در دنیایی زندگی میکنیم که مرزهای جغرافیایی از بین رفته و ارتباطات گستردهای بین جهان امروز وجود دارد. بحث جهانی شدن، تبدیل شده به دو جهانی شدن. جهان مجازی و جهان حقیقی که شاید جهان مجازی، جای بیشتری از جهان حقیقی گرفته و پیدا کرده است. بنابراین، نمیتوانیم بدون توجه به آنچه در پیرامون و اطراف خودمان میگذرد، در مورد مسایل گوناگون، از جمله مسئلهای که مورد بحث بنده است، به آن بپردازیم. پرداختن به موضوع زنان هم از منظر مسایل جهانی و بینالمللی و هم به لحاظ نقشی که زنان در انقلاب داشتند، هم به لحاظ تحولاتی که در حوزه زنان در طی دهههای اخیر رخ داده، بسیار حائز اهمیت است.
از طرف دیگر، پرداختن به این موضوع از باب منافع و مصالح ملی است. در سازمان ملل در آخرین سالهایی که منجر به هزاره سوم میلادی میشد، در اجلاسی، حدود ۱۵ چالش عصر حاضر را تعیین کردند. از جمله بحث تغییرات آب و هوایی، آب سالم، جمعیت و در کنار اینها و یکی از مسایل مهم عصر حاضر که شاید هزاره سوم با آن مواجه است، پرداختن به وضعیت زنان است. در مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۱۵ هم وقتی مسائل مهم را مورد بررسی قرار دادند و احصا کردند، ۱۰ مسئله که آینده و جهان معاصر با آن مواجه است، بحث تساوی جنسیتی یا تعادل جنسیتی را به عنوان یکی از موضوعات مهم، مد نظر قرار دادند.
بنابراین دنیای امروز به موضوع زنان به عنوان یکی از ۱۰ یا ۱۵ چالش مهم یا چالش جدی میپردازد. ما هم ناگزیر هستیم که به صورت علمی و دقیق در بحثهای برنامهریزی و توسعه خودمان به آن بپردازیم. برخی فکر میکنند از زنان در انتخابات، در پای صندوقها، استفاده کنیم، کافی است.
چهار دهه از انقلاب گذشته است. انقلاب به بلوغی رسیده است. مقداری جدیتر و اساسیتر و علمیتر باید به این مسایل نگاه کنیم. باز تاکید میکنم از منظر منافع و مصالح ملی. برای این که بگوییم چرا به امور زنان میپردازیم؟ لازم است تعریفی از امور زنان داشته باشیم. ما به چه مسائلی، مسائل زنان میگوییم؟ آن مسائلی که اصطلاحا در بحثهای مطالعات زنان به آن حساس به جنسیت میگویند، موضوعاتی هستند که زنان به دلیل زن بودن یا محرومیت دارند یا تبعیض برای آنها قائل میشوند، یا دچار ظلم و عقبماندگی میشوند و نیازمند به توجه خاص هستند. جالب است وقتی این نکته را با دقت بررسی میکردم، دیدم در مقدمه قانون اساسی هم به این مسئله با همین نگاه اشاره شده است.
آمده که زنان به دلیل تحمل ستم بیشتر، نیازمند به استیفای حقوق بیشتر هستند. بنابراین حوزههایی وجود دارد که باید به آنها پرداخته شود. جای این امور زنان در برنامهریزی کلان کشور، کجا قرار میگیرد؟ در برنامهریزی امور کشور چهار دسته وجود دارد. امور عمومی، دفاعی، امور اجتماعی و امور اقتصادی. دیگر نیازی هم به تعریف ندارد. امور زنان در کدام یک از این قسمتهاست؟ خاطرتان باشد در برنامه سوم توسعه که در آغاز دوره اصلاحات، تدوین شد در سال ۱۳۷۹، موضوع زنان را با تلاش و کوشش و با حمایت جدی ریاست محترم جمهور وقت، جناب آقای خاتمی وارد برنامه سوم کردیم. دیگر خیلی تلاش کردیم در بخش فرهنگ و هنر قرار گرفتیم.
یعنی مسائل زنان، فقط فرهنگی دیده شد. مسئله امنیت اجتماعی، مسایل قضایی، مسئله اشتغال، مسئله نقش زنان در صرفهجویی، اینها هیچکدام مورد توجه نبود. به تدریج البته در برنامه چهارم توسعه، در همه حوزهها وارد شد که الان نمیخواهم وارد آن موضوع شوم. بنابراین میخواهم عرض کنم امور زنان، یک امر بین بخشی و چندوجهی است. یعنی در بحث ریشه مطالعات زنان هم میگویند multidisciplinaryاست یعنی نمیتوان گفت حقوقی است و فقط به مسئله حقوق مربوط میشود، فقط به مسئله امور اجتماعی مربوط میشود.
سوال اصلی را یادآوری میکنیم، چرا به امور زنان میپردازیم؟ ما اینطور وارد انقلاب شدیم که قرار است نظامی تاسیس شود که در آن عدالت اجتماعی محقق شود. عدالت جنسیتی هم شاخهای از عدالت اجتماعی است. یک شاخص HDI داریم که شاخص توسعه انسانی است و یک شاخص GDI هم داریم که شاخص توسعه انسانی برحسب جنسیت است. مادامی که بین این دو شاخص فاصله است، یعنی شکافی وجود دارد، فاصلهای بین وضعیت زنان و متوسط جامعه وجود دارد، جایی، نهادی، سازمانی، کسی باید بالاخره به این موضوع فکر کند و این فاصله را پر کند. وقتی فاصله پر شد، مطمئن باشید ما دیگر سراغ کار و زندگی خودمان میرویم و به مسائل زنان نمیپردازیم.
در قانون اساسی، تکلیف مشخص میکند. اصل ۳ بند ۹، بحث رفع تبعیض و ایجاد امکانات عادلانه را مطرح میکند. در همین اصل، بند ۱۴، تامین حقوق همهجانبه را مطرح میکند. اصل ۲۰، تساوی در برخورداری از حقوق زنان، اصل ۲۱ تضمین حقوق را مطرح میکند. بنابراین تکلیف است برای حاکمیت، دولت و برای دلسوزان جامعه که به این مسایل بپردازند و نمیشود گفت همه را با یک چشم نگاه میکنیم. نگاه هم حتما در برنامهریزی همان نگاه مردانه است. جاهایی باید توجه خاص و ویژه داشت. فقط اشاره میکنم، اکثر خطاب آیات، احکام و دستورات عام است.
اما جایی هم خطابهای خاص وجود دارد. آیه «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی وَ هُوَ مُوْمِنٌ» برای تاکید مسئله ذکر میکند، والا میتوانست «مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی» نداشته باشد. مسئله زنان آنقدر مهم است که خداوند خودش راجع به زنان فتوا میدهد. «َیسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِیهِنَّ» این یعنی مسئله مهمی است و باید جدی گرفته شود. حالا که مسئله زنان، چندوجهی و بین بخشی است، مسایل مختلفی وجود دارد، فقط بحث حقوق زنان نیست، حققوق زنان یکی از مسایل زنان است. اولویتهای مسایل زنان چیست؟ موضوع خودکشی دختران یا اعتیاد یا بحث ایدز، فوریت دارد و باید به آن پرداخته شود. یا یک مسئله اهمیت دارد، موضوع اشتغال و بحث بیکاری زنان.
بنابراین باید این ملاکها تعریف شود، مشخص شود و براساس این ملاکها، اولویتها را احصا کنیم. این که صدای بعضیها بلندتر است یا تریبونی در دست آنهاست، یک موضوع را زیاد مطرح میکنند، نباید برنامهریزان و سیاستگذاران را دچار اشتباه کند که ذهن آنها فقط متوجه آن موضوع شود. کسانی که برنامهریزی و تصمیمگیریهای کلان انجام میدهند باید همه مسایل زنان را به صورت جامع ببینند و بر حسب ماموریت و رسالت سازمانی خودشان به مهمترین آنها و اولویتدارترین آنها بپردازند.
- 15
- 4
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۴/۴ - ۱۳:۰۱
Permalink