شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۳۲ - ۰۷ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۱۶۳۸
جرم و جنایت

فرمان زن خیانتکار برای کشتن شوهرگنج یاب

مرد جوان گنج یاب که درپی رفت و آمد به‌خانه دوستش، عاشق همسر وی شده بود، برای رسیدن به زن مورد علاقه‌اش وبا فرمان زن شیطان صفت، دسیسه شوم جنایت را طراحی واجرا کرد.

 

روزشنبه ۶ آبان امسال، زن میانسالی به کلانتری ۱۷۶ حسن آباد رفت واز ناپدید شدن مرموز پسرش خبرداد و درخواست کمک کرد. «پسر ۳۴ ساله‌ام ساعت ۴ بعد‌از ظهر دیروز از خانه‌اش خارج شده و بعداز آن به طور مرموزی ناپدید شده است. عروسم هم اطلاعات زیادی در اختیارم نمی‌گذارد و نمی‌دانم چه بلایی سرپسرم آمده. اما دلم بشدت شور می‌زند و نگرانش هستم. شما را به خدا او را برایم پیدا کنید.»

 

به‌دنبال این شکایت، بلافاصله تحقیقات تخصصی کارآگاهان پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران به دستور رئیس شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی فشافویه، آغازشد.

 

جست و جو برای گنج

در نخستین گام کارآگاهان به تحقیق از سمیه - همسر ۲۹ ساله - مرد جوان پرداختند که او گفت:«شوهرم حدود ساعت ۱۰:۳۰ صبح دیروز با من تماس گرفت و گفت طبق معمول برای پیداکردن گنج به کوه رفته و تا چند ساعت دیگر کارش تمام می‌شود و به خانه بر می گردد.» اما تا امروز منتظرش ماندم ولی خبری از اونشد. ضمن اینکه همیشه تأکید می‌کرد که به هیچ‌کس نگویم برای چه کاری ازخانه بیرون رفته و نگرانش نشوم. چرا که شوهرم برای پیدا کردن به جاهایی می‌رود که یا دردل کوه است یا دراعماق زمین. حالا هم نمی‌دانم چه بلایی سرش آمده و نگرانش هستم.»

 

کارآگاهان در ادامه پی بردند غلامرضا، دوستی به نام سعید دارد که باهم به جست‌و‌جوی گنج می‌روند. بنابراین با این فرض که مرد ۳۱ ساله از سرنوشت غلامرضا با خبر باشد، مأموران به سراغ سعید رفتند.

 

آغاز دوستی گنج یاب‌ها

این مرد به کارآگاهان گفت: «ازحدود یک سال و نیم قبل وبه طوراتفاقی با غلامرضا دوست شده‌ام. سال گذشته من واو برای اینکه یک شبه راه صد ساله را طی کنیم برای یافتن گنج به بیابان‌های اطراف منطقه حسن آباد رفتیم.اما پس از تلاش زیاد وصرف هزینه‌های قابل توجه، دست از پا درازتروخیلی ناراحت برگشتیم. ضمن اینکه چند میلیون تومان هم هزینه کردیم. با این حال پس ازآن به اصرار پدر، مادر و همسرم دیگر به‌دنبال گنج نرفتم. ولی چندروزقبل غلامرضا با من تماس گرفت و از به دست آوردن نقشه گنجی خبرداد وگفت مطمئن است این باربه نتیجه می‌رسیم و پولدار می‌شویم. بعد هم چند بار از من خواست تا کمکش کنم. ولی زیر بار نرفتم و همین موضوع باعث ناراحتی غلامرضا از من شد. تا اینکه روز پنجشنبه - یک روز قبل از ناپدید شدن- به مغازه سیم پیچی‌ام آمد و مقداری سیم گرفت و رفت. بعد از آن هم دیگر او را ندیدم و اطلاعی از سرنوشتش ندارم. با این حال می‌دانم که برای یافتن گنج مصمم بود. اما امیدوارم بلایی سرش نیامده باشد.

 

کشف سرنخ

در شرایطی که تحقیقات مقدماتی وشواهد حکایت از آن داشت که غلامرضا برای یافتن گنج از خانه خارج و بعد از آن ناپدید شده است اما کارآگاهان در تحقیق از خانواده مرد جوان پی بردند او با همسرش اختلاف شدید داشته و به خاطر همین مشکلات بارها پای آنها به دادسرا و دادگاه هم کشیده شده است. از آنجا که سمیه در تحقیقات قبلی حرفی از اختلاف با شوهرش به میان نیاورده بود، این احتمال مطرح شد که زن جوان در ناپدید شدن همسرش نقش داشته و جست و جو برای یافتن گنج، ترفندی برای تغییر مسیر تحقیقات بوده است. با به‌ دست آمدن این سرنخ بار دیگر بازجویی از همسر غلامرضا دردستورکارقرار گرفت.

 

اما سمیه مدعی شد که اختلاف‌های او و همسرش به پایان رسیده و مدتی بود که بدون مشکل درکنارهم زندگی می‌کردند.

 

افشای رابطه پنهانی

ازسوی دیگر، تیم تحقیق که همچنان به زن جوان مظنون بودند در ادامه تجسس‌های نامحسوس، مدارکی به دست آوردند که نشان می‌داد او وسعید رابطه پنهانی دارند. بدین‌ ترتیب زن جوان برای چندمین باربه بازجویی فراخوانده شد تا اینکه سرانجام ۲۴ روز بعد از ناپدید شدن همسرش، با مشاهده مستندات پلیس، چاره‌ای جزبیان حقیقت واعتراف ندید.

 

زن جوان گفت: سعید حدود یک سال و نیم پیش وارد زندگی ما شد. اول با همسرم دوست بود اما کم کم رفت وآمدهای خانوادگی‌مان شروع شد. سعید به خانه ما زیاد رفت و آمد می‌کرد تا اینکه متوجه علاقه او به خودم شدم. سعید چندین بار ازمن خواست تا از شوهرم جدا شوم و با او زندگی کنم. اوایل با پیشنهادش مخالفت کردم. اما با شدت گرفتن اختلاف‌های من و غلامرضا، سعید از این فرصت استفاده کرد و مرا برای گرفتن مهریه تشویق کرد.

 

حتی یک بار نیز به مادرم گفته بود که قصد دارد بلایی سر غلامرضا بیاورد که من مخالفت کردم. سعید دست بردار نبود و دائم ازاینکه قصد دارد بلایی سر همسرم بیاورد،می گفت و درنهایت هم کاری را که می‌خواست انجام داد. روز جمعه همسرم درمحل کارش بود که با من تماس گرفت و گفت که پیش سعید رفته و چند ساعت دیرتر می‌آید. روز جمعه سعید و همسرم با هم بیرون رفته بودند تا اینکه سعید به من اطلاع داد بلایی را که گفته بود سر غلامرضا آورده و چون من توانایی شنیدن آن را نداشتم توضیح بیشتری در این باره نداد.

 

انکار جنایت

پس از اظهارات سمیه، بلافاصله سعید دستگیر شد اما او با انکار تمامی اظهارات سمیه گفت: «من متأهل هستم و زندگی‌ام را دوست دارم. به هیچ عنوان هم به همسردوستم علاقه‌مند نبوده‌ام و از سرنوشت غلامرضا هم بی‌خبرهستم.»!

 

اما کارآگاهان که همچنان سرنخ افشای معما را دردستان سمیه وسعید می‌دیدند به بازجویی‌ها ادامه دادند.تا اینکه در ادامه تحقیقات سعید اظهارات جدیدی مطرح کرد و گفت: «ساعت ۹ صبح جمعه با ماشین غلامرضا برای عکاسی به کوه رفتیم. اما ساعتی بعد، غلامرضا به محل کارش در حسن آباد برگشت تا اینکه دوباره ساعت ۴ بعدازظهر با هم به کوه رفتیم. غلامرضا به‌دنبال آثار و علائمی برای یافتن گنج می‌گشت.

 

به همین خاطر از دره پایین رفت تا آنجا را ببیند. اما ناگهان سنگ زیر پایش سر خورد و به پایین دره پرتاب شد. درحالی که با دیدن این صحنه خیلی ترسیده بودم خیلی سریع برای کمک به پایین دره رفتم اما وقتی بالای سرش رسیدم متوجه شدم اومرده. ترس از اینکه من در مرگ او مقصر شناخته شوم باعث شد تا سوار ماشین غلامرضا شوم و آنجا را ترک کنم. ساعت ۱۱ شب ماشین او را به پارکینگ خانه‌اش بردم و بعد از آن به خانه خودم رفتم.»

 

اعتراف به جنایت

از آنجا که اظهارات سعید برای کارآگاهان قانع‌ کننده نبود وآنها می‌دانستند زن و مرد جوان نکات مهمی را پنهان می‌کنند، به همین خاطر سعید را همچنان تحت بازجویی قراردادند. او که با سؤالات تخصصی تیم تحقیق روبه‌روشده بود سرانجام وقتی پاسخ قانع‌کننده‌ای نیافت به ناچارلب به سخن گشود و به جنایت اعتراف کرد.» سمیه بواسطه اختلاف‌های شدید با شوهرش از من خواست تا به بهانه عکاسی، غلامرضا را به کوه ببرم و بکشم.

 

به همین خاطرچندی قبل او را به بهانه یافتن گنج به کوهستان بردم. ولی نتوانستم این کار را انجام دهم و باهم به شهر برگشتیم. وقتی سمیه از ماجرا با خبر شد، مرا تحت فشار قرار داد که باید حتماً او را بکشم. در نهایت هم تسلیم خواسته شیطانی این زن شدم و با ریختن نقشه‌ای غلامرضا را به کوه کشاندم. وقتی بالای دره‌ای ایستاده بود و دنبال آثار و علائم می‌گشت درفرصتی مناسب او را ازپشت به داخل دره انداختم. بعد هم به شهر برگشتم و ماشینش را در پارکینگ خانه‌اش پارک کرده و به خانه خودم برگشتم.»

 

سرهنگ کارآگاه حسین زارع، رئیس پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، ضمن اعلام این خبر گفت: «با توجه به اعتراف متهم به جنایت، کارآگاهان پایگاه نهم پلیس آگاهی به محل ارتکاب جنایت اعزام شده و موفق به کشف بقایای به جای مانده از قربانی جنایت شدند. درحال حاضرهر دو متهم با قرار بازداشت موقت وبرای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته‌اند.»

 

iran-newspaper.com
  • 13
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش