پیکر فرود گرگینپور، موسیقیدان و نوازنده صاحبنام موسیقی ایران روز گذشته از مقابل تالار وحدت تهران بهسمت شهر آباده زادگاه این هنرمند بدرقه شد. هنرمندی برخاسته از فرهنگ و هنر ایران و حماسهساز نغمههای قشقایی.
گرگینپور سال ۱۳۲۴ در ایل قشقایی به دنیا آمد و در سال ۱۳۴۲ آموزش موسیقی را نزد نورعلیخان برومند، حبیبالله بدیعی، علی تجویدی و اصغر بهاری آغاز کرد و سپس در دانشگاه شیراز در رشته ادبیات و در سال ۱۳۵۴ در دانشگاه تهران در رشته موسیقی فارغالتحصیل شد و درهمان سال به تشویق نورعلیخان برومند نواختن ساز کمانچه را آغاز کرد و حدود ۴۰ سال به گردآوردی و جمعآوری آهنگهای قشقایی پرداخت. حسین علیزاده در مراسم تشییع این هنرمند بزرگ فرود گرگینپور را «معرف فرهنگ ایل قشقایی» عنوان نهاد و گفت: «گرگینپور متعلق به همه ایران است و نقش بسزایی در معرفی فرهنگ ایل قشقایی داشت. آشنایی با خانواده این هنرمند، افتخار من است و مطمئنم که نام او در موسیقی ایرانی جاودانه خواهد ماند.»
پروین بهمنی
خواننده و پژوهشگر موسیقی قشقایی
فرود گرگینپور پسرعموی مادرم است. از کودکی با یکدیگر رشد کردیم و بزرگ شدیم و تمام آن دوران روزهای خوب و خوشی بود که سپری شد. مسیر ما ادامه پیدا کرد؛ فرود مسیر موسیقی را انتخاب کرد و آکاردئون بهدست گرفت و من همراه با ساز او خواندم. علاقه بسیاری به خوانندگی داشتم و از همان دوران کودکی با شنیدن صدای خوانندگان از رادیو یا آواز خوانندگان قشقایی بسرعت صدای آنها را تقلید و الگوبرداری میکردم و این عشق از همان ابتدا در خانواده من وجود داشت.
فرود هم بیگانه با موسیقی نبود و عشق و علاقه سبب شد، این هنر متعالی را نزد استادان بزرگی چون برومند، تجویدی، بدیعی و... تلمذ کند. حبیب گرگینپور، پدر فرود از استادان مسلم سهتار قشقایی بود و چهار فرزند نابینا به نامهای مصطفی، فرود، فرهاد و پریچهر دارد که همه آنها درادبیات موسیقی سرآمد هستند. وقتی پدر و مادرش متوجه شدند فرود نابینا است، تلاش کردند تا بهبودی خود را بهدست آورد و حتی برای ادامه درمان او را به آلمان بردند اما وقتی دیدند دیگر فایدهای ندارد تمام زندگیشان را فروختند و از شیراز به تهران سفر کردند و زندگی خود را ادامه دادند.
فرود در تهران با تلاش پدر و همکاری افرادی چون رسول پرویزی، نویسنده «شلوارهای وصلهدار» و «لولی سرمست» به استادان موسیقی معرفی شد و با کمک آنها توانست هنرمندی بزرگ در عرصه موسیقی ایران باشد. البته همیشه غمی بزرگ در دل داشت و از اینکه نابینا شده بود، بسیار ناراحت بود. به یاد دارم یک روز استاد برومند به ییلاق آمده بود و به فرود گفت: «من و تو از همه آدمهایی که در اینجا هستند بیناتریم، ما درون را میبینیم اما این آدمها ظاهر را میبینند.» و همین امر سبب شد مسیر هنری خود را با عشق دنبال کند. فرود یعنی موسیقی و ما با رفتنش مانند خود او نابینا شدیم.
فرود علاوه بر نوازندگی ویلون، آکاردئون را هم به زیبایی مینواخت. آن زمان که در شیراز زندگی میکردند این ساز را از هنرمندی ارمنی بهنام میرزاخانیان آموخته بود. میرزاخانیان هم مانند فرود نابینا بود و با خط بریل مینوشت و در کنار آموختن ساز این خط را هم به فرود آموخت. فرود استعداد بسیاری در موسیقی داشت و پدر و مادرش هم علاقهمند به این هنر بودند بنابراین با حمایت و تلاش خانواده فرهاد، فرود و پریچهر نابینایی را فراموش کردند و مسیر علمی و هنری خود را ادامه دادند و هر سه مدرک دیپلم خود را در شیراز گرفتند.
فرود در جمعآوری آثار حماسی موسیقی قشقایی تلاش بسیاری انجام داد. در واقع این موسیقی برداشتی از منظومههای حماسی شاهنامه است که از سوی بختیاریها به قشقاییها آمد، چرا که کتاب شاهنامه در زمان رضا شاه برای آنها قدغن شد. این علاقهمندی از آنجا شکل گرفت؛ شبهایی که تا صبح به نگهبانی از گله مینشستند، بیشترین مشغولیت آنها ساز نی بود و به خوانش مقامهای ایل روی آوردند. ایل قشقایی با موسیقی عجین هستند و در هر کارشان موسیقی مخصوصی تعریف شده است، بویژه موسیقی کار بانوان چون مشکزنی، قالیبافی و.. و هیچ محدودیتی در اجرای آن ندارند.
ندا سیجانی
- 11
- 6