کارنامه کاظم راستگفتار، مشخص میکند بیشتر به ساخت فیلمهای تجاری و عامپسند توجه دارد. از فیلم «عروس خوشقدم» گرفته تا فیلم «چک» که بیشتر به قصد سرگرم کردن مخاطبان عام ساخته شدهاند.
تازهترین ساخته او با عنوان «آشوب» اینروزها در حال اکران است. فیلم داستان جوانی را روایت میکند که با نام مستعار در کافههای لالهزار به خوانندگی مشغول است. او که نمیتواند از هنرش برای پیشرفت در زندگی استفاده کند به ناچار راههای غیراخلاقی را انتخاب میکند.
در این میان، آشوبهای این جوان با قائلههای دهه ۲۰ شمسی تلفیق میشود تا او را در موقعیتی ترسناک و تهدیدآمیز قرار دهد. «آشوب» ترکیب بازیگران قابل توجهی هم دارد، طوری که میتوان آن را جزو پر بازیگرترین فیلمهای یک دهه اخیر عنوان کرد. از فرهاد آئیش، آتیلا پسیانی، داریوش فرهنگ و همایون ارشادی گرفته تا بازیگران نسل جوان مثل کوروش تهامی، یکتا ناصر، لیلا اوتادی و... بهبهانه اکران «آشوب» درباره نقاط قوت و ضعفش با راستگفتار گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
فیلم شما درحال حاضر در شرایطی اکران شده که چند رقیب پرفروش دارد؛ «بهخصوص نهنگ عنبر ۲». از اکران فعلی بهلحاظ زمانی راضی هستید؟
زمان اکران که مناسب نیست. بهخصوص اینکه در یک ماه اخیر درگیر انتخابات بودیم و چند رقیب کمیک هم داریم. سینمای کمدی اولویت مردم است و بیشتر این نوع از سینما را دوست دارند. از طرفی دیگر ماه رمضان هم در پیش است و محدودیتها و مخقتضیات خاص خودش را دارد. ولی ناچار هستیم که در این زمان اکران شود. برای اینکه فرصت اکران برای خیلی از فیلمها وجود ندارد و ما خیلی شانس آوردیم که این اکران را گرفتیم.
در داستان فیلمتان به دهه ۲۰ پرداختید. ضرورت و کارکردش چه بود؟ آیا دوست داشتید فیلم تاریخی بسازید یا برای پرهیز از سانسور و ممیزی زمانی غیر از زمان کنونی را انتخاب کردید؟ چون فیلم شما از لحاظ محتوایی قابل انطباق با زمان کنونی هم هست.
اول اینکه در هیچ جا نگفتیم که داستان مربوط به دهه ۲۰ است. در واقع صحنههای مستند دهه بیستی در فیلم وجود ندارد اما سعی کردیم گرافیک دهه ۲۰ را انتخاب کنیم. بهچند دلیل این انتخاب را داشتیم. بهعنوان مثال دهه ۲۰ یکی از متلاطمترین دورانها بوده و از احزاب سیاسی گرفته تا وضعیت معشیتی مردم انواع و اقسام تغییرات و تحولات در این دهه صورت گرفته است و آغاز اکثر سنتهای ادبی و هنری حال حاضر آن بوده است. از جمله شعر نو و موسیقی و... که ما روی موسیقی تمرکز ویژهای داشتیم.
دهه بیست دههای است که موسیقی نقش مهمی در آن دارد. موسیقی زیاد در جامعه منتشر نشده بود و مثل حالا نبوده که مردم با آن انس داشته باشند بلکه اولین منشاهای فراگیری موسیقی در دهه ۲۰ اتفاق افتاده است. از طرفی دیگر به این خاطر که کسی حرف فیلم را به زمان کنونی تسری ندهد به آن زمان پرداختیم. ماجرای فیلم نه فقط زمان حاضر بلکه زمان گذشته و زمان آینده را هم میتواند دربر بگیرد.
روی مسائل موشکافی کردیم که این معضلات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ما هستند و متاسفانه درحال حاضر پیچیدهتر شدهاند. متاسفانه در جامعه امروز ما ارزشهای اخلاقی رنگ باختهاند و فیلم «آشوب» سعی میکند با داستانی که در دهه ۲۰ میگذرد به این مهم بپردازد. به اینکه این معضلات ریشههای تاریخی و فرهنگی داشتهاند.
از معضلات چنین فیلمهایی طراحی صحنه و لباس غیر منطبق بر فضا و زمان آن دوران است که باعث میشود فیلمها باورپذیری لازم را نداشته باشند و از شکل طبیعی خارج شوند. چه راهکاری داشتید که این ضعفها در فیلم دیده نشود؟
دخترم، نیلوفر راستگفتار، که تحصیلکرده همین رشته است، طراح صحنه و لباس فیلم بود و خودم هم به او کمک میکردم. متاسفانه در ایران وضعیت طراحی صحنه و لباس خیلی سنتی است؛ مثلا ابتدا از دستیار دویی شروع میکنند تا بهتدریج به طراح بدل میشوند. فرم لباسها و فرم صحنهها متاسفانه تکراری هستند. در این فیلم سعی شد که نگاه متفاوتتری داشته باشیم. مرحوم علی حاتمی، زمانی که «هزار داستان» را با ساخت شهر سینمایی، طراحی صحنه و لباس به شکل نوینی جا انداخت. اما فیلمهای بعدی خیلی تحتتاثیر همان فضاسازیها قرار داشتند بهخاطر همین تفاوت گرافیکی زیادی حس نمیشود. در تمامی زمینهها حتی در سادهترین مسائل از جمله طراحی صحنه و لباس، چهرهپردازی و... سعی داشتند که از زندهیاد علی حاتمی الگوبرداری کنند که همین مسئله سبب شد تا ما دیگر فیلم ارزشمند تاریخی در کشورمان نداشته باشیم. البته حرفم بهمعنای نادیده گرفتن زحمات طراحان نیست.
در فیلم «آشوب» سعی کردیم با استفاده از امکانات موجود مثل جلوههای کامپیوتری و قابلیتی که کامپیوتر در اختیار ما قرار میدهد و با بهکار بردن ذهنیتهای جدید، کمی متفاوتتر عمل کنیم. این فیلم برخلاف آثار تاریخی پیش از این، از جلوههای ویژه پیشرفتهای بهره برده است بهگونهای که ۸۰ درصد از صحنههای آن نیاز به طراحی جلوههای ویژه کامپیوتری سنگین دارد. درواقع همین موضوع موجب طولانیشدن مدت زمان تولید این فیلم هم شد.
یکی از مهمترین انتقادهای واردشده به فیلم «آشوب» این است که روایتی سطحی و دمدستی دارد. درواقع حالا که پرداختن به یک وضعیت تاریخی از لحاظ ساختاری دشواریهای خاص خودش را دارد بهتر نبود در فیلمنامه به قواعد اثرگذاری بیشتر توجه میشد؟
یعنی بهنظرتان سردستی ساخته شده؟! ما بهترین عوامل را داشتیم و سعی کردیم برای تک تک پلانها ایده و تحلیل داشته باشیم و از باتجربهترینها استفاده کردیم.
بیشتر انتقادها به فیلمنامه بر میگردد. مثلا شخصیتها تک بعدی و تیپیک طراحی شدهاند و یا موقعیتها که چفتوبست لازم را ندارند.
بهنظرم فیلمنامه نقطه قوت ماست. بیش از ۱۰ سال روی فیلمنامه «آشوب» کار کردم و همه عوامل بهخاطر قوت فیلمنامه با ما همکاری کردند. خیلی از کارشناسان و هنرمندان بر خوبی این فیلمنامه اتفاق نظر داشتند. مثلا پیمان معادی که ابتدا قرار بود در فیلم ما بازی کند، وقتی فیلمنامه را خواند خیلی تعریف کرد و گفت که یکی از بهترین فیلمنامههایی بوده که خوانده است. هر چند بهلحاظ زمانی و دلایل دیگر نشد که این همکاری شکل بگیرد. متاسفانه برخی از منتقدان، فیلم را آنطوری که دوست دارند میبینند یا با یک سری پیش فرضها سمت فیلم میآیند که فلان فیلم را بالا ببریم یا پایین ببریم.
ترکیب قابلتوجهی در بازیگران دارید. از یکتا ناصر و آتیلا پسیانی گرفته تا لیلا اوتادی و چه شد کوروش تهامی را بهعنوان بازیگر نقش اصلی انتخاب کردید؟
کوروش تهامی توانایی زیاد دارد. از جمله توانایی در لبخوانی و آواز خواندن. فیلمهایی زیادی ساخته شده که بازیگران لبخوانی کردهاند و تاثیرگذاری لازم را نداشته است. از جمله فردین با اینکه بازیگر قابلی بود در بهترین فیلمهایش هم میتوان این ضعفها را مشاهده کرد که لبخوانیها دقت صددرصد را ندارند. اما تهامی بهدلیل اینکه آشنایی و تسلط کافی بر موسیقی داشتند این لبخوانی اصلا دچار مشکل نمیشود و تاثیرگذار عمل میکند. از طرفی دیگر تهامی بازیگر صاحب اخلاقی است و فیلم «آشوب» تم اصلی و مضمون مرکزیاش اخلاق است و لازم بود که بازیگرش به ارزشهای اخلاقی اعتقاد داشته باشد. کوروش تهامی از معدود بازیگرانی است که از نظر اخلاقی قابل احترام است و خیلی منضبط و حرفهای کار میکند.
فیلم شما دو سال پیش ساخته شد. در جشنواره فجر هم پذیرفته نشد و حالا اکران شده است. از این تاخیرها و توقفها و بهخصوص اینکه سالن کمی هم به فیلم شما تعلق گرفته دلسرد نمیشوید؟
واقعا ناامید میشویم. در ایران متاسفانه عدالت وجود ندارد و ارزش کار آدمها مشخص نمیشود. اتفاقا فیلم «آشوب» هم بههمین اشاره میکند. کافی است در این مملکت شما به یک رانت یا مافیا وصل باشید کوچکترین حرفهای شما را بهعنوان بهترین حرفهای روشنفکرانه تلقی میکنند و بهترین امکانات در اختیارتان قرار میگیرد. اما اگر به رانتها، مافیاها و شبهمافیاها وصل نباشید ارزشمندترین کارها را هم انجام دهید شما را بایکوت میکنند. این دردی است که در جامعه ما وجود داشته و الان خیلی بیشتر از زمان قبل شده است.
- 16
- 3