يه روزي باورم نميشد بيام بنويسم احمدينژاد در اين زمينه حرف درستي ميزد، اما امروز اومدم بگم چندين سال پيش در زمان زمامداري محمود يک روز و در يک سخنراني اومد و گفت منابع طبيعي سد راه توسعه است!
اون وقتها يکي نبود بگه آخه پدربيامرز، ژاپن سالهاست براي تامين منابع طبيعي از جنگ گرفته تا مذاکره و مصاحبه و مراوده و مشاوره و مرافعه و مجادله و الوبل رو به کار بسته تا يه کم منابع طبيعي بهدست بياره و به قول پدربزرگم ژاپنيها درخواست دادن چندتا کشتي از خاک فلان بلاد رو در ازاي چند ميليون دلار بخرن که موفق نميشن و جزئيات اين ماجرا طوري که بابابزرگم تعريف ميکنه اينه که ژاپنيها بعد از اون جريان طي سفرهاي تکنفره ميرفتن و يه شيشه از خاک اونجا رو ميبردن و از روش خاک درست ميکردن اونهم با استفاده از کاربن لابد؛ خلاصه داستاني ميساخت در حد هزارويک شب!
حالا بعد از گذشت سالها از صداقت احمدينژادي و شکست اين اقدام ژاپن، دولت کنوني دست به اقدامي زده که اون چهارتا شويد سروصورت ژاپنيها هم ريخته و همين الان هم دست نگارنده اين سطور داره ميلرزه از پرداختن به آن مهم؛ يعني «پروژه انتقال آب درياچه خزر به فلات مرکزي ايران!»
شما همين طرح و ايده انتقال آب خزر رو به بقال سر کوچه ما يا ميوهفروش سر ميدون بگي از فرط حيرت سر به خيابون ميذاره و همسايهمون که نگو لابد در افق محو ميشه.
اصلا همچين پروژهاي نه از لحاظ ساختاري مناسبه و نه از نظر زيستمحيطي و نه از نظر هزينهاي و نه... و نه...
اصلا چقدر از خزر رو ميشه منتقل کرد به اونجا؟
اگه اونقدر آب داريم که بشه منتقل کرد خوبه، البته خوبيش اونجاست که اونقدر آب داريم، وگرنه بنده همچنان اصرار دارم اين پروژه، بعد از پروژه آبياري گياهان دريايي زيادي تابلو بيفايدهست و به نتيجه نميرسه.
راستش من به اتمام اين پروژه هم حتي با وجود تمام اين اشکال و نواقص خوشبين نيستم و هروقت اتوبان تهران - شمال رسيد اون بالا، آب اون بالا هم مياد اين پايين، مگه اينکه شيب جاده تاثيرگذار باشه؟
مهدی احمدیان
- 18
- 3