جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۵۶ - ۲۴ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۶۲۵۲
رادیو و تلویزیون

حاشیه برنامه «فرمول یک» به کجا رسید؟ / ضیاء پاسخ داد

علی ضیاء,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
علی ضیاء در واکنش به حواشی ایجاد شده به دنبال یکی از قسمت‌های برنامه «فرمول یک» با حضور پدری به همراه کودک سرطانی‌اش، گفت: با وجود اینکه هیچ شماره حسابی در برنامه اعلام نشد و هیچ درخواست کمکی مطرح نشد، پای پول مردم ایستادم. 

این مجری تلویزیونی در گفت‌گویی با ایسنا، درباره حواشی حضور فردی به همراه فرزندش در برنامه فرمول یک، توضیح داد: حدود یک هفته پیش از پخش این برنامه، گفت‌وگویی در شبکه زنجان با ایشان منتشر شد و این پدر دردمند صادقانه از افزایش قیمت دلار و گران شدن داروهای فرزندش سخن گفت‌. ما نیز از این پدر زنجانی و فرزندش برای حضور در برنامه دعوت کردیم. 

 

او ادامه داد: از آنجایی که این کودک چند سال تحت شیمی درمانی‌های مفصلی قرار گرفته بود و بیش از ۱۰۰۰ صفحه پرونده پزشکی دارد، هنوز هم به مراقبت‌های زیاد نیاز دارد. نظریه دو پزشک معتبر حاکی از این است که این کودک همچنان مریض است و تا پنج سال آینده به مراقبت نیاز دارد. البته شکر خدا الان وضعیت بهتری دارد و همچنان تحت درمان است. مشخص  است که مراقبت از این کودک به معنای انجام آزمایش‌های پیاپی و خرید دارو است که گواهی تجویز پزشکانی که به این نکته اذعان کرده‌اند نیز وجود دارد و در اختیار ما نیز قرار داده شده است.  

 

ضیا خاطرنشان کرد: کاملا طبیعی است و برای همه ما پیش آمده که نظریه دو پزشک با همدیگر درباره یک پرونده مشخص، ممکن است متفاوت باشد.  پاسخ ما به کسانی که می‌گویند برنامه فرمول یک درباره حضور نامبرده در برنامه تحقیقی نکرده و اطلاعاتی نداشته، این است که دلیل دعوت ما از ایشان این بوده که فرزند او مشکل سرطانی داشته و همچنان به درمان نیاز دارد. هم‌اکنون نیز فارغ از تمام هیایوها و از آب گل آلود ماهی گرفتن‌ها، این کودک همچنان مشکل سرطانی دارد و پس از طی دوره‌های شیمی درمانی، همچنان به مراقبت نیاز دارد و ۱۰ درصد امکان دارد بیماری او مجددا بازگردد.

 

این مجری با بیان اینکه "همه ما برای کمک به یک کودک دور هم جمع شده بودیم"، اظهار کرد: مهمترین خبر این است که حال این کودک خوب باشد و برای ما هیچ خبری مهمتر از این وجود ندارد. 

 

ضیاء همچنین درباره حواشی ادعای پدر کودک یادشده مبنی فروش یکی از کلیه‌های خود برای درمان فرزندش نیز بیان کرد: وقتی ایشان به برنامه ما آمدند، به تیم سردبیری ما اعلام کردند که کلیه‌شان را به خاطر درمان فرزندشان فروخته‌اند و جای بخیه‌ها را هم نشان دادند. نکته این است که علت دعوت ما از ایشان فروش کلیه او نبود و دلیل اصلی بیماری فرزندشان و مشکلات درمانی او بوده است. به هر حال بعد از گذشت دو روز از پخش برنامه، پیش از آنکه رسانه‌ها یا اشخاص دیگر متوجه این موضوع شوند، متوجه شدم این ادعا درست نبوده است. 

 

او افزود: در طول برنامه ما همه تحت تاثیر قرار گرفته بودیم و حالمان بد شده بود. من خودم شخصا ۱۵ میلیون و اسپانسر برنامه ۱۰ میلیون تومان به این آقا کمک کردیم. اما بعد از دو روز متوجه شدیم که شماره حساب ایشان به صورت گسترده‌ای در فضای عمومی منتشر شده است. در این میان همانگونه که ما تحت تاثیر قرار گرفته بودیم، برخی از عزیزان هنرمند نیز تحت تاثیر قرار گرفتند. این کاملا طبیعی است که به عنوان مثال فردی همانند آقای پرستویی که دغدغه مردمی دارد و حرف مردم را می‌زند، تحت تاثیر این قصه قرار بگیرد. افراد دیگری همچون امیر علی‌اکبری و خانم بلوکات و سایر عزیزان دیگر که به برنامه ما لطف داشتند، شماره حساب مهمان برنامه ما را در صفحاتشان منتشر کردند. 

 

او در ادامه یادور شد: زمانی که این مطلب را متوجه شدم، مطلبی در صفحه اینستاگرم خودم منتشر کردم که هنوز هم موجود است، مبنی بر اینکه دیگر پول کافی است و دیگر نیازی به کمک نیست.  همزمان نیز متوجه شدم که مهمان ما درباره سال اهدای کلیه خود راست نگفته است. بر همین اساس با او تماس گرفتم که جواب نداد و به پلیس فتا زنگ زدم. چراکه مهمترین دغدغه‌ام این بود که مردم به برنامه ما اعتماد کرده‌اند و من باید حواسم به پول مردم باشد. این درحالی است که حتی یک بار هم در برنامه نگفتیم به این فرد کمک کنید و شماره حساب او را اعلام نکرده بودیم. در واقع اصلا این موضوع به ما ارتباطی نداشت، ولی چون به ۱۰۰۰ تومان پول مردم هم حساس بودم  و احساس مسئولیت می‌کردم، شخصا برای پیگیری این موضوع اقدام کردم. 

 

ضیاء گفت: در همین راستا در تماسی با بانک زنجان متوجه شدم که مبلغی از حساب خارج شده است و همان لحظه  در تماسی با پلیس فتا و با پیگیری سرهنگ رمضانی از تهران، آقای آدینه‌لو، آقای کلانتری وردجان (معاون دادستان) و دیگر عزیزان، در نهایت حساب به صورت یک طرفه بسته شد. علت یک طرفه بودن هم این بود که این دوستان به این نتیجه رسیدند که چون مردم در حال مشارکت در یک خیر عمومی هستند و برای حمایت از شرایط سخت زندگی فرد مزبور مبالغی را واریز می‌کنند، بهتر است حساب یک طرفه بسته شود. 

 

او در ادامه با اشاره شرایط مالی سخت این فرد، تاکید کرد: به هر حال باید این نکته را هم در نظر بگیریم، فردی که کلیه خود را به هر دلیلی می‌فروشد، قطعا نیاز مالی شدیدی داشته است؛ بنابراین مشخص بود که مهمان برنامه ما در شرایط مالی سختی قرار داشت و به هیچ وجه نمی‌توان این موضوع را کتمان کرد. بر همین اساس هم ما فکر می‌کنیم بخشی از این پول باید حتما به او کمک بشود.

 

ضیاء ادامه داد: فارغ از تمام تحقیرها و این انتقادها مبنی بر اینکه چرا درباره مهمان برنامه تحقیق نشده است، ما کاملا تحقیق کرده بودیم. من پزشک سرطان نیستم و مجری تلویزیون هستم و به اندازه کافی درباره حضور این مهمان در برنامه اطلاعات داشتم. امل ممکن است چکی را بانک تایید کند و مهر هم بزند، ولی وقتی این چک را پیش متخصصین امر ببریم بگویند هم امضاء و هم چک جعلی بوده‌ است. من هم مجری تلویزین هستم که رسالتم گفتن دردها و دغدغه‌های مردم است. امروز مشکل بیماری سرطان و مشکلات درمانی آن برای بسیاری وجود دارد  و به همین خاطر دیدن پرونده پزشکی علی ولیخانی و اینکه برای پنج سال نیاز به مراقبت دارد برای دعوت از او در برنامه کفایت می‌کرد.

 

مجری برنامه «فرمول یک» همچنین در ادامه سخنان خود یادآور شد: در جریان این حواشی به خیلی‌ها برخورد و خیلی‌ها فقط مدنظرشان علی ضیاء بود؛ از بعضی‌ها پرسیده شد که چرا حرف‌های ناروا و ناصحیحی را درباره این برنامه مطرح کرده‌اید و آنها گفتند مشکل ما فلانی است و اگر او نبود این حرف‌ها زده نمی‌شد. این درحالی است که برای من همیشه انعکاس دغدغه‌های مردمی مهم بوده است. به عنوان مثال سال گذشته در مورد مشابهی، خانم کتایون ریاحی در برنامه ما از مشکل ورود سمعک‌های حلزونی برای کودکان  سخن گفتند و همان زمان از مدیریت کل روابط عمومی وزارت بهداشت تماس گرفتند و پس از انجام پیگیری‌ها، این مشکل حل شد و بچه‌های زیادی امکان شنیدن پیدا کردند. کار من همین است؛ اینکه مشکلات مردم را به گوش مسئولان برسانم. حالا ممکن در این میان مسئولی از شنیدن حرف‌های میهمان مورد بحث ناراحت شود. من نمی‌توانم ادبیات او را مدیریت کنم، چراکه اگر این کار انجام دهم و او را سانسور کرده‌ام.

 

او با بیان اینکه مدیران و مسئولان باید تحمل بیشتری داشته باشند و اتهام و لابی زدن در شان آنها نیست، گفت: من سعی کردم از پول مردم حفاظت کنم. طعا عزیزان در دادستانی درباره پول خارج شده تصمیم می‌گیرند و درباره پول باقی‌مانده که بالغ بر یک میلیارد تومان است، تاکنون اینگونه تصمیم گرفته شده که به کودکان سرطانی اختصاص داده شود. با وجود اینکه ما هیچ مسئولیتی نسبت به این پول نداریم، من پای پول مردم ایستادم و از دادستانی خواستم نسبت به این پول حاکمیت کنند.

 

ضیاء در پایان سخنان خود اظهار کرد که از مردم سرزمینم تشکر می‌کنم؛ دلیل اصلی اینکه پاسخ من طول کشید این بوده که دغدغه‌ اصلی‌ام اعتماد مردم است و مطمئنم که لطفشان نسبت به برنامه ما همشگی خواهد بود، چراکه دغدغه اصلی ما انعکاس دغدغه‌های مردم است و هیچ ابایی ندارم از اینکه فحش بخورم و تهدید شوم و تا زنده‌ای به روح تختی قسم خورده‌ام که حرف مردم را بگویم. همچنین از هنرمندان عزیزی که صادقانه برای مردم تلاش می‌کنند تشکر می‌کنم.

 

علی ضیاء,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
علی ضیاء,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

 

  • 15
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش