به گزارش ایران، با تجدید چاپ کتاب«انسان خردمند؛ تاریخ مختصربشر» نوشته یووال نوح هراری با ترجمه نیک گرگین رقم تعداد چاپهای این اثر در فاصله یک سال به ۱۲ رسید؛ کتابی که نشان نمیدهد، در شمار کتابهای زرد باشد. از رامین شعبانپور مدیر فروشگاه کتاب افق میپرسیم، این روزها چه کتابهایی بیشتر میفروشد؟!
به همین کتاب اشاره میکند و میگوید: «کتابهای فلسفه زندگی که خوشخوان هستند و بار علمی خوبی هم دارند مورد توجه مردم قرار گرفته است، اما عامهپسندها، مثل قبل نمیفروشند.» «انسان خردمند؛ تاریخ مختصربشر»کتابی قطور است که به روایت ِ تاریخ بشر و انواع گونههای انسانی از «نئاندرتالها» تا « اورانگوتانها» و... میپردازد.
اثری مایه گرفته از تاریخ، باستانشناسی، زیستشناسی و فلسفه که ظاهراً توجه مخاطبهای ایرانی را جلب کرده است. چنان که شعبانپور میگوید، این اثر و آثاری از این دست که هم ارزش علمی دارند و هم خوشخوان هستند، بیش از پیش خوانده میشوند.
تا همین یکی – دو سال پیش عمده بازار کتابهای مرتبط با فلسفه و معنای زندگی زیر سلطه کتابهای زرد روانشناسیهای موفقیت بود؛ کتابهایی که چندان مایه علمی و تئوریک غنی نداشتند و مهارتها و ایدههای کاربردی را برای مواجهه با چالشهای فردی و اجتماعی ارائه میکردند، یا آنکه میخواستند یکشبه یا حداکثر طی چند ماه فردی را صاحب ثروت نجومی کنند یا از او شخصیتی بسیار موفق بسازند[!]این دست کتابها عموماً مبتنی بر راهکارهای انگیزشی بودند و چیز خاصی نداشتند، اما حالا چندیست بازار این دست کتابهای زرد از سکه افتاده و جای خود را به آثار جدی در فلسفه و معنای زندگی داده است. دیگر خبری از «پنیرت را جابهجا کن» یا «قورباغهات را قورت بده» نیست.
محمدرضا جعفری ناشر کتابهای فلسفه و معنای زندگی نیز درباره علت رویگردانی مخاطب از آثار زرد به گزارشگر «ایران» در اینباره میگوید:«بازار کتاب سالها دست آثار زرد بود و من احساس میکردم این آثار با ایدههای نادرست تأثیر بدی بر زندگیها و دیدگاههای دیگران میگذارند.
با چنان روندی، جای آثاری با مضمون فلسفه زندگی و البته با عیار علمی و فلسفی قابل اعتنا، در فضای نشر ما خالی بود.»
او در حالی این دست آثار را چاپ میکرد که هرگز فکر نمیکرد بااین اقبال خوب روبهرو شود.
همزمان با فعالیت این ناشر و بلکه پیشتر از او، برخی چهرههای مهم ترجمه علوم انسانی هم آثاری همه فهم و خوشخوان و با عیار علمی قابل اعتنا در این حوزهها را ترجمه و منتشر کردند که از آن جمله میتوان به مجموعه «تجربه و هنر زندگی» به سرپرستی خشایار دیهیمی اشاره کرد. مجموعهای که آقای مترجم در معرفی آن به «ایران» میگوید: «کتابهای این مجموعه فلسفی هستند اما چون فلسفی به معنای خاصی هستند، در عنوان مجموعه به جای لفظ «فلسفه» از «هنر زندگی» استفاده شده است.
مجموعه هنر زندگی هم چنان که از عنوان آن هم برمیآید به دو دسته کتاب تقسیم میشود؛ کتابهای نظری «هنر زندگی» و زندگینامهها، زندگینامههای شخصی، یادداشتهای پراکنده و خاطراتی که صرفاً تجربه زندگی هستند. موضوعات آثار این مجموعه مسائلی است که تقریباً همه فیلسوفان هنر، دغدغهاش را دارند: معنای زندگی، خوشبختی، نوعدوستی، سرشت بشر، فضیلت، مبانی ارزشها، شخصیت، همزیستی مسالمتآمیز، ترس، درد، بیماری، ملال و...»
جعفری هم معتقد است:«علاوه بر عیار علمی بالای این دست آثار فلسفی، بازار کتابهای زرد روانشناسی و معنای زندگی و ادبیات اشباع شده است و دیگر مانند گذشته کشش و تقاضا برای این آثار وجود ندارد.»
ادبیات زرد در سراشیبی
زمستان چهار- پنج سال پیش برای نخستین بار پای نویسندههایی چون جوجو مویز، الیف شافاک و پیشتر از آنها کسانی چون آنا گاوالدا و... به نشر ایران باز شد و خیلی زود مورد اقبال عموم مخاطبان قرار گرفتند.
مجموعه آثار این نویسندهها نه تنها از سوی مترجمها و ناشرهای مختلف به فارسی ترجمه و منتشر شد، بلکه عملاً این آثار سر از بازار قاچاق هم در آوردند و افرادی سودجو با اقدامی غیرقانونی این دست آثار را با چاپ افست و قیمتی خیلی کمتر از قیمت نسخههای قانونی روانه بازار نشر کردند. حالا بر اساس نشانههایی که در بازار کتاب به چشم میخورد، چه بسا تب تند این کتابها پس از سالها فرو نشسته باشد و مانند گذشته هواخواه و مخاطب نداشته باشند.
مجید تیموری، کتابفروش، در این باره میگوید:«در آغاز کتابهای شافاک و مویز و نویسندگانی از این دست، برای مخاطبها تازه و بکر بودند و توجه آنها را جلب کردند. اما در ادامه با عرضه دیگر آثارشان کم کم تقاضا برای این آثار رو به کاستی گذاشت و الآن دیگر مانند سابق سراغ کتابهای این نویسندهها را نمیگیرند.
از طرفی آثار این نویسندهها خیلی زود به تکرار افتاد و انگار اگر مخاطب یکی دو کتاب از آنها را بخواند گویی همه کتابهایشان را خوانده است. این عوامل در کاهش توجه به آثار این نویسندهها مؤثر بوده است.»
از اواخر دهه هشتاد دوره حکمرانی عامهپسندهای وطنی رو به افول گذاشت و جایشان را عامهپسندهای خارجی گرفتند. اما حالا که اقبال به عامهپسندهای خارجی کم شده، توجه به آثار عامهپسند ایرانی هم چندان بیشتر از پیش نشده و همچنان همان نویسندههای ایرانی میفروشند که یک دهه پیش نیز میفروختند؛ نامهایی مانند مصطفی مستور، محمود دولتآبادی، بلقیس سلیمانی، زویا پیرزاد، رضا امیرخانی... در این فاصله فقط یکی دو نام جوان به فهرست پرفروشهای داستان ایرانی اضافه شده است.
بازار کتاب حاکی است، مخاطبها نسبتاً به عامهپسندهای فلسفه و ادبیات بیاعتنا شدهاند و به نظر میرسد که آثار ادبیات و علوم انسانی جدی میرود تا روزگارِ دیگری را تجربه کند؛ روزگاری که غلبه با عامهپسندها نخواهد بود. باید منتظر ماند و دید که این داستان به کدام سو میرود؟!
حسن همایون
- 13
- 1