جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۲:۱۸ - ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۶۷۰۴
دانشگاه

انتخابات، چقدر برای دانشگاهیان ما مسأله است؟

اخبار دانشگاه,خبرهای دانشگاه,دانشگاه,انتخابات

همواره به برخورد محتاطانه با موضوع هایی همچون انتخابات، نقد داشته‌ام که چرا ولع و حساسیت نسبت به انتخابات آنچنان که در بیرون فضای دانشگاه‌ها به چشم می‌خورد در فضاهای آکادمیک کمرنگ‌تر است؟ و چرا انتخابات مسأله و موضوع دانشگاهیان ما نیست؟ چرا وقتی از پایگاه آکادمیک می‌خواهیم به مسأله‌ای همچون انتخابات بپردازیم صحبت‌های ما از جنس صحبت‌های سر کلاس‌هایمان می‌شود؟

 

معتقدم این یک پرسش جدی است. شاید برخی اینگونه اظهارنظر کنند که وقتی می‌توان موضوع های انتخاباتی را از طریق شبکه‌های اجتماعی دنبال کرد دیگر چه نیازی است که در دانشگاه به بحث و نظر بپردازیم؟ اما این کافی نیست و نهاد علمی باید پدیده مهمی چون انتخابات را دنبال کند و جامعه‌شناسان و اهالی ارتباطات در این زمینه، طرح مسأله نمایند.

 

به نظر می‌رسد شرایط و میزان کنشگری برای آکادمیسین‌ها و دانشجویان، بین قبل و بعد از انتخابات متفاوت است، اما چرا؟ واقعیت این است که عرصه انتخابات در جامعه ما با گمشده‌ای به اسم «فضای سیاسی» مواجه است که قبل و بعد از انتخابات را برای ما متفاوت می‌کند. شاید ضعف نهادهای مدنی، حزبی و سیاسی است که این احساس را برای ما ایجاد می‌کند که می‌توان در روزهای قبل از انتخابات «حرف زد» اما همچنان نمی‌توان «نظر داد» بویژه در محیط‌هایی که محافظه‌کارانه‌ و محتاطانه است مثل مراکز آکادمیک و دانشگاهی که از قضا باید با رویکردی منتقدانه تنور این روزها را گرم نگه دارند.

 

بر این اساس، معتقدم سردترین فضاهای انتخاباتی، در دانشگاه‌ها، در میان دانشجویان و اعضای هیأت علمی است در حالی که در دوره‌های انتخاباتی پیشین، قلب تپنده انتخابات در خود دانشگاه‌ها بود. گویا باید انتظار داشت که موجی شکل گیرد یا پدیده‌ای برای انتخابات خلق شود که ذیل آن موج، افراد مکنونات و تصمیم‌های خود را بگویند.

 از این رو نخست، ضعف نهادهای سیاسی در جامعه که مسائل را به سمت ایام انتخابات سرریز می‌کنند و دوم، خود موج و پدیده انتخابات را می‌توان از دلایل سردی در محافل دانشگاهی دانست و معتقدم اهالی آکادمی، محققان، دانشجویان و... باید به انتخابات به‌عنوان موضوعی برای تفکر و تحلیل بپردازند.

 

اما به‌عنوان یک معلم، باید چه چیزی را قبل از انتخابات مورد بررسی قرار دهیم؛مسأله اول؛ در مورد تفاوت‌ها یا ویژگی‌های جامعه ایران، از نظر رفتار رأی‌دهی است، همواره گفته می‌شود که جامعه ایران «جامعه رندی» است؛ به این معنا که نظر خود را تا وقتی که نفعی وجود نداشته باشد پنهان می‌کند. از این رو، برخی از معمایی بودن جامعه ایران و پنهانکاری از روی زرنگی سخن می‌گویند، بویژه آنانی که نسبت به جامعه ایران نگاه بدبینانه‌ای دارند، از این خصیصه، نه به‌عنوان ویژگی مثبت بلکه به‌عنوان ویژگی منفی تاریخی یاد می‌کنند و معتقدند ایرانی‌ها ممکن است آن چیزی را که ابراز می‌کنند حرف دلشان نباشد و حتی به آن عمل هم نکنند.

 

نکته دوم؛ بحث چرخش‌ در روندها است. یکی از مسائلی که ما امروز با آن مواجه هستیم اینکه همه با «درصد»ها، نه با «روند»ها به انتخابات نگاه می‌کنند؛ و «درصدها» غیر از «روندها» است؛ چون تنها سیاست‌ورزان و کنشگران سیاسی شهامت ورود به چرخش را دارند که بگویند این سیاست‌ورزی چه تأثیری بر روندها دارد. به عبارت دیگر، کنشگران سیاسی آینده را «کشف نمی‌کنند» آینده را «می‌سازند».

 

نکته سوم؛ در ارتباط با اهمیت «نخستین نظر» یا «نظرهای پیشینی» است؛ به عبارتی، نظرهایی که بر اساس یک نوع انتخاب‌سیاسی یا در واقع سوگیری‌های سیاسی شکل گرفته است. ۶۰ درصد افرادی که مردد هستند، وقتی تصمیم به انتخاب می‌گیرند که احساس امنیت کنند یا هزینه‌های سنگینی را برای ورود خود به انتخابات قائل نباشند. بنابراین، به میزانی که «احساس امنیت» و «معناداری رأی» (به این معنا که رأی مؤثر است) در انتخابات شکل بگیرد، به همان میزان بر ورود «رأی مرددها» تأثیر می‌گذارد؛ همچنانکه در انتخابات پیش‌ رو چشم‌ها به رأی مرددها دوخته شده است.

 

نکته چهارم، شکل‌گیری موجی است که هر چه به روز انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم بیشتر قابل مشاهده است، چون ممکن است تغییرات در آن موج، در اثر یک کنش یا فعل سیاسی یا بر اساس موفقیت رسانه‌ای در تبلیغات سیاسی شکل بگیرد و تغییرات بعد از شکل‌گیری این موج معنادار می‌شود؛ همچون تلاقی کناره‌گیری دکتر عارف در انتخابات ۹۲ و حمایت جریان اصلاحات از روحانی با موفقیت او در مناظره‌ها.

 

اینجا است که مسأله «رسانه» در انتخابات برجسته می‌شود. به نظر می‌رسد کنشِ سیاسی رسانه را، نوع رقابت بین جریان‌های سیاسی و تصویری تعیین می‌کند که در انتخابات کاندیداها از هم نشان می‌دهند. بر این باورم که انتخابات دو بخش بسیار مهم دارد؛ یکی، تصویر یا انگاره است و دوم، موضوع ها و بحث‌‌هایی است که توسط رسانه‌ها انعکاس پیدا می‌کند. درست است که در نشان دادن تصویر جریان‌ها و رقبای سیاسی (بخش اول) رسانه سهیم و دخیل است ولی آن چیزی که تأثیرگذار می‌شود، جملات یا گزاره‌هایی است که در خود انتخابات انعکاس پیدا می‌کند. در انعکاس این گزاره‌ها باید از رسانه‌های بزرگ و کوچک در کنار هم یاد کرد؛ معمولاً در رسانه‌های بزرگ؛ به طور خاص رادیو و تلویزیون، بخش‌هایی بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار می‌گیرد که از مشی یا سیاست کلی آن رسانه برکنار باشد؛ همچون مناظره‌ها یا آن قسمت‌هایی که توسط خود کاندیداها ارائه می‌شود. ولی قسمت دوم که رسانه‌های کوچک (شبکه‌های مجازی) است از چند انتخابات اخیر به‌عنوان یک رقیب جدی برای رادیو و تلویزیون مطرح شده است. معتقدم رسانه زمانی می‌تواند اثر خود را بگذارد که نهایتاً به «کنش سیاسی» منجر شود و تأثیر خود را تا  پای صندوق‌های رأی حفظ کند.

 

*مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر هادی خانیکی است که ۲۴ اردیبشهت ماه در نشست «انتخابات؛ بررسی فضا، شرایط و روندهای سیاسی و رسانه‌ای» در محل دانشگاه علوم اجتماعی دا نشگاه تهران ارائه شد.

 

 

دکتر محمدعلی مرادی«انتخابات» فرمی از مشارکت سیاسی و اجتماعی است که واجدان شرایط به پای صندوق‌های رأی می‌روند تا بیان کنند چه کسی را برای مدیریت کلان جامعه مناسب و اصلح می‌‌دانند تا مدیریت امور کشور خود را به او محول کنند. اما این، تنها سطحی از مشارکت است که می‌توان به آن «مشارکت صوری» لقب داد. در کنار این مشارکت صوری، مشارکت سیاسی عمیق‌تری نیز وجود دارد که می‌تواند محتوای غنی‌تر را دربر داشته باشد و کیفیت دیگری از مشارکت عمومی و همگانی را سازماندهی کند، تا به‌طور کارآمدتر ساز و کار زندگی را پیش برد. این مشارکت از طریق «احزاب» و «ساختارهای حزبی» رقم می‌خورد؛ که می‌توان به آن لایه دوم مشارکت سیاسی لقب داد.

اما مشارکت از مجرای احزاب، بیش از همه، درک عمیق‌تری از «حزب» را می‌طلبد؛ چرا که حزب با «گروه» یا «باند سیاسی» متفاوت است. گروه یا باندهای سیاسی بیشتر حول «فرد» شکل می‌گیرند و چندان سابقه تاریخی ندارند اما حزب سیاسی بیش از هر چیز واجد مؤلفه‌های سه گانه زیر است؛

 

 الف- آرمان سیاسی؛ که در منشور آن حزب تعین خود را نشان می‌دهد.

 

ب- برنامه سیاسی، که برنامه مشخص در پرتو آن منشور صورت‌بندی می‌شود.

 

ج -ساختار سیاسی؛ در سلسله مراتب و نهادهای مالی، پژوهشی و علمی؛ که در واقع نیروی پشتیبان تحقق «آرمان سیاسی» و «برنامه سیاسی» است.

 

 از رهگذر این «آرمان‌سیاسی»، «برنامه‌سیاسی» و «ساختار» است که یک حزب می‌تواند واجد ابعاد تاریخی شود و با آن می‌تواند مسئولیت تصمیم‌ها و عملکردهای خود را بپذیرد و از طریق این حس مسئولیت، می‌تواند «اعتماد عمومی» را به مثابه بزرگترین سرمایه اجتماعی در مبارزات سیاسی کسب کند.

 

در صورت فقدان احزاب تاریخی، انتخابات تنها در لایه اولیه می‌تواند مشارکت سیاسی را تحقق بخشد. در جامعه‌ای که احزاب یک شبه ایجاد و یک شبه محو می‌شوند، نمی‌توانند از وجود احزاب ماندگار و پایدار بهره‌مند شوند؛ چرا که حزب در مرحله نخست بیش از هر چیز «آرمان مشترک» می‌خواهد که ذیل «آرمان عمومی» یک جامعه خود را تعریف می‌کند که آن آرمان عمومی را «وفاق همگانی» نام نهاده‌اند.

 

«وفاق همگانی» آن توافق همگانی است که عموم یک جامعه بر آن اصرار دارند که بیش از هر چیز از بطن تاریخ و فرهنگ و تجربه تاریخی اجتماعی، سیاسی یک جامعه بیرون کشیده می‌شود. بی‌دقتی در صورت‌بندی این وفاق همگانی است که تنش و تشتت ملی به وجود می‌آورد.

 

وفاق همگانی بر اصلِ «وحدت یک جامعه» تأکید دارد، در حالی که احزاب «کثرت یک جامعه» را نمایندگی می‌کنند و در این دیالکتیک «وحدت در کثرت» و «کثرت در وحدت» است که یک جامعه می‌تواند ثبات و تغییر، آزادی و امنیت را به گونه‌ای پویا تجربه کند تا بتواند مشارکت حداکثری داشته باشد و ضمن پویایی بتواند آرامشی پایدار را رقم زند. چنین ساختاری را می‌توان در احزاب ساماندهی کرد. در کنار «آرمان مشترک»، این «برنامه مشترک» است که می‌تواند مشارکت همگانی را تحقق بخشد.

 

اگر «وفاق همگانی» اصل وحدت یک جامعه است، پس سه تا چهار حزب هستند که می‌توانند ذیل وفاق همگانی، کثرت یک جامعه را نمایندگی کنند؛ که عبارتند از «برنامه سیاسی محافظه‌کاران»، که به‌طور عمده بر تقویت خردمندانه ساختارهای کلان اصرار دارد، «برنامه سیاسی میانه» و سرانجام «برنامه سیاسی چپ‌ها» که سمت و سوی آنها بیشتر لایه‌های پایین جامعه است.

 

این احزاب، فقط عده‌ای نیستند که دور هم جمع شده‌اند، بلکه واجد ساختارهای خاص پشتیبانی و مالی و تدارکاتی هستند تا بتوانند نه به مثابه ستاد انتخابات، بلکه به برنامه‌های راهبردی و دور- بُرد حزب توجه عام و خاص داشته باشند. در صورت وجود این ساختار است که مبارزه سیاسی تنها در لایه دولت صورت نمی‌گیرد بلکه در پایین‌ترین لایه‌های جامعه یعنی محله و محل کار، برای بهبود شرایط زندگی و کار در چشم‌انداز امر سیاسی، خود را نشان می‌دهد. این امر، در واقع «لایه دوم مشارکت سیاسی» است که باید از طریق لایه سوم که «نهادی اجتماعی» است پشتیبانی شود تا بتواند وسیع‌ترین مشارکت عمومی را تحقق بخشد.

 

اما لایه سوم مشارکت سیاسی که «نهادهای اجتماعی» هستند، در سطح اول، انجمن‌های صنفی، اتحادیه و کنفدراسیون ها قرار دارند که می‌کوشند مشارکت‌ها را باز هم عمیق‌تر کنند. ساز و کار این انجمن‌های صنفی در محل کار و انجمن‌های محلی- شهری این است که می‌توانند نقطه تلاقی نیروی از بالا و خیزش‌های از پایین باشند تا ساز و کار پویا نه تصلب‌یافته را در هر جامعه پدیدار کنند. در واقع نوعی مشارکت اجتماعی است که با اتکا بر «خودبسندگی اجتماعی آحاد جامعه» می‌تواند بخش وسیعی از وظایف دولت را به عهده گیرد.

 

به این ترتیب، سه لایه مشارکت در یک درهم‌تنیدگی خاص می‌توانند جامعه‌ را پویا کنند و این پویایی که لازمه زندگی بشری است را می‌تواند به فرمی خردمندانه ساماندهی کند و از این طریق، وسیع‌ترین نیروها و سرمایه‌های مالی، فرهنگی، اجتماعی را در ساختار جامعه ادغام کند و «آزادی»، «امنیت» و «عدالت اجتماعی» را بارورتر کند.

 

 

شرط اول، برای دموکراتیک کردن یک نظام، شرکت در انتخابات استمصطفی ملکیان، پژوهشگر فلسفه اخلاق، معتقد است که سعی در دموکراتیک کردن نظام سیاسی وظیفه ما است. شرط اول، برای دموکراتیک کردن یک نظام، شرکت در انتخابات است و این وظیفه اخلاقی ما است.

استاد مصطفی ملکیان، در سخنرانی که با عنوان «از اخلاق شفقت تا دموکراسی» در شهر مشهد ایراد کرد، کوشید تا در بحث خود، بر سه نکته تأکید کند؛ نخست، لزوم شرکت در انتخابات، دوم، پاسخ به اشکالات مخالفان شرکت در انتخابات و در نهایت تحلیل مسائلی در ارتباط با انتخاب رئیس جمهوری دولت دوازدهم. ملکیان در این سخنرانی کوشید تا انتخابات را شرط دموکراتیک ‌کردن یک نظام معرفی کند.

 

 

 وی استدلال اخلاقی برای لزوم شرکت در انتخابات را در چهار مقدمه طرح کرد؛ به زعم او، نخست، وظیفه اخلاقی هر فرد این است تا جایی که می‌تواند از درد و رنج دیگران بکاهد. مکتب‌های اخلاقی در هزار و یک موضوع و مسأله باهم اختلاف نظر دارند ولی یک فصل مشترک دارند و آن این است که وظیفه هر کس کاستن از درد و رنج دیگران است.

 

دوم، یکی از سرچشمه‌های درد و رنج‌های انسان‌ها، نظام سیاسی حاکم است. نمی‌توان گفت که منحصراً همه مشکلات جامعه منبعث از نظام سیاسی حاکم بر جامعه است اما در جامعه‌ شناسی نیازها چنین تحلیل می‌شود که انسان‌ها به لحاظ جامعه‌ شناختی نیازمند نظام سیاسی سالم و صالح هستند و اگر نظام سیاسی رو به فساد و ناسالمی برود درد و رنج مردم هم افزایش پیدا می‌کند.

 

چهارم، بشر تاکنون نظام سیاسی‌ای سالم‌تر از دموکراسی کشف نکرده است. البته این بدان معنا نیست که تا ابد کشف نخواهد کرد ولی تاکنون که تقریباً سه هزار و اندی سال از اندیشه‌ سیاسی در جهان می‌گذرد نظام سیاسی سالم‌تر از نظام دموکراتیک (نمی‌گویم دموکراتیک لیبرال یا دموکراتیک سوسیال یا دموکراسی دیگری؛ فقط بر دموکراسی تأکید دارم) کشف نکرده است.

 

ملکیان بر اساس این چهار گام، چنین نتیجه می‌گیرد که سعی در دموکراتیک کردن نظام سیاسی وظیفه ما است. و شرط اول، برای دموکراتیک کردن یک نظام، شرکت در انتخابات است. راه دیگری برای دموکراتیک کردن نظام وجود ندارد و این وظیفه اخلاقی ما است.

 

در ادامه ملکیان به نقدهای احتمالی استدلال خود نیز گریز زد و گفت: «در اینجا ممکن است یک استدلال بر ضد من اقامه شود و آن اینکه آیا با شرکت در انتخابات نظام سیاسی اصلاح می‌شود؟» ملکیان در مقام پاسخ چنین استدلال آورد که اگر در انتخابات شرکت کردیم و نظام دموکراتیک‌ تر نشد و دوره بعد هم شرکت کردیم و باز نظام دموکراتیک‌ تر نشد؛ حداقل دستاورد آن، این است که بتدریج دموکراسی به عنوان یک فرهنگ در جامعه و در میان نسل بعدی نهادینه می‌شود و برای نسل آینده درونی خواهد شد که هر نظام سیاسی باید از طریق انتخابات روی کار بیاید. از این رو، ملکیان تأکید کرد که باید شرکت در انتخابات را به یک فرهنگ تبدیل کرد. شرکت در انتخابات یعنی شرکت در روندهای دموکراتیک.

 

پاسخ دیگر ملکیان به منتقدان خود این بود که اگر فرض کنیم شرکت در انتخابات مطلقاً نظام را دموکراتیک‌ تر نمی‌کند آیا راه دیگری سراغ داریم که نظام را دموکراتیک کند؟ اگر بله، بدیل آن را ارائه کنید.

 

این پژوهشگر فلسفه اخلاق در ادامه سخنرانی خود به بحث «اخلاق شفقت» پرداخت و تأکید کرد که بر اساس اخلاق شفقت، ما نمی‌توانیم نسبت به فعالیت‌های سیاسی و دموکراتیک رژیم سیاسی بی‌تفاوت باشیم.

اگر فردی قائل به اخلاق عدالت باشد، اعتقادش این خواهد بود که به کسی یک دینار ظلم نمی‌کند و اجازه نمی‌دهد کسی هم یک دینار به او ظلم کند؛ چون عدالت چیزی جز «پاسداشت حق‌ها» نیست اما در اخلاق شفقت فرد یک دینار از حق دیگری نمی‌خورد درعین حال که بخشی از حق‌های خود را به دیگری می‌بخشد.

 

به زعم او، اخلاق ناشی از شفقت اخلاقی، فوق اخلاق عدالت است و از ما می‌خواهد که نسبت به دموکراتیک بودن نظام سیاسی حاکم بر جامعه‌ مان حساس باشیم. شکی نیست که اگر شهروندان برای دموکراتیک کردن نظام فعالیت سیاسی کنند، بخشی از حق‌های خود را از دست خواهند داد. فردی که فعالیت سیاسی می‌کند برای محرومیت‌های فراوانی خود را آماده می‌کند.

 

وی در پایان، این اظهارنظر که «کاندیداها با هم فرق ندارند» را یک مغالطه بزرگ دانست و تأکید کرد که دولت یازدهم شبح جنگ را از خواب‌های ما و کابوس‌های ما بیرون برد. این کم چیزی نیست. ارزش «امنیت اجتماعی» از رفاه اجتماعی کمتر نیست. وقتی شما می‌دانید که جنگ تا اطلاع ثانوی به تعویق افتاده است به تعبیر جامعه‌شناسان «امید اجتماعی» در شما شکل می‌گیرد.

 

به این اعتبار، ملکیان تأکید داشت که رأیش به دولت یازدهم را تکرار خواهد کرد و در این باره تصریح کرد: «گمان می‌کنم که کسی اگر انانیت و نفسانیت خود را کنار بگذارد و واقعاً به فکر بشریت باشد هر چقدر هم مکدر باشد از فلان فعالیت دولت کنونی هر چقدر هم به نظرش بیاید فعالیت‌ها کند یا نارسا بوده ولی بالاخره می‌فهمد که فعالیت نارسای کسی که قصد فعالیت دارد، فرق می‌کند با فعالیت رسای کسی که قصد خدمت ندارد.»

 

 

 

 

 

iran-newspaper.com
  • 15
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش