روزنامه کیهان آرشیو خوب و منظم و قابل دسترسی دارد و اما همیشه داشتن یک آرشیو خوب و منظم و قابل دسترس، نمیتواند خوب باشد! خاصه در مواقعی که خواسته باشیم حرفهای دیروز و امروز یک جریان عقیدتی ـ سیاسی را کنار هم بررسی کنیم.
ماجرای یک تیتر و انواع و اقسام واکنشها کیهان در هجدهمین روز مرداد، با فونتی درشت این تیتر را روی صفحه نخست خود مینشاند: «وضعیت موجود، دستپخت مدعیان اصلاحات است، فرار نکنند، پاسخگو باشند!» این تیتر در ادامه مباحثی است که تقریبا از اوایل هفته و پس از انتشار سخنان رئیس دولت اصلاحات، بالا گرفته بود؛ همان سخنانی که رئیس دولت اصلاحات، نه به عنوان رئیس جمهور اسبق که به عنوان یک شهروند عادی جمهوری اسلامی، از همه مسائلی که منتهی به ناراحتی و نارضایتی مردم شده است، قلباً عذرخواهی کرده در کنار آن، راهکارهایی ۱۵ گانه ارائه میدهد.
بدون ورود به محتوای مباحت مطرح شده و نیز محورهای ۱۵ گانه ای که رئیس دولت اصلاحات برای برون رفت از وضعیت موجود برمیشمارد؛ حمله همه جانبه کیهان نشینان، ما را به فضای انتخاباتی ۹۲ بازمیگرداند؛ حتی اگر تلاش کرده باشیم که طی تمامیاین ۵ سال، بازنگشتن به عقب را در ذهن و تفکر خود نهادینه کنیم.
کیهان در ابتدای گزارش تحلیلی ـ خبری خود با همان تیتری که قبلاً به آن اشاره شد، مینویسد: «در روزهای گذشته مدعیان اصلاحات و به خصوص رئیسدولت اصلاحات به میانه میدان آمده و برای نجات خود به انتقاد از دولت و ارائه راهکارهایی برای حل مشکلات عدیده اقتصادی موجود پرداختهاند بیآنکه بگویند این مشکلات ناشی از حمایتها و حضور تفکر جریان آنان در بدنه دولت بوده و امروز به جای آنکه این اشخاص، جریانها و گروهها لاف ارائه راهکار بزنند، باید ضمن عذرخواهی، پاسخگوی نقش خود باشند.»
شاهد مثال دیگرِ روزنامه کیهان اما، «سعید حجاریان» فعال سیاسی اصلاحطلب است که دولت را در وضعیت تعلیق در تعلیق دانسته و اظهار میدارد:«دولت گیج و کرخت است و میشود اصلاحطلبان بگویند دولت روحانی دولت ما نیست.»
کیهان به رئیس دولت اصلاحات و سعید حجاریان بسنده نمیکند و به سراغ گروهی به تعبیر خود مدعیان اصلاحات از جمله بهزاد نبوی، محمد سلامتی، محسن آرمین، مصطفی تاجزاده، فیضالله عربسرخی، محمد کیانوشراد، عبدالله ناصری، صادق نوروزی، علی باقری و دیگرانی میرود که با صدور بیانیه ضمن مروری بر وضع موجود به ارائه راهکارهایی برای برونرفت کشور از شرایط موجود پرداخته بودند.
گزارش کیهان با تیتر: «وضعیت موجود، دستپخت مدعیان اصلاحات است، فرار نکنند، پاسخگو باشند!» به این نقطه میرسد که:«حرفهایی که زده بودید را این بار هم تَکرار کنید!» و اما شاهد مثالهای کیهان بیشتر از آن که از فضای انتخاباتی ۹۲ باشد، بیشتر روی چهرهها و حمایتهای گروههای اصلاح طلب در اردیبهشت ۹۶ متمرکز میشود.
کیهان مینویسد: «۲۴ اردیبهشت سال گذشته رئیس دولت اصلاحات با انتشار پیغامیویدئویی که در تلگرام منتشر شد، بر حمایت خود از روحانی در انتخابات تاکید کرده و از مردم ایران خواست که دوباره به روحانی رای بدهند.» و در ادامه یادآور این نکته میشود که:«البته این تنها رئیس دولت اصلاحات نبود که به حمایت از روحانی و درخواست از مردم برای رای مجدد به وی پرداخته بود که دیگر مدعیان اصلاحات نیز در چنین موقعیتی بودهاند. به عنوان نمونه جناح اصلاحطلبان ایران، مجمع روحانیون مبارز، حزب اعتدال و توسعه، حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، حزب اراده ملت ایران، نهضت آزادی، شورای هماهنگی اصلاحات، حزب اسلامیکار، خانه کارگر، انجمن اسلامیمدرسین دانشگاهها و...از تشکلها و احزاب نزدیک به جریان اصلاحات در انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ طی بیانیههایی از روحانی حمایت کرده بودند.از شخصیتهای مدعی اصلاحات نیز به افرادی از جمله صادق زیباکلام، غلامحسین کرباسچی، سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، فاطمه دانشور، محسنهاشمی، زهرا اشراقی، مصطفی ملکیان، عمادالدین باقی، احمد حکیمیپور، محمدرضا خاتمی، علی شکوری راد، فائزههاشمی، فاطمه راکعی، شهربانوی امانی، محسن رهامی، سهیلا جلودارزاده، رسول منتجبنیا، حمیدرضا جلاییپور، عبدالله نوری، مصطفی معین، حسین کمالی و ... میتوان اشاره کرد که در جریان انتخابات با ورود به میانه میدان از روحانی حمایت و آیندهای درخشان برای ملت ایران در صورت پیروزی وی را تصویرگر شدند.»
نگاهی به فضای انتخاباتی ریاست جمهوری ۹۲ از منظر کیهان مثلث؛ «حسین شریعتمداری»، «محمد ایمانی» و «حسامالدین برومند» بلافاصله پس از پایان رای گیری در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ تا لحظه تنفیذ حکم ـ ۱۳ مرداد۱۳۹۲ ـ و نیز در ادامه تا نهایی شدن چهرههایی که قرار بود حسن روحانی را در دولت یازدهم همراهی کنند؛ تقریبا به صورت روزانه در سلسله یادداشتهایی، بر این نکته تاکید داشتند که: «روحانی وامدار هیچ جریانی نیست»، «روحانی قطعاً یک اصولگرا است!» و «اصلاح طلبان در خوشبینانه ترین حالت توان به میدان کشانیدن ۷ درصد رای دهندگان را دارا میباشند.»
کیهان پس از نهایی شدن پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، جبهه جدیدی علیه اصلاحات میگشاید و تمام تلاش خود را معطوف به دو مسئله خیلی مهم میکند:
الف/ روحانی اصولگرا است
ب/ اصلاح طلبان نقشی در پیروزی حسن روحانی هم اگر داشته اند؛ نهایتاً ۱۰ درصد!
مثلا در ستون اخبار ویژه و با تکیه بر جمعی که آنان را«معاند»، «معارض»، «فراری» و«متواری» میخواند! آن هم با اسامینامشخص اما آدرس دادنهایی کاملاً معلوم! ضمن آن که اصرار بر این دارد که: «روحانی اصلاحطلب نیست» بر این نکته دست میگذارد و ادعا میکند که «محمدرضاعارف» یعنی تنها «نامزد اصلاحطلبان»۱۰ درصد هم رای نداشت!
شاهد مثالهای کیهان تماشایی است! مثلا به نقل از «محمدرضا ـ ی»که او را همکار فراری نشریات زنجیرهای معرفی میکند، به نقل از«صدای آمریکا» مینویسد:«روحانی اصلاحطلب نیست و هیچ اصراری هم ندارد که خودش را اصلاحطلب بنامد. این در حالی است که آقای عارف خودش را اصلاحطلب میدانست. اما چون در نظرسنجیها حتی نظرسنجیهای اصلاحطلبانه او دارای رای بالایی نبود، اصلاحطلبان از روحانی حمایت کردند.»
