جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۲۱ - ۰۷ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۰۷۷۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با خانواده رشیدی در اولین عیدشان بدون استاد

به گزارش هفته نامه چلچراغ، از این منظر سال ۹۵ با هنرمندان خوب تا نکرد. خیلی از بزرگان هنر این سرزمین، عید امسال در کنار خانواده شان به پای سفره هفت سین نمی نشینند. یکی از این بزرگان که جایشان تا همیشه در کنار مردم این سرزمین خالی است، استاد داوود رشیدی نازنین است. به همراه حسن معجونی، حمید پورآذری و محمد عاقبتی، در اولین عیدی که خانواده رشیدی، استاد را در کنار خود ندارند، به منزل اشان رفتیم تا با بیان خاطرات و صحبت هایی پیرامون استاد، سعی کنیم حداقل برای لحظاتی در کنار خانواده رشیدی، جای استاد خالی نباشد.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,خانواده رشیدی

وقتی به استاد داوود رشیدی نه به عنوان یک دوست و به عنوان یک هنرمند نگاه می کنید، چه ویژگی بارزی از او را در آثارش به یاد می آورید؟

حسن معجونی: داوود رشیدی یکی از هنرمندانی بود که متن های عجیبی را انتخاب می کرد. در نسل تئاتری های هم دوره داوود رشیدی هیچ کس به اندازه داوود رشیدی با سلیقه دست به انتخاب متن نمی زد. او متن های کاملا به روز را انتخاب می کرد و به نظر من این ویژگی برجسته این هنرمند بود. من اکثر انتخاب های داوود رشیدی در متن را می پسندیدم. خیلی از هم دوره ای های داوود رشیدی انتخاب هایی دارند که من اصلا نمی پسندم، اما رشیدی به طور کلی انسان به روزی بود. به نظر می رسید رشیدی آدم جوانی است که مدام در حال کسب اطلاعات تازه است و خودش را به روز می کند.

 

احترام برومند: حسن معجونی یک تجربه همکاری با داوود رشیدی داشت و خاطرم است که داوود از او خیلی راضی بود. من با حسن معجونی موافقم که می گوید داوود رشیدی متن های خاصی را انتخاب می کرد. اصولا هم نسل های او این گونه نبودند و به دنبال متن های کلاسیک بودند.

 

تجربه همکاری با پدرتان به عنوان کارگردان چگونه بود؟ هیچ وقت به مشکلی برنخوردید؟

لیلی رشیدی: من در برخی از آثار پدرم بازی کردم. آخرین باری که در نمایشی از پدرم بازی کردم، نمایش «منهای دو» بود. پیش از این هم سال ها قبل در نمایش های دیگری مثل «پیروزی در شیکاگو» بازی کردم، هم خیلی جوان بودم و هم نقش کوچکی بر عهده داشتم. پدرم در کار خیلی خوش اخلاق نبود و بسیار سخت گیری می کرد و حساسیت زیادی داشت. حتی یادم است می خواست من را از گروه اخراج کند. اصولا پدرم بر آن چیزی که فکر می کرد، ایستادگی می کرد.

 

حمید پورآذری: من افتخار همکاری با داوود رشیدی را نداشتم، اما در دیدارهایی که با او داشتم، مهم ترین ویژگی او شوخ طبعی بود. وقتی عکس اجراهای داوود رشیدی را می بینم، مشخص است که او از نسل خودش جلوتر بوده. حدود ۴۸ سال پیش هنرمندی مثل او از خارج کشور آمده و وضعیت را درک کرده. کاری که انجام داده، اتفاق کمی نبوده. او حتی از زمان اکنون هم جلوتر بوده.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,خانواده رشیدی

احترام برومند: زمانی که «پیروزی در شیکاگو» توسط داوود رشیدی کارگردانی شد، خیلی از مسئولان وقت نتوانستند تاب بیاورند و نمایش را پیش از موعد، از صحنه برداشتند. این نمایش با توجه به تعداد اجرا بسیار پرفروش شد و حتی خاطرم است یک شب هم سالن خالی نبود. در آن دوران دو سانس اجرا رفتن رسم نبود، اما بعضی از روزها نمایش دو سانش اجرا می شد.

 

محمد عاقبتی: برای هر کسی داوود رشیدی می تواند وجه مشخص و بارزی داشته باشد. اصولا انسان های بزرگ و الگوها این گونه هستند. چیزی که واقعا خودم حس کرده و دیده ام، این بود که رشیدی وقتی برای پروژه ها و کارهایش تقریبا از ساعت ۹ در دفتر حضور داشت، لا به لای کارهایش، تماس های زیادی با مسئولان داشت و برای حل مشکلات هم صنفی های خود، به خصوص پیش کسوت ها تلاش می کرد. او واقعا پی گیر مشکلات دیگران بود. او برای خودش چیزی درخواست نمی کرد، اما برای دیگران واقعا تلاش می کرد. دوستان اطرافش متوجه تلاش های او بودند و می دیدند که چقدر سخاوتمندانه برای کمک به دیگران دغدغه داشت.

 

من خاطرم است برای نمایش کودکی که لیلی رشیدی هم در آن بازی می کرد، داوود رشیدی کل بلیت های یک شب از اجرا را خرید و به موسسه خیریه کودکان بی سرپرست کمک کرد تا بچه ها تئاتر را تماشا کردند و با بچه ها هم عکس گرفتند و هم صحبت کردند و دوست هم نداشتند راجع به این مسائل صحبت شود. این وجه انسانی و حمایت گر در شخصیت رشیدی بود. امیدوارم بتوانم از این منش الگوبرداری کنم.

 

در میان هنرمندان از نسل آقای رشیدی و همکارانشان به عنوان نسل تکرارنشدنی نام برده می شود. فکر می کنید واقعا مثل این نسل تکرار نمی شود؟

احترام برومند: من فکر می کنم همین جوانانی که امروز در تئاتر کار می کنند، می توانند جای خالی نسل داوود رشیدی را پر کنند. اتفاقا وقتی به رشیدی می گفتند نسل شما تکرار نمی شود، می گفت این خیلی تعارف است و نسلی که امروز کار می کند، از ما بهتر است. او عقیده داشت از نسل قبل از خودش بهتر بود و امروزی ها هم از نسل او بهتر هستند. حس می کنم در حال حاضر علاقه مندان و پیروهای نسل رشیدی کم نیستند.

 

پورآذری: به نظرم نسل رشیدی هم چنان هست و ادامه دارد. ما می بینیم راه یک هنرمند توسط هنرمندی بعدی ادامه می یابد. اگر تفکر رشیدی نبود و بر نمی گشت به کشور و کار نمی کرد، نسل امروز تئاتر وجود نداشت. ما دنباله رو یک جریانی هستیم که تا امروز ادامه یافته است و بعد از ما هم عده ای دنباله همین جریان را می گیرند.

 

واقعا فکر می کنید هنوز در تئاتر ما جریان سازی وجود دارد؟

حسن معجونی: من به این دلیل که چند دوره داور جشنواره تئاتر دانشجویی بودم، می دانم که جوانان بسیار خلاقی حضور دارند. این جشنواره با جشنواره فجر قابل قیاس نیست و می توان به جشنواره فجر جشنواره ای فسیل شده گفت که هیچ اتفاقی در آن نمی افتد و کسالت بار است. در حالی که در جشنواره دانشجویی جوانان بسیار خوبی حضور دارد و جانی نگرانی نیست و اگر بگوییم بعد از ما همه چیز مرده، احمق های عجیب و غریبی خواهیم بود! نسل بعد از ما بسیار بهتر است.

 

احترام برومند: صددرصد نسل ها همین طور که به جول می روند، از نسل قبلی جلوتر هستند و داوود رشیدی این عقیده را هم در تئاتر و هم در سینما داشت.

 

محمد عاقبتی:  ما اتفاقا باید مراقب باشیم. به این دلیل که هر چه نسل جدید روی کار می آید، کارها نوآورانه تر می شود و حال و هوای هیجان انگیزی با خودشان می آورند و باید از آن ها عقب نمانیم و فکر می کنم جوانان واقعا خوب کار می کنند. همه جای دنیا این گونه است و الگوهای هنرمندان در نسل های بعدی تکرار می شود. آمریکایی ها به این تکرارها خیلی هم علاقه دارند و فکر می کنم خیلی هم خوب است.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,خانواده رشیدی

بعضی از هنرمندان می گویند که بهار برایشان با دیگر فصل ها تفاوتی ندارد و حتی حوصله عیددیدنی و رسم و رسوم عید را ندارند. بهار و رسم و رسوم عید برای شما چگونه است؟

حسن معجونی: من اصولا شادی عید و چنین رسم هایی را دوست دارم. این که همیشه یک بهانه تکراری برای از نو شروع کردن وجود دارد، از ویژگی های نوروز است و من خیلی دوستش دارم؛ این که مثلا یک باره تصمیم می گیریم از عید و سال جدید نوع دیگری زندگی  کنیم، یا یک برنامه تازه ای می ریزیم. من ماه اسفند را هم دوست دارم. همه در این مدت تلاش می کنند زودتر این روزها بگذرد و برای من اما دقیقا مهم همین روزهاست که همه می خواهند زوتر بگذرد.

 

آدم ها دوست دراند این روزها بگذرد تا عید برسد، اما من دقیقا دوست دارم همین روزها را زندگی کنم. اواخر هر فصل که جس و حال فصل دیگر را دارد، برایم جالب است. از بچگی خاطرات عجیبی در این روزها دارم. تصویر کوچه ها و یخ بستن برف ها و صدای آبی که از زیر برف ها رد می شد، انعکاس خاصی داشت. مادرم می گفت این صدا برای باد گرمی است که برف ها را پوک می کند و من عاشق آن صدای آب بودم.

 

احترام برومند: داوود رشیدی هم عید را خیلی دوست داشت. خاطرم است که برای من، همیشه عیدی های خوبی می خرید. به هر حال امسال دیگر داوود نیست و ما عید در کنار هم نیستیم. در سال که گذشت، هنرمندان زیادی از دست رفتند. جعفر والی هم از بزرگان تئاتر بود که دیگر بین ما نیست.

 

ما خانواده متوسطی بودیم و عید خیلی ساده برگزار می شد. مادرم در مجمعه ای هفت سین می چید و برای سال تحویل سفره می انداختیم و حتی سبزه را نمی خریدیم و خودمان سبز می کردیم، تخم مرغ رنگ می کردیم و... وقتی با داوود ازدواج کردم، خانواده داوود کمی بیشتر از نظر کمیت به هفت سین اهمیت می دادند و هفت سین مفصلی می چیدند و عیددیدنی داشتند. اکثرا عید نوروز به مسافرت می رفتیم، البته قبل از انقلاب که من کار می کردم، نمی توانستیم سفر برویم و سر کار بودم. یک هفته بعد از عید چند روز مرخصی داشتم و سفر می رفتیم. ما عادت داشتیم همه خواهر و برادرها کنار هم جمع شویم و خیلی خوش می گذشت.

 

حمید پورآذری: عید و نوشدن و امید به این را که بالاخره همه چیز بهتر خواهدشد، دوست دارم. عید و سال نو با خودش امید می آورد. گاهی هم که همه چیز بر وفق مراد ما نمی شود، آخر سال می گوییم عجب سال گندی بود. یک نکته جالب برای من این است که احترام برومند درواقع بخشی از خاطره کودکی ماست و پای تلویزیون می نشستیم و اجرای شما را می دیدیم.

 

محمد عاقبتی: نکته هیجان انگیز سال نو برای من شادی همگانی در این ایام است. حتی غم ها در آن روزها در بستر شادی غرق می شود. این حس را هیچ فضایی نمی تواند ایجاد کند.

 

لیلی رشیدی: انتظار برای هر چیزی به طور کلی خوب است. فکر می کنم عید هم مثل شنبه هر هفته است، ولی با فاصله طولانی تر و تغییر خیلی چیزها. همین نکته جذاب است. من خیلی فکر نمی کنم که با آمدن عید چه کاری می کنم. مثل یک شروع و رسیدن به چیزی است که منتظر آن هستی. مثل گلدان هایی که به اتاق می آوریم و هوا که گرم می شود، دوباره به حیاط بر می گردانیم. شوق خاصی در عید وجود دارد که دوست دارم.

 

آیا در سال ۹۶ تغییری در روند کاری یا زندگی خود ایجاد خواهیدکرد؟

حسن معجونی: البته بهار امسال برای من متفاوت است. من چهار نمایشم را در سال ۹۶ تکرار می کنم، یعنی برنامه ها همه تکراری است. فکر می کنم در سال جدید، سال ۹۵ را بازپخش می کنم! واقعا تصمیم گرفته ام به طور کلی بازیگری را کنار بگذارم. بین زندگی در رشت و بازیگری، من رشت را انتخاب می کنم. اصولا بازیگری دغدغه من نبوده که خیلی بخواهم برایش دست و پا بزنم.

 

حمید آذری: من هم شاید امسال از کارهایم کم کنم. وقتی می بینیم بزرگان ما مثل داوود رشیدی هم شرایط کارکردن خیلی خوبی برایشان فراهم نیست، واقعا ما چه انتظاری می توانیم داشته باشیم؟! استاد رشیدی واقعا در این سال های اخیر باید بیش از این کار می کرد و اگر وضعیت بهتر بود، حتما این طور می شد. این بی مهری ها، انگیزه ها را می گیرد.

 

احترام برومند: دورانی از عمر ما با تنگ نظری و قضاوت غلط از دست رفت. رشیدی بعد از انقلاب سنی  نزدیک به ۵۰ هم نداشت. این دوران اوج کار هنرمند است. در همان دوران خاطرم است کاری در تئاتر شهر روی صحنه برد و آن قدر اذیت شد که کار را نیمه رها کرد.

 

رشیدی می گفت وسط اجرا یک بار یک بشکه پرت کردند روی صحنه و او خیلی اذیت شد. من و دکتر غلامحسن ساعدی در صف بلیت بودیم و می شنیدیم یکی از هنرمندان که الان هم شخص شناخته شده ای است، در صف به دیگری می گفت این چه انقلابی بود؟! باز هم که داوود رشیدی تئاتر بازی می کند! این جمله را هیچ وقت از یاد نبردم. این آدم تازه از جنس ما بود، واقعا از دیگران چه توقعی می توان داشت؟!

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,خانواده رشیدی

بعد از آن از ۵۸ تا ۶۹ داوود کار نکرد، تا این که «پیروزی در شیکاگو» را به صحنه برد. هر دوی ما در آن زمان از تلویزیون اخراج شده بودیم و داوود با بازی در فیلم و سریال روزگار می گذارند.

 

محمد عاقبتی: من هم امسال تصمیم دارم برای بزرگ سالان دیگر کاری نکنم. بیشتر برای سنین نوجوانان برنامه هایی دارم و با لیلی رشیدی هم کارهایی خواهم کرد.

 

احترام برومند: امسال برای ما سال شلوغی بود. به این دلیل که داوود رشیدی درگذشت، ما مدام بازدید داشتیم. فکر می کنم قطعا عید مسافرتی نمی رویم. به این دلیل که عید اول بدون داوود است، عده ای به دیدن ما می آیند. بعد از عید لیلی نمایش «اسم» را در رشت اجرا می کند و من هم با بچه ها به رشت می روم. من کلا عاشق گیلانم.

 

حمید پورآذری: من لازم می دانم اعتراف کنم برای من و خیلی دیگر حفاظت و پرستاری شما از داوود رشیدی بسیار عجیب بود ما تا آخرین روزها هیچ تصویری از بیماری در استاد رشیدی ندیدیم.

 

احترام برومند: من فکر می کنم حق این هنرمندان است که با همان تصویری که مردم از آن ها دارند، به یاد آورده شوند. امسال ۲۵ تیر، تولد داوود با دوستان و همکاران او به خوبی برگزار شد و خاطرم است تا یک بامداد داوود رشیدی خیلی سرحال با همه عکس انداخت و هیچ کس حتی فکر هم نمی کرد که او ناخوش است. البته در این مدت همه به ما کمک کردند تا در روزهایی که او زنده بود، ما مسیر بیماری داوود را با ناله نگذرانیم. وقتی داوود فوت کرد، تاسف به جای خود برای ما وجود داشته و دارد، اما شکوه و بزرگداشت مراسم داوود رشیدی برای ما، جای خوشحالی داشت.

 

الهه حاجی زاده و سید مهدی احمدپناه

 

 

  • 11
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش