زنبیل قرمزی داشت برای مادربزرگش مجموعه دفاعیات خودش را حمل میکرد که رسید به آقا گرگه!
آقا گرگه گفت: کوچولو کجا میری؟
زنبیل قرمزی گفت: میروم پیش ننهبزرگم، یک نقدی بر مجموعه دفاعیاتم بنویسد، پسفردا که به قدرت برگشتیم منتشرش کنیم.
آقا گرگه آمد حرفی بزند، دید نزند سنگینتر است. گفت: برو برگشتی میخورمت!
زنبیل قرمزی به مسیرش ادامه داد تا اینکه به آقا روباهه رسید.
آقا روباهه که عکسهای تلگرامی زنبیل قرمزی را دیده بود، گفت: چطوری زنبیل قرمزی؟ از دفاعیاتت چه خبر؟
زنبیل قرمزی گفت: من فقط با رسانههای شناسنامهدار مصاحبه میکنم. در ضمن وقتی برگشتیم سر قدرت یادم بینداز گزارشی علیه شما رد کنم حالش را ببری!
آقا روباهه هم که دید اوضاع خطری است، گفت: بیا برو پیش مادربزرگت، برگشتنی میخورمت!
زنبیل قرمزی در مسیرش به هیزمشکن مهربان رسید. هیزمشکن نشسته بود و داشت چای بین دو درختش را میخورد که زنبیل قرمزی از راه رسید.
هیزمشکن گفت: تو کی هستی؟
زنبیل قرمزی که تعجب کرده بود، گفت: من زنبیل قرمزیام. چطور مرا نمیشناسی؟
هیزمشکن که اخبار با چند روز تاخیر به دستش میرسید گفت: تو همانی هستی که در اردوی تیمش در دوبی قلیان کشیدی؟
زنبیل قرمزی گفت: دوبی؟ قلیان؟ نه!
هیزمشکن گفت: مگر تو همانی نیستی که کمیته انضباطی محرومت کرده؟
زنبیل قرمزی گفت: بیخود کلاس ما را پایین نیاور. قلیان چیست؟ ما در کار دکل و نفت بودیم. بعد هم کمیته انضباطی برای ما کسر شان دارد. ما دادگاه هم از پسمان بر نمیآید چه برسد به کمیته انضباطی!
... و اینجا بود که طنزنویس به کوارتر آخر طنز رسید.
در اینجا چند راهحل برای سکانس نهایی طنز وجود دارد که تماما ممیزیخور است.
یا زنبیل قرمزی هیزمشکن را هم رد میکند و دفاعیات خود را به مادربزرگ میرساند که احتمالا ممیزی بدجور دارد!
یا هیزمشکن، زنبیل قرمزی را به جرم بردن تیم به حاشیه و قلیانکشی بعد از باخت به تیم عربستانی، با تبر میزند نصف میکند که هم ممیزیخور سیاسی دارد هم ممیزیخور اجتماعی.
یک راه دیگری هم هست. زنبیل قرمزی به مسیر خودش میرود و هیزمشکن مهربان هم بعد از اینکه کلی چوب برای ذغال قلیان درست کرد، شیفت کاری خودش را تمام میکند و میرود که با دوستانش سر دربی کری بخواند که این راهحل هم احتمالا مورد پسند خوانندگان قرار نمیگیرد.
بنده راه چهارمی به ذهنم نمیرسد. شما سراغ دارید بستانید بزنید!
- 10
- 3