دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۵۰ - ۱۸ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۴۶۰۳
زنان، جوانان و خانواده

زن میانسال، هشت سال پس از طلاق به دادگاه خانواده رفت تا از شوهر سابقش شکایت کند

طلاق,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

زن میانسال، هشت سال پس از طلاق به دادگاه خانواده رفت تا از شوهر سابقش شکایت کند.

 

زن ۴۰ ساله که پشت در دادگاه خانواده شعبه ۲۶۱ به انتظار نشسته بود، «فروغ» نام داشت و هشت سال پیش از همسرش طلاق گرفته بود. ۱۵ سال پیش که با هم ازدواج کرده بودند همه چیز خوب پیش می‌رفت، اما بیماری «ترس از ارتفاع» شوهرش را به بیکاری و اعتیاد کشاند و به یکباره سرنوشت آنها تغییر پیدا کرد.

 

فروغ تا روز خواستگاری، «منوچهر» را ندیده بود. واسطه ازدواج‌شان خواهر شوهرش بود که در یک آموزشگاه رانندگی با او آشنا شده بود. او از خوبی‌های برادرش گفت و عکس‌هایش را به فروغ نشان داد. اما زن جوان در آن روزها تمایلی به ازدواج نداشت و دلش می‌خواست ادامه تحصیل دهد. با این حال منوچهر را مرد ایده‌آل رؤیاهایش می‌دید و با حرف‌هایی که درباره او شنید، متقاعد شد که می‌تواند با موافقت همسر آینده‌‌اش ادامه تحصیل دهد.

 

 بالاخره مراسم خواستگاری برگزار شد. هر دو خانواده ساکن شمال تهران بودند و در مراسم خواستگاری همه سنگ‌هایشان را با هم واکندند و قرارها را گذاشتند. یک هفته بعد مراسم عقد محضری انجام شد و یک ماه پس از آن جشن مفصلی گرفتند. در همان روزها فروغ برای نخستین بار از شروع آشنایی‌اش با منوچهر به انتخابش شک کرد. او یک روز متوجه شد که لباس همسرش بوی سوختگی تلخی می‌دهد، اما وقتی از منوچهر در این باره سؤال کرد، او گفت پنهان از خانواده‌اش فقط سیگار می‌کشد و موضوع خاصی نیست. با این حال فروغ متوجه شد که آن بوی عجیب با بوی سیگار فرق دارد، اما به روی خودش نیاورد.

 

در روزهایی که آنها در حال آماده کردن خانه خودشان بودند، فروغ متوجه شد که منوچهر جرأت بالا رفتن از نردبان را ندارد و از ارتفاع می‌ترسد. به همین خاطر هم طی هشت سال زندگی مشترکش هیچ وقت نتوانست با همسرش به کوهپیمایی برود، هیچ‌گاه سوار هواپیما نشدند و هیچ وقت پیش نیامد که در آپارتمانی بالاتر از طبقه اول زندگی کنند. منوچهر حتی در زمان رانندگی هم از روی پل‌ها حرکت نمی‌کرد؛ اما مشکل اصلی زندگی این زن و شوهر فقط ترس از بلندی نبود. اختلاف آنها از زمانی آغاز شد که منوچهر به خاطر بارداری فروغ و حساسیتش به بوی سیگار مدتی در منزل پدرش ماند، اما بعد از تولد دخترشان فروغ راز بزرگی را فهمید.

 

منوچهر معتاد به تریاک بود و علت آن بوی عجیب سوختگی هم به همین موضوع مربوط می‌شد. برای فروغ خط قرمز زندگی مشترک، اعتیاد بود، برای همین به همسرش و خانواده او اعتراض کرد و بعد از آن به حالت قهر از خانه رفت. با این حال یک ماه بعد منوچهر همراه پدرش به خانه مادرزنش رفت و پس از ابراز ندامت تعهد داد هیچ وقت لب به مواد نزند، اما این وضع هم دوام چندانی نداشت و دختر آنها که ۴ ساله شد، شریک شوهرش خبر داد که منوچهر دوباره گرفتار مواد مخدر شده است.

 

اما منوچهر همه چیز را انکار کرد و گفت چون با شریکش قطع همکاری کرده او برای انتقامجویی چنین تهمتی زده است. ولی خیلی زود ماجرای اعتیاد همسر فروغ لو رفت و او این بار به دادگاه خانواده رفت و تقاضای طلاق داد. این بار منوچهر در دادگاه تعهد داد دست از اعتیاد بکشد و برای اثبات تصمیمش به فروغ حق طلاق داد. او اعتیادش را ترک کرد، اما هر روز به بهانه‌ای دعوا راه می‌انداخت. بددهنی می‌کرد و حتی فروغ را کتک می‌زد.

 

همین شد که فروغ با وکالتی که در اختیار داشت به دادگاه خانواده رفت، همه مهریه‌اش را بخشید و با گرفتن حضانت دختر هفت ساله‌اش حکم طلاق گرفت. از آن روز به بعد منوچهر باید ماهانه ۴۰۰ هزار تومان بابت نفقه فرزندش می‌پرداخت. طی هفت سال گذشته مشکلی از این بابت وجود نداشت، اما از یک سال پیش که با زن دیگری ازدواج کرده بود هزینه زندگی دخترش را نپرداخته بود.

 

وقتی فروغ وارد دادگاه خانواده شد، قاضی «محمود سعادت» از او درباره خواسته‌اش پرسید و زن جوان توضیح داد: «هفت سال بود که همسر سابقم بخشی از هزینه‌های دخترمان را می‌داد. در این مدت دلش می‌خواست من به زندگی مشترک گذشته برگردم، اما چون دو بار قول داده و زیر حرفش زده بود نمی‌توانستم به حرفش اعتماد کنم.

 

طی این مدت در یک شرکت کار و زندگی مان را اداره می‌کردم. اما از وقتی شوهر سابقم با زن دیگری ازدواج کرده نفقه دخترش را قطع کرده و می‌خواهد مرا در تنگنا قرار دهد. در حالی که وضع مالی خوبی دارد و چیزی هم بابت مهریه به من نپرداخته و...»

 

 

قاضی دادگاه، پس از بررسی پرونده زن بیوه از او خواست مدارک لازم را به دادخواستش ضمیمه کند تا در روزهای آینده رأی خود را اعلام کند. چند دقیقه بعد فروغ از دادگاه بیرون آمد. قبل از اینکه از مجتمع قضایی ونک خارج شود به یاد روزهایی افتاد که منوچهر قول داده بود سرتا پایش را غرق طلا کند. اما افسوس که...

 

 

بهمن عبداللهی  

 

 

  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
ویژه سرپوش