کیهان در همین ستون و به نقل از«رجب مزروعی» که او را نیز«عضو متواری فراکسیون مشارکت در مجلس ششم» معرفی مینماید و به استناد مصاحبه ای که با رادیو فردا در شب انتخابات داشته دست بر نکته ای قابل تامل میگذارد:«روحانی رای بالایی دارد اما اگر هم شکست بخورد، این مصیبتی برای اصلاحطلبان نیست چرا که آنها نیروی اجتماعی خود را دارند و آن بخشی هم که شرکت نکردند، جنبش سبز را میسازند. بنابراین شکست روحانی شکست و مصیبتی برای اصلاحطلبان نخواهد بود.»
منهای این ستون و حرفهایی که همین حالا هم اگر قرار بر بازگو کردن باشد، برزبان خواهد آمد، سلسله یادداشتهایی در کیهان منتشر میشود که در کمال حیرت، به این نتیجه منتهی میشود که مغز اعترافات و ادعاهای منسوب به چهرههای عمدتاً اصلاح طلب، هسته اصلی ادعاهای کیهان را مبنی بر «اصولگرا بودن روحانی» و «عدم دخالت اصلاح طلبان در پیروزی حسن روحانی»، تشکیل میدهد. کیهان در ادامه اما با مقایسه آماریِ انتخابات مجلس نهم (اسفند ۱۳۹۰) و ریاست جمهوری یازدهم (خرداد ۹۲)، مینویسد:
«اصلاحطلبان انتخابات مجلس در اسفند ۹۰ را تحریم کردند اما همین انتخابات با مشارکت ۶۵درصدی مردم مواجه شد که سومین رکورد بالای مشارکت در میان ۹ دوره انتخابات مجلس بود. حال اگر این رقم را با انتخابات ریاستجمهوری اخیر که ۷۳درصد مردم در آن شرکت کردند مقایسه کنیم، تنها تفاوت ۸درصدی مشاهده میشود ضمن اینکه در همه ادوار، میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاستجمهوری ۱۰ تا ۱۵درصد بیش از انتخابات مجلس بوده است.
در واقع همانگونه که عباس عبدی نیز تصریح کرد حتی اگر اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نمیکردند لااقل ۶۵درصد مردم شرکت میکردند و البته براساس نظرسنجیهای انجام گرفته در ۲ماهه قبل از انتخابات، مشارکت ۷۰درصدی مردم- فارغ از تصمیم اصلاحطلبان تحریم یا شرکت در آن- مسجل شده بود. درواقع به گفته عضو مستعفی مشارکت، مردم حضور در انتخابات رابه اصلاحطلبان تحمیل کردند ضمن اینکه آقای روحانی هرگز خود را اصلاحطلب معرفی نکرده و اعتدالگرا و فراجناحی توصیف کرده است.» همه این صغری ـ کبری چیدنها برای آن است که ثابت کند:
الف/ رای اصلاحطلبان حداکثر ۱۰ درصد است
ب/ روحانی اصلاحطلب نبوده بلکه اعتدالگرا و فراجناحی است.
یک عضو سابق دفتر تحکیم و نیز عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر یعنی«عابد توانچه» دیگر شاهد مثال روزنامه حسین شریعتمداری است. کیهان به نقل از توانچه مینویسد:«اصلاحطلبان سیاست دوگانهای در مقابل روحانی در پیش گرفتهاند. از یک طرف او را پس میزنند تا هزینهای برای روحانی پرداخت نکنند. از طرف دیگر تایید میکنند و دو دستی به روحانی چسبیدهاند. دست از سر روحانی برنمیدارند مگر مطمئن شوند چیزی به آنها نمیماسد. تلاش اصلاحطلبان برای مصادره او نمیتواند لقمه چرب و نرمی نصیب آنها بکند.» کیهان این شاهد مثال را از آن روی میآورد تا به یک تئوری خودساخته، جنبه اثبات شدگی بدهد:«اصلاحطلبان با روحانی همان خواهند کرد که باهاشمی کردند.»
«روحانی کجا ایستاده است؟» را باید نخستین یادداشت تمام قد کیهانی به شمار آورد که با جمع بندی گفتهها و شنیدهها، تلاش دارد نقش تعیین کنندگی اصلاح طلبان در انتخابات را به گونه ای خاص! مغشوش کرده و ثابت کند این طیف سیاسی اساساً در شکست و پیروزی نامزدهای حاضر در انتخابات، ابتکار عمل را به دست نداشته است!
محمد ایمانی در این یادداشت نه تنها دست به تحریف تاریخ میزند که به نوعی تاریخ سازی میکند! در قسمت مهمیاز یادداشت او پس از آن که اصلاح طلبی و اصولگرایی را دو روی یک سکه معرفی کرد و خرج بخشهایی از اصلاح طلبانی که به زعم نویسنده نقاب بر چهره دارند، جدا نمود، مینویسد:«حقیقت این است که خط تمایز اصلی در کشور بر سر دوگانه اصولگرایی و اصلاحطلبی نیست. کدام اصولگرای حقیقی میتواند قائل به اصلاحطلبی و تغییر (بهبود) وضع موجود به وضع مطلوب مبتنی بر آرمانها و اصول نباشد؟ و از آن سو کدام اصلاحطلب حقیقی میتواند از اصلاحگری دم بزند اما معتقد به اصول و آرمانهای اصیل اسلامی به عنوان مطلوبهایی که باید به آنها رسید، نباشد؟ نه امروز و نه در طول ۱۶ سال گذشته، اختلاف مطلقا بر سر این دو عنوان که در واقع دو روی یک سکهاند، نبود. از زمانی که ادعای اصلاحطلبی تبدیل به نقاب و پوششی برای اباحیگری، قانونشکنی و دینستیزی در کشور شد، تاکید بر اصولگرایی ضرورت یافت. ۱۹ سال پیش- سال ۱۳۷۸- در حالی که فتنهگران به همراه پایگاه مطبوعاتی دشمن و براساس نقشه طراحی شده از سوی سرویسهای جاسوسی بیگانه آشوب تیر ۷۸ را به راه انداختند، این آقای حسن روحانی بود که در سخنرانی راهپیمایی حماسی ۲۳ تیر تصریح کرد اراذل و اوباش پستتر و حقیرتر از آنند که بتوانند براندازی کنند و باید سرکوب شوند.» محمد ایمانی حضور و نقش آفرینی حسن روحانی در ۲۳ تیر ۷۸ را جلوه ای از اصولگرا بودن وی معرفی و تاکید میکند:«با این اوصاف خیلی وقاحت میخواهد که جریان فعال در فتنههای ۷۸ و ۸۸ برای مصادره رئیسجمهور منتخب و آرای وی خیز بردارد.»
اصولگرایان حسن روحانی را از خودشان میدانند حتی اگر به دیگری رای داده باشند!
ایمانی در ادامه همان ضرب و تقسیمهای موجود در فضای جامعه را شاهد مثال میآورد و اما بغض فروخورده را در این چند جمله به آشکارا بیرون میریزد:
«اصولگرایان وفاداران به اصول و آرمانهای انقلاب، رئیسجمهور جدید را از خودشان میدانند حتی اگر در انتخابات به نامزدهای دیگر رای داده باشند. او قرار است یازدهمین دولت جمهوری اسلامی را تشکیل دهد و سکاندار امور اجرایی کشور باشد. طبعا اصولگرایان دلیلی نمیبینند این همانی صددرصدی میان اصول و رئیسجمهور جدید برقرار کنند همانگونه که چنین نسبتی نه میان اصول و نامزدهای دیگر یا میان اصول و آقای احمدینژاد برقرار نبوده است.»
بعد از محمد ایمانی نوبت به حسین شریعتمداری میرسد تا چوب را از دست وی بگیرد و مسیر را ادامه دهد.«خواب تازه اصحاب فتنه!» دستپخت دیگری است از روزنامه کیهان به قلم شریعتمداری که میخواهد با جدول ضرب و جدول کلمات متقاطع! ثابت کند:
الف/حسن روحانی اصولگرا است
ب/ اصلاح طلبان در پیروزی روحانی کوچکترین تاثیری نداشته اند!
شریعتمداری مینویسد:«این روزها، مدعیان اصلاحات از طریق روزنامههای زنجیرهای و نشریات فراوان دیگری که در اختیار دارند و با پشتیبانی سایتهای ضدانقلاب و رسانههای غربی، عبری و عربی، اصرار دارند آرای دکتر روحانی را به حساب خود بنویسند و یا دستکم این که در سبد رای ایشان برای جبهه اصلاحات سهم قابل توجه و تعیینکنندهای قائل شوند! القای این توهم مخصوصا برای آن عده از مدعیان اصلاحات که در فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ حضور موثری داشته و آشکارا در نقش ستون پنجم دشمنان بیرونی ظاهر شده بودند، اهمیت حیاتی دارد، چرا که طیف یاد شده بعد از ارتکاب جنایتشرمآور وطنفروشی در فتنه ۸۸ به دنبال فرصتی برای اعلام بازگشت به درون نظام بودند و برای این منظور در پوشش و زیر چتر اصلاحطلبان بیرون از دایره فتنه به میدان آمده بودند. ولی مواضع رسما اعلام شده دکتر روحانی در کنار تاکید چندباره ایشان، وامدار هیچ حزب و جناحی نیست و فقط در چارچوب قانون حرکت خواهد کرد...»
حسین شریعتمداری ضمن ابراز ناخرسندی از حسن روحانی به واسطه تشکر از رئیس دولت اصلاحات ، خاطرنشان میکند: «مقایسه مواضع اعلام شده آقای دکتر روحانی با مواضع شناخته شده فتنهگران تردیدی باقی نمیگذارد که رئیس جمهور منتخب نه فقط کمترین همخوانی با این طیف ندارد، بلکه با جرات میتوان گفت که در نقطه مقابل آنها ایستاده است.»
شریعتمداری که در ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ و طی یادداشتی با عنوان:«همراهان ناهمراه»، ترکیب سبد رای روحانی را به گونه ای ترسیم کرده بود که نقش اصلاح طلبان در آن، چیزی معادل صفر نشان داده شود! اصرار عجیبی دارد تا حسن روحانی را پیروز انتخاباتی معرفی کند که نقش اصلاح طلبان در مشارکت و نه پیروزی نامزد پیروز، در نهایت ۱۰ درصد بوده است فلذا سندی تاریخی برجای میگذارد تا این روزها که نوک پیکان حملات را به سمت اصلاح طلبان میگیرد بتوان به آن رجوع کرد:«اصحاب فتنه از همخوانی مواضع رئیس جمهور منتخب با جبهه اصلاحات به طور کامل قطع امید کردهاند ولی از سوی دیگر، برای آنها القای این توهم که در سبد رای روحانی سهم عمدهای داشتهاند ضرورتی حیاتی دارد. از این روی تمام توان خود را به کار گرفتهاند که حداقل دو یا سه تن از اعضای شناسنامهدار و شناخته شده جبهه اصلاحات را در پستهای کلیدی کابینه آقای روحانی جای دهند و بیشتر از همه به جایگاه معاون اولی رئیس جمهور منتخب چشم دوختهاند.»
نوبت به ضلع سوم«مثلث کیهانی» میرسد؛ حسامالدین برومند؛ او با یادداشت:«سرقفلی نامشروع» مباحث مطرح شده توسط ایمانی و شریعتمداری را پی میگیرد ولی دقیقا مطالب مطرح شده در یادداشت:«همراهان ناهمراه» شریعتمداری را با قلمیدیگر بازنویسی میکند:«مدتی است تکاپو و تحرک یک طیف سیاسی برای مصادره گفتمان اعتدالگرایی که با انتخاب حجتالاسلام روحانی بهعنوان رئیسجمهور منتخب نضج گرفته، سرقفلی جماعتی شده است که سابقه و کارنامه شان بیرون از بستر «اعتدال» بوده است. عجیب است که این جریان شتابزده به صحنه آمده و تلاش میکنند تا تعاریف و تفاسیرشان از اعتدال را به افکار عمومی و جامعه تحمیل نمایند.»
یادداشتها تقریبا یک روز در میان تکرار میشود و تا چند هفته پس از مراسم تحلیف و معرفی اعضای کابینه ادامه پیدا میکند.
حسین شریعتمداری طی دو یادداشت؛ «برف فراق» و«رفیق قافله نیستند»، همچنان تمام تلاش و هم و غم خود را معطوف به جداسازی روحانی از اصلاح طلبان و عدم تاثیرگذاری قابل ذکر آراء اصلاح طلبان در پیروزی حسن روحانی مینماید. او حتی در این راه، از داستانی از مثنوی هم مدد میجوید و چهرههای اصلاح طلب نزدیک به روحانی را به منزله همان مارِ بی رمقی میداند که در برف افتاده بود و چون به هوای داغ و تب دارِ بغداد رسید جانی دوباره گرفت و رمقی تازه یافت و بلای جان آن مرد ساده اندیش شد:
اژدها را دار در برف فراق هین مکش او را به خورشید عراق
نویسنده به روحانی یعنی همان مرد ساده اندیش هشدار میدهد تا از اژدهای افتاده در برف پرهیز کند و او را به وصال خورشید عراق نرساند زیرا باعث هلاکت او خواهد شد و بالطبع همگان دانند منظور نگارنده از اژدهای گرفتار در برف کیست؟!
«تحمیل سرنوشت «دولت اصلاحات» به «دولت اعتدال»، یکی از اولویتبندیهای اصلی طیف ساختارشکن و تندرو به شمار میرود. این جریان همانگونه که در پوشش اصلاحات، «ضد اصلاحات» را در پیش گرفت و موجی از ناکارآمدی، ناراضی تراشی، درگیری درون حاکمیت، آشوبافکنی و قفل کردن امور ملی را پدید آورد، اکنون درصدد است با مصادره و تحریف شعار دینی و عقلانی «اعتدال» که از سوی حجتالاسلام والمسلمین روحانی مطرح شده، همان جریان «ضد اعتدال» (افرط و تفریط) را باز تولید کند. طیف مذکور به رئیسجمهور و دولت جدید به چشم یک «پل گذار» و «نردبان» مینگرد.» اینها بخشی از یادداشت:« عروس هزارداماد» است به قلم محمد ایمانی که تکمیل کننده یادداشتهای «برف فراق» و«رفیق قافله نیستند» حسین شریعتمداری است تا مبادا روحانی از چهره ای اصلاح طلب در کابینه بهره گیرد!
«این بدهی و آن طلب» که به قلم حسین شریعتمداری به رشته تحریر درمیآید و«کدام نقش را بازی میکنند؟» که محمد ایمانی مینویسد ضمن آن که در یک راستا است میکوشد تا همان خط قبلی را این بار در عرصه به کارگیری چهرههای اصلاح طلب، دنبال کند. شریعتمداری و دوستانش ـ ایمانی و برومند ـ تا پیش از ورود به بحث کابینه و همراهان روحانی؛ کوشیده بودند روحانی را بدهکار طیف اصلاح طلب ندانند و به طور طبیعی، چون آنها این احساس را در خود میدیدند که افکار عمومیفرضیات و تئوریهای کیهانیها را پذیرفته! پلان دوم را کلید میزنند؛ سهم خواه معرفی کردن اصلاح طلبانی که در پیروزی حسن روحانی نقشی نداشته اند!
«مهندسی اولویتها» را«برومند» مینویسد، «این سه گزاره را کنار هم بگذارید» و«خانه را جستجو کنید» را«حسین شریعتمداری». آخرین مطلب مورد استناد در یادداشت فعلی، «پروژه ناشیانه حامیان فتنه!» است به قلم«حسامالدین برومند».
نکته قابل تامل در مقالاتی که بدان اشاره شد آن که عنوان:
«اصلاح طلبان» با فاصله گیری از ایام انتخابات، مجدداً تبدیل به:«اصحاب فتنه» و«فتنه گران» میشود، گویی دیگر با اصلاح طلبان و رای آنها کاری نیست!
۵ سال بعد از آن گرد و خاک رسانه ای؛
کیهان به جای آن که به سال ۹۲ بازگردد به یک سال قبل بسنده میکند:«چنانچه ذکر آن رفت اصلاحطلبان در روزهای گذشته سفره خود را از دولت جدا کرده و خود را در موقعیت حلکننده مشکلات با ارائه راهکارهایی که در بیانیهها و مصاحبههای آنان ذکر شده است، قرار دادهاند. سخن اینجا است که مدعیان اصلاحات بایستی به سخنان و مواضع یک سال پیش خود مروری مجدد کرده و به جای فرار به جلو ضمن پوزش و عذرخواهی از ملت که با تخریب رقیب و همچنین ارائه تصویری غیرواقعی از آینده زمینهساز رای به نامزد مطلوب خود شدهاند در پیشگاه ملت پاسخگو باشند. اصلاحطلبان میگویند دولت روحانی، دولت ما نیست ولی بررسیها نشان میدهد که اکثریت مدیران میانی و سطح بالا در دولت کنونی از جریان اصلاحات انتخاب شدهاند و در نتیجه این جریان نقش اصلی در وضعیت کنونی داشته و دارد. از این روی میتوان گفت که مدعیان اصلاحات بایستی به جای فرار به جلو پاسخگوی نقش خود در به وجود آمدن وضعیت کنونی باشند، وضعیتی که به گفته رئیسدولت اصلاحات بیاعتمادی بیسابقهای را به دولت به وجود آورده است.»
کیهان از چند مسئله ـ به احتمال زیاد ـ تعمداً غفلت میورزد:
۱ـ شرایط انتخابات اردیبهشت ۹۶ هیچ تفاوتی با خرداد ۹۲ ندارد
۲ ـ میزان مشارک و همراهی اصلاح طلبان از روحانی، در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ بسیار شبیه به هم است
۳ ـ اصلاح طلبان هرگز روحانی را اصلاحاتی به شمار نیاوردند! آنها در مجموع به این جمع بندی رسیدند که از بین نامزدهای موجود، روحانی را برگزینند.
۴ ـ اگر کیهان مطالب ۵ سال پیش خود را قبول دارد، که قطعاً دارد! شانه خالی کردن شامل حال اصولگرایان میشود نه اصلاح طلبان
زیرا هم سهم و نقش خود را پذیرفته اند، هم عذرخواهی کرده اند و هم حاضر اند هزینههای اجتماعی و سیاسیِ احتمالی را بپردازند برخلاف اصولگرایان که تا احمدی نژاد به جاده خاکی زد؛ در برائت جویی سر و دست میشکستند تا جایی که موحدی کرمانی بر سر آنها نهیب زد!
۵ ـ کیهان یا تاثیرگذاری اصلاح طلبان در پیروزی روحانی در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ را قبول دارد یا نه! اگر قبول دارد بابت تمامییادداشتهای خرداد ۹۲ باید عذرخواهی کند و اگر ندارد بابت تیری که ۱۸ مرداد بر صفحه اول خود حک کرد
۶ ـ بین حمایت از روحانی و اصلاح طلب دانستن روحانی فاصله بسیار است، مشکل کیهان دقیقاً با کدام قسمت ماجرا است؟
۷ ـ همه موارد به کنار! شاید به قول فیض الله عرب سرخی؛ «کیهان پذیرفته که پایگاه رای اصلاح طلب دولت ساز است» و ما داریم دوستان کیهانی خود را آزرده خاطر میکنیم.
رضا بردستانی
- 17
- 3