شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۵۱ - ۱۴ دي ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۱۰۰۰۸۰۳
تئاتر شهر

تجمع تئاتری‌ها مقابل مجلس / شکوائیه اهالی تئاتر به نمایندگان مجلس(+تصاویر)

تجمع تئاتری‌ها جلو مجلس,تجمع تئاتری‌ها مقابل مجلس
تعطیلی چندین ماهه برخی سالن‌های نمایش، مشکلات معیشتی، افزایش بیکاری و مشخص نبودن وضعیت تئاتر، باعث شد تا اهالی این حوزه در برایر مجلس شورای اسلامی تجمع کرده تا صدای اعتراض خود را به گوش نمایندگان برسانند.

به گزارش راه دانا؛ در راستای مطالبه‌گری خانه تئاتر برای بهبود معیشت هنرمندان و بر اساس تصمیم اخیر هیات مدیره مرکزی خانه تئاتر، امروز یکشنبه ساعت ۱۰ صبح، تعدادی از اهالی تئاتر مقابل ورودی شمالی مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و نامه مطالبات صنفی و مدنی خود را برای نمایندگان مجلس قرائت کردند.

تجمع تئاتری‌ها جلو مجلس,تجمع تئاتری‌ها مقابل مجلس

متن بیانیه قرائت شده بدین شرح است:

به نام او

ریاست محترم مجلس شورای اسلامی

اعضای محترم کمیسیون فرهنگی مجلس و نمایندگان محترم

با سلام

لحظاتِ مرگباری بر ملتِ بی‌پناهِ ایران می‌گذرد. بانگِ  شیون و عزا لحظه‌ای فروکش نمی‌کند.

مرگِ  مبتذل و ارزان، بی‌امان در کارِ تباهی و قلع و قمعِ مردمانی است که ولی‌نعمتانِ شما هستند. کودکان‌ سؤال می‌کنند چرا پدران‌شان شرمگین می‌میرند؟ مادران‌ برای نجاتِ جانِ فرزندانِ خود از فردای تیره‌ای که برای‌شان رقم خورده، به انتظارِ دستی از غیب نشسته‌اند. گویی کاوه‌ی آهنگر و رستمِ  دستان‌شان آرزوست، چرا که تا این لحظه از دولتمردان‌شان کاری بر نیامده است.

تجمع تئاتری‌ها جلو مجلس,تجمع تئاتری‌ها مقابل مجلس

این اشکنامه‌ی بیداد، فریادِ اعتراض و دادخواهی هزاران خانواده‌ی هنرِ شریفِ تئاترِ ایران است. می‌دانیم که کمتر کسی از شما تا به حال برای دیدنِ نمایشی ارزشمند وعالی به تئاتر آمده‌ است.

شما، هنرمندانِ تئاترتان را نمی‌شناسید، حال آن‌که آنان اهلِ این سرزمین‌اند، نه دشمن و اجنبی. اگر نشان و اعتباری از آن‌ها می‌جوئید از مردمانِ کوچه و بازار بپرسید: از کارگرانِ رنج‌دیده‌ی کارخانه‌ها و کسبه‌ی کوچه و بازار، از جامعه‌ی مهندسان و پزشکان، از عالی‌جنابانِ ادب و شعر و موسیقی، از نویسندگان و اساتیدِ دانشگاه‌ها، از فلاسفه و اندیشمندان و... ما پاسبانانِ زبان و فرهنگِ  ایرانْ‌زمین هستیم که اینک نه به گدایی، که به پرسش از شمایان برخاسته‌ایم.

به ما بگوئید برای شکوفایی زبان و شعر و داستان و رمانِ این سرزمین چه کرده‌اید؟ برای تئاتر و سینما چه گامِ  بلند و ارزشمندی برداشته‌اید؟ حال و روزِ موسیقی و نقاشی و‌ مجسمه‌سازیِ این روزگارِ ما را چگونه یافته‌اید؟ آیا می‌دانید سرانه‌ی مطالعه‌ی مردمِ ایران چه‌قدر است؟ می‌دانید شمارگانِ چاپِ  یک جلدکتاب‌ به چند عدد رسیده است؟ اگر شما نمایندگانِ خانواده‌های تئاتر هم هستید، بگوئید که در این نیم‌قرن کدام برنامه‌ریزی یا مدیریتِ  کارآمد و مؤثر را برای سرنوشت و حیاتِ  این هنر ِرقم زده‌اید؟ هربار بی‌تفاوت از کنارِ بیانیه‌ها و تظلم‌خواهی‌های این بخش از میراثِ زنده‌ی ایرانْ‌زمین گذشتید. همان‌گونه که بی‌تفاوت و ساکت از کنارِ دزدان و شبگردانی گذشتید که میراثِ  ما را به تاراج بردند و به نامِ خود ثبت کردند. دریغ از یک اعتراض، دریغ از یک پیشگیری...! ملت‌های دیگر رسومِ باستانی و نیاکانِ ما را به نام خود ثبت می‌کنند و امتیازهای جهانی می‌گیرند، از شانه‌های آبا و اجدادی ما بالا می‌روند و برای خود اعتبار کسب می‌کنند، گویی ما لیاقتِ داشته‌های خود را نداریم.

ما نمی‌دانیم برای فردای تاریخ چه پاسخی خواهیم داشت آن‌گاه که فرزندان‌مان سؤال کنند: سازِ تارِ ما کو؟ افتخارِ چوگان ما کجاست؟  نظامی و مولانا و رودکیِ ما را چه شد؟ هزارافسان، شاهنامه، پنج‌گنج، منطق‌الطیر، بوستان و‌ گلستان، مثنوی معنویِ ما کجاست؟  و ما اکنون با خشم و زخم، بخشی از مطالبات‌ِ کوچک و نه کلان و زیرساختی‌مان را از شما می‌خواهیم، چرا که برآورده کردنِ آن از وظایفِ شما در برابر حقوقِ شهروندی این بخشِ فراموش‌شده‌ی جامعه است؛ کاری که همه‌ی کشورهای بزرگ و فرهنگ‌مدارِ جهان انجام داده‌اند.

پس از شما می‌خواهیم:

۱- در راستای توجه به معیشتِ خانواده‌ی کلانِ تئاتر در سراسرِ ایران، حقوق ایامِ بیکاری و تسهیلاتِ  بیمه و درمان و دارو در نظر گرفته شود.

۲- جهتِ تولید آثار نمایشی، و رفعِ خسارت‌های ناشی از شیوعِ ویروسِ کرونا، برای تمامِ گروه‌ها، اعم از حرفه‌ای و دانشجویی، صحنه‌ای و خیابانی، کودک ‌و نوجوان، عروسکی، و آئینی و سنتی بودجه‌ی مکفی و در شأن اختصاص یابد.

۳- تخصیصِ کمک‌های مالیِ بلاعوض و وام‌های با سودِ کم برای خانواده‌ی شریف تئاتر که بیش از هشت‌ماه بیکاریِ مطلق را با نجابت و شکیبایی تحمل کرده‌اند.

۴- برای جلوگیری از تعطیلیِ دَم‌به‌دَم و روزافزونِ تئاترهای خصوصی که نقشِ مهمی در تولیدِ نمایش و‌ بدنه‌ی تئاترِ ایران دارند، ردیفِ  بودجه‌ی حمایتی در نظر گرفته شود.

۵- تعیین مستمری برای سرپرستِ خانوارهای کم‌بضاعت، و پرداخت اجاره‌‌های معوقه‌ی مسکنِ آنان.

آقایان و خانم‌ها

کشوری که تئاتری پویا ندارد، فرهنگ در آن رو به زوال و سقوط است. وجودِ تئاتر در یک سرزمین نشان از مردم‌سالاری و آزادی بیانِ آن سرزمین دارد. اکنون که دولت تدبیر و امید، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت هنری و مرکز هنرهای نمایشی برای برون‌رفت از این بحران تلاشی نمی‌کنند، زمانِ آزمونِ بزرگِ شمایان فرا رسیده است. ثابت کنید که دغدغه‌ی ایرانی آباد و متعلق به همه‌ی ایرانیان در وجودِ شما هست.

جامعه‌ی ‌بزرگِ تئاتر ایران

تجمع تئاتری‌ها جلو مجلس,تجمع تئاتری‌ها مقابل مجلس

  • 18
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش