دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۴۹ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۷۸۴۲
زنان، جوانان و خانواده

زوج ناشنوا با خوشحالی دادگاه خانواده را ترک کردند

اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان,دادگاه
زن و شوهری که مقابل قاضی دادگاه خانواده نشسته بودند، نمی‌توانستند حرف بزنند.چراکه هر دو ناشنوا بودند و با زبان اشاره منظورشان را می‌رساندند. می‌گفتند با تولد فرزندشان روال زندگی‌شان به هم خورده وبه همین خاطر راهی دادگاه خانواده شده بودند.

به گزارش ایران آنلاین، در یکی از روزهای شلوغ و گرم خرداد «عیسی» و «فریبا» به همراه مادران‌شان در شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده حاضر شده بودند. نوزادی هم در بغل زن ناشنوا بود که به سر و صدای اطراف واکنش نشان می‌داد و گاهی می‌خندید. موضوع پرونده این زوج ناشنوا «الزام به تمکین» زن بود که از سوی مرد جوان مطرح شده بود.

 

قاضی «غلامحسین گل آور» ابتدا از عیسی خواست درباره خواسته‌اش توضیح دهد، که به جای او مادرش گفت: «عروسم چند ماه است خانه را ترک کرده و پیش مادرش رفته است. حتی نوه‌ام هنوز رنگ خانه ما را ندیده است و می‌خواهیم هر چه زودتر به زندگی مشترکش برگردد...»

 

فریبا که با دقت به دهان مادرشوهرش نگاه می‌کرد، با استفاده از فن لب خوانی موضوع را فهمید و با اشاره گفت: «نه». بعد از آن مادر فریبا به رئیس دادگاه گفت: «آقای قاضی، دامادم پسر خوبی است. اما مثل هر زن و شوهر دیگری آنها هم با هم اختلاف‌هایی داشتند که ما بزرگترها سعی می‌کردیم موضوع را حل کنیم. اما از وقتی دخترم باردار شده عیسی بنای ناسازگاری گذاشته و به دخترم خیلی سختگیری کرده است.

 

به خاطر همین فشارها بود که فریبا تصمیم گرفت به خانه ما بیاید و بچه‌اش را به‌دنیا بیاورد. ما هم فکر کردیم که این‌طوری برای مادر و بچه بهتر است. حتی به دامادمان هم گفتیم بیاید به زن و بچه‌اش سر بزند، اما او قهر کرد و دیگر به سراغ آنها نیامد...»

 

عیسی خواست چیزی را به اشاره بگوید که مادرش به جای او گفت: «زن باید در کنار شوهرش باشد. آدم ازدواج می‌کند که راحت‌تر زندگی کند نه اینکه توی مخمصه بیفتد.»

 

و این بار مادر فریبا از دامادش پرسید:«شما که دادخواست تمکین داده‌ای، اصلاً خانه‌ای داری؟ تا دیدی دخترم خانه را ترک کرده آن را به صاحبخانه برگرداندی و رفتی پیش مادرت. و...» بحث میان دو مادر ادامه داشت و زن و شوهر جوان با اشاره به هم چیزهایی می‌گفتند و نسبت به هم اعتراض می‌کردند. انگار یادشان رفته بود که تا دو سال پیش همدیگر را چقدر دوست داشتند.

 

عیسی و فریبا تا قبل از ازدواج یکدیگر را نمی‌شناختند. واسطه آشنایی آنها هم یک نهاد غیردولتی بود. در آن روزها عیسی در یک نانوایی کار می‌کرد و فریبا دختری خانه دار بود. آنها بعد از معرفی جلسات مختلفی همدیگر را ملاقات کردند و با زبان خودشان درباره آینده، امیدها و آرزوهایشان حرف زدند.

 

تنها موضوعی که درباره آن حرف اختلاف نظر داشتند موضوع «بچه دار شدن» بود. چرا که عیسی یک برادر ناشنوا داشت و از اینکه فرزندش دچار عارضه ناشنوایی شود می‌ترسید. در عوض فریبا معتقد بود هیچ مشکلی در سلامتی فرزندشان به وجود نخواهد آمد. با این حال جشن عقد و عروسی آنها برگزار شد و زندگی مشترکشان را در یک خانه اجاره‌ای آغاز کردند. زندگی مشترک آنها مثل هر زوج دیگری، هم شادی داشت و هم غصه. هم خوشی داشت و هم اختلاف. این مشکلات کوچک یا به دست خودشان حل می‌شد یا به کمک بزرگترها. اما بارداری ناخواسته فریبا به موضوع یک اختلاف بزرگ و دائمی تبدیل شد و روزهای خوش زن و شوهر ناشنوا را تلخ کرد. در این شرایط عیسی معتقد بود که ممکن است فرزندشان ناشنوا باشد و رنج این عارضه او را تا آخر عمر رها نکند. اما فریبا می‌گفت؛ معمولاً فرزند افراد ناشنوا مثل آنها نخواهد بود و از طرف دیگر می‌تواند بعد از چند سال حتی نیاز بزرگترها را هم رفع کند و گوش سالمی برای پدر و مادرش باشد. با این حال عیسی باز هم مخالفت می‌کرد و از بالا بودن هزینه نگهداری بچه و سخت بودن تربیت او و مشکلات دیگر حرف می‌زد. تا اینکه فریبا طاقت نیاورد و ترجیح داد در ماه‌های آخر بارداری پیش پدر و مادرش باشد. رفتن او به خانه پدری عصبانیت عیسی را برانگیخت و تهدیدش کرد که دیگر به سراغش نخواهد رفت. نتیجه این اختلاف نظر هم دوری هر چه بیشتر زن و شوهر جوان از همدیگر بود.قاضی شعبه ۲۶۴ که به حرف‌های طرفین دعوا گوش می‌داد، بعد از چند دقیقه از آنها خواست نسبت به هم گذشت داشته باشند. سپس رو به مرد جوان از نعمت و برکت‌هایی که خداوند بعد از تولد فرزند به خانواده ارزانی می‌دارد گفت و رو به زن از وظایف همسر نسبت به شوهرش حرف زد. سپس فریبا را ملزم به تمکین کرد و از عیسی نیز خواست که خانه مناسبی برای همسر و فرزندش تهیه کند.

 

به مادران هر دو نفر هم توصیه کــــــرد به فرزندانشان بیشتر کمک کنند تا زندگی­‌شان به خوبی  و خوشی  ادامه داشته باشد. بدین‌ترتیب با وساطت قاضی پرونـــــده، زوج جوان راهی خانه شدند تا با کمک یکدیگر و خانواده‌هایشان زندگی جدیدی درکنارهم بسازند.وقتی زوج جوان و مادربزرگ‌ها اتاق دادگاه را ترک می‌کردند،

 

فرزندشان در آغوش مادر به خواب رفته بود. او شبیه مرغ دریایی کوچکی بود که در تلاطم دریا به دنبال یک ساحل آرام می‌گشت وشاید دردلش خوشحال بود که پدرومادرش ازهم جدا نمی‌شوند.

 

 

  • 19
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
ویژه سرپوش