خارجی- کوهستانهای غرب کشور/ روز
(یک مارمولک جاسوس با تابعیت دوگانه ایرانی-آمریکایی در جاده کرمانشاه- قصر شیرین در حالی که یک کیف سامسونت در دست دارد روی دوپای خود با سرعت به سمت مرزهای غربی کشور میدود و سه مامور امنیتی با یک تویوتایهایلوکس او را تعقیب میکنند. یکی از ماموران به سمت او شلیک میکند و یک گلوله به پای راست مارمولک اصابت میکند.)
مامور۲( با فریاد و عصبانیت): نززززن / زنده میخوامش!
(مارمولک که مسافت زیادی را از مرکز کشور تا غرب دویده و حالا پایش هم گلوله خورده، به یک روستا میرود و داخل یکی از خانههای روستا مخفی میشود. مامورها خانه را محاصره میکنند).
مامور۳: بازی تموم شد/ اینجا دیگه آخر خطه/ مقاومت بیفایدهس/ تسلیم شو
(ناگهان مارمولک در حالی که دست راستش را دور گردن صاحب خانه انداخته و اسلحه را روی شقیقهاش گذاشته کنار پنجره خانه میآید.)
مارمولک: تکون بخورین خلاصش میکنم/ من و این کیف باید با هم از کشور خارج شیم/ البته به علاوه این آقا/ اون ور مرز ولش میکنم
مامور۱: تو یه مارمولک دوتابعیتی جاسوسی که پای راستش تیر خورده و خون زیادی ازش رفته، گروگانگیری رو به همه اینا اضافه نکن/ تسلیم شو / قول میدم توی دادگاه برات تخفیف بگیرم!
(مارمولک ناگهان یاد دستگیری ریگی در آسمان میافتد و شلوارش خیس میشود. بعد از چند ثانیه اسلحه را پرت میکند جلوی مامورین و مرد را رها میکند.)
مارمولک: باشه/ شما بردین/ دارم میام بیرون!
داخلی- بازداشتگاه/ شب
(مارمولک روی یک صندلی از حال رفته است. بازجو یک سطل آب سرد روی او میپاشد و مارمولک با فریاد به هوش میآید.)
بازجو: از کی خط میگرفتی؟
مارمولک: همراه اول!
بازجو( با فریاد): مامور قانون رو مسخره میکنی؟؟؟
(بازجو یک سیلی به مارمولک میزند و مارمولک روی هوا پرتاب میشود.)
بازجو: میگم بگو از کی خط میگرفتی خودفروخته وطنفروش؟؟
مارمولک: آها از اون لحاظ/ خب زودتر بگو/ من با خودِ ترامپ در ارتباط بودم/ از اون دستور میگرفتم/ البته گاهی هم که بی پول میشدم، یه کم از شیخنشینهای حوزه خلیج فارس خط میگرفتم/ پول خوبی بابت خطدهی میدادن
بازجو: توی اون کیف هیچ چیز به درد بخوری نبود/ واسه چی با خودت میبردیش؟؟ / رد گم کنی؟
مارمولک: آره/ توی اون کیف مسواک و زیرشلواری و لباس زیر و یه مشت خرت و پرت بود/ واقعاً فکر میکنید یه جاسوس حرفهای اطلاعاتشو توی کیفش میذاره؟!
بازجو: ما همه چی رو میدونیم جاسوس حرفهای/ میخواستم امتحانت کنم/ بازم روفوزه شدی/ همه اطلاعات تو روی پوستته/ و یه مقداری هم فایل زیپ شده توی دُمِت!/ تو پوستت اورانیوم جذب میکنه..
مارمولک: آفرین/ بازم شما بردین/ فکرشو نمیکردم که انقد باهوش باشین/ حالا که همه چی رو میدونین اینم بدونین که من دوستپسر دختر ترامپ هم بودم.
محمدرضا ستوده
- 17
- 4