پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۲۷ - ۰۳ بهمن ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۱۱۰۲۰۹
شبکه نمایش خانگی

رضا بنفشه‌خواه: بابت بازی در «نیسان آبی» متاسفم!

رضا بنفشه خواه در نیسان آبی,

روزنامه خراسان نوشت: اگر بیننده سریال «نیسان آبی» باشید حتما نام این بازیگر باسابقه را در تیتراژ آن دیده اید، هرچند ممکن است او را در این مجموعه ندیده باشید.

به سراغ رضا بنفشه خواه رفتیم تا درباره حضور در این سریال و مدت ها کم کاری او صحبت کنیم. این چهره نام آشنا شبیه نقش هایش سریع و کوتاه صحبت کرد و به هرکدام از سوالات ما هم پاسخ هایی دقیق، اما کوتاه داد.

این روزها کجا هستید؟

خبری نیست. فعلا سرکار نیستم. یک فیلم نامه دستم دارم که مشغول بررسی آن هستم. بیشتر در خانه استراحت می کنم، کتاب می خوانم، فیلم می بینم و موسیقی گوش می کنم.

نام تان در تیتراژ نیسان آبی هم آمده است.

بله متاسفانه!

چرا متاسفانه؟

در قراردادی که با من بسته بودند، گفته بودند که ۸ تا ۱۰ روز فیلم برداری داریم یعنی قرار است نقشی هرچند کوتاه بازی کنم، اما نه آن قدر کوتاه که در چند دقیقه من را بکشند و از سریال خارج کنند! من قبول کردم که در این سریال حضور داشته باشم، اما بعد دیدم که در همان قسمت اول فوت کردم و کارم تمام شد.

اتفاقا ما هم تعجب کردیم که چطور یک بازیگر باسابقه برای لحظات کوتاهی در سریال بازی کرد و دیگر اتفاقی نیفتاد.

همکاران و سازندگان نیسان آبی هم گفته بودند که سریال، فلاش بک دارد و پس از این که شما در سریال فوت کردی، دوباره به سریال برمی گردی و ما به بازی شما نیاز داریم. اما در ابتدای سریال بسیاری از سکانس ها را حذف کردند و نوشتند که فلان بازیگر، حضور افتخاری داشته است. البته این موضوع برایم خیلی مشکل حادی نبود و من غصه نمی خورم، اما از بازی در آن متاسفم.

رضا بنفشه خواه در نیسان آبی,

گفتید که فعلا کاری ندارید. یعنی در روزها و ماه های آینده قرار نیست در تلویزیون، سینما یا نمایش خانگی شما را ببینیم؟

من در این مدت دو سریال کار کردم که یکی از آن ها قرار است عید نوروز پخش شود و یکی هم در ماه رمضان روی آنتن می رود. یکی از سریال ها «از سرنوشت» است که تا الان سه فصل از آن پخش شده و چهارمین فصل آن هم قرار است روی آنتن برود. سریال دیگر هم «جنابعالی» است که یکی از این ها قرار است در ماه رمضان و دیگری هم در عید نوروز پخش شود.

نام شما را که در اینترنت جست و جو می‌کنیم، انگار چندین سال هیچ اثری نداشتید. علت کم کاری تان چه  بود؟

هم کرونا سبب شده بود هرکار مفصلی را قبول نکنم و هم مشکل فیلم نامه ها بود که دلم نمی خواست در سریال یا فیلم هایی با فیلم نامه ضعیف حضور داشته باشم. در بعضی کارها هم   مبلغ قراردادها را نمی‌پسندیدم. در این راه پیر شده ایم، اما با این مبالغی که بعضی ها پیشنهاد می دهند، واقعا نمی توان کار کرد. به طور کلی از شرایط راضی نبودم که کاری را قبول نکردم. مدتی در خانه نشستم و خودم را سرگرم کردم. البته به نظر خودم کم کار نبودم. در سال های گذشته چند تله فیلم بازی کردم که آن ها را به رسانه های تصویری دادند. چند فیلم کوتاه هم بازی کردم که برای جشنواره فیلم کوتاه کن ، سانفرانسیسکو و... فرستادند. شاید مردم کمتر من را دیده باشند، اما من در عمل کم کار نبودم.

بیژن فرزند شما هم بازیگر است. چقدر با همدیگر رابطه کاری دارید؟

ما وقتی پیش همدیگر هستیم، اصلا درباره مسائل کاری صحبت نمی کنیم. دیدار ما هیچ وقت دیدار دو همکار هنرپیشه نیست. دیدار ما دیدار پدر و فرزندی است. هیچ کاری نداریم که الان درگیر چه کاری هستیم. قبلا درباره این موضوع صحبت کردیم و با هم به توافق رسیدیم که دیگر در باره مسائل کاری در دیدارها و مهمانی ها صحبت نکنیم.

با توجه به سابقه کاری تان انتظار می رفت که بیژن درباره قبول پیشنهادهای هنری اش با شما مشورت کند.

یک بار قبلا به بیژن گفتم که فکر کن مهران غفوریان یا جواد رضویان هستی که هیچ کسی در خانواده شان بازیگر نیست. تو هم فکر کن که پدرت بازیگر نیست. می خواهم مستقل باشی. دوست ندارم هرجایی رفتی، بعضی فکر کنند به پیشنهاد فرد دیگری در آن جا حضور داری.

یعنی هیچ وقت با هم در باره این که پسرتان در چه کارهایی حضور دارد، صحبت نمی کنید؟ این به خاطر اختلاف سلیقه است یا دلیل دیگری دارد؟

نه در باره کارمان هیچ وقت کاری به همدیگر نداریم. من اصلا خبر ندارم که او در چه زمانی در چه فیلم یا سریالی بازی می کند. ما با هم ارتباط داریم و فقط در صورتی از شرایط کاری همدیگر خبردار می شویم که از اخبار یا دیگران متوجه این موضوع شویم. این به دلیل اختلاف سلیقه نیست. هیچ دلیلی ندارد که کار و بارمان را به دید و بازدیدهایمان بکشانیم. اگر هم از همدیگر نظرخواهی کنیم، بعد ممکن است بعضی ها منت بگذارند که چون پدرت بازیگر است و با هنرمندان دوست و رفیق است، به تو پیشنهاد کاری می دهند.

ار ناراحتی تان درباره بازی در سریال «نیسان آبی» متوجه می شویم که تجربه خوبی در این فضا نداشتید. آیا در پیشنهادهای کاری مهم است که برای سینما، تلویزیون یا نمایش خانگی و در کنار چه کسی بازی می کنید؟

نه، هر آدمی در زندگی تجربیات مثبت و منفی زیادی دارد و همین ها باعث می شود درس بگیریم تا هرکاری و هر پیشنهادی را قبول نکنیم. گفتم که از «نیسان آبی» متاسفم، اما در ادامه هم گفتم که از بازی در آن ناراحت نیستم. برای بازی در پلتفرم ها و تلویزیون و سینما و... تفاوتی قائل نمی شوم و اتفاقا در باره این سوال ها می گویم که مقایسه نکنید. چون کار خوبی نیست. بعضی حتی می پرسند نسل جوان و امروزی را چطور می بینید؟ فقط می گویم این مقایسه ها را نکنید.

  • 13
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش