مردم بهعنوان مصرفکننده، یکی از حلقههای اصلی تجارت قاچاق بهشمار میآیند. درحالیکه طبق ماده ۱۴ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز پنج سازمان و وزارتخانه ازجمله سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، سازمان تبلیغات اسلامی و وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فناوری با ردیفهای بودجهای قابل توجه، موظف به پیگیری و اجرای برنامههای فرهنگی، آموزشی، تحقیقاتی و ترویجی با هدف افزایش کیفیت تولیدات داخلی، ارتقای فرهنگ عمومی برای گرایش به استفاده از کالای تولید داخلی و جلوگیری از مصرف کالای قاچاق هستند، اما همچنان طبق آمار ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز در سال ۹۵، ۱۲میلیارد دلار ارزش کالای قاچاق ورودی به کشور بوده است.
این رقم شکاف عرضه و تقاضا، منهای واردات از تولید، صادرات و مصرف را نشان میدهد. از همینرو همچنان تقاضا برای ورود کالا و ارز قاچاق وجود دارد و مصرفکنندگان، میل به بازار کالاهای قاچاق دارند. درحالیکه مهمترین پیامد تجارت پنهان، بیکاری است که اکنون بهصورت جدی در کشور شاهد آن هستیم، اما اینکه چه عواملی مردم را بهعنوان مصرفکنندگان بهسمت و سوی خرید کالای قاچاق سوق میدهد جای سوال است؟
فرهنگ مصرف
نظام اقتصادی ایران در سطوح مختلف و در چارچوبهای مختلف مهمترین تاکتیک مهار قاچاق را پیشگیری میداند و در بدو ورود کالا، کنترل و سختگیریهایی را اعمال میکند، درحالیکه در ریشهیابی همین سوال که چرا مردم میل به خرید کالای قاچاق دارند میتوانند بسیاری از دلایل رونق بازار قاچاق را پیدا کرد.
مصرف در بستر فرهنگ جامعه شکل میگیرد و فرهنگ مصرف هر جامعهای میتواند نقش تعیینکنندهای در اقتصاد کشور داشته باشد و تعیین میکند چه کالایی در بازار رقابت میتواند باقی بماند یا نشاندهنده میزان تقاضا در اقتصاد باشد. درحالیکه درباره قاچاق و تجارت پنهان، همیشه عرضهکننده عنصر مطلوب جامعه محسوب نمیشود، اما در زمانیکه سیستم عرضه چندان قابل کنترل نیست نقش مصرفکننده در مقابل این عرضهکننده چیست؟
هشدار به نظام تجاری
در اقتصاد یک رابطه دوسویه میان عرضهکننده و مصرفکننده وجود دارد، اما همواره در سرتیتر اخبار و سخنرانیهای مسئولان و مقامات، جملات مبارزه با قاچاق سازمان یافته قرار دارد. همه بهدنبال کشف عوامل قاچاق هستند، اما کسی بهدنبال ریشهیابی این مسئله از بطن جامعه نیست، درحالی که شاید بتوان سهمی هم برای مردم در رونق بازار قاچاق قائل شد، زیرا تا زمانیکه تقاضا برای این کالاها وجود داشته باشد عرضه نیز خواهد بود.
دلایل ابتدایی و ساده را میتوان تفاوت قیمت کالای قاچاق با کالای واردات رسمی شده دانست و در بررسیهای بیشتر شاید به دلایل دیگری هم بتوان رسید که واردکننده نتوانسته از گذرگاه قانونی کالای مطلوب مردم را وارد کند یا اینکه تولیدکننده نتوانسته سطح کیفی و استاندارد واقعی از نظر مردم را ارائه کند؛ البته شاید یکی از مهمترین دلایل، ناهمخوانی سطح درآمدی با نیازهای مردم باشد.
هرچند عامل فرهنگی میل به مصرف کالای خارجی را نمیتوان نادیده گرفت، اما اگر همین مسئله را مدنظر قرار دهیم که مردم بهعنوان مصرفکننده هیچ رغبتی به خرید کالای مورد نیاز خود از واردکننده رسمی یا تولیدکننده داخلی ندارند یک ناهنجاری محسوب میشود و زمانیکه این بیاعتمادی میان مردم بهوجود آمده که کالای مورد نیاز آنها با قیمتی بسیار بالاتر از قیمت اصلی خود وارد بازار میشود یعنی این یک پیام به نظام تجاری و تولید و توزیع است.
این یک نافرمانی و سرپیچی از قوانین نیست بلکه مصرفکننده اینگونه تلقی میکند که نپرداختن حقوق و عوارض دولتی به نفع او است تا اینکه آسیبزننده اقتصاد کشور باشد. در واقع این نگاه وجود دارد که سختگیریها از جیب آنها هزینه میشود و حتی در برخورد با استانداردهای وارداتی نیز این باور وجود دارد که چرا باید محصولات بیکیفیت داخلی را مصرف کنیم، درحالیکه محصولات خارجی با کیفیت و قیمت ارزانتری در بازار وجود دارد؟
درحال حاضر شاید تنها بخشی که با سختگیری جدی در خصوص مبارزه با قاچاق وجود دارد مرزها و مبادی رسمی به کشور است، اما وقتیکه این کالاها وارد کشور میشود هیچ نهاد دیگری مسئولیت جلوگیری از توزیع آن را ندارد و بهراحتی وارد چرخه خریدوفروش میشود؛ بنابراین برای جلوگیری از قاچاق، نیاز به یک چرخه است که بهصورت نقطه به نقطه جلوی ورود کالای قاچاق به کشور گرفته شود و اگر کالای قاچاق از مبادی ورودی کشور توانست ورود پیدا کند، نهادهای نظارتی دیگر اجازه ورود آن را به بازار مصرفی ندهند.
- 10
- 1