وزير ارتباطات گفته امروز پنجشنبه براي شهروندان ايران سورپرايزي خواهد داشت. به همين منظور نشستيم انواع سورپرايزها را بررسي کرديم بلکه بفهميم قرار است چه اتفاقي بيفتد.
اصولا ما چند نوع سورپرايز داريم.
نوع اول: مي‌گويند يکي از همکاران يک جناب مهندسي او را دعوت مي‌کند خانه‌اش. جناب مهندس که خيلي با همکار محترم احساس راحتي مي‌کرده تا مي‌رسد آن جا شلوارک مامان دوزش را ميپوشد و مينشيند روي مبل. يکهو چراغ روشن مي‌شود و همه همکاران و خانواده و ... که کيک تولد هم براي جناب مهندس گرفته بودند جلويش سبز مي‌شوند و فرياد مي‌زنند سورپراااايز... تولدتون مبارک. غافل از اينکه مهندس ديگر کت و شلوار رسمي تنش نيست. اگر سورپرايز وزير ارتباطات از اين جنس باشد احتمالا ما خيال کرده ايم سورپرايز ايشان رفع فيلتر از تلگرام است يکهو مي‌بينيم هر ايراني صاحب يک آيدي پيامرسان سروش شده است و به شرط استفاده از آن آيدي کارت ملي اش غيرفعال نمي‌شود.
نوع دوم: يک دوستي داشتيم خيلي به حيوان خانگي علاقه داشت و ديوانه وار عاشق سگ‌ها بود. دوستانش تصميم گرفتند برايش کاري کنند. خودش البته از سوالات آنها شستش خبردار شده بود که دوستانش قصد دارند برايش به‌عنوان کادو يک حيوان خانگي بياورند. و با خودش دعا مي‌کرد هديه اش يکي از اين سگ‌ها يا گربه‌هاي حمايتي باشد که با نگهداري از آنها کار خيري هم کرده باشد. روز تولد ديد برايش يک ايگوانا سبز هديه آورده‌اند. آن هم براي کسي که فوبياي مارمولک دارد. اگر اين نوع سورپرايز مد نظر جناب وزير است که احتمالا شما دلتان را صابون زده ايد تلگرام رفع فيلتر شود جناب وزير همه را سورپرايز کرده مي‌گويد اينستاگرام را فيلتر کرده!
نوع سوم: رفيق ما مي‌خواست بعد از مدت‌ها براي خودش يک دست کت و شلوار شيک بخرد. با هم رفتيم تو مغازه و بعد از پوشيدن تمامي مدل‌هاي کت و شلوار ظرف سه ساعت و چل و هفت دقيقه ، بالاخره يکي از آنها را پسنديد و گفت اين را مي‌خرم. وقتي رسيد پاي صندوق و کارت کشيد به او گفتند کارتش موجودي ندارد. تلفن کرد خانه. همسرشان فرمودند فرزند برومندشان ديشب کارت را برداشته رفته براي خودش و دوستانش خريد کرده و يادشان رفته به او بگويند. اگر منظور وزير چنين سورپرايزي است يعني شما منتظر هستيد اينترنت رايگان شود ناگهان وزير فرياد مي‌زند «سورپرايز... اينترنت ملي شد و از امروز پايتان را نمي‌گذاريد داخل اينترنت جهاني »
نوع چهارم: بيکار و بي پول در خانه نشسته بودم و براي خودم بدهي هايم را مي‌شمردم. با خودم گفتم کاش مي‌شد بروم بيرون و وقتي برگردم خانه ببينم لولههاي فرسوده خانه تعويض شده و يکي وسايل خانه را نو نوار کرده و ديوارها رنگ خورده و تو کشوي ميز تحرير هم چند دفترچه بانکي با موجودي بالاي يک ميليارد تومان است. با همين رويا بلند شدم رفتم نان گرفتم برگشتم. ديدم دزد به خانه زده و همه دار و ندارم را برده. اگر منظور جناب وزير چنين شگفته اي است بايد عرض کنم درحالي که شما منتظر هستيد به حساب بانکي تان پولي واريز شود. جناب وزير خواهد گفت همه حساب‌هاي مشکوک مسدود شده و حساب شما هم جز همان‌ها است. تازه چند دقيقه بعد پليس فتا هم ميآيد سروقتتان و به جرم کلاهبرداري اينترنتي بازداشتتان مي‌کند.
شهرام شهیدی
- 16
- 5
