چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۴۰ - ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۶۷۶۸
رادیو و تلویزیون

نگاهی متفاوت به داستان عادل و تلویزیون

چلوکباب بس!

عادل فردوسی‌پور و دوستانش,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

اخیرا ویدئوی بامزه‌ای منتشر شده از عادل فردوسی‌پور و دوستانش که به مناسبت بیستمین سالگرد تاسیس نود در یکی از رستوران‌های تهران دور هم جمع شده‌اند و در ضیافتی مشترک، خاطرات برنامه‌ای را مرور می‌کنند که حالا دیگر نیست؛ برنامه‌ای که تعطیلی شگفت‌انگیزش به نماد تک‌صدایی و کج‌سلیقگی مدیران فعلی صداوسیما تبدیل شده است، اما ظاهرا حتی حجم خارق‌العاده انتقادات هم باعث تغییر سیاست آنها نمی‌شود.

اخیرا معاون استان‌های صداوسیما در همایشی اعلام کرده فضای مجازی باعث کاهش مخاطبان رادیو و تلویزیون شده است؛ اما کاش او و همکارانش بدانند دشمن یا رقیب، لزوما بیرون از خانه نیست و تمام این روند نزولی را نمی‌توان پای شبکه‌های اجتماعی نوشت. وجه «بامزه» ویدئوی همنشینی عادل و رفقا هم بیشتر به‌خاطر آوازخوانی هنرمند مسنی است که در قطعه شعر مشهور «نازنین‌مریم» اسم فردوسی‌پور را به جای مریم می‌نشاند و باعث ریسه رفتن عادل از خنده می‌شود؛ خنده‌هایی که جای همان‌ها هم ماه‌هاست در شبکه سه خالی مانده و پر نمی‌شود.

مراد این مطلب اما چیز دیگری است. انتقادها از تلویزیون وجود داشته و همچنان هم ادامه خواهد یافت؛ اگرچه قصه ما و سیما همان داستان «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست» و بعید است اعتراض‌های مردمی در نهایت به جایی برسد. در عین حال اما به‌نظر می‌رسد انزوای خودخواسته عادل فردوسی‌پور و محدود شدنش در چنین ضیافت‌هایی هم دیگر کافی باشد.

در حقیقت حق هواداران او و هنرش بیش از آن است که فقط گاه گاهی شاهد کلیپ‌های همنشینی عادل با رفقای نودی‌اش باشند و چلوکباب خوردن آنها را تماشا کنند. این نشست و برخاست‌ها اگر لطفی داشته و اگر قرار بوده پیامی برای کسی داشته باشد، کارش را کرده و کم‌کم دیگر به کلیشه‌ای تکراری و غیرجذاب تبدیل خواهد شد. شاید حالا وقتش شده باشد که عادل دستی روی زانو بگذارد و مثل بیست سال پیش که به‌عنوان یک جوان پرانرژی استارت برنامه نود را زد، طرحی نو در اندازد.

بله؛ می‌دانیم که کار سختی است و زهر جفاکاری تلویزیون هر لحظه زیر کام عادل زبانه می‌کشد، اما این هم نشد کار که او و رفقایش مدام دور هم جمع شوند، فوتبال بازی کنند و کباب بخورند. آیا سقف فردوسی‌پور واقعا همین است؟ آیا حق با آن دسته از منتقدان بدبین عادل بود که همیشه می‌گفتند درخشش او مرهون انحصار صداوسیماست و بدون این سازمان چیزی از پادشاه دوشنبه‌شب‌ها باقی نمی‌ماند؟

نخواه که آنها امروز بادی به غبغب بیندازند و بر طبل صحت تئوری‌شان بکوبند.  شاید بهتر باشد فردوسی‌پور تصور کند چیزی به اسم سازمان صداوسیما به‌طور کامل تعطیل شده و او برای ادامه حیات حرفه‌ای‌اش باید ظرف دیگری را پیدا کند. با شرایط مدیریتی فعلی سازمان، حتی اگر پیشنهاد همکاری دوباره به عادل داده شود واضح است که احتمال کارشکنی علیه او بسیار بالا خواهد بود. همین امروز زمزمه‌هایی در مورد بازگشت فردوسی‌پور به تلویزیون و گزارش مسابقات فوتبال توسط او منتشر شده، اما اگر این مساله درست باشد و مدیران سیما صرفا گزارش بازی‌های پرت و غیرمهم را به عادل بدهند، آیا شأن او زیر سوال نخواهد رفت؟ پس شاید چاره کار چیز دیگری باشد.

عادل از جنس رسانه است و محبوبیت لازم برای ریسک کردن را هم دارد. او باید مسیری تازه برای ارائه توانایی‌هایش پیدا کند؛ مسیری که می‌تواند بر بال فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی گسترده و قدرتمند امروز سوار باشد. ژست قربانی مظلوم و بی‌گناه هم فقط مدت‌کوتاهی جواب می‌دهد، از آنجا به بعد آدم‌ها باید قدرت و مهارت‌شان را به رخ بکشند.

روزی کج‌سلیقگی مدیران صداوسیما باعث شد رضا عطاران به‌خاطر تولید سریال پرحاشیه «بزنگاه» از سازمان طرد شود. حالا کاری نداریم به اینکه بعد از کوچ اجباری آقا رضا همین سریال ده‌ها بار دیگر از تلویزیون بازپخش شد، اما نکته اینجاست که عطاران بیرون از تلویزیون چنان توفانی به پا کرد که مدیران جام‌جم ناچار شدند برای بازگرداندنش به تکاپو بیفتند. گویا همین هفته پیش گفت‌وگوهایی در این مورد صورت گرفته و البته این بار خود عطاران قبول نکرده به تلویزیون برگردد. قطعا کار عادل برای اثبات خودش سخت‌تر است، اما وقتی میلیون‌ها نفر به استعداد و توانایی او ایمان دارند، دلیلی برای موفق نشدن وجود ندارد. دیگر چلوکباب خوردن و گل زیرطاقی زدن و روزه سکوت گرفتن بس است؛ وقت کار رسیده؛ جایی که عادل باید نشان بدهد بیشتر تلویزیون او را از دست داده، نه اینکه او تلویزیون را از دست داده باشد.

رسول بهروش

donya-e-eqtesad.com
  • 13
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
عاااااالییییییییییییییی
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش