جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۳۰ - ۱۶ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۳۹۴۷
علما و مراجع تقلید

گفتاری از سید محمدمهدی میرباقری:

حرکت جریان غدیر در رگ حیات اجتماعی/ نزول ولایت و صعود دینداری چرا و چگونه

 سید محمدمهدی میرباقری,اخبار مذهبی,خبرهای مذهبی,علما

در قوس نزول آنچه به نام دین از ناحیه خدای متعال تنزل پیدا می‏کند و به جامعه انسانی عطا می‏شود، موهبت الهی برای هدایت بشر است که فراتر از یک سلسله احکام و گزاره‏های اخلاقی، عقیدتی یا تکلیفی است.در قوس نزول آنچه به‌عنوان دین به مردم عطا شده فقط یک سلسله از گزاره‏ها نیست، باطن دین جریان ولایت حقه است.

 

 در قوس صعود دینداری متدینین، چه فردی و چه اجتماعی، فقط به متشرع بودن به شریعت نیست، بلکه دینداری سطوحی دارد. روز غدیر روزی است که حقیقت دین الهی به مرحله کمال خود رسیده و ولایت حقه‏ای که باید در حیات باطنی انسان‌ها جاری شود ابلاغ و اقامه شده است.

 

دو امر ولایت معصومین‌(ع) و تولی مومنین به ولایت در غدیر واقع شد است. آنچه در عصر ظهور محقق می‏شود تجلی غدیر است؛ یعنی آنچه در غدیر ابلاغ و اقامه شد در عصر ظهور واقع می‏شود؛ غدیر در یک مسیر پیچیده تاریخی از مراحل مختلف عبور و در عصر ظهور تجلی پیدا می‏کند.

 

واقعه غدیر براساس اراده خدای متعال و به واسطه وجود مقدس نبی‌اکرم‌(ص) سرآغاز تصرفی عظیم در تاریخ است؛ هرچند این تصرف تاریخی به‌تدریج در مسیر طولانی تاریخ تحقق پیدا می‏کند؛ حقیقت تصرفی که در غدیر محقق شد، ابلاغ و اقامه رکن اصلی دین یا همان حقیقت جریان ولایت حقه است.

 

  غدیر مبدا بقا و اقامه توحید و ولایت

گاهی دین فقط در حد یک سلسله گزاره‏های فقهی، اخلاقی و عقیدتی تعریف می‏شود؛ یعنی دین مجموعه اخلاق، عقاید و احکام دانسته می‏شود که به عده‏ای مجری احکام نیاز دارد؛ کسانی که متخلق به اخلاق دینی و واجد اعتقادات دینی شوند. اما در یک نگاه عمیق‏تر می‏توان دریافت که در قوس نزول آنچه به نام دین از ناحیه خدای متعال تنزل پیدا می‏کند و به جامعه انسانی عطا می‏شود، موهبت و نعمتی الهی برای هدایت بشر است که فراتر از یک سلسله احکام و گزاره‏های اخلاقی، عقیدتی یا تکلیفی است. همچنین در قوس صعود دینداری متدینین، چه فردی و چه اجتماعی، فقط به متشرع بودن به شریعت نیست، بلکه دینداری سطوحی دارد. در قوس نزول و در جریان دین، جریان الوهیت الهی از طریق خلفای الهی بر اراده‏های انسانی و اراده‏های تاریخی و اجتماعی جاری می‏شود. واسطه این جریان، خلفای الهی و ولات حق و مناسک شرایع هستند.

 

شریعت یعنی دستورات فقهی؛ احکام اخلاقی مناسک و طریق و شعب جریان این دین هستند؛ بنابراین روح و باطن دین ولایت است. در قوس نزول آنچه به‌عنوان دین به مردم عطا شده فقط یک سلسله از گزاره‏ها نیست، باطن دین جریان ولایت حقه است. آیات متعددی در قرآن کریم به این حقیقت اشاره دارد که دین نازل شده به اراده خدای متعال همان حقیقت ولایت اولیای معصوم الهی و ظاهر آن قواعد و مناسک شریعت است.

 

از طرفی براساس روایات ائمه و آیات الهی دینداری و باطن آن نیز به تولی نسبت به ولایت‌ا... و ولایت اولیای معصوم الهی تفسیر می‏شود؛ بنابراین روز غدیر روزی است که حقیقت دین الهی به مرحله کمال خود رسیده و ولایت حقه‏ای که باید در حیات باطنی انسان‌ها جاری شود ابلاغ و اقامه شده است؛ «الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ دِینِکمْ». اگر دین صرفا به شریعت و یک کتاب تفسیر شود که فاقد یک ولی الهی ـ که ولایت او طریق جریان توحید در عالم است ـ برای اقامه باشد آن شریعت و کتاب چنین دینی قابل تحریف است. کمااینکه بعد از رحلت نبی‌اکرم‌(ص) تنها اتفاقی که افتاد این بود که در یک قدم گفتند: حسبنا کتاب‌الله؛ یعنی تلاش کردند دین را از کلمه ولایت جدا و خالی کنند. اگر این کلمه از دین جدا شود می‏توان دین را تحریف و به نفع دستگاه نفاق تفسیر کرد؛ این اتفاق در تاریخ افتاد. خدای متعال در غدیر، دستور خود را به حضرت ابلاغ کرده و ایشان نیز با یک تصرف عظیم تاریخی این دستور را اجرا کردند. حضرت این کار را به گونه‏ای تدبیر کردند که در ناباوری دشمنان انجام شد؛ یعنی کاملا شرایط نشان می‏دهد که آنها هرگز تصور نمی‏کردند که حضرت چنین اقدامی می‏کنند؛ بنابراین به حضرت خطاب می‏شود: «یا أَیها الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَه وَاللَّه یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ».  یک جریان خطرناک به واسطه فضایی که ایجاد کرده بود تصور می‏کرد که تحقق این کار غیرممکن است. حضرت هم نگران آن فضا بودند به همین دلیل در یک تصرف غیرمترقبه و پیش‏بینی‌نشده این امر را عملی کردند و با مدیریت خود جریان مخالف را در مقابل یک عمل انجام‌شده قرار دادند. این تصرف حضرت، مبدأ بقاء کلمه توحید در عالم است. پس از تحقق این امر در واقع امیرالمومنین‌(ع) عهده‏دار خلافت نبی‌اکرم (ص) در امت تاریخی ایشان می‏شوند؛ خلافت رسول‌الله قرارداد و لفظ نیست بلکه مقام است.

 

امیرالمومنین‌(ع) باید بتواند شئون نبی‌اکرم (ص) را در امت جاری کنند؛ ایشان قائمه امت رسولند و باید رکن و محور اقامه امت و محور اقامه دین در جامعه باشند. بنابراین آن اتفاق عظیم این بود که خلفاء معصوم مامور شدند تا در امت تاریخی نبی‌اکرم خلافت کرده و دین نبی‌اکرم را اقامه و اظهار کنند. این خلافت درنهایت در عصر ظهور تجلی می‏یابد؛ به عبارت دیگر دین نبی‌اکرم به واسطه امام زمان (عج) در عالم متجلی می‏شود.

 

  موانع و مقدورات اجتماعی شدن غدیر

از سوی دیگر جامعه مومنین، مسلمان‏ها و امت اسلامی ماموریت پیدا کردند که به این ولایت تولی پیدا کنند. بنابراین دو امر ولایت معصومین‌(ع) و تولی مومنین در غدیر واقع شد. جریان ولایت معصومین‌(ع) امری است که به صورت تدریجی در عالم محقق می‏شود و از دستگاه اولیای طاغوت و ابلیس عبور می‏کند. غدیر سرآغاز دیگری بود برای تجلی حقیقت ولایت در عالم که البته باید از حجاب اولیای طاغوت عبور کند. غدیر از این حجاب عبور می‏کند و آن حجاب را کنار می‏زند. دوره این رفع حجاب، عصر ظهور و رجعت است.  بنابراین با غدیر یک تصرف تاریخی واقع شد. باید تلاش کرد که این حقیقت واقع شده به نحو کامل در عالم تحقق پیدا کند.

 

 تحقق کلمه ولایت در عالم مساوی است با تحقق کلمه توحید و تحقق همه دین. تا هنگامی که جریان ولایت حقه در عالم ظاهر و جاری نشده و حجاب جریان ولایت اولیای طاغوت و کفر و نفاق و شرک برداشته نشود، حقیقت توحید در عالم اقامه نمی‏شود و مردم طعم ایمان و بندگی و دین نبی‌اکرم(ص) و توحید را نمی‏چشند؛ و تا این حجاب ظلمت مرتفع نشود، حقیقت نور در عالم ظهور پیدا نمی‏کند؛ بنابراین تحقق ولایت حقه مساوی است با رفع حجاب ظلمت و نیز تحقق جریان نور در عالم؛ «اللَّه نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِه کمِشْکاةٍ فِیها مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّی یوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکةٍ زَیتُونِةٍ».  تجلی مشکات الهی و چراغدانی که انوار الهی در آن تجلی کرده، در عالم انسانی با تحقق ولایت واقع می‏شود.

 

 بنابراین تحقق غدیر مساوی است با تحقق ولایت‌الهیه، و ظهور اسلام، ظهور دینی که خدای متعال به نبی‌اکرم عطا کردند؛ مساوی است با ظهور کلمه توحید در همه شئون حیات، به نحوی که تمام زندگی بشر در بندگی خلاصه شود؛ «حتّی تَکونَ أعمالی وَ أورادی کُلُّها وِردا واحِدا وَ حالی فی خِدمَتکَ سَرمَداً». اگر کلمه ولایت در عالم ظهور یابد همه حیات فردی و اجتماعی انسان‌هایی که آن ولایت را می‏پذیرند به پرستش و عبادت خدای متعال تبدیل می‏شود. همه عالم به معبد و مسجد و همه زندگی به عبادت تبدیل می‏شود؛ گویا همه امت مشغول اقامه نماز بر محور ولی خدا هستند؛ همه حیات‌شان صلاه است؛ همه حیات‌شان بندگی است.

 

به عبارت دیگر حیات اجتماعی و دنیای آنها هم به آخرت و بهشت معنوی و بهشت عبادت تبدیل می‏شود.  اگر غدیر در عالم تجلی کند و این تجلی به نحو تام واقع شود به نشئه تبدیل می‏شود، در مقام تشبیه، هنگام قیامت هم نشئه عوض می‏شود و کل مناسبات عالم تغییر می‏کند. با تجلی غدیر در عصر ظهور، مناسبات جهان انسانی تغییر می‏کند؛ «وَلَوْ ان أَهلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیهمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّمَاءِ».  حقیقت ایمان و تقوا پذیرش ولایت حقه است؛ «الْمُتَّقُونَ شِیعَتُنَا». اگر بشریت به مرزی از تقوا برسد که همه حیاتش بر مدار ولایت حقه تنظیم شود آن‌گاه لَفَتَحْنَا عَلَیهمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ؛ همه درهای برکات گشوده شده و عالم، عالم دیگری می‏شود؛ مناسبات عالم تغییر می‏کند. یک جامعه ولایت‏مدار از نظر انسان‌هایی که در آن جامعه زندگی می‏کنند با جوامع دیگر تفاوت دارد؛ آنها کسانی هستند که به حیات طیبه و تقوا رسیده‏اند؛ انسان‌هایی که تلقی آنها از عالم و درکی که از خود و نیازهایشان دارند تغییر کرده و ارتقا یافته است؛ جهانی که در آن زندگی می‏کنند جهان دیگری است؛ به یک معنا غیب عالم در این جهان ظهور پیدا می‏کند؛ «لَفَتَحْنَا عَلَیهمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ»؛ یعنی درهای غیب به سوی این عالم گشوده می‏شود و تجلی غیب در عالم واقع می‏شود؛ عالم، عالم دیگری می‏شود.

 

  غدیر، موضوع اصلی درگیری جبهه حق و جبهه باطل

به این نکته هم باید کوچ کرد که انکار‌کنندگان غدیر یک طیف هستند. همه آنها هم یک ‌انگیزه نداشته‏اند اما کسانی که محور این جریان بوده‏اند اهمیت این حادثه را می‏فهمیدند. محور این جریان، اولیای طاغوت و دشمنان کلمه توحید و نبی‌اکرم هستند. آنها به خوبی می‏دانند که تنها طریق جریان نبوت نبی‌اکرم، خلافت ولی الهی است و اگر بتوانند در خلافت تحریف کنند، کل دین را تحریف کرده‏اند. حضرت در رویای صادقه که فریقین هم نقل کرده‏اند دیدند که بنی‌تمیم و بنی‌عدی و بنی‌امیه بر منبر ایشان بالا رفتند و مردم را به قهقرا برمی‏گردانند؛ یعنی در قالب خلافت نبی‌اکرم(ص) مردم را از مسیر توحید به طرف دنیا بازگرداندند. آنها می‏دانستند که اگر ولایت حقه اقامه شود، تمامی دین اقامه می‏شود و راه آنها مسدود می‏شود. از نظر آنها تنها راه اقامه حکومت باطل بر جهان درگیری با حقیقت ولایت است. اگر به هر اندازه بتوانند این حقیقت را حذف یا محدود و منزوی کنند، به همان اندازه توانسته‏اند مانع ظهور حق و کلمه توحید و گسترش دین نبی‌اکرم(ص) شوند.

 

البته منافع آنها فقط منافع مادی نیست، دشمنان نبی‌اکرم و اولیای طاغوت و پرچمداران کفر و ائمه نار برای اقامه ضلالت و کفر در عالم شرح صدر بالایی داشتند. آنها حتی سختی‏های فراوانی را تحمل کردند؛ کما اینکه ابلیس ۶هزار سال عبادت خود را به آتش کشید تا این راه را سد کند. اولین کسی که این راه را سد کرده و برای این کار قسم خورد شیطان است؛ «لَأَقْعُدَنَّ لَهمْ صِرَاطَک الْمُسْتَقِیمَ».  ابلیس می‏داند که بقیه راه‏ها به خدا نمی‏رسد لذا تنها راه مستقیمی را که به خدا ختم می‏شود، سد می‏کند. تردیدی نیست که این راه مستقیم، همان راه ولایت است. روایات اهل بیت به صراحت این حقیقت را بیان کرده است.

 

 بنابراین اولین کسی که درصدد بوده و تمام زحمات تاریخی خود را صرف مسدود کردن این راه کرده شیطان است؛ پس از او اولیای طاغوت و سپس جنود شیطان که جنود این اولیای طاغوت هستند، قرار دارند. اینها در مقابل پرچمداران هدایت پرچمداران ضلالت هستند. بنابراین کسانی که برای کمرنگ کردن غدیر تلاش می‏کردند حول یک منظومه بودند و هر کــــدام هم به اندازه‏ای تلاش می‏کردند. محور این جریان اولیای طاغوت هستند که از یک‌سو در پی سد کردن راه ولایت و نور و صراط مستقیم هستند و از سوی دیگر در پی اقامه ضلال. ولو اینکه در نگاه خود ممکن است این ضلال را صلاح هم ببینند؛ «وَإِذَا قِیلَ لَهمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ أَلا إِنَّهمْ همُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکن لاَّ یشْعُرُونَ»؛ اصلاح جامعه را در این می‏دانند که همه بشر را دنیاپرست و متوجه به دنیا کنند.

 

یعنی صلاح بشر را در این می‏بینند که همه توانایی‏های انسان را صرف گسترش لذت‌جویی مادی کنند؛ در حالی که این ظلم به بشریت است. بشری را که می‏تواند برفراز عرش قدم بردارد، به خاک‌فرشی و زمین تنزل می‏دهند؛ بشری که می‏تواند حجاب‏های غیب را از مقابل خود بردارد، نگاهش را به عالم ظلمانی طبیعت محصور کند به نحوی که شکل نورانی طبیعت را هم مشاهده نکند. انسان را در حجب ظلمانی گرفتار می‏کنند و بعد برای او بساط خوشگذرانی و تعیش در دنیا و غفلت فراهم می‏کنند. این خدمت به بشریت نیست.  اولیای طاغوت به جای اقامه توحید، اقامه شرک، بت‏پرستی، انانیت نفس و دنیاپرستی و نفس‌پرستی می‏کنند. بنابراین موضوع غدیر، موضوع اقامه ولایت و اقامه توحید در همه حیات اجتماعی بشر و در امت اسلام است. نقطه کانونی و نقطه عزیمت درگیری کسانی است که نمی‏خواهند توحید اقامه شود؛ درگیری با همین حقیقت ولایت است. البته عده‏ای هم از روی جهالت یا با ایده‏های سیاسی این کار را کرده و توجه نداشته‏اند که با این کار چه اتفاقی می‏افتد.

 

  لزوم بسترسازی برای تحقق ولایت

برای ترویج و تبیین غدیر باید در چند نقطه تحول ایجاد کرد. اول اینکه نوع بحث‏هایی که در باب حادثه غدیر اتفاق می‏افتد، بحث‏هایی است که در خط مرزی طرفداران غدیر و مخالفان غدیر است؛ تمام هدف این است که اثبات کنیم غدیر وجود داشته است. البته این امر هم باید انجام بگیرد؛ در طول تاریخ هم برای این کار زحمت‏ها کشیده‏اند؛ عبقات‌الانوار، الغدیر و آثار شیعی دیگر مشحون از حقایق و زحمات و رنج‏هایی است که بزرگان شیعه کشیده‏اند. اما به نظر می‏آید درحال حاضر این اقدامات دیگر کافی نیست. بعد از اثبات اصل غدیر باید به‌دنبال گسترش معارف غدیر و ارتقای درک از امام بود. نظام ولایی‏ای که شیعه تعریف می‏کند ـ که نظام سیاسی شیعه هم هست ـ و چیزی فراتر از یک نظام اجتماعی است. بحث از یک جریان حقیقی در کل عوالم است که به تدریج باید تلقی و القا شود یعنی بحث ولایت امیرالمومنین(ع) فقط این نیست که چه کسی حکومت می‏کند؛ بلکه بحث از جریان ولایت حقه‏ای است که بستر تحقق توحید در عالم است؛ بحث از معرفت ولی‌خدا و خلیفه‌ا... است که زیارت جامعه کبیره جلوه‏ای از آن کمالات است.

 

بنابراین باید بحث در حوزه ولایت را از بحث اولیه اثبات غدیر به تدریج به بحث درباره محتوای غدیر سوق داد و حقایق و اسراری که در ولایت امیرالمومنین وجود دارد را آموخت و آموزش داد. به تعبیر دیگر هر کسی به اندازه ظرفیتی که دارد باید در مسیر اقامه ولایت امیرالمومنین قرار بگیرد. کسی که می‏خواهد این ولایت را اقامه کند و تعلیم دهد ابتدا باید حامل این حقیقت شود که البته تحمل این حقیقت خود امر دشواری است؛ «إنّ أمرنا صعب مستصعب، لا یحتمله إلاّ ملک مقرّب، أو نبی مرسل، أو عبد مومن امتحن الله قلبه للإیمان». ما که نبی مرسل و ملک مقرب نیستیم لذا باید عبد ممتحن باشیم و در موضوع ولایت امتحان بدهیم تا حقیقت ولایت را به ما عطا کنند. در این صورت می‏توانیم همان حقیقت را به نسبت به جامعه القا کنیم.  البته باید مانع آن شد که بحث شکل یک نزاع تاریخی پیدا کند و چنین تصور شود که درباره یک حادثه تاریخی بحث می‏شود. باید توجه داشت که بحث از یک مساله تاریخی منحصر در دوران گذشته نیست بلکه بحث از جریان ولایت حقه و ولایت تاریخی نبی‌اکرم(ص) است. ولایت معصوم مانند ولایت اجتماعی معطوف به یک دوره و زمان خاص نیست بلکه ولایت بر کل تاریخ اجتماعی بشر و در ادامه ولایت تکوینی معصوم است. معصوم خلیفه الهی در همه عوالم است، ازجمله در حیات تاریخی بشر. این خلافت در همه عوالم خلقت است؛ ازجمله در طول تاریخ عالم انسانی، بنابراین باید مساله غدیر را از یک بحث تاریخی که منحصر در بحث خلیفه و جانشین بعد از رحلت پیامبر (ص) است، خارج کرد. مساله، خلافت نبی‌اکرم(ص) در امت تاریخی و سرپرستی امت تاریخی پس از نبی‌اکرم (ص) و خصوصیات آن خلیفه است. مرحوم صدوق از امام‌رضا(ع) در عیون اخبارالرضا و نیز مرحوم کلینی در کافی نقل کرده‏اند: وقتی حضرت وارد مرو شدند، بحث امامت و خلافت احیا شد، راوی حدیث می‏گوید: در مسجد جامع بودم؛ مردم درباره امامت بحث می‏کردند. حضرت ابتدا تذکری می‏دهند و می‏فرمایند: «انَّ الْامامَةَ خِلافَةُ اللَّه عَزَّوَجَلَّ وَ خِلافَةُ الرَّسُولِ». امامت مقامی است که ابراهیم خلیل بعد از مقام خلت با امتحانات به آن رسیده است.

 

بعد می‏فرمایند: درک این مقام چیزی نیست که عقول به راحتی به آن برسد. سپس مفصل درباره حقیقت امامت و امام بحث می‏کنند؛ «الإمَامُ وَاحِدُ دَهرِه لا یُدَانِیه أحَدٌ». بحث از چنین امامتی است. بحث امامت و امام را نباید در حد بحث حکومت اجتماعی و تعیین حاکم آن و حتی مجری قوانین شریعت دید. ولایت شأن اجرای شریعت نیست بلکه فوق‌شریعت است. شریعت، نازله ولایت است.  بنابراین باید تلقی خود را از این مساله، به یک تلقی ساری و جاری در همه انوار حیات بشر تبدیل کرد. غدیر یک مساله جاری در همه عوالم و همه اعصار است و نه یک مساله تاریخی که دورانش گذشته باشد، مساله فراتر از اثبات غدیر و بلکه بحثی فراگیر نسبت به همه عرصه‏های حیات است. این مساله حتی محدود به ولایت باطنی انسان‌ها هم نیست بلکه سرپرستی همه‌جانبه حیات بشر اعم از حیات فردی، اجتماعی و تاریخی در همه ادوار را شامل می‏شود. بنابراین باید موضوع درگیری نبی‌اکرم را به خوبی تبیین کرد. آیا علت این درگیری حکومت موروثی بوده؟ اقامه شریعت و عملی شدن احکام فقهی بوده یا درگیری فراتر از اینهاست. مساله، درگیری جریان کلمه توحید است. تحقق کلمه توحید در حیات ظاهری و باطنی انسان منوط به تحقق ولایت است؛ همان ولایت ولی‌الله که طریق جریان توحید در عالم است. این نزاع را باید خوب تشخیص داد و فهمید که مابه‌النزاع چیست و عرصه نزاع کجاست. باید فهمید که این نزاع مربوط به سال ۱۱ هجری یا مربوط به همه تاریخ است.

 

  درگیری با فرهنگ غرب، پیش‌نیاز جریان فرهنگ غدیر

مبلغان و آموزش‌دهندگان باید خود برای درک این موضوع عظیم که موضوع اصلی درگیری نبی‌اکرم با جبهه اولیای طاغوت است، تلاش کنند. یکی از موضوعات اصلی قرآن، درگیری نبی‌اکرم است. ملاحظه آیات با روایات نشان می‏دهد کثیری از روایات و آیات قرآنی به مساله جریان درگیری نبی‌اکرم با دستگاه شیطان و اولیای طاغوت بر سر مساله ولایت اشاره دارد. نه‌تنها آیاتی مانند آیه ابلاغ یا آیه اکمال بلکه آیاتی مانند آیه مباهله و کثیری از آیات قرآن که موضوع خطاب آن درگیری با کفار و منافقین است، به مساله اصلی نزاع یا مساله ولایت اشاره می‏کند.

 

بنابراین همه باید سعی کنیم که حقیقت ولایت را درک کنیم و این حقیقت ولایت را در همه زوایای زندگی خود تجلی دهیم. هر کسی متناسب با شغل خود باید سعی کند که ماموریت و وظیفه خاصی را که به عهده اوست به امر ولایت گره بزند، برای مثال ممکن است کسی در حوزه زندگی فردی و خصوصی مقید به شریعت و ولایت باشد؛ یعنی همه ائمه را دوست بدارد، سعی کند دستورات‌شان را عمل کند، طبق رساله نماز بخواند، طبق رساله روزه بگیرد و حتی حقوق مالی خود را طبق رساله پرداخت کند. اما همین شخص در حوزه کار تخصصی خود، همه این معارف را کنار می‏گذارد.

 

هستند اشخاص نمازشب‌خوانی که مقید به قرآن و زیارات و کتب ادعیه و زیارات هستند اما وقتی پشت میز کارشناسی می‏نشینند تابع و مقلد استادان دانشگاه غربی هستند؛ یعنی در این عرصه دیگر کاری به نبی‌اکرم (ص) ندارند. به عبارتی در موضوع تخصصی خود ولایت امیرالمومنین‌(ع) را اقامه نمی‏کند و در کار تخصصی خود تولی ندارد. البته ممکن است مقصر هم نباشد چون کار خیلی پیچیده‏ای است.  کار اصلی آنهایی که تعلیم و تربیت است باید در مدار ولایت واقع شود. یعنی شیوه تربیتی آنها باید مبتنی‌بر ولایت امیرالمومنین باشد. محتوای تعلیم و تربیت باید چنین محتوایی باشد. البته تعلیم بر مدار ولایت کار دشواری است.

 

آنچه آنها تعلیم می‏کنند، دانش‏های تخصصی است. بسیاری از این دانش‏های تخصصی هم دانش‏های نوظهوری است که بعد از دوران رنسانس مبتنی‌بر ایدئولوژی غرب تولید شده است. این حقیقت در حوزه علوم انسانی کاملا واضح است.  به نظر می‏رسد هم تربیت آنها باید مبتنی‌بر ولایت باشد که حاصل آن تربیت انسانی است که همه شئون او بر مدار تولی به ولایت امیرالمومنین شکل می‏گیرد و هم تعلیم آنها باید تعلیم بر مدار ولایت باشد. البته مقصود این نیست که فقط معارف ولایی را تعلیم کنند هرچند که این کار حتما باید انجام شود. معلم باید معارف حقه را تعلیم کند. از طرفی دانش‏های تخصصی هم باید به تدریج معطوف به ولایت باشد؛ یعنی علوم انسانی باید مبتنی‌بر فرهنگ امیرالمومنین شکل گیرد. سایر حوزه‏هایی که تعلیم می‏کنند نیز به همین ترتیب که البته این کار دوم کمی دشوار است. 

 

بنابراین شیوه تربیتی و مدیریتی باید مبتنی‌بر ولایت حقه باشد. دانشجویان و دانش‏آموزان را نباید به مدل تعلیم غربی تربیت کرد. خلاصه اینکه باید رفتار شخصی معلمان در حوزه خصوصی زندگی، رفتارشان در مدیریت خانواده و اداره خانواده، مشارکت در پیشرفت خانواده و هم کار تخصصی آنها که تعلیم و تربیت است، همگی بر مدار ولایت امیرالمومنین علی‌(ع) واقع شود. نباید این گونه باشد که در یک حوزه ولایت حضرت را بپذیریم و در سایر حوزه‏ها بر مدار دیگری عمل کنیم. همه زندگی ما به‌خصوص تعلیم و تربیت‌مان که تصرف اجتماعی و مشارکت اجتماعی است باید از این زاویه محقق شود و بر مدار ولایت حقه شکل گیرد تا به بستر ولایت امیرالمومنین علی‌(ع) تبدیل شود.  به هر حال بزرگان نکات فراوانی را در باب ولایت امیرالمومنین (ع) گفته‏اند در عین حال نکات ناگفته فراوانی هم وجود دارد.

 

  هویت‌بخشی بر مبنای گذر از مشارکت در عمل به مشارکت در اقامه

الان در جامعه بحث هویت و بحران هویت مطرح است، بحران هویت را ابتدا باید با مدیریت اجتماعی کنترل کرد. نمی‏شود جوان را به تنهایی در این میدان انداخت. چنانکه عاملان این بحران فضای اجتماعی را تا ایجاد تدریجی یک بحران روحی مدیریت کردند. بنابراین باید به دنبال الگویی مدیریتی بود که بتواند نسل جوان را ساماندهی کند و از این بحران عبور دهد. در این الگوی مدیریت باید جایگاه جوان را تعریف کرد.

 

نباید جوان را در یک دریا با امواج سنگین رها کرد و بعد گفت حالا ببینیم چه می‏کند. اصلا نباید در این دریا وارد شود. باید بحران‏ها را مدیریت کرد. باید کشتی‏ای ساخت که بتواند در برابر این بحران‌ها مقاومت کند، بعد به او گفت چگونه سوار کشتی شود. ممکن است شنا و حتی دوره‏های غریق‌نجات هم به او تعلیم دهید، ولی به این معنا نیست که بگویید تو می‏توانی در اقیانوس شنا کنی. 

 

پس همان‌طور که بحران‏های بزرگ فرهنگی، فکری و روحی به دست دستگاه باطل و اولیای طاغوت ایجاد و مدیریت می‏شود، باید با مدیریت کلان بحران، یک سامانه عظیم برای نجات و عبور دادن این نسل ایجاد کرد. البته این سامانه نباید به گونه‏ای باشد که از افراد سلب‌اختیار کند و مانع رشد شود. این سامانه باید با مشارکت جوانان شکل گیرد تا آنها در مسیر مشارکت رشد کنند. حتی سطح مشارکت آنها به تدریج باید از سطح جزئی به سطح کلان ارتقا یابد. یعنی مشارکت در عمل به مشارکت در اقامه تبدیل شود. این مدیریتی که موجب توسعه مشارکت است می‏تواند بحران‏های بزرگ را حل و فصل کند. نباید تنها با تعلیمات ساده با این دریای توفانی مواجه شد، مدیران باید شرایط بحرانی را بشناسند و مبتنی‌بر سرمایه‏های موجود و کلمه حقه و ولایت حقه‏ای که حامی ماست شرایط عبور جامعه جهانی و به‌خصوص مسلمانان و نسل جوان را از این بحران فراهم کنند. این مدیریت نباید سلب اختیار بکند، در غیر این صورت در آن رشد واقع نمی‏شود. 

 

تصور همه این است که بحران از طرف دشمن آمده و باید به جوان گفت که چه کند و چه نکند؛ این‌طور نیست. امام در مقابل کار آنها یک کار بزرگ کرد؛ یک مواجهه به راه انداخت؛ در این مواجهه عظیم، جوان دیگر اصلا به حرف آنها توجه نمی‏کرد. در لبنان که مرکز فساد و فحشای اروپایی‏ها بود، جریان حزب‌ا... شهادت‌طلب را به راه انداخت. عبور از این بحران‏های عظیم، تلاش‌های عظیم و اقدامات بزرگ را می‏طلبد.  دشمن نقشه جنگ جامع همه‌جانبه می‏کشد اما ما می‏خواهیم موضعی با آنها بجنگیم لذا به نتیجه نمی‏رسیم. باید طراحی عظیم داشت و براساس آن طراحی عظیم، در موضوعات و حوزه‏ها عمل کرد. نمی‏شود در نقشه بزرگ آنها به جنگ در یک گوشه اکتفا کرد. شما نقشه بزرگ بکشید و در مقیاس‏های کوچک براساس آن نقشه بزرگ عمل کنید.

 

 

 

 

 

  • 18
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش