر محتوا، اثر و داستان، پیامهایش غنیتر، قویتر و ارزشمندتر باشد، بر مردم اثرگذارتر است. من اصولا کارهایی که پیامهای اجتماعی و درست داشته و ادبیات سنگین و رنگین داشته باشد را میپسندم. یا خودم شعرش را میگویم یا از شعر شاعرهای دیگر انتخاب کرده و اجرا میکنم؛ سبکهای دیگری هم از نوع ادبیات دیگر استفاده میکنم. آن هم ادبیاتی است که مردم روزمره به آن نیازمند هستند، اما من از ادبیات کلاسیک و فاخر استفاده میکنم.
تجربه نشان میدهد استفاده از کلام کلاسیک در ارتباطگرفتن با نسل جدید مشکلی ایجاد نمیکند. برخلاف عدهای که میگویند کلام متعلق به گذشته است و الان کارآیی ندارد و معتقدند مخاطبان با آن ارتباطی برقرار نمیکنند.
این اعتقاد یک سری از افراد است که سوالی ندارند یا نمیدانند که چه موردی را باید بپرسند، میآیند و بحث سلیقه مردم را مورد سوال قرار میدهند. مردم شعورشان میرسد اگر کارهای متفاوت باشد مثلا مردم همه نوع غذایی را دوست دارند؛ هم غذای معمولی را دوست دارند، هم غذای لاکچری را دوست دارند. بستگی دارد در چه زمانی و از نظر مادی در چه شرایطی قرار داشته باشند یا از نظر روحی چه موقعیتی را سپری میکنند. بنا به نیاز روحی، مردم به موسیقی پناه میبرند و از آن استفاده میکنند.
جملهای که من گفتم مشخصا در یک نشست خبری با موضوع موسیقی گفته شده است. از طرف دوستانی که آنجا بودند که میگفتند ما باید با زبان تازه صحبت کنیم.
نه، این موزیسینهایی که موسیقیشان هیچ اهمیت و ارزشی ندارد و هیچ مخاطبی ندارند، از این چرت و پرتها استفاده میکنند. موسیقی خودشان را موسیقی خاص خطاب میکنند. چون مردم موسیقی اینها را گوش نمیکنند، فکر میکنند سطح سلیقه مردم پایین آمده است، درصورتیکه سطح موسیقی خودشان پایین آمده است.
یعنی نتوانستند همراه زمانه خودشان و نسلهای جدید شوند؟
بله، نمیتوانند موسیقیای بسازند که مردم با آن ارتباط برقرار کنند. بنابراین از این چرت و پرتها زیاد میگویند.
نکته دیگر هم اینکه، کارهایی که ما از شما شنیدهایم، دستهبندی میشوند، عنوانهایی به آن اطلاق میشود، مثل موسیقی اجتماعی، مردمی یا اعتراضی؛ آیا اینها برای شما قابل تفکیک است؟ شما کاری را میخوانید که برای مردم، درد مردم یا صدای مردم باشد، خودتان علاقه دارید اسمی برای آن گذاشته شود؟
قطعا موسیقیدانها یا هنرمندان، آینه اجتماع هستند؛ یعنی آن چیزی که بر جامعه یا پیرامونشان اثر میگذارد را بازتاب هنر خودشان قرار میدهند. ما هم بالطبع مثل بقیه هستیم. لازم باشد برای شهدای گمنام میخوانیم. چرا؟ چون جامعه نباید فراموش کند که اینها چه زحمتهایی برای ما کشیدهاند. لازم باشد برای مردم میخوانیم که اجتماع و مسئولان بدانند مردم تحت فشار هستند. یا هر اتفاقی که در جامعه پیش میآید، هنرمندان مسئول بازتاب آن اتفاقات هستند؛ در طول تاریخ اینطور بوده است. مردم نیاز به آرامش، خنده و شادی دارند، خب هنرمندان کاری را برای آنها میسازند که مردم را به شادی وادار کنند. ولی این سوال خیلی سختی نیست، طبیعی است. هنرمندان واکنشی که نشان میدهند دقیقا باید همانطوری باشد که جامعه به آن نیاز دارد. مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی، مسائل روحی و روانی و...
بهعنوان سوال آخر، یک سلسله گفتوگو با خوانندهها و آهنگسازان مختلف و متفاوت در ژانرهای مختلف داشتم، همهشان اعتقاد دارند دستهای پشتپرده و مافیا وجود دارد و مانع از آن است که کار خوب به گوش مردم برسد یا نگران درآمدهایش است، یا بحث مالی برایش مهمتر از هنر است، آیا شما بهطور کلی بحث مافیای موسیقی را قبول دارید؟
نه، این هم حرف یک عده از خوانندههایی است که موفق نمیشوند. صدایشان به گوش مردم خوش نیست و مردم علاقهای به اینها ندارند، بنابراین اینها هم فکر میکنند حقشان خورده شده است. اینها یک سری آدمهای متوهم هستند که فکر میکنند حقشان خورده شده است و مافیا اصلا در ایران وجود ندارد. این بیزینسی نیست که مافیا در آن اثر داشته باشد. دو تا سه کنسرتگذار هستند که حالا بیشتر از بقیه، خوانندهها را میآورند و از آنها درآمد کسب میکنند. هم پول به خوانندهها میرسانند و هم ایجاد شغل میکنند. در هر کنسرت بالای ۱۰۰ نفر آدم هستند که فعالیت میکنند، اینکه نمیتواند مافیا باشد. اینهم باز صحبت یک سری خوانندههای متوهم است که نمیتوانند کاری را ارائه دهند تا مردم خوششان بیاید و فروششان بالا برود.
آن خوانندهها فکر میکنند یک سری کنسرتگذارها آمدهاند و حق اینها را خوردهاند. هرکسی که کارش خوب باشد، فروش میکند. هرکسی هم که کارش خوب نباشد، شخصیتش خوب نباشد، نه. اصلا این موارد مهم نیست. موفقیت آدمها به اقبالی است که خداوند به آنها میدهد. این ربطی نه به مافیا دارد نه به مورد دیگری. اینها همه چرت و پرت است، تا خدا نخواهد، کسی به شهرت یا موفقیت نمیرسد. اقبال هدیهای است که هستی به انسان میدهد و اینها همه صحبت است.
اگر بخواهید وضعیت فعلی موسیقی را ارزیابی کنید یا یک جمله درباره آن بگویید بهصورت کلی نگاهتان مثبت است یا منفی؟
موسیقی ایران زنده است. موسیقی ایران شکوفا شده است. همه بخشهای موسیقی ایران به بهترین شکل فعالیت میکنند. به همه بخش موسیقی باید رسیدگی میشد که شد و الان فضا و بستر ایجاد شده که موسیقی پاپ و دیگر موسیقیها دارند فعالیت میکنند. موسیقیهای سنتی با استقبال بسیار بالایی روبهرو هستند.
موسیقیهای نمایشی وارد شده است. نمایشهای موزیکال فعالیت میکند. اپرا را ما اضافه کردیم که دارد فعالیت میکند. موسیقی پاپ به شکل خیلی خوب دارد فعالیت میکند، کمکم دارند رشد میکنند.
دانشکدههای موسیقی پر از دانشجویان موسیقی است. نوازندههای سازهای ایرانی در تمام آموزشگاههای ایران دارند آموزش میبینند و تعداد شاگردهای سازهای ایرانی فوقالعاده است. سازهای کلاسیک دارند کار میکنند. عدهای در توهم هستند که موسیقی دارد آسیب میبیند، یک سری شو و نمایش برای خبرسازی است. همهچیز خوب است. همهچیز آرام است و هیچ جای نگرانی نیست.
سیدمهدی موسویتبار
- 17
- 1