پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
کد مقاله: ۱۴۰۱۰۷۰۰۷۴

حکایت های آموزنده از لقمان

حکایت های لقمان,حکایت های آموزنده از لقمانحکایت های لقمان
حکایت های لقمان از جایگاه ویژه ای در ادبیات کهن ما برخوردار هستند. در ادامه این مقاله سرپوش با چند مورد از این حکایت های لقمان اشنا شوید.

حکایت های آموزنده از لقمان

لقمان حکیم، زاده ی سرزمین سودان بعنوان یک غلام سیاه شناخته میشد. با این که چهره ی او سیاه و نازیبا بود ولی دلی روشن و ایمانی استوار داشت و فکرش باز بود. لقمان حکیم برده ای مملوک در آغاز جوانی بود که به دلیل نبوغ عجیب و حکمت وسیعش آزاد شد و اوج منزلت و مقامش به حدی بود که شهره آفاق شد.

> حکایت لقمان و میوه ها:

لقمان حکیم، روزگاری در خدمت خواجه ای بود. خواجه دارای غلام های بسیاری بود. لقمان بسیار دانا توجّه خواجه را به خود جلب کرده بود. غلامان دیگر به خاطر حسادت کردن به او همواره میخواستند لقمان را در نزد خواجه بدنام کنند.

خواجه در روزی از روزها، به لقمان و چند تن از غلامانش دستور داد که به باغ بروند و در آن جا میوه بچینند. غلام ها و لقمان، پس از چیدن میوه ها به خانه رفتند. غلام ها در بین راه، همه ی میوه ها را خوردند تا این که به خانه رسیدند و سبدها خالی به خانه رسید. خواجه از غلامان درباره میوه ها سوال کرد و غلامان به خاطر حسادت به لقمان گفتند:لقمان، میوه ها را خورده است.

خواجه که از دست لقمان عصبانی شده بود، گفت:« ای لقمان، برای چه میوه ها را خوردی؟ مگر نمی دانستی که من امشب، مهمان دعوت کرده ام؟ اصلاً چگونه توانستی به تنهایی ، آن همه میوه را بخوری؟!»

لقمان گفت:من به هیچ یک از میوه ها لب نزده ام. این کار، خیانت به خواجه است!»

خواجه گفت:« چگونه می توانی نخوردن میوه ها را اثبات کنی؟ در حالیکه طبق شهادت همه ی غلام ها تو میوه ها را خورده ای!»

لقمان گفت:« ای خواجه، ما را آزمایش کن تا بفهمی که چه کسی میوه ها را خورده است!»

خواجه که آشفته شده بود، گفت:« ای لقمان، مرا دست می اندازی؟ چگونه بفهمم که چه کسی میوه ها را خورده است؟ هر کسی که میوه ها را خورده، میوه ها در شکمش است. من برای اینکه بفهمم میوه ها در شکم کیست باید شکم همه ی شما را پاره کنم.»

لقمان تبسم کنان گفت:« درست میگویی. میوه ها در شکم کسی است که آنها را خورده است. اما برای فهمیدن این که چه کسی میوه ها را خورده نباید شکم همه ما را پاره کنید! شما دستور بده تا همه آب گرم بخورند و خودت با اسب و ما پیاده به دنبالت بدویم.

خواجه از لقمان پرسید:« بسیار خوب، اما این کار چه نتیجه ای دارد؟»

لقمان گفت:« در پایان کار ، نتیجه اش آشکار می گردد!

خواجه دستور داد که آب گرمی را بیاوردند تا همه از آن بیاشامند و خودش در صحرا با اسب می رفت و غلامان پیاده می دویدند.

لقمان و همه غلام ها پس از ساعتی، استفراغ کردند. آب گرم باعث شده بود تا هر چه در معده شان بود، را بیرون بریزند!

خواجه فهمید که همه غلام ها به غیر از لقمان، آن میوه ها را خورده اند. خواجه غلام ها را توبیخ کرد که میوه ها را خورده اند و به لقمان، تهمت ناروا زده اند. سپس لقمان را مورد لطف قرار داد.

حکایت های لقمان,حکایت های خواندنی از لقمانحکایت های آموزنده از لقمان

> بی توجهی لقمان حکیم به حرف مردم:

لقمان نیک و بد هر کاری را مشروط به رضای وجدان و خشنودی خداوند می دانست و هدفش تمجید و تحسین خلق نبود و از خرده گیری و عیبجویی آن ها نمی ترسید و همواره به فرزندش این موضوع را می گفت تا این که روزی تصمیم گرفت به جهت اطمینان خاطر ، این حقیقت را برای پسرش مصور کند. لقمان به فرزندش گفت:مرکب را آماده ساز و برای سفر، مهیا شو. پس از آماده شدن مرکب، لقمان سوار شد و پسرش به دنبال او پیاده می رفت. در این حال، گروهی که در مزارع، کار میکردند آنها را دیدند و اعتراض آمیز گفتند: عجب مرد سنگدلی، خودش سواره است و کودک معصومش پیاده به دنبال او می رود.

در این زمان لقمان از مرکب پیاده شد و پسرش بر مرکب سوار شد تا این که گروهی دیگر از مردم، او را دیدند. این بار مردم با دیدنشان گفتند:عجب پسر بی ادب و بی تربیتی ، پدر پیر و ضعیف خود را پیاده گذاشته و خودش با اینکه از نیروی جوانی و تنومندی برخوردار است؛ بر مرکب سوار شده است.

حقا که غفلت و بی توجهی در تربیت او صورت گرفته است. سپس لقمان بهمراه فرزندش سوار مرکب شد و هر دو ادامه ی راه را سواره رفتند تا به گروه سوم رسیدند، مردم این قوم با دیدن آن ها گفتند:عجب مردم سنگدلی ، هر دو بر این حیوان ناتوان، چنین بار سنگینی را تحمیل کرده اند و به خودشان زحمت پیاده روی نداده اند. لقمان و پسرش در این هنگام از مرکب پیاده شدند و ادامه ی راه را پیاده رفتند تا این که مردم دهکده ی دیگری با مشاهده آن ها، زبان به نکوهش گشودند و گفتند:به آن پیر سالخورده و جوان خردسال بنگرید، هر دو پیاده در پی مرکب میروند و جان حیوان را بیشتر از سلامت خود دوست دارند. پس از تمام شدن این مرحله از سفر، لقمان به فرزندش با تبسمی معنی داری گفت:حقیقت را در عمل دیدی، اکنون بدان که هیچوقت نمیتوان تمام مردم را خشنود کرد و زبان آن ها را بست؛ پس تو خشنودی خداوند و رضای وجدانش را در نظر بگیر و توجهی نسبت به تحسین و تمجید یا توبیخ و نکوهش دیگران نشان نده.

گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش

  • 16
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه

انواع ضرب المثل درباره امانت داری ضرب المثل ها ابزار ارزشمندی برای انتقال مفاهیم مهم اجتماعی و اخلاقی به نسل های بعدی هستند. انواع ضرب المثل درباره امانت داری نیز از این قاعده مستثنی نیستند و طی قرن ها، اهمیت حفظ امانت و درستی در روابط انسانی را به ما گوشزد کرده اند.

...[ادامه]
ویژه سرپوش