به گفته یکی از اعضای محترم شورای شهر قربانیان آلودگی هوای تهران در هر هفته معادل سقوط یک ایرباس ۵۰۰ نفره است! به نظر میرسد این آمار مبالغهآمیز باشد و به هیچ وجه اینطور نیست. درواقع نه به این شوری شور است و نه به آن بینمکی. روزانه تعداد ۱۴نفر قربانی آلودگی هوا داریم که با صدور جواز دفن، دلیل فوت که بیماری ریوی یا قلبی بوده، مشخص میشود.
طبق آمار حدود ۱۴ و حداکثر ۲۰نفر از قربانیان آلودگی هوا هستند. اما چه باید کرد؟ الان قرار نبود تعداد جمعیت ما اینقدر شود. قرار نبود حدود ۲میلیون و ۸۰۰هزار اتومبیل در خیابانهای تهران باشند. قرار نبود همین تعداد موتورسیکلت داشته باشیم که هشتبرابر اتومبیل آلایندگی هوا و صوتی ایجاد میکنند. موتورسیکلتها مثل خرمگس و زنبور از کنارمان رد میشوند و آلودگی صوتی ایجاد میکنند.
همه اینها را روی هم بگذاریم بهاضافه موقعیت جغرافیایی تهران که توسط کوهها احاطه شده و فصلی که در آن قرار گرفتهایم، دست به دست هم داده و باعث بروز آلودگی هوا شده است. درحالی که در ماههای نیمه اول سال هوای تهران بد و آلوده نیست، ولی در نیمه دوم سال تا ماه بهمن کار خراب میشود. یکسوم کارخانههای ایران اطراف تهران است که عجیب به نظر میرسد و در جاده کرج و بومهن و رودهن بهوفور این کارخانجات را میبینیم.
از طرفی وقتی زمستان میآید و هوا سرد میشود، دود و دم که گرمتر از هواست، به بالا میرود و قصد فرار از فراز تهران را دارد، اما یک جبهه هوای سرد روی آن را میگیرد؛ درست مثل دمکنی! وقتی دمکنی را روی دیگ برنج میگذارند، هوای داغ درون دیگ قادر به فرار نیست و با برخورد به دمکنی به داخل دیگ برمیگردد و دائما چرخش ایجاد میشود.
آن جبهه هوای سرد هم همین کار را میکند؛ یعنی جبهه هوای سرد مانع فرار هوای آلوده میشود و درنتیجه حالت وارونگی پیش میآید که بر اثر آن یقه پیراهن سفیدمان سیاه میشود یا در جوی آب یک حالت قیرمانند و سیاه راه میافتد. اما کدام یک از اینها را میتوانیم حل کنیم؟ شهردار سابق تهران سه سال پیش با سفر به کپنهاک گفت سیاست تهران برای آلودگی هوا دوگانه است؛ یکی گسترش مترو و دیگری گسترش فضای سبز. الان هم همان چاره را داریم.
- 19
- 1