به گزارش ایسنا، همواره در طول تاریخ شهرهای متعددی با توجه به نیاز موجود به وجود آمدهاند تا نقشی را بر دوش بکشند. برای مثال تحقیقات نشان داده است در مصر باستان و در طول ساخت هرمهای سه گانه شهرهایی مقطعی در کنار این اهرام به وجود آمده که طبیعتا نقش ایجاد محیطی مساعد و خوابگاهی شبانه برای کارگران این اهرام به عهده داشته و البته امروز اثری از این شهرها باقی نمانده است.
علت ناپدید شدن این شهرها و همچنین بسیاری دیگر از شهرهای این چنین، که در گذر تاریخ به وجود آمده، مدتی زیسته و سپس در دل تاریخ فراموش شدهاند این است که این شهرهای دیگر نقشی در پیکره ارتباطات انسانی نداشتهاند و موتور محرکی در آنها باقی نمانده است؛ همانطور که بعد از تکمیل اهرام سه گانه مصر، دیگر کارگری در این اهرام وجود نداشته و شهرهای حوالی اهرام به این سبب که نقشی دیگر برای حیات خود نیافتهاند، ناچار رو به افول و نابودی رفته و امروز جز اثری از آنها باقی نمانده است.
موتور محرک یا همان نقش یک شهر میتواند زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، صنعتی، کشاورزی، دامداری، خلاق و یا هر آنچه که شما فکر میکنید باشد. البته لازم نیست یک شهر تنها یک نقش را پذیرفته باشد و "تک موتور" به حیات ادامه دهد که البته بهتر است چنین نیز نباشد، اما قطعا یک شهر برای ادامه حضور، نیاز به حداقل یک نقش کلیدی دارد.
توسعه پایدار، واژهای که شاید به گوش بسیاری آشنا بنماید اصولا ریشه در همین تفکر دارد. توسعه پایدار یعنی یک شهر به گونه این توسعه پیدا کند که همواره نقشی برای ایفا داشته باشد. حال آنکه این نقش باید با توجه به منابع موجود برگزیده شود.
مثلا شهری که منابع پایدار و کافی آب نداشته باشد قطعا در جهت توسعه صنعتی، پایدار نخواهد بود و یا شهری که پیشینه و تاریخی جذاب و قابل ارائهای نداشته باشد چگونه خواهد توانست در جهت توسعه گردشگری تاریخی گام بردارد؟
اصفهان به عنوان یک شهر زیبا در دل فلات خشک مرکزی ایران از این قاعده مستثنا نیست و اگر روزگاری بر آید که این مادرشهر نقشی برای ایفا نداشته باشد، چه بسا آن روز آغاز افول اصفهان چند هزار ساله خواهد بود؛ اگرچه شاید با توجه به زیباییها و پتانسیلهای اصفهان این امر امروز دور از ذهن و غیر ممکن بنماید که البته چنین نیز هست، اما باید توجه داشت که رکن اساسی پایداری تناسب میان منابع و نقش عملکردی شهر است.
برای مثال شهرهای شمالی کشور با توسعه گردشگری طبیعی توانستهاند نقش مکانی برای تفریح، مسافرت و استراحت را برای خود مشخص کنند و طبیعت در واقع موتور محرک این شهرهاست. گرچه صنایع دستی محلی و یا فرهنگ زیبای روستایی نیز بی تاثیر نیست. از دل همین مسئله "ماسال" و مناظر بکراش یا "فومن" و کلوچههای خوشمزهاش یا "تیرکن" و آبشارهای هفتگانه زیبایش موجب جذب جمعیت شدهاند.
در مقابل مشهد مقدس و یا قم شهرهای مذهبی ایران هستند و قطعا موتور محرک و شاهراه تزریق منابع مالی در این شهرهای عنصر با برکت مذهب است. شاید اگر حرم امام هشتم شیعیان در مشهد مقدس نبود، مشهد هرگز مشهد نمیشد.
شهر عسلویه به عنوان یک بندر تجاری-صنعتی نیز نقش خود را مشخص کرده تا توسعه پیدا کند و زنده بماند. همچنین بسیاری از شهرهای کوچکی که در اطراف مادرشهرها ایجاد می شوند باید به قبول نقشی غالبا در جهت رفع نیاز شهر مرکزی تلاش کنند تا بتوانند با ارتباط متقابل با حوزه نفوذ خود زندگی بمانند.
در اصفهان شهرهایی همچون فولادشهر، بهارستان یا مجلسی نقش نوعی خوابگاه را برای اصفهان بازی میکنند و سرریز جمعیت را که شاید به علت شلوغی یا قیمت بالای مسکن علاقمند به سکونت در اصفهان نیستند را در خود جای میدهند.
اما سوال اساسی اینجاست که اصفهان با توجه به منابع و زیرساختهای موجود و با همه مشکلات زیست محیطیاش چه نقشی را میتواند در تعاملات ملی و بین المللی بازی کند؟ آیا اصفهان شهر مناسبی برای ذوب آهن، فولاد مبارکه، سیمان سپاهان و بیش از ۷۰ شهرک صنعتی دیگر است و آیا اصفهان توان پاسخگویی به این مقدار صنعت را دارد تا صنعت نقشی باشد که از فرادست به اصفهان تحمیل شود؟
بی شک جواب این سوال منفی است. اینکه اصفهان نمیتواند در مسیر توسعه صنعتی، پایدار باشد از آمار و ارقام و وضع محیط زیست و منابع پایدار و سلامتی شهروندان اصفهان کاملا مشخص است و تقریبا نه نیازی به پژوهش برای اثبات این موضوع وجود دارد و نه شخصی را برای مخالفت با این موضوع میتوان یافت.
حال باید پرسید اگر اصفهان روزی موفق به پشت سر گذاشتن اقتصاد صنعتی شود، موتور محرک بعدی اصفهان چه چیزی میتواند باشد. پاسخ این پرسش را با یک نگاه گذرا به اصفهان میتوان یافت. گردشگری اصفهان با معماری بی بدیل اش، با فرهنگ غنی و چند هزار سالهاش، با نقش جهان و سی و سه پل و میدان کهنهاش و با مردمان میهمان نواز و دوست داشتنیاش بی شک جاذبهای جهانی برای عموم مردم خواهد بود. همین نقاط قوت اصفهان را تا امروز برپا و زنده نگاه داشته است.
گردشگری در واقع روزنه امید اصفهان و مدیران این شهر چند هزار ساله است و تقریباً راه دیگری برای نجات این مادر زاینده وجود ندارد. گرچه اصفهان هنوز در زیرساختهای ساده و ابتدایی صنعت گردشگری ضعیف است اما نیم نگاهی مدبرانه از مدیران کافی است تا این شهر با تکیه به توانمندیهای خود قد علم کند و روزگار جلال خود را باز یابد.
- 19
- 6