جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۰۳ - ۱۷ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۳۶۶۱
جرم و جنایت

عامل جنایت پس از انتقال به ایران؛

قاتـلم اما تروریست نیستم!

 پسر جوان نمایشگاه دار که هنگام مشاجره خیابانی مرتکب قتل شده و پس از فرار، خود را به افغانستان رسانده بود، سه روز بعد نزد پلیس رفت و به قتل اعتراف کرد. اما پلیس افغانستان به تصور اینکه او تروریست است، مرد جوان را ۹ ماه تحت سخت‌ترین بازجویی‌ها قرارداد تا اینکه مشخص شد او قاتل است اما تروریست نیست.

به گزارش ایران، پرونده این جنایت از شامگاه ۱۳ آذر سال گذشته و هنگامی در دستورکارتیم جنایی پایتخت قرارگرفت که مرگ پسر ۲۱ ساله‌ای در یکی از بیمارستان‌های پایتخت به پلیس اعلام شد. به‌دنبال اعلام این خبر بازپرس ایلخانی از شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران و تیم تحقیق وارد عمل شدند.

 

بررسی‌های صورت گرفته حکایت از آن داشت که قربانی ماجرا-امیر- پس ازمشاجره با دو پسر جوان، هدف ضربه چاقو قرارگرفته و کشته شده است. با شناسایی هویت متهم فراری، بازپرس جنایی دستور بازداشت‌اش را صادر کرد. اما عامل جنایت، شبانه گریخته وبلافاصله خود را با کمک مرد افغان به افغانستان رسانده بود. در ادامه و با هماهنگی پلیس بین‌الملل -اینترپل- ایران، متهم به قتل شهریور امسال به ایران منتقل شد.

 

بهمن- ۳۰ ساله- که حدود ۹ ماه در زندان افغانستان به سر برده است صبح دیروز زمانی که مقابل بازپرس جنایی ایستاد به جنایت اعتراف کرد اما مدعی شد قصد قتل نداشته است.

 

 آن شب چه اتفاقی افتاد؟

«من نمایشگاه ماشین داشتم.آن روزیک خودروی «بی‌ام و» که به تازگی خریده بودم را داخل پارکینگ گذاشتم. بعد هم همراه دوستم سوار بر خودروی پژو ۲۰۶ از پارکینگی واقع درخیابان آزادی خارج شدیم. اما ناگهان خودروی ال ۹۰ را دیدم که سد راهم بود. از راننده خواستم ماشین را حرکت دهد اما او هیچ توجهی نکرد. چون آن موقع تازه بینی‌ام را عمل کرده بودم برای همین راننده از سر راهم کنار نرفت. در حال بحث با راننده ال ۹۰ بودم که ناگهان از پارکینگ خارج شد و با چاقو به من حمله کرد. او ضربه‌ای به صورتم زد و ابتدا متوجه نشدم که صورتم را بریده. اما زمانی که خون از آن سرازیر شد تازه متوجه ماجرا شدم.

 

با مشتی محکم ضربه‌ای به دست او زدم که چاقو از دستش افتاد. اما او دست بردار نبود و با چاقوی دیگری به من حمله کرد. یکی از دوستانم که تازه وارد ماجرا شده بود چاقویی به دستم داد و من و مقتول گلاویز شدیم. ناگهان پای مقتول به جدول خیابان گیر کرد و چاقو به او خورد. دوستان مقتول بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفتند و من سوار ماشین فرار کردم.

 

بعد از حادثه کجا رفتی؟

به خانه رفتم و لباس‌هایم را عوض کردم. پس از آن سوار ماشین شده و به یکی از شهرهای اطراف تهران رفتم تا صورتم را که بشدت خونریزی داشت پانسمان کنم. خواهرم در آن درمانگاه کار می‌کرد و چون می‌دانست آدم دعوایی هستم از دیدن زخم زیاد تعجب نکرد. صورتم را که بخیه زدم به طرف تهران حرکت کردم. شب قبل آمار گرفتم که به من گفتند حال پسرمجروح خوب است. اما در راه تهران متوجه شدم که مرده و برای همین تصمیم گرفتم فرار کنم.

 

ابتدا می‌خواستم به ترکیه بروم اما کارگر برادرم که افغانی بود پیشنهاد کرد به کشورآنها بروم. او به من گفت هم دستگیری‌ام سخت‌تر است و هم آنجا هوا گرم‌تر است. با راهنمایی‌های غلام، به تنهایی راهی مرز شده و از ایران خارج شدم.

 

وقتی به افغانستان رسیدی چه اتفاقی افتاد؟

 روز سوم اقامتم در نیمروز بود که غلام نزد من آمد و گفت که از خانواده‌ام تحقیق کردند. وقتی این حرف را زد خیلی ناراحت شدم و از اینکه آنها را به دردسر انداخته بودم خیلی عصبی بودم. برای همین تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. بنابراین راهی پاسگاه شدم و خودم را معرفی کردم و تازه دردسرهایم شروع شد.

 

چرا؟

زمانی که خودم را معرفی کردم آنها تصور کردند دروغ می‌گویم و فکر می‌کردند من تروریست هستم و برای منفجر کردن سدی آمده‌ام که افغانستان در حال ساختش بود.

 

بعد چه اتفاقی افتاد؟

من به‌عنوان یک تروریست زندانی بودم  جایی که زندانیان داعشی و طالبانی هم آنجا نگهداری می‌شدند. سه ماه اول که انفرادی بودم و بدترین شکنجه‌ها را کشیدم. خواب بودم که آب سرد را باز می‌کردند و کل سلول در سرمای زمستان پراز آب می‌شد. کتکم می‌زدند و... فقط این را بگویم زمانی که وارد زندان شدم یک ورزشکار ۱۲۰ کیلویی بودم و الان وزنم به ۸۰ کیلو هم نمی‌رسد.

 

چرا قبل از اینکه خودت را معرفی کنی به ایران نیامدی و اینجا خودت را معرفی نکردی؟

نمی شد. من راهی را رفته بودم که برگشت نداشت. یعنی برگشتش را بلد نبودم. حتی در طول راه به من تیراندازی هم شد، از سیم خاردار پریدم، چند باری نزدیک بود کشته شوم و راهی برای بازگشت نبود. از طرفی فکرش را نمی‌کردم که چنین اتفاقاتی برایم رخ دهد. با خودم می‌گفتم بعد از معرفی مرا تحویل پلیس ایران می‌دهند.

 

تا کی این شکنجه‌ها ادامه داشت؟

شکنجه‌ها که همیشه بود اما بعد از سه ماه حرف‌هایم را باور کردند و به‌بند عادی منتقلم کردند. البته ‌بند عادی هم چنان تعریفی نبود. ده‌ها نفر در یک سالن باهم زندگی می‌کردند.

 

 افرادی که ۲۰ نفر را کشته بودند یا یک پاسگاه را منفجرکرده بودند. نمی‌دانم چرا با اینکه به آنها ثابت شده بود من قاتل هستم ولی باز هم مرا تحویل ایران نمی‌دادند. آنها مدام با افسر پرونده‌ام در تماس بودند اما همکاری نمی‌کردند.تا اینکه بالاخره مرا تحویل پلیس ایران دادند.

 

الان چه احساسی داری؟

از اینکه چنین اتفاقی افتاد خیلی پشیمانم و دلتنگ مادر و خانواده‌ام هستم.

 

سابقه داری؟

بله، به خاطر مواد مخدر ۶ ماه افتادم زندان.

 

 

  • 12
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش