دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۰:۲۰ - ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۱۱۱۰۹۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

نقد تند وکیل امبر هرد: ساکت کردن او در دادگاه برای زنان پیامدهای جهانی دارد

جانی دپ و امبر هرد,دادگاه جانی دپ و امبر هرد

متن زیر توسط جنیفر رابینسون (Jennifer Robinson)، وکیل حقوق بشر استرالیایی و وکیل دادگستری در لندن درباره امبر هرد و نبرد دادگاهی او با همسر سابقش، جانی دپ نوشته شده است که در آن به ناکارآمد بودن نظام قضایی در دفاع از زنان قربانی آزارهای جنسی پرداخته است.

«دروغگو!» این کلمه‌ای بود که وقتی ماشین ما به سمت ورودی دادگاه سلطنتی در حرکت بود بارها و بارها فریاد زده می‌شد. انبوه طرفداران جانی دپ به ماشین فشار می‌آوردند و می‌خواستند همسر سابقش، امبر هرد را از پنجره ببینند.

صبح آغازین روزی بود که به عنوان «محاکمه افترای قرن» نامگذاری شد. دپ ادعا کرد که امبر در مورد خشونت خانگی که می‌گفت در طول رابطه با او متحمل شده دروغ گفته است. قبل از آنکه جمعیت را ببینیم، صدایشان را شنیدیم که فریاد می‌زدند و هو می‌کردند.

در میان آنها مردان بالغی بودند که لباس جانی دپ یا حداقل کاراکتر فیلم‌های او، جک اسپارو و ادوارد دست قیچی را به تن داشتند. پلاکاردهای دست نویسی در دست داشتند که رویشان نوشته شده بود: «مردان هم» که اشاره به جنبش Me too داشت، «سر کیسه کن»، «امبر دروغ می‌گوید»، «امبر متجاوز».

گویی در جانی دپ، قربانی یک «فرهنگ طردشدگی» را می‌دیدند که ظاهرا تمرکز زیادی در پایین کشیدن مردانگی سفیدپوستان دارد. او حالا دیگر فقط کسی نبود که با یک تیم حقوقی بزرگ در دادرسی های پرهزینه افترا شکایت می‌کند. این بازیگر به نوعی تبدیل به هر مردی شده بود که ناعادلانه متهم شده و هدف همان «پاپوش سازی» شده که هر مردی بعدی از جنبش «من هم» با آن روبه‌رو شده است. هر مردی که به خاطر کنایه های جنسی به زنان جوانان در محل کار و اظهارنظرهای «حالا نامناسب» اخراج شده بود.

شاید وقتی فهمیدند دپ پیامی به التون جان فرستاده و ونسا پردایس، همسر سابق و مادر فرزندان خود را «هرزه کلاش فرانسوی» خطاب کرد با او همدردی کردند. شاید با پیام های او که در آنها زنان را فاحشه می‌خواند و برای امبر، همسر سابقش، آرزوی نابودی و مرگ می‌کرد موافق بودند. آنها همه این‌ها را در جانی دپ دیدند. از نظرشان او یک قهرمان نامتعارف بود؛ همان شخصیتی که در فیلم‌ها به طرز متقاعدکننده‌ای بازی می‌کرد.

من قبلا هم روی مواردی کار کرده بودم که جمعیت زیادی را به خود جلب کرده بود -ازجمله نمایندگی جولین آسانژ، بنیانگذار ویکی لیکس – اما هرگز چنین چیزی را ندیده بودم. شیفتگی و هواداری یک سلبریتی و زن ستیزی هم‌سو شده بودند.

دستم را دراز کردم تا دست امبر را محکم بگیرم.

دپ قول داده بود که پس از جدایی از امبر انتقام بگیرد و به لطف قانون این کار را کرد. او در آمریکا از امبر شکایت کرد و مدعی غرامت ۵۰ میلیون دلاری شد؛ مبلغی که برای ورشکستگی امبر کافی بود.

پس از افشاگری ها در مورد سوء رفتار جنسی هاروی واینستین، تهیه کننده هالیوود، جنبش MeToo در سال ۲۰۱۷ پا گرفت. این جنبش در هسته مرکزی خود درباره سخن گفتن بازماندگان و یافتن همبستگی در یکدیگر است. در فرهنگ شرم و سکوت، جایی که نجات یافتگان از هم جدا نگه داشته می‌شوند، سخن گفتن اقدامی قدرتمند به شمار می‌رود.

به تعبیری، جنبش «من هم» پاسخی به نظام های حقوقی است که خدمتی به زنان و دختران نمی‌کند؛ خواه به خاطر ناکارآمد بودن قوانین و خواه ناقص بودن پاسخ سیستم حقوقی به قربانیان و بازماندگان.

اما چیزی در واکنش به جنبش «من هم» اتفاق افتاده است. از آنجایی که زنان برای شکستن سکوت خود قدرت یافته‌اند حالا با نوع متفاوتی از ساکت شدن مواجه شده‌اند: به سکوت واداشتن کسانی که بر اساس قانون و از طریق قانون صحبت می‌کنند.

افزایش تعداد قربانیانی که لب به سخن می‌گشایند با افزایش اقدامات قانونی علیه آنها (از طریق ادعاهایی مانند تهمت و نقض حریم خصوصی) و البته روزنامه نگارانی که می‌خواهند داستان‌های آنها را گزارش کنند، همراه شده است. متداول‌ترین اقدام قانونی علیه زنانی که خشونت های مبتنی بر جنسیت را بیان کرده یا گزارش داده‌اند دعوای افتراست. قانون افترا به شخص اجازه می‌دهد برای خسارتی که به شهرت خود وارد شده شکایت کند.

برای وکلایی که حقوق رسانه ها را می‌دانستند تعجبی نداشت که دپ در لندن از روزنامه سان (The Sun) شکایت کرد؛ جایی که قانون افترا مشهور است به اینکه طرفدار مدعی است. مقاله سان اولین موردی نبود که ادعای تجاوز علیه او را گزارش می‌کرد، اما این بازیگر و وکلایش آن را انتخاب کردند؛ روزنامه‌ای شاید فکر می‌کردند بعید است همدردی تعداد زیادی از مردم، یا افراد مشهور و مدیران هالیوودی را برانگیزد.

امبر صرفا یک شاهد بود که سان از او خواست مدرکی ارائه دهد تا به آنها کمک کند ثابت کنند در مورد آزاری که در طول رابطه با دپ متحمل شده دروغ نگفته است.

از همان آغاز محاکمه در بریتانیا تلاشی تمام عیار برای ترسیم امبر به عنوان دروغگو و سوءاستفاده گر و دپ به عنوان «مرد خوب قربانی» صورت گرفت. تاکتیکی معروف برای انکار، حمله و معکوس کردن نقش قربانی و مجرم.

دوستان سلبریتی اظهاراتی در حمایت از دپ کردند؛ ازجمله همسر سابقش، ونسا پارادی که گفت این «جانی واقعی» که او می‌شناسد نیست. وینونا رایدر، که زمانی با دپ در رابطه بود نیز گفت باور این ادعاها غیرممکن است. اگرچه به‌طور عجیبی نه او و نه پاردی برای آنکه مورد سوال قرار بگیرند در دادگاه لندن حاضر نشدند.

در همین حال دریایی از ترول های آنلاین امبر، وکلا و خبرنگارانی را که در مورد این پرونده گزارش تهیه می‌کردند هدف قرار دادند. ایمیل ها و توییت های فراوانی که به نظر می‌رسید توسط ربات ها ایجاد شده بودند برای فرستاده می‌شد که در آنها می‌گفتند ما با یک «جنایتکار» و «متجاوز» همکاری می‌کنیم.

در دادگاه شاهد بودم که دپ در دفاع از خود از همان عبارات قدیمی و جنسیتی استفاده می‌کرد: امبر دروغ می‌گوید، ناله می‌کند، دعوا می‌کند، در روی من می‌ایستد، قربانی واقعی نیستو … اما هرچه می‌گفت بی‌ربط به سوال اصلی بود: آیا دپ همسر سابقش را زده بود؟

جانی دپ و امبر هرد,دادگاه جانی دپ و امبر هرد

قطعا شواهدی از خشونت وجود داشت. در صدای ضبط شده‌ای که به عنوان مدرک به دادگاه دادیم دپ می‌گوید: «من با سرم به پیشونی لعنتیت زدم، این کار دماغ رو نمیشکونه.» و این با اظهارات شاهد دپ که مدعی شده بود او را لمس نکرده منافات داشت. واکنش وکلای حاضر در دادگاه محسوس بود: این ضربه بزرگی به اعتبار دپ بود.

در نهایت رای دادگاه به نفع روزنامه سان داده شد. پس از «محاکمه‌ای که نمونه‌ای از تاکتیک‌هایی بود که برای ساکت و بی‌اعتبار کردن قربانیان استفاده می‌شد»، این نتیجه توسط سازمان‌های خیریه خشونت خانگی مورد استقبال قرار گرفت. Lisa King of Refuge، بزرگترین سرویس تخصصی خشونت خانگی، گفت که این حکم «پیام بسیار قدرتمندی است… قدرت، شهرت و منابع مالی را نمی‌توان برای ساکت کردن زنان استفاده کرد.»

این حکم ایمانم را نسبت به پیشرفت هایی که در نحوه برخورد با زنان در دادگاه ها، اگر نه در رسانه ها و آنلاین، حاصل شده بود، بازگرداند. با خودم فکر کردم مطمئنا، هیچ کس دیگر نمی‌تواند به او شک کند. اما چقدر اشتباه کردم.

امبر همچنان با سوء ظن و حملات و سوء استفاده های آنلاین روبه‌رو بود. آشوب های آنلاینی که به او حمله می‌کرد این واقعیت را که دادگاه‌های بریتانیا تشخیص داده بودند که او یک بازمانده آزار خانگی است، از بین برد.

و بعد نوبت به محاکمه ایالات متحده رسید. دو سال بعد، بر اساس همان مجموعه حقایق، همان استدلال های منسوخ دوباره اجرا شد؛ این بار در مقابل هیئت منصفه در ویرجینیا در ایالات متحده. دپ از امبر به خاطر مقاله‌ای که او در سال ۲۰۱۸ برای واشنگتن پست نوشته بود شکایت کرد.

در آن مقاله، امبر نامی از دپ یا هیچ‌یک از اتهامات واقعی خشونتی که متحمل شده بود ذکر نکرد، اما از روی تجربه نوشت که چگونه زنانی که صحبت می‌کنند باید حمایت شوند و برای اینکه حمایت بهتری از بازماندگان شود نیاز به اصلاح قانون است.

دپ پرونده افترای خود را در بریتانیا، حوزه قضایی که به شدت طرفدار مدعی است، از دست داده بود. برنده شدن در ایالات متحده باید برایش دشوارتر می‌بود، جایی که بار اثبات به جای متهم بر دوش او بود. از نظر حقوقی، امبر باید برنده می‌شد؛ بر اساس شواهد و حمایت ظاهرا بیشتر از آزادی بیان در ایالات متحده.

جانی دپ و امبر هرد,دادگاه جانی دپ و امبر هرد

اما پس از پخش زنده محاکمه در یوتیوب، هیئت منصفه علیه امبر رای داد. این هیئت به این نتیجه رسید که امبر دپ را بدنام کرده، دروغ گفته و این کار را با سوء نیت انجام داده است.

من معتقدم که نتیجه دادگاه پوچ و غیرمنطقی بود و عواقب آن برای امبر و زنان در همه جای دنیا حتی بدتر از آن چیزی بود که تصور می‌شد و پیامدهای جهانی داشت.

همکاران وکیلم در سرتاسر جهان پس از دیدن اتفاقی که برای امبر افتاد، می‌گویند که موکلانشان نگران اقدام علیه سوءاستفاده کنندگان از خود هستند. برخی تصمیم گرفتند که ادامه ندهند. دیگران گزارش دادند که همسران بدرفتارشان آنها را تهدید کرده و می‌گویند آنها «امبر» هستند و هیچ‌کس حرفشان را باور نمی‌کند. در مقابل همه این‌ها، سؤالات مهم بسیاری باقی می‌ماند.

همه اینها چه پیامی برای زنانی که ممکن است بخواهند درباره آزار دیدن خود صحبت کنند، دارد؟ اگر با آنها این‌طور رفتار شود، چند زن از تجربه دردناک خود صحبت خواهند کرد؟ چند زن دیگر این پرونده را تماشا کرده‌ و فکر کرده‌اند: «نمی‌توانم انجامش بدهم.»

اکنون چند زن پس از شنیدن مسخره شدن امبر، احساس می‌کنند نمی‌توانند برای به اشتراک گذاشتن تجربیات خود با اعضای خانواده به آنها اعتماد کنند؟ الان چند زن ساکت شده‌اند و می‌ترسند جلو بیایند؟

چند زن دیگر مورد شکایت قرار خواهند گرفت و چند نفر ساکت می‌شوند؟ چگونه می‌توانیم مطمئن شویم که قانون منطقی و منصفانه است و همان‌قدر که از اصل بی‌گناهی، حریم خصوصی و شهرت محافظت می‌کند، از حقوق زنان برای داشتن یک زندگی عاری از خشونت نیز حمایت می‌کند؟

این‌ها سؤالاتی است که ما معتقدیم همه باید پرسش درباره آنها را شروع کنیم و قانونگذاران هم باید به آنها فکر کرده و درباره‌شان بحث کنند.

  • 12
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش