سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۳۵ - ۰۹ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۲۱۳۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با مژده لواسانی، بهترین مجری زن ۹۵

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,مژده تواسانی
متولد آبان ۱۳۶۸ است و سه ساله بود که با برنامه سلام کوچولو، طعم شیرین رادیو را چشید. مژده لواسانی در همان کودکی و نوجوانی، اجرای رادیویی را به صورت حرفه‌ای پیگیری کرد و کم کم وارد تلویزیون شد و بعد از دو بازی کوتاه در دو سریال پلاک ۱۴ و خبرنگار، اجرا در تلویزیون را هم انجام داد.

 متولد آبان ۱۳۶۸ است و سه ساله بود که با برنامه سلام کوچولو، طعم شیرین رادیو را چشید. مژده لواسانی در همان کودکی و نوجوانی، اجرای رادیویی را به صورت حرفه‌ای پیگیری کرد و کم کم وارد تلویزیون شد و بعد از دو بازی کوتاه در دو سریال پلاک ۱۴ و خبرنگار، اجرا در تلویزیون را هم انجام داد. او علاوه بر اجرا، چندین برنامه رادیویی را نوشته و کارگردانی و تهیه کنندگی کرده و نیز چند نمایشنامه مذهبی را هم نگاشته است. لواسانی ۲۷ ساله که سابقه اجرا در برنامه‌های تلویزیونی به خانه برمی‌گردیم، کافه سوال، رو‌به‌راه، عصر خانواده و... را دارد، در نظر سنجی برنامه سه ستاره شبکه سه به عنوان بهترین مجری زن سال ۹۵ از نگاه مردم، انتخاب شد.

 

او تنها مجری خانم در برنامه‌های سال تحویل تلویزیون بود که از شبکه اول، وی‍ژه برنامه تحویل سال را اجرا کرد و چند شبی هم مجری برنامه بوی عیدی شبکه اول بود. با او درباره حس و حالش از این انتخاب گفت‌و‌گو کرده‌ایم. از او خواسته ایم برای‌مان از مسیری که آمده و می‌خواهد برود، بگوید.

 

 

شما در نظرسنجی بهترین مجری زن تلویزیون در برنامه سه ستاره، بهترین مجری سال ۹۵ شدید. از این که مخاطبان، شما را که جوانی ۲۷ ساله‌اید از میان مجریان کارکشته‌ای که شاید به اندازه سن شما، سابقه داشته باشند، انتخاب کرده‌اند، چه حسی دارید؟

همان شبی که به برنامه سه ستاره رفتم و بین نامزدها بودم گفتم، همین که به عنوان نماینده نسل جوان در این فهرست حضور دارم احساس خوشحالی می‌کنم. گفتم، احساس غرور می‌کنم که کنار مجریان باتجربه و قدیمی ایستاده‌ام، اما اینکه مردم، من را انتخاب کردند، خیلی حس خوب و خوشایندی است. واقعا، هیچ جایزه و انتخابی با انتخاب مردم برابری نمی‌کند.

 

 فکر می‌کنید این انتخاب، چه پیامی برای خود شما و برنامه سازان تلویزیونی دارد؟

حقیقت‌اش همان شب هم گفتم كه این انتخاب مردم، رای اعتماد آنها به جوان‌ترهاست. خیلی از جوانان دهه ۶۰ و ۷۰ و ۸۰، گاهی من را نماینده خود و نسل‌شان در تلویزیون می‌دانند؛ نسلی که شاید اشتباهات، لغزش و لرزش‌هایی داشته باشد، اما می‌شود به آنها اعتماد کرد و انگیزه داد. مهم‌ترین ویژگی و پیام این انتخاب، رای به همین جوان‌گرایی است.

 

حضور مستمر روی آنتن، مهم‌ترین مساله مجریان زن در تلویزیون ماست. خیلی از مجریان خانم، بعد از مدت کوتاهی اجرا، ناگهان از دور خارج می‌شوند، اما شما توانسته اید سال‌های قابل توجهی در شبکه‌های اصلی، برنامه‌های زنده‌ای را روی آنتن ببرید. رمز این استمرار در چیست؟

چون کارم را از بچگی از رادیو شروع کردم، بنابراین قدم به قدم جلو آمدم. دقیقا می‌دانم که می‌خواهم تا سال بعد چه کار کنم. این تربیت رادیویی باعث شده که هر برنامه‌ای را باری به هر جهت اجرا نکنم. قدم به قدم آمدم، تجربه کردم و خیلی محتاط بودم. وقتی در برنامه «به خانه برمی‌گردیم» اجرا داشتم و وارد حیطه اجتماعی شدم، پیشنهاد اجرا در برنامه‌های مختلف خانواده مطرح شد، اما خیلی گزینشی انتخاب کردم و سراغ اجرای«کافه سوال» رفتم. وقتی هم کافه سوال تمام شد تا آغاز «رو به راه»، حدود یک سال هیچ برنامه‌ای را جز چند ویژه برنامه خاص اجرا نکردم آن هم با وجود پیشنهاد‌های زیادی که وجود داشت.

 

رمز استمرار علاوه بر این نکته، انجام ندادن هر کاری است. با همه احترام به دوستان همکارم، بعضی دوستان همه ژانرها را اجرا می‌کنند و برای همین مخاطب برای آنها هویتی قائل نیست و زود کنار می‌روند. این که بدانید کجا، چطور و چه زمانی اجرا و صبوری کنید و هر برنامه‌ای را نروید، مهم است. «روبه راه» آبان پارسال تمام شد و تا الان یک ویژه برنامه یلدا، اربعین و تحویل سال را اجرا کردم. در هر حال صبوری کردن را یاد گرفتم تا به موقع روی آنتن باشم. البته گاهی انتخاب‌های اشتباه هم ممكن است در این مسیر داشته باشم و منکر این اشتباهات نمی‌شوم.

 

مجریان زن در تلویزیون ما با وجود محدودیت‌ها و مشکلات، حضور پررنگی دارند، اما هنوز اجرای اصلی خیلی از برنامه‌های مهم و محوری را به آنها واگذار نمی‌کنند. چرا؟

نمی‌شود گفت محدودیت؛ چون برخی از مسائل، براساس باورهای ارزشمند ماست که باعث شده زنان ما اجراهای متفاوتی از اجراهای زنان در تلویزیون‌های دیگر داشته باشند. با این همه متاسفانه با وجود توانایی‌های مجریان زن، اجرای خیلی از برنامه‌ها به آنها داده نمی‌شود. بخشی از این ماجرا شاید به مردم برمی‌گردد؛ چون با مجریان مردی که ستاره شده‌اند بیشتر ارتباط برقرار می‌کنند. بنابراین بیشتر از نگاه مسئولان، به انتخاب مردم برمی‌گردد که مجریان ستاره مرد را قبول کرده‌اند.

 

برخی مجریان تلاش می‌کنند تا بعضا با خود نمایی، نمایش اطلاعات عمومی و... فضای برنامه را تسخیر و مهمان را مرعوب خودشان کنند. به نظر شما یک مجری، چقدر می‌تواند در یک برنامه و آن هم برنامه زنده، میدان‌داری کند و خود را نشان بدهد؟

آنچه که یك مجری هست؛ یعنی دانش و سواد او از همان یک دقیقه اول و نخستین جمله‌ای كه می‌گوید، ‌آشكار می‌شود. این موضوع حتی از چشم‌های یک مجری و دایره واژگان او نیز کاملا مشهود است. مخاطب، خیلی مرعوب ادا و اطوار نمی‌شود. زمانی كه مهمان دورهمی بودم، فرق آقای مدیری با بقیه مجریان را فهمیدم. او با تکریم مهمان، گفت‌و‌گو را پیش می‌برد. او قهرمان است و این بزرگی را با کوچک کردن مهمان به دست نمی‌آورد. برای قهرمانی نیاز نیست كه بقیه را بکوبیم.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,مژده تواسانی

 

شما، تنها مجری خانم در میان برنامه‌های تحویل سال ۹۶ بودید؛ آن هم برنامه تحویل سال در شبکه اول که نقش مهم و تریبون رسمی تلویزیون به شمار می‌رود. چه حسی داشتید که به عنوان تنها مجری زن و در روز زن، مجری این برنامه شدید؟

اولین تجربه برنامه زنده تلویزیونی سال تحویلم بود. قبلا در رادیو این فضا را تجربه کرده بودم. مدت‌ها بود كه در شبکه اول از ۱۴ سالگی که کبوتر دات کام را اجرا کردم، برنامه نداشتم. این بازگشت، حس خیلی خوبی بود.گمانم اتفاق خوبی در اجرا بود و امیدوارم فتح بابی باشد برای اجراها و همکاری‌های بعدی.

 

شما معمولا موقع سال تحویل در مشهد هستید. چه حسی داشتید که امسال نتوانستید در مشهد و در کنار خانواده، سال را تحویل کنید؟

هر سال، جز سالی که کربلا بودم، موقع تحویل سال مشهد بودم و برای همین، امسال هم موقع تحویل سال، دلم پیش حرم بود، اما قبل تحویل سال، رفتم و سالم را به امام رضا سپردم و آرزو كردم كه تحویل سالی که با مردم هستم، خوب باشد که البته خوب بود.

 

در برنامه بوی عیدی، تعداد زیادی مهمان از بازیگران گرفته تا چهره‌های علمی حضور داشتند و شما می‌بایست به صورت زنده با آنها گفت‌و‌گو می‌کردید. گفت‌و‌گوی زنده در رادیو و تلویزیون مثل هندوانه در بسته است که موفقیت در آن، ارتباط مهمی با وضع مهمان دارد. چطور تلاش کردید تا مهمانان راحت باشند و صحبت کنند؟

گفت‌و‌گوی تلویزیونی به حال مصاحبه شونده، شرایط روز و خیلی چیزهای دیگر بستگی دارد. گاه شده با یک بازیگر، سه بار گفت‌و‌گو کرده ام.از این سه بار یک بار آن عالی بوده، یک بار متوسط و بار آخر خیلی بد شده! این در حالی است كه هر دو همان آدم‌های قبلی بودیم، ولی شرایط و موضوع گفت‌وگو، فضا را عوض می‌کند. در برنامه‌های تحویل سال نباید گفت‌و‌گوی تخصصی داشت؛ مثلا می‌شد کلی بحث تخصصی با عوامل فیلم ماجرای نیمروز داشت، اما آنجا مجال این ماجرا نبود. در چنین برنامه‌هایی باید بحث شیرین دم عیدی کرد و خوش بود. بنابراین تلاش می‌کنم در گفت‌و‌گوهای این چنینی، مهمان راحت باشد تا راحت حرفش را بزند. فکر می‌کنم تا حالا موفق بوده ام.

 

متاسفانه در سال‌های اخیر بعضی مجریان کارکشته مثل محمدرضا شهیدی‌فرد و اسماعیل میرفخرایی، دیگر در تلویزیون، اجرایی ندارند و جدیدا هم منصور ضابطیان و گروه رادیو هفت و صدبرگ از تلویزیون رفته اند. به نظر شما، آیا عدم حضور این افراد، باعث می‌شود تا مجریانی که الان هستند، بیشتر دیده شوند یا نه، حضور آنها، فضا را گرم تر می‌کند؟

دریغ و افسوس ماست که این افراد حضور ندارند. منش، سواد و اجرای آقای شهیدی فرد همیشه الگوی من بوده و استاد میرفخرایی هم که جای خود دارند. واقعیت این است که کسی نمی‌تواند جای شهیدی فرد را پر کند که بگوییم، حالا اگر او نباشد، مجری دیگری بیشتر دیده شود. حضور امثال ایشان باعث افتخار ماست. سال‌ها در رادیو گفت‌و‌گو افتخارم این بوده كه در جایی برنامه اجرا می‌كنم که شهیدی فرد اجرا می‌كرده. با خودشان هم که صحبت می‌كردم، می‌گفتم حضور و بودن شما باعث دلگرمی ماست. قطعا حضور آنها باعث آبرو و اعتبار برای خودماست. این مهم است که در رسانه‌ای کار کنیم که امثال شهیدی فرد اجرا داشته‌اند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,مژده تواسانی

 

معمولا بعضی مجریان، دچار وسوسه بازیگری یا کارهای دیگر می‌شوند. تا به حال پیشنهاد بازی در فیلم یا سریالی را داشته‌اید؟

وقتی ۱۰ سالم بود کارم را در تلویزیون با بازی در سریال پلاک ۱۴ آقای مهران مدیری شروع کردم و بعد سریال خبرنگار را بازی کردم. خیلی پیشنهاد بازی دارم و همین اواخر پیشنهاد بازی در سریالی را داشتم که توسط آقای حامد عنقا ارائه شد، اما راستش چارچوب‌های خودم را از نظر پوششی و اعتقادی دارم؛ مثلا بدون چادر بازی نمی‌کنم. هیچ وقت به خاطر وسوسه بازی، اعتقاداتم را کنار نمی‌گذارم. پیشنهاد آقای عنقا هم بازی در نقش شخصیتی با چادر بود، اما بعدا فکر کردم و دیدم دلم می‌خواهد هویت مژده لواسانی مجری را حفظ کنم. نمی‌خواستم مخاطب، رویکرد دیگری از من ببیند. خیلی همه جوانب را می‌سنجم و نمی‌توانم ریسک کنم که مخاطب تلویزیونی، من مجری را از ذهن‌اش دور کند.

 

کارتان را از رادیو آغاز کردید و هنوز هم با وجود ستاره شدن در تلویزیون، رادیو را دنبال می‌کنید. علت این علاقه به رادیو چیست؟

رادیو عشق اول و آخر است. رادیو خانه پدری ماست. ما ازدواج می‌کنیم اما به خانه پدری مان برمی گردیم و رجوع می‌کنیم و سر می‌زنیم. رادیو برای آنهایی که از رادیو به جای دیگر رفتند، حکم اصل و ریشه را دارد. افتخار می‌کنم به این حس ریشه‌دار بودن. احساس می‌کنید خانواده بزرگی به نام رادیو دارید. رادیو همه عمر و کودکی و نوجوانی من است؛جایی است که تجربه کردم، خندیدم و گریه کردم و آدم‌های زیادی دیدم. گذشته‌ام را دوست دارم و برای همین اصلا نمی‌توانم به رادیو فکر نکنم.

 

خیلی از خوانندگان ما، ساعت‌های زیادی را در ترافیک می‌گذرانند. بسته پیشنهادی شما برای برنامه‌های رادیویی چیست که به کار خوانندگان ما بیاید؟

 برنامه‌های عصرگاهی و صبحگاهی رادیو ایران و رادیو جوان شنیدنی است، اما پیشنهادم همیشه رادیو پیام است؛ چون بسته شعر و خبر و موسیقی دارد. برای آنهایی هم که زیاد داخل ماشین هستند، رادیو آوا گزینه خوبی است؛ چون ترکیب موسیقی سنتی، پاپ و محلی دارد. در اتوبوس و مترو هم که خواهش می‌کنم فقط کتاب و کتاب و کتاب!

 

 

 

 

hamshahrionline.ir
  • 14
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش