سه شنبه ۰۱ خرداد ۱۴۰۳
۱۵:۳۹ - ۰۷ آذر ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۹۰۵۷۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

زنگ خطری که پرویز پورحسینی پیش از مرگش به صدا درآورد

پرویز پورحسینی,درگذشت بازیگر
یک سال پیش دوستداران پرویز پورحسینی، خبر درگذشت او را با ناباوری وبهت‌زدگی شنیدند. آنان امید بسته بودند که بازیگر محبوب‌شان می‌تواند کرونا را به زمین بزند ولی این ویروس نفرت‌انگیز امید آنان را به باد داد و جامعه هنری را بار دیگر به سوگ نشاند.

به گزارش ایسنا ، حالا یک سال از آن جمعه غم‌انگیز می‌گذرد. یک سالی که بر تئاتر هم سخت گذشت . در این مدت هنرمندان زیادی بابت آینده نامعلوم این هنر در جهان بعد از کرونا ابراز نگرانی کرده‌اند.

این دلشوره‌ها البته دلواپسی‌های قبلی را هم یادآوری می‌کند . همچنانکه پرویز پورحسینی هم سال‌ها پیش زنگ خطری جدی را برای تئاتر پیش‌بینی کرده بود و به نظر می‌رسد این زنگ خطر مدتی است به صدا در آمده است.

ما به انگیزه اولین سالروز درگذشت این هنرمند، بخشی از نگرانی و دلواپسی او را درباره تئاتر مرور می‌کنیم.

او در گفتگوی خود با منصور خلج که در مجموعه کتاب‌های ماندگاران صحنه منتشر شده است، گفته بود: به هنگام دیدن یک تئاتر یا فیلم، به دنبال این هستم که با من چه کرده است و چه تاثیری روی منِ تماشاگر گذاشته است. اینجا خودم را به عنوان تماشاگر معمولی در نظر می‌گیرم که می‌خواهد تئاتر ببیند. می‌دانم به هر حال یکسری چیزها با من هست ولی سعی می‌کنم مثل یک تماشاگر معمولی، یک مخاطب عادی تئاتر ببینم. اینجاست که می‌توانم بگویم کار خوب بوده یا نه.»

او در ادامه بحث مهمی را مطرح می‌کند؛ صلاحیت کارگردانی که این روزها یکی از موضوعات مهم در تئاتر است: «قدیم‌ها هر کسی دست به کارگردانی نمی‌زد. زمانی که ما دانشکده می‌رفتیم کسی که با سواد بود یا به قولی جسارت می‌کرد، وارد این حیطه می‌شد . ما برای کارگردانی مرتبت بالایی قائل بودیم. یعنی باور داشتیم که کارگردان باید یک دنیای دیگری با خودش داشته باشد. خیلی باسواد باشد. تجربه داشته باشد. کار کردن با بازیگر را بلد باشد. تئاتر امروز جهان را بشناسد و ... هر کسی نمی‌توانست کارگردانی کند. اگر یک جوانی به اصطلاح پررویی می‌کرد و یک متنی را برای اجرا دست می‌گرفت، مورد هجمه قرار می‌گرفت. البته این را یادآوری کنم که نمی‌گویم اگر یک نفر بخواهد تجربه کند، بد است ولی اینکه کسی بخواهد از سر تفنن یا برای پول درآوردن یک عده را جمع کند و در نهایت یک کار عبثی را به مخاطب نشان بدهد، خوب نیست و من این کار را نمی‌پسندم.»

او جملات بعدی خود را این گونه ادامه داده بود: «من نمی‌پسندم چون فلان خانم یا فلان آقا پول دارند، اجازه دارند سالن اجاره کنند و تئاتر کار کنند. در حالیکه یک جوان با استعداد که صلاحیت بیشتری هم دارد، فقط چون پول ندارد و نمی‌تواند سالن اجاره کند، نتواند کار کند. به نظر من اگر این مساله ادامه پیدا کند، عواقب بدی در انتظار ما خواهد بود.

از طرفی کارگردان‌های شناخته شده مثل دکتر رفیعی یا از میان نسل جوان امروز کسانی مانند حسین کیانی یا محمد یعقوبی به دلیل توانایی‌ها یا تجربه‌هایی که دارند می‌توانند با هر گروه ناشناخته‌ای هم کار کنند ولی اگر هنرپیشه شناخته شده تئاتری که سبقه و تربیت تئاتری دارد هم کنار آنان کار کند مسلما نتیجه بهتری خواهد داشت. ولی الان کسی که می‌خواهد تئاتر کار کند، به دنبال یک چهره می‌گردد تا بتواند گیشه داشته باشد و اصلا به کیفیت کار فکر نمی‌کند. کار را هم که می‌بینیم، هیچ تاثیری بر ما نمی‌گذارد و نتیجه معکوسی هم در تئاتر خواهد داشت.

به نظر من این برای تئاتر زنگ خطر است. درست مثل زمانی که لاله‌زار از یک تئاتر فرهیخته به آتراکسیون تبدیل شد. یک زمانی در لاله‌زار شاهد اجرای نمایش «بادبزن خانم ویندرمیر» یا اجراهایی از میر سیف‌الدین کرمانشاهی، رضا کمال شهرزاد، سید علی نصر یا حسن مقدم بودیم و بعد از آن تنها آتراکسیون بود که آنجا اجرا می‌شد. می‌دانید این اتفاق باعث شد تئاترهای اندیشمند و تئاترهایی که حرفی برای گفتن داشتند، کنار زده شوند و تماشاگر خود را از دست بدهند . در واقع آتراکسیون باعث شد سلیقه مخاطب نزول کند . خدا کند این اتفاق یک بار دیگر پیش نیاید و تئاتر ما با این مساله مواجه نشود.»

پورحسینی در این گفتگو از تئاترهای لاکچری هم سخن گفته بود؛ تئاترهایی که البته نمی‌دید و معتقد بود چندان هم پر شمار نیستند. اما باور داشت باید دلیل استقبال احتمالی مردم را از این تئاترها ریشه‌یابی کنیم و خودش حدس می‌زد این اتفاق به دلیل خستگی مردم است: «مردم خسته‌اند و از نظر روحی نیاز به تفریح و تنفس دارند. در شرایط حاضر تلویزیون این جواب را به آنها نمی‌دهد. برای همین یا به ماهواره روی می‌آورند یا به دنبال تئاترها یا فیلم‌هایی هستند که چنین فضاهایی داشته باشند. به نظر من به جای اینکه بخواهیم سلیقه آنان را نقد کنیم باید این علت‌ها را بررسی کنیم و ببینیم چرا مردم به دنبال این نوع کارها می‌روند و نباید به آنها انگ لمپن بودن بزنیم. به نظر من اگر خیر مملکت را می‌خواهیم اجازه بدهیم سلایق مختلف بهتر کار کنند و ما هم به آنها کمک کنیم.»

چند سالی از این گفتگو می‌گذرد و حالا سال‌هایی به مراتب دشوارتر برای تئاتر و فعالان آن رقم خورده است و اینجاست که تنها دلخوشی این است خوب شد هنرمندانی مانند پرویز پورحسینی که پرورش یافته دوره طلایی تئاتر بودند، این روزهای دشوار را ندیدند.

روز هفتم آذر ماه سال ۱۳۹۹ که این بازیگر تماشایی برای همیشه از دنیا رفت، دوستدارانش به این چیزها فکر نمی‌کردند. آنان به خاطرات خوشی می‌اندیشیدند که او برایشان رقم زده بود چه آن زمان که در هیات نقشی منفی مانند دکتر فاستوس ظاهر می‌شد و چه در قامت نقشی مثبت مانند «جلال» مجموعه «اولین شب آرامش».

پرویز پورحسینی در هفتاد و نه سالگی همچنان دوست داشت فرصتی برایش پیش بیاید تا بار دیگر روی صحنه برود و کارنامه پربار خود را که همکاری با کارگردانانی همچون حمید سمندریان، علی رفیعی، بهرام بیضایی، آربی اوانسیان، بیژن مفید، داریوش فرهنگ، رکن‌الدین خسروی، پری صابری و ... البته پیتر بروک در آن به ثبت رسیده بود، سرشارتر کند. کرونا اما مهلتش نداد و او را به قطعه هنرمندان بهشت زهرا روانه کرد تا به جمع همکاران سفر کرده‌اش بپیوندد.

  • 10
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
کاظم نوربخش بیوگرافی کاظم نوربخش بازیگر کمدین ایرانی

تاریخ تولد: ۱ مهر ۱۳۵۵

محل تولد: بیجار، کردستان، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۰ تاکنون

تحصیلات: دیپلم انسانی

ادامه
جیمی ولز بیوگرافی جیمی ولز نابغه پشت ویکی پدیا

تاریخ تولد: ۷ اوت ۱۹۶۶

محل تولد: هانتسویل، آلاباما، ایالات متحده آمریکا

ملیت: آمریکایی، بریتانیایی

حرفه: موسس بنیاد ویکی مدیا

ثروت: ۱/۵ میلیون دلار

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش