مشاهدات و مطالعات اجتماعی نشان داده که مهاجرت های بی رویه - که به واسطه روند ناهمگون شهرنشینی یا دلایلی چون جنگ و نابسامانی رخ داده- زمینه ساز شکل گیری سکونتگاه های فقیرنشین شده است. به واسطه بی عدالتی ها و نابرابری های موجود در جامعه نه تنها این شهرنشینی قرن بیست و یکمی به پیشرفت و آسایش ساکنان سکونتگاه های فقیرنشین کمک نکرده، بلکه مسائل پیچیده تری را برای شان ایجاد کرده است.
از جمله معضلات اجتماعی تمامی سکونتگاه های فقیرنشین می توان به نبود کار و شغل مناسب، روی آوردن به مشاغل کاذب، حجم بالای توزیع و مصرف مواد مخدر بهخصوص از نوع صنعتی، فقر اقتصادی و اجتماعی، عدم دسترسی به خدمات عمومی مانند اکثریت جامعه و... ، اشاره كرد. سوالی که باید بررسی دقیق شود؛ وضعیت کودکان در این سکونتگاه های فقیرنشین است؛ اینکه کودکان ساکن در این مناطق با چه چالش ها و معضلاتی روبهرو میشوند؟
مشاهدات و فعالیت های جمعیت امام علی (ع) مشخص می کند که به دلیل وجود فقر اقتصادی، اجتماعی و گاهی فرهنگی در خانوادهها، بسیاری از کودکان ساکن در سکونتگاه های فقیرنشین، مشغول به کار هستند؛ کار در سر چهارراهها، کارگاه ها و... این کودکان دچار فقر آهن و سوءتغذیه هستند و شماری از آن ها که آمارشان کم نیست، محروم از تحصیل ( به واسطه بدسرپرستی یا مهاجر بودن) هستند. شاید اشاره به این جمله که «این کودکان کودکی نمی کنند...» بیراه نباشد؛ این کودکان اغلب برخلاف همسن و سالان شان به واسطه کار اجباری و در بسیاری از موارد بدسرپرستی، فرصتی برای بازی و کودکی ندارند.
موضوع حائز اهمیت و قابل توجه این است که تمامی این کودکان – به صورت مستقیم یا غیرمستقیم- در معرض ابتلا به اعتیاد به مواد مخدر (خصوصا صنعتی) قرار دارند. متاسفانه آمار قابل توجهی از خانواده ها خصوصا در سکونتگاه های فقیرنشین که میزان آسیبهای اجتماعی شدیدتر است، مصرف کننده هستند و کودکان با واسطه یا بدون واسطه در معرض دود مواد مخدر، خرید و فروش مواد مخدر و ارتباط با ساقیان و قاچاقچیان محل میشوندکه این مساله در سمینار جمعیت امام علی (ع) درباره مساله اعتیاد کودکان در محلات معضلخیز در سال ۹۳ مورد بحث و تحقیق مفصل قرار گرفت.
چالش دیگری که کودکان در حاشیه ناخواسته با آن دست و پنجه نرم می کنند، مساله اوراق هویت است. آمار قابل توجهی از کودکان ایرانی در سکونتگاههای فقیرنشین فاقد اوراق هویت هستند و یا اوراق هویت شان مفقود شده است؛ علاوه بر این، کودکان مهاجر زیادی، تنها به دلیل مرز جغرافیایی که اندک سهمی در آن نداشتند، از پایه ای ترین حقوق خود بی بهرهاند. همین مساله، عامل اصلی محرومیت این کودکان از حقوق اولیه و اساسی شان همچون حق تحصیل، سلامت (داشتن بیمه) و... شده و همچنین راه را برای احقاق حقوق آن ها بسته است.
متاسفانه فشارهای اقتصادی و اجتماعی وارد به خانواده ها و توزیع و مصرف مواد مخدر، خانواده ها را به اجبار به سمت بدسرپرستی سوق میدهد. خانواده های بسیاری هستند که به دلیل مصرف مواد مخدر صنعتی، دچار توهم شده و بلایای باور نکردنی بر سر فرزندان خود آورده اند؛ مثلا پدرهای معتادی که روزانه فرزندانشان را به زور ضرب و شتم، راهی خیابانها و چهارراهها میکنند و کودکان تا پول مواد را فراهم نکنند، حق بازگشت به منزل را ندارند!
حال در نظر بگیرید که چه مخاطراتی جان و روان این کودک را از صبح تا شب تهدید می کند؟ مددکاران جمعیت امام علی بارها شاهد این بوده اند که کودکان در سرچهارراهها مورد تعرض جنسی توسط مغازه داران، رانندگان و حتی رهگذران قرار میگیرند. در برخی موارد، کودکان از سرچهارراه ها دزدیده شده و مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند. متاسفانه در مواردی نیز مانند بسیاری از کودک آزاریها، آزارگر از اعضای خانواده بوده است.
فرق این نوع کودک آزاری ها با کودک آزاری هایی که در عموم جامعه و حتی در بالای شهر مشاهده میشود اين است که در آنها اکثر افراد آزارگر درگیر بیماری روانی هستند، در این مناطق و درباره این کودکانی که مورد آزار و اذیت جسمی، روانی و جنسی از سوی خانواده قرار گرفته اند، اعتیاد به مواد مخدر صنعتی بزرگترین عامل است.
در مورد ازدواج کودک نیز در سال ۹۵، سمیناری از جمعیت امام علی با نام بررسی عوامل و پیامد های ازدواج کودک در سکونتگاههای فقیرنشین برگزار شد که در آن تحقیق مشاهده کردیم آمار قابل توجهی از کودکان در لوای نام «ازدواج»، به نوعی فروخته میشوند که این از مصادیق بارز کودک آزاری است. حال باید بررسی کنیم که جامعه ما چه ساز و کاری برای پیشگیری و رسیدگی به کودک آزاری در سکونتگاه های فقیرنشین دارد؟ سازمان بهزیستی به عنوان سازمان متولی امر در زمینه پیشگیری و رسیدگی به آسیبهای اجتماعی، بزرگترین مسئولیت در زمینه مقابله و رسیدگی به کودک آزاری را به عهده دارد.
از بازوان اجرایی این سازمان، اورژانس اجتماعی است که متولی رسیدگی اورژانسی به موارد کودک آزاری و خشونت خانگی است. مساله ای که در این باب حائز اهمیت است، این است که متاسفانه به دلیل حجم بالای موارد کودک آزاری در این مناطق به نوعی این سازمان - غیر از مساله کمبود بودجه- دچار نوعی سرشدگی و عادی پنداشتن کودک آزاری در این مناطق شده است. تماس های مکرر مددکاران به اورژانس اجتماعی نشان داده که متاسفانه، آنان کودک آزاری در این مناطق را امری طبیعی قلمداد می کنند؛
حتی موارد زیادی از کودک آزاری ها که شرایط بسیار حادی نیز داشته اند، متاسفانه از دید این اورژانس مغفول مانده اند و با پیگیری چندین باره، مراجعه اولیه صورت پذیرفته است. متاسفانه در مواردی شاهد بوده ایم که به واسطه «اتباع بودن» طفل، روند پیگیری از سوی اورژانس اجتماعی انجام نشده است.
موضوعی بسیار شایان توجه در این باره، این است که به دلیل خلأ قوانین حمایتی از کودکان، در برخی از موارد، بهزیستی مجبور به بازپس دهی کودکان به خانواده هایشان شده است و متاسفانه پس از بازگشت کودکان به خانواده، هیچ گونه پیگیری از وضعیت آنان ندارد و در برخی موارد شاهد بوده ایم که اتفاقات دهشتناک تری پس از بازگشت کودک از بهزیستی به خانه برایش افتاده است.
ساعات کاری مراکز اورژانس اجتماعی خصوصا در مناطق حاشیه بسیار محدود است و همین موضوع، رسیدگی اورژانسی به موارد کودک آزاری را بیش از پیش سخت می کند. مساله مهم دیگری که جزو خلأهای ساختاری جامعه ما بوده، عدم هماهنگی بین سازمانی و نهادی، برای رسیدگی به مسائل اجتماعی است. متاسفانه در امر رسیدگی و پیشگیری از کودک آزاری هیچ گونه هماهنگی بین نهادی میان قوه قضايیه، مجلس شورای اسلامی، وزرات آموزش و پرورش، وزرات بهداشت، وزرات رفاه و سازمان بهزیستی وجود ندارد و همچنین همتی اساسی در خصوص تغییر این روند که باعث قربانی شدن روزانه هزاران کودک است، مشاهده نمی شود!
مگر جز این است که آموزههای ملی و مذهبی به ما آموخته که هر کودکی را فرزند خود بدانیم! مگر جز این است که آنچه بر خود نمی پسندیم برای دیگران نیز نپسندیم؟ آیا مسئولین محترم، کودک آزاری را بر فرزندان خود روا میدانند؟ پس باید سوال شود که برای پیشگیری و مقابله با کودک آزاری برای کودکان این سرزمین چه گامی برداشته اند؟ برمیدارند و برخواهند داشت؟
چنانچه مساله دهشتبار کودک آزاری در این مناطق برای قوه قضايیه، مجلس شورای اسلامی، وزرات بهداشت، وزرات رفاه و بالاخص سازمان بهزیستی، محلی از اعراب داشته باشد، این سازمانها باید هرچه زودتر تغییراتی بنیادین در روند پیشگیری و رسیدگی اورژانسی به کودک آزاری در مناطق حاشیه انجام دهند تا دیگر اینگونه شاهد جسم و جان دختران و پسران کوچک این سرزمین، در جای جای حاشیه های این کشور نباشیم؛ چرا که کودکان این سرزمین، آیندهسازان این جامعه اند.
سارا رضایی
- 11
- 